eitaa logo
عصر ایرانیان
2.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
355 ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📷عکس نوشت تیتر یک؛ فصل پاسخگویی کاسبان برجام ⭕️ پس از ده سال؛ بلاهایی که کسی باور نمی کرد ✍️ مسعود براتی ✅ @asreiranian_ir
▫️چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۴ 💬 دیدار سراب و خطر تکرار آن 📰 در این شماره، محمد رضا طاهری از “استبداد سمپادی” گفته و مسعود براتی از ”NPT تا برجام و FATF” نوشته است؛ ▪️مشاهده نسخه کامل روزنامه در asre-iranian.ir@asreiranian_ir
| استبداد سمپادی ✍️ محمد رضا طاهری ▫️ شاید در ابتدا عجیب به نظر برسد که برخی از متفکران برجسته نظیر مایکل سندل پیشنهاد می کنند که پذیرش دانشجو بر اساس قرعه کشی صورت گیرد و نه با آزمون های ورودی، یا آنچه ما در ایران با نام کنکور سراسری می شناسیم. 🔶 اما نگاهی کوتاه به نتایج کنکور سراسری روشن می سازد که پیشنهاد مایکل سندل چندان هم عجیب نیست: سهم تقریبا هشتاد درصدی مدارس سمپاد و سهم تقریبا صفر مدارس دولتی معمولی در رتبه های برتر کنکور امسال. بیائید این مساله را مورد کاوش جدی تری قرار دهیم. آموزش، جدای از اینکه می تواند موجب رشد و شکوفایی فرد شود، یک خیر و مطلوب اجتماعی است که شرط لازم برای دستیابی به بسیاری دیگر از مواهب اجتماعی است. از همین رو پای عدالت توزیعی به میان می آید: خیر اجتماعی آموزش را چگونه توزیع کنیم؟ 🔷 نقل است که در ایران باستان فقط طبقه اشراف از حق آموزش برخوردار بودند. به عبارت دیگر، معیار توزیع آموزش، تولد در خانواده اشرافی بوده است. تردیدی وجود ندارد که این معیار توزیعی کاملا خلاف عدالت است و نباید فردی را به صرف اینکه در یک خانواده اشرافی متولد شده است، مستحق آموزش دانست و فردی را که در یک خانواده معمولی متولد شده است، از حق آموزش محروم کرد. 🔶 آنچه امروز به عنوان معیار توزیعی عادلانه برای آموزش شناخته می شود، شایستگی یا استعداد است که البته قدمت آن به یونان باستان نیز می رسد: خیر آموزش باید به کسانی تعلق گیرد که بیشترین استعداد را دارند. در ایران نیز این معیار توزیعی بکار گرفته شده است و با قبول این معیار، سازوکارهایی نظیر آزمون های ورودی ایجاد شده است تا کسانی که استعداد بیشتری دارند، وارد مدارس سمپاد یا دانشگاه شوند و از حق آموزش برخوردار شوند. 🔷 اما مساله به این سادگی نیست. به این پرسش ها دقت کنید: آیا فردی که استعداد بیشتری دارد باید از آموزش بهتری برخوردار شود یا فردی که استعداد کمتری دارد؟ آیا سازوکاری وجود دارد که استعداد افراد را اندازه گیری کند؟ و اساسا آیا استعداد قابل سنجش و اندازه گیری هست؟ آیا استعداد امری ژنتیک است یا اموری مثل تغذیه، بهداشت و سلامت در آن نقش دارد؟ 🔶 مطالعات زیادی نشان داده است که بهداشت ، سلامت و تغذیه مکفی والدین در زمان انعقاد نطفه و دوران بارداری، نقش مهمی در استعداد ذهنی جنین ایفا می کند. حتی اگر این مساله را هم کنار بگذاریم، آیا دانش آموزانی که از شدت فقر و گرسنگی در مدرسه دچار ضعف می شوند، می توانند استعداد خود را همپای کسانی که شهریه های چند ده میلیونی برای مدارس خود پرداخت می کنند، شکوفا کرده و در آزمون های سمپاد و کنکور سراسری پذیرفته شوند؟ لذا به فرض آنکه استعداد قابل اندازه گیری باشد، و به فرض آنکه آزمون ها و سازوکارهای دقیق و درستی به کار گرفته شده باشد، به شرطی می توان استعداد را معیار توزیعی آموزش قرار داد که موانع بکارگیری استعداد، مثل فقر و تبعیض برطرف شده باشد. در غیر این صورت با پدیده ای مواجه می شویم به نام دیستوپیای شایسته سالاری. 