📷عکس نوشت تیتر یک؛ ملتی که نمی ترسند…
⭕️ فرهنگ ایران چگونه در بزنگاه تولید قدرت می کند؟
✅ @asreiranian_ir
#یادداشت | سم ظاهر بینی در سیاست خارجی
✍️ مسعود براتی
▫️ در مطالعات سیاست خارجی یک گزاره قدیمی و بدیهی وجود دارد مبنی بر اینکه کشورها دارای سیاست اعلامی و سیاست اعمالی در سیاست خارجی خود هستند. این بیان دلالت بر این دارد که وقتی کشورها میخواهند ارزیابی از سیاست خارجی سایر بازیگران داشته باشند، نباید صرفا به سیاستهای اعلامی که شامل گفتارهای سیاستمداران و اسناد منتشر شده است، بسنده کنند. بلکه باید رفتار و اعمال بازیگران را با دقت ارزیابی کرده و در تقاطع با سیاستهای اعلامی به یک جمعبندی برای تنظیم سیاست خارجی مناسب و تامین کننده منافع ملی برسند.
🔶 توجه به این نکته در زمانی که کشورها دارای منافع متضاد و متزاحم هستند، مهمتر و ضروریتر است. چرا که کشورها تلاش میکنند با اعلامهای غیرواقعی و فریبنده، بازیگر مقابل را دچار خطای ادراکی کنند و ابتکار عمل را از او بگیرند. یکی از مثالهای مهم این وضعیت، سیاستهای اعلامی هیتلر در فریب کشورهای اروپایی بود که به صورت مستمر بر صلحطلبی و عدم تمایل به توسعه ارضی آلمان تاکید داشت و همین سبب شده بود که سیاستمداران کشورهای اروپایی همچون چمبرلین در انگلستان دچار خطای ادارکی شده و متوجه نقشه واقعی هیتلر نشوند. این خطای ادراکی ابتکارعمل را از آنها گرفت و هزینههای زیادی برآنها تحمیل کرد.
🔷 ایراد آنها این بود که ظاهربین بودند و متوجه واقعیت تحولات نشدند. ظاهربینی در سیاست خارجی یک سم است. سمی که وارد دستگاه محاسباتی شده و با ایجاد خطای ادراکی موجب تصمیمگیریهای غلط و در نهایت موجب تحمل هزینههای گزاف میشود. رهبر انقلاب در سخنرانی اخیر خود بر این موضوع تاکید کردند و کسانی را که فکر میکنند چالش میان آمریکا و ایران سطحی بوده و قابل حل است، ظاهربین دانستند. ایشان فرمودند: « این کسانی که میگویند «آقا! شعار ندهید علیه آمریکا، عصبانی میشوند، با شما دشمنی میکنند»، اینها ظاهربینند. این کسانی که تحلیل میکنند که «چرا با آمریکا مذاکرهی مستقیم نمیکنید، مسائلتان را حل نمیکنید»، به نظر من ظاهربینند.» متاسفانه در ایران افرادی هستند که در موضوع رابطه ایران و آمریکا تحلیل سطحی دارند و اسیر ظواهر و یا همان سیاستهای اعلامی میشوند. برای مثال در قضیه هستهای علیرغم آنکه بارها رهبر انقلاب تاکید کردند برای آمریکا هستهای بهانه است اما در دولت یازدهم این فرض مبنای عمل قرار گرفت که میشود با آمریکا در موضوع هستهای که مورد اختلاف است به توافق رسید.
🔶 بر همین مبنا مذاکره شد و بر سیاستهای اعلامی آمریکا تکیه شد تا جایی که به نقطه «قول کری تضمین است» رسید. اما به دلیل آنکه واقعیت صحنه این نبود، توافق چیزی بسیار متفاوت از تصور تیم ایرانی بود و حتی در عمل نیز آمریکا همان تعهدات را نیز نقض کرد. در نهایت نیز به طور کامل از توافق خارج شد. بعد از خروج آمریکا از برجام، کشورهای اروپایی در سیاست اعلامی خودشان گفتند که هم تعهدات خودشان و هم تعهدات آمریکا را اجرا میکنند. روحانی و ظریف با ظاهربینی به آنها تکیه کردند و کشور را معطل آنها کردند. بعد از یک سال مشخص شد که واقعیت چیز دیگری بوده و اروپا تنها به دنبال فریب ایران برای انجام تعهدات به صورت یکطرفه بوده است.
🔷 در دولت بایدن نیز ظاهربینی در دولت روحانی دیده شد. بایدن با لفاظی صحبت از بازگشت به برجام میکرد اما در عمل به دنبال مذاکرات گستردهتر و تعهدات گستردهتر ایران بود. مذاکرات احیای برجام با ظاهربینی و تکیه بر همین گفتارها آغاز شد. در دوره اخیر این ظاهربینیها هنوز هست، هرچند تجربیات این چندساله کار را برای افراد ظاهربین سخت کرده است، اما باز میتوان این ظاهربینی را دید. برای نمونه صحبت از سرمایهگذاری هزار میلیاردی آمریکا در ایران که از سوی حسین مرعشی مطرح شد، از مصادیق ظاهربینیهای مفرط است.
🔶 یا این گزاره که میان رژیم صهیونیستی و آمریکا در موضوع ایران فاصله وجود دارد و میتوان با سرمایهگذاری روی این فاصله منافع ملی را تامین کرد. دلیل این ادعا توجه بیش از اندازه به گفتارهای آمریکاییها بدون توجه به اقدامات آنها در منطقه است. این ظاهربینی خطای ادراکی ایجاد کرده که اگر تصحیح نشود حتما هزینههای جدی در پی خواهد داشت. سیاست خارجی واقعگرایانه و عمیق، منافع ملی ایران را با هزینه کمتر بهتر تأمین میکند.
✅ @asreiranian_ir