🌹 یکی از دوستانم می گفت :
زنی دارم ؛
که اگر وارد خانه شوم ؛
پیشوازم می آید .
اگر بیرون روم ؛
بدرقه ام می کند .
و اگر مرا ناراحت ببیند ؛
با سخن زیبا و دلداری می گوید :
🌟 ( عزیزم ) چرا ناراحتی؟
🌟 اگر به خاطر مال دنیاست ؛
🌟 که خداوند ، عهده دار آن است .
🌟 و اگر به خاطر آخرت است ؛
🌟 خدا به اندوهت بیافزاید .
🌹 پیامبر که سخن او راشنیدند ؛
🌹 لبخندی زدند و فرمودند :
خداوند مأمورانی در زمین دارد ؛
که این زن ، یکی از آنهاست .
او ( به خاطر این اخلاق ) ،
👈 نیمی از پاداش شهید را دارد .
📖 مستدرک ج ۴ ، ص 6
#همسرداری
#
#تلنگر 🍃🌺
✨ما در زندگی آسایش را با کسانی داریم که با ما موافق هستند.
اما زمانی رشد میکنیم که با کسانی هستیم که با ما اختلاف نظر دارند...
💫اگر شما یک غذای بد طعم را خورده باشید،
میتوانید طعم یک غذای خوب را درک کنید.
پس، از تلخیهای زندگی درس بگیرید تا بتوانید آن را درک کنید.
💫چیزهایی که از دست دادهاید را به حساب نیاورید!
چون گذشته هرگز برنمیگردد.
💫اگر رنجی نمیبردیم
هرگز مهربان بودن را نمیآموختیم.
💕💕💕
سه درس مهم زندگي🍃🌸👌
١. اگر ميخواهي
دروغي نشنوي، اصراري
براي شنيدن حقيقت نداشته باش.
٢. به خاطر داشته باش
هرگاه به قله رسيدي، همزمان
در کنار دره اي عميق ايستاده اى.
٣. هرگز با يک آدم
نادان مجادله نکنيد؛
تماشاگران ممکن است نتوانند
تفاوت بين شما را تشخيص دهند
#همسرانه☺️
📌#زندگی_یعنی
❤️ آقایون؛ به خانومتون بگویید: ای کاش همهٔ زنها مثل تو بودند، تو در دنیا نمونهای...!
❤️خانمها به شوهرتان بگویید:
ای کاش همهٔ زنها مثل من خوش شانس بودند وشوهری مثل تو داشتند.
✍ پیامبر اڪرم( ﺹ)
ﻟﺒﺨﻨﺪﻫﺎی ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﻪ ﻫﻢﺑﻪ
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ یکدیگر
یا ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺪﺍﺣﺎفظی؛
ﺻﺪﻗﻪ ﺍستـ و ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ
ﺍﻧﻔﺎﻕ فی سبیل اﻟﻠﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺭﺩ..
#آقایون_بخوانند
زن هرگز از ابراز عشقهای مرد زندگیش خسته نخواهد شد.
به زبان آوردن دوستت دارم موجب میشود که زن به عشق واقعی مرد زندگیش پی ببرد.
#همسرداری
آقای محترم
حتی یک شوخی بیجا با زنان دیگر نکنید
اگر نمیتونید بفهمید از این حالت چقدر خانمتون میرنجه، می تونید یکبار نقشتون رو در این مورد عوض کنید تا ببینید چقد ناپسند و مخرب است❗️
به اندازه حرف هایی که نمی توانید به هم بزنید از هم فاصله میگیرید!
با خودتان رو راست باشید، آیا به شکلی رفتار کرده اید که همسرتان بتواند با خیال راحت تمام دغدغه هایش را با شما در میان بگذارد؟ بدون اینکه نگران برداشت های غلط و گوشه و کنایه ها باشد.
📌چه جملاتی بیشترین تاثیر رو روی همسرت میزاره؟
▪️عاشقتم.
▪️تو بهترینی.