🔷 مایکل یانگ، جامعه شناس بریتانیایی در سال ۱۹۵۸ ، در زمانه ای که نظام طبقاتی در انگلستان در حال فروپاشی بوده است و راه برای نظامی از پیشرفت آموزشی و شغلی مبتنی بر استعداد هموار می شود، کتابی با عنوان ” ظهور شایسته سالاری” می نویسد. اما یانگ با کمال شگفتی، نظام نوظهور شایسته سالاری را یک دیستوپیا و ضدآرمانشهر ترسیم می کند. 🔶 در واقع، زمانی که مناسبات ناعادلانه در جامعه وجود دارد، شایسته سالاری می تواند به چیزی تبدیل شود که مایکل یانگ آن را دیستوپیا و مایکل سندل آن را استبداد شایستگی می نامد. کارکرد این شایسته سالاری صرفا پوشاندن نابرابری ها و بی عدالتی های آموزشی است: نظام طبقاتی ناعادلانه همچنان وجود دارد، اما نظام اسمی شایسته سالاری این توهم را بوجود می آورد که فرد نه بر پایه تولد در خانواده ای مرفه که با اتکای به استعدادها و تلاش خودش بوده است که موفق شده است. امری که موجب غرور کاذب در برندگان آزمون و احساس تحقیر و یاس در بازندگان آن می شود. اکنون شاید پیشنهاد سندل که پذیرش در دانشگاه بر اساس قرعه، البته با در نظر گرفتن صلاحیت های حداقلی، صورت گیرد، معقول تر و حتی منصفانه تر به نظر برسد. 🔷 نتایج کنکور امسال نشان‌دهنده سلطه نظام آموزشی سمپاد بر کشور است. وجود دو کنکور (سمپاد و سراسری) با تبعات روانی و اجتماعی، در شرایط نبود برابری فرصت‌ها و مناسبات ناعادلانه، به جای شایسته‌سالاری، به نفع سرمایه‌سالاری عمل می‌کند. @asreiranian_ir
| دیدار سراب و خطر تکرار آن ⭕️ دکتر سعید جلیلی در صد و دهمین جلسه حکمت سیاسی اسلام در قرآن گفت: 🔹️ده سال عمر هشتاد میلیون ایرانی، آخر هم سراب، آخر هم هیچ. از شگفتی‌های قرآن آنجاست که از پیوند کارها و پیامدهایشان می‌گوید؛ مثل آنجا که برای کارهای کافران، از سرابی می‌گوید که تشنه سوی آن می‌رود آخر می‌یابد چیزی نبوده، داستانی که امروز دیگر فقط یک مثال نیست. هنر نیست امروز از ماشه بنالید، آن را دلسوزان همان ده سال پیش گفتند. بحث آن است که امروز دوباره این مسیر تکرار نشود. عبرت میگیرید یا می‌پندارید خیلی هم خوب بود و می‌خواهید باز در همان مسیر زیان‌بار تکراری سرمایه‌های ملت را بسوزانید؟ 🔸️حکمت سیاسی قرآن ایمان به آرمان را کافی نمی‌داند تا به آرمان‌شهر رسید؛ ایمان با عمل است که به فرجام می‌رسد. آن هم نه هر عملی؛ عمل جهت‌دار درست، عمل صالح. آن وقت در همین دنیا زندگی دلنشین خواهید یافت. این است که باید تمایز عمل صالح را از کارهای نمایشی و مردم‌فریبِ «بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ» شناخت. از فرصت‌های هدایتی قرآن همین فرجامی است که برای کارها ترسیم می‌کند. آنجا که کارها «کَرِمَادٍ» مثل شن می‌شود و بر باد می‌رود، یا «كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ» میشود که تشنه آن را آب می‌پندارد ولی «لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا». یا «كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ» می‌شود که از جا ریشه‌کن می‌شود و «اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ». 