▪️بهتر است برویم.
▪️روزت چطور بود؟
▪️بهت احترام میزارم.
▪️ازت حمایت میکنم.
▪️داشتم بهت فکر میکردم.
▪️خیلی به من انگیزه میدی.
▪️عاشق طرز فکرت هستم.
▪️شبت بخیر باشه عزیزم.
👈 جملات در زندگی زناشویی تاثیر فوق العاده ای دارند.
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🍂🍃
🌸
نامزدتون رو مرتب مجبور نكنيد بي گناهيشو ثابت كنه!
اگر نامزد و یا همسر خود را مکررا محسوس و نامحسوس کنترل می کنید و ناگزیر از پرسیدن سوالاتی چون:
کجا بودی؟
کی کارت تمام شد؟
کجا رفتی؟
در پرواز کنار که نشستی؟
و... هستید.
توصیه می کنم دست از این کار بردارید.
بدترین چیزی که هر انسانی را فراری می دهد این است که فکر کند کسی آزادیش را محدود می کند و باید بی گناهی خود را در محکمه ای مکرر اثبات کند!
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
نقش همسر در موفقیت کسب و کار
در زمان کریم خان زند مرد سیه چرده و قوی هیکلی در شیراز زندگی می کرد که در میان مردم به سیاه خان شهرت داشت.
وقتی که کریمخان می خواست بازار وکیل شیراز را بسازد،او جزء یکی از بهترین کارگران آن دوران بود.
در آن زمان چرخ نقاله و وسایل مدرن امروزی برای بالا بردن مصالح ساختمانی به طبقات فوقانی وجود نداشت. بنابراین استادان معماری به کارگران تنومند و قوی و با استقامت نیاز داشتند تا مصالح را به دوش بکشند و بالا ببرند.
وقتی کار ساخت بازار وکیل شروع شد و نوبت به چیدن آجرهای سقف رسید،سیاه خان تنها کسی بود که می توانستآجر را به ارتفاع ده متری پرت کند و استاد معمار و ور دستانش آجرها را در هوا می قاپیدند و سقف را تکمیل می کردند.
روزی کریمخان برای بازدید از پیشرفت کار سری به بازار زد و متوجه شد که از هر ده آجری که سیاه خان به بالا پرت می کند شش یا هفت آجر به دست معمار نمی رسد و می افتد و می شکند.
کریمخان از سیاه پرسید:
چه شده نکنه نون نخوردی؟؟!! قبلا حتی یک آجر هم به هدر نمی رفت و همه به بالا می رسید!
سیاه خان ساکت ماند و چیزی نگفت؛ اما استاد معمار پایین آمد و یواشکی بیخ گوش کریمخان گفت:
قربان تمام زور و قدرت سیاه خان و دلگرمی او زنش بود. چند روز است که زن سیاه خان قهر کرده و به خانه ی پدرش رفته، سیاه خان هم دست و دل کار کردن ندارد. اگر چاره ای نیندیشید، کار ساخت بازار یک سال عقب می افتد. او تنها کسی است که می تواند آجر را تا ارتفاع ده متری پرت کند.
کریمخان فورا به خانه پدر زن او رفت و زنش را به خانه آورد. بعد فرستاد دنبال سیاه خان . وقتی او به خانه رسید، با دیدن همسرش از شدت خوشحالی مثل بچه ها شروع به گریه کرد.
کریمخان مقداری پول به آن ها داد و گفت:
امروز که گذشت، اما فردا می خواهم همان سیاه خان همیشگی باشی.
این را گفت و زن و شوهر را تنها گذاشت.
فردا کریمخان مجددا به بازار رفت و دید سیاه خان طوری آجر را به بالا پرت می کند که از سر معمار هم رد می شود.
بعد رو به همراهان کرد و گفت:
ببینید عشق چه قدرتی دارد!
آن که آجرها را پرت می کرد، عشق بود نه سیاه خان!
آدم برای هرچیزی باید انگیزه داشته باشه