🔹️حال به یاد آورید هشدارهای حکیمانۀ هشیارانه را که رب العالمین چگونه برای ما جلوجلو «سرابها» و «رمادها» را گوشزد کرده بود. چه آنجا که با «إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ» گفته بود امضای آن‌ها تضمین نیست، ولی گفتند هست آخر هم همه دیدند گذاشت رفت. چه آنجا که گفته بود «مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا»، مثل داستان سعدآباد، ده سال قبل از این ده سال یعنی سال ۱۳۸۲! آنجا که از آنها فقط به لفظ تضمین محکم قانع شدید و آنها هم آخر کاری نکردند، اما آنها از شما «تضمین عینی» گرفتند تا حتی اگر خواستید هم نتوانید به سر خط برگردید! چه آنجا که گفته بود «ا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ» و بیم داده بود که هر که چنین کند از خدا توقع نداشته باشد «فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ». 🔸️بیم خدا و سنن الهی جدی است. این هشدارهای حکیمانه را پیش از وقوع حادثه باید می‌دیدند، حالا اما بحث این است که باز هم همان مسیر؟ سیاست خارجی را این طوری ارزیابی کنید که به سرمایه‌هایتان افزود یا از آن کاست یا آن را از بیخ زدود. مهم کیفیت عمل است: «لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ»، نه که بگویید هر توافقی؟ چه توافقی؟ زیان‌بارتر از این هم هست. آن که باز بعد از این همه زیان باز بگویی خیلی هم خوب بود، یا اصلا بگویی بقیه بروند تغییر پارادایم بدهند! قرآن از این نیز خبر داده بود: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا» 🔹️این داستان این ده بیست سال نیست، دویست سال است در این مملکت برخی با یک لالایی به خواب می‌روند: نسخه می‌پیچند از فرق سر تا نوک پا باید غربی شد. این تفاوت دو اندیشه است. دو نگاه. دو کلام. یکی اندیشۀ بی‌ریشه‌ای که مانند درخت شومی از جا ریشه‌کن و مستأصل شده، و یکی اندیشۀ ریشه‌داری که «اصلها ثابت و فرعها فی السماء توتی اکلها کل حین باذن ربها»، اندیشۀ پاکی که عمل صالح آن را برافراشته‌تر می‌کند: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ». باور دارم این جنگ اخیر، یک جنگ تمدنی بود؛ تمدنی که می‌بیند هیچ حرفی در جهان برای امنیت و فرهنگ و سیاست برایش نمانده و دارد ریشه‌کن می‌شود، باید هم بترسد از شجرۀ طیبۀ با اصالتی که ریشه دارد و قد می‌کشد. @asreiranian_ir
| دروغ غربگراها درباره شانگهای ✍️ مسعود براتی ▫️ غرب گراها تلاش زیادی میکنند تا هر طور شده ایران را در دامن غرب نگه‌دارند و از حرکت به سمت نظم جدید جهانی که از مسیر افزایش تعامل با قدرت‌های جدید و نهادهایی مانند شانگهای و بریکس است، باز دارند. 🔶 ده سال پیش با برجام و مکانیسم ماشه ساختاری به کشور تحمیل کردند که تا حداقل ده سال ایران نتواند از غرب رهایی پیدا کند. حتی وجود مکانیسم ماشه را کتمان می‌کردند و یا آن را به نفع ایران میدانستند. 🔷 حالا وقتی که مردم ایران فهمیدند از غرب غیر از تهدید و هزینه چیزی حاصل نمی‌شود و حرف‌های غرب‌گراها درباره رفع تحریم و دور کردن سایه جنگ دروغ بوده است، غرب‌گراها به جای پاسخ دادن بابت دروغ‌ها، دروغ‌های جدید می‌گویند و همان مکانیسم ماشه را علیه مردم اهرم می‌کنند. 🔶 از دیروز این دروغ را می‌گویند که اگر قطعنامه‌ها برگردد، ایران از سازمان شانگهای اخراج می‌شود. چرا که شرط عضویت در سازمان شانگهای عدم وجود تحریم‌های سازمان ملل است. همزمان با حضور رییس جمهور در اجلاس شانگهای در چین این دروغ را می‌گویند. اما خوب است غرب‌گراها به این نکته توجه کنند که زمان عضویت ایران در شانگهای که فرایند آن از شهریور ۱۴۰۰ آغاز و در تیر ۱۴۰۲ به سرانجام رسید، هنوز سال هشتم برجام (مهر ۱۴۰۲) نرسیده بوده و طبق قطعنامه ۲۲۳۱، تحریم‌های اقتصادی و موشکی سازمان ملل علیه ایران جاری بود. این تحریم‌ها در مهر ۱۴۰۲ برداشته شد. 🔷 یعنی اگر قرار بود سازمان شانگهای به دلیل تحریم برای ایران فضایی باز نکند، در همان زمان هم نباید باز می‌کرد. حالا که دو عضو مهم آن یعنی روسیه و چین مخالفت خودشان را با بازگشت قطعنامه‌ها اعلام کردند، این موضوع خیلی وضعیت روشن‌تری دارد. سازمان شانگهای تحت تسلط غرب و آمریکا نیست و چندین سال است که حتی با عضویت ناظر آمریکا مخالفت کرده است. در سال ۲۰۰۵ این سازمان پیشنهاد آمریکا را رد کرد. لذا غرب‌گراهای ایران نگران نباشند، اتفاقی قرار نیست بیفتد. @asreiranian_ir
| از NPT تا برجام و FATF ✍️ مجید افشار ▫️ مرور تاریخ تعامل ایران با معاهدات بین‌المللی نشان می‌دهد که هرگاه کشور بدون دریافت تضمین‌های جدی و حقوقی، به وعده‌های طرف مقابل اعتماد کرده است، نتیجه نه گشایش اقتصادی و امنیتی، بلکه افزایش فشار و محدودیت بوده است. پذیرش پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) یکی از نخستین این تجربه‌ها بود. ایران با هدف بهره‌برداری صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای، به این پیمان پیوست و تعهدات سنگینی را پذیرفت، اما در مقابل، نه‌تنها از مزایای وعده داده‌شده برخوردار نشد، بلکه حتی فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز آن نیز بارها متوقف یا محدود شد. 🔶 همین الگو بعدها در برجام تکرار شد. ایران با امید به رفع تحریم‌ها، محدودیت‌های بی‌سابقه‌ای را بر برنامه هسته‌ای خود پذیرفت و حتی سازوکار خطرناکی همچون «مکانیسم ماشه» را امضا کرد؛ ابزاری که امروز به تهدیدی علیه ایران تبدیل شده است. نتیجه برجام، برخلاف وعده‌های جریان غرب‌گرا در داخل کشور، نه رفع تحریم‌ها بود و نه گشایش اقتصادی، بلکه تحریم‌های شدیدتر و فشارهای همه‌جانبه‌تر علیه ملت ایران بود. 🔷 امروز در ماجرای FATF و به‌ویژه کنوانسیون CFT، همان روایت بار دیگر در حال تکرار است. جریان غرب‌گرا مدعی بود که اگر ایران به FATF نپیوندد، حتی ابتدایی‌ترین نیازها و تعاملات کشور هم دچار بن‌بست خواهد شد: نمی‌توانیم واکسن کرونا وارد کنیم، نمی‌توانیم نفت بفروشیم و حتی نمی‌توانیم به پیمان‌های بین‌المللی مهمی مانند سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس بپیوندیم. این در حالی است که تجربه دولت سیزدهم نشان داد تمام این ادعاها بی‌پایه بوده است. 🔶 دولت سیزدهم بدون کوچک‌ترین تغییر در وضعیت ایران در لیست سیاه FATF، توانست واردات گسترده واکسن کرونا را انجام دهد، صادرات نفت را افزایش دهد و مبادلات مالی کشور را برقرار کند. همچنین، عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای و بریکس بدون پیوستن به FATF به‌خوبی ثابت کرد که این سازوکار شرط تعاملات بین‌المللی نیست؛ برخلاف آنچه جریان غرب‌گرا در داخل تبلیغ می‌کرد. 🔷 درس روشن تاریخ این است: هر بار که ایران به وعده‌های غرب اعتماد کرده و تعهدات بین‌المللی بدون تضمین حقوقی را پذیرفته، نه‌تنها چیزی به‌دست نیاورده، بلکه عرصه‌های تازه‌ای برای فشار دشمن باز شده است. امروز اگر بار دیگر همان اشتباه در قالب CFT تکرار شود، باید منتظر محدودیت‌های جدید و سنگین‌تر بود. مسیر کشور روشن است: تکیه بر توان داخلی، گسترش روابط با بلوک‌های غیرغربی و پرهیز از اعتماد به وعده‌های جریان غرب‌گرا که بارها نادرستی تحلیل‌هایشان در عمل ثابت شده است. @asreiranian_ir
⭕️ کاریکاتور ؛ بازرسی جاسوسان آژانس 🖋️ مهدی نصرتی ✅ @asreiranian_ir