امير المؤمنين كفؤ سيدة النساء
يقول الصاحب بن عبّاد (رحمه الله) مخاطباً أبا الحسن (عليه السلام):
يا كفؤَ بنتِ محمّدٍ لولاكَ ما
زفّت إلى بشرٍ مدى الأحقابِ
يا أصلَ عترةِ أحمدٍ لولاكَ لم
يكُ أحمدُ المبعوثُ ذا أعقابِ
كان النبيُّ مدينةَ العلمِ التي
حوتِ الكمالَ وكنتَ أفضلَ بابِ
#الغدير
@atraf_man
هدایت شده از تاریخ حوزه طهران
🔹مبارزات سیاسی #آیت_الله_جاودان
✍ آیتالله حاج شیخ محمدعلی جاودان از علمای فعلی تهران متولد ۱۳۲۴ش، در سالهای دهه ۴۰ در #مسجد_امین_الدوله به فعالیت علمی، تبلیغی و به طور نامحسوس فعالیت سیاسی اشتغال داشتند.
در پی گزارشی مبنی بر فعالیت مخفیانه وی و دوستانش علیه رژیم در مسجد امین الدوله، ساواک آنان را مدتی تحت تعقیب قرار داد ولی به چیزی دست نیافت.
📃 در گزارشی به تاریخ 7 /11 /47 آمده است:
«به قرار اطلاع جوانانی که مرکز فعالیتشان در مسجد امین الدوله می باشد اخیرا به ۵ دسته تقسیم شده و هدفشان فعالیت سری و زیر زمینی به منظور پشتیبانی از روحانیون افراطی و مبارزه با دولت و ایجاد بلوا و آشوب و احیانا ترور مقامات مملکتی می باشد.
جعفر کلاهدوز، مهدی زمانی، سیدتقی خاوری، کاظم عینکچی، تحت نظر *شیخ محمد جاویدان* ساکن خیابان سیروس کوچه حمام گلشن دست چپ درب اول فعالیت دارند... این افراد ,دستگاه تکش, را برای نام جمعیت خود انتخاب کرده اند.»
📃در گزارش دیگری در تاریخ ۴۷/۱۱/۹ آمده:
«نام دستگاه تکش با نظر شیخ محمد جاودان و چند نفر دیگر انتخاب شده است... در صورت تصویب به منظور روشن شدن موضوع شیخ محمد جاودان احضار و بطور غیرمستقیم سئوالاتی در این زمینه از وی به عمل آید.»
📃اما در نامه دیگری ساواک چنین اعلام نظر میکند:
«احضار شیخ محمد جاودان در حال حاضر به مصلحت نمیباشد.»
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
هدایت شده از محمد فنایی اشکوری
1_1629948293.docx
حجم:
43.2K
آنچه همه باید بدانیم
خلاصه متن مکتوب
https://eitaa.com/dreshkevari
هدایت شده از LIBANIRAN
8.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اجرای سرود عاهدناك امام زماني، در استادیوم باستانی رومی شهر صور در جنوب لبنان
شما فقط میبینید عده زیادی نوجوان و جوان لبنانی در استادیوم تجمع کرده و سرود میخوانند.
اما از هوای شرجی آنجا خبر ندارید. در دمای ۲۹ درجه و رطوبت ۸۰٪ نزدیک ساحل، نیم ساعت زیر این آفتاب ماندن خصوصا برای محجبهها بسیار سخت است.
@LIBANIRAN
هدایت شده از سیاستودیانت | مهدی ابوطالبی
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸بالاخره صف پاکان و ناپاکان، جدا خواهد شد🔸
دیروز گروهی از خبرنگاران #اتریشی پیش من آمده بودند و سؤالاتشان را مطرح کردند. اولین سؤالشان این بود:
در این 15 سال که از انقلاب گذشته، شاهد برگشتن جوانان از انقلاب هستید؟ در واقع، از من می خواست که این را تأیید کنم!
گفتم من به شما توضیح می دهم؛ انسان دو بخش دارد: بخشی که می خواهد مقتدر باشد و از همه بزند و از همه بِبَرَد و همه را غارت کند؛ و بخشی که می خواهد یک ذره به کسی تعدّی نکند. شما اروپایی ها، امریکایی ها، این بخشِ بزن-بخور را میبینید و آن بخش نزن-نَبَر را نمیبینید.
شما، به جز هرزه ها هیچکس زیر چترتان و پرچمتان نخواهد ماند و ما تمام پاکان جهان را، از چنگ شما بیرون می آوریم.
ما با شما عالَم را قسمت می کنیم. پاکان عالم را از شما خواهیم گرفت و شما هرزههای ما را از ما خواهید گرفت؛ هرزه های ما برای شما و پاکان عالَم برای ما.
اگر در عمق اروپا و آمریکا یا حتی در درون اسرائیل، #پاکی هست، بالاخره از صفوف شما خارج خواهد شد و به ما خواهد پیوست؛ و اگر در درون خانه های ما، #ناپاکی وجود داشته باشد، بالاخره از بین ما خارج خواهد شد و به شما خواهد پیوست. این قرار ما با شما.
قرآن می فرماید: «لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ». بگذار تا ویدئو، تمام هرزه های ما را ببرد و ببینند که هنر متعهد ما، تمام متعهدهای آنها را به پیش ما خواهد آورد. #سینمای متعهد ما، #سرود متعهد ما، #آهنگ متعهد ما بالاخره پیام انبیاء را به زبان هنر در اقصی نقاط عالم منتشر خواهد کرد. جشن در مقابل جشن؛ فیلم در برابر فیلم؛ سرود در مقابل سرود.
@haerishirazi
@aboutalebi57
سند نویسی از بیماری تا درمان!
هرچند برخی سند نویسی را نوعی بیماری تلقی میکنند و آن را به نوعی فرار از پاسخگویی به مسئله ها بر میشمرند اما نگارنده ضمن حفظ موضع نقد نسبت به سندهای موجود اما همچنان معتقدم فقدان سند راهبردی برای هر امر کلانی به معنای حرکت در تاریکی و خاموشی مطلق سوار بر یک تریلی در جاده ای باریک و لغزنده است.
سند چگونه باید باشد؟
به باور من سند بایست بر منهج حرکت از جز به کل نگارش شود و به سوی اهداف و غایات مطلوب.
جزئیاتی که از زبان کارشناسان ارشد و دارای اندیشه خارج شده و ناظر به مسائل و تخصصی است. حرکت از جز به کل به معنای دیدن مسئله های خرد و جواب های فنی در دل یک کلان پاسخ و یک کلان زاویه و یک کلان رویکرد و یک کلان نظریه.
سند عبارت های کلی و کلان اما ناظر به پاسخ های جزئی و مسائل خرد است.
نشانگرهای مطلوب و وضعیت مطلوب
میبایست نو و از تکرار خارج شده باشند؟
جواب به این سوال دو شق میشود.
فرض اول: پاسخ ها روشن است اما عوامل اجرایی توان اجرا و به منصه ظهور رساندن راه حل ها را ندارند. در واقع جواب های رایج همان راه حل های درست هستند لکن توان اجرا و مدیریت مشکل است. در این فرض سند نویسی چاره مشکلات نخواهد بود.
فرض دوم: راه حل های رایج که معمولا بیش از نود درصد سند ها را تشکیل میدهند همیشه در حال اجرا هستند و اتفاق نویی در راه نخواهد بود. سند نویسی امروز به تدوین راه کارهای موجود تقلیل یافته و فی الواقع امروزه ما در حال تجربه کردن همین راه حل ها هستیم و نباید توقع اتفاق جدید باشیم!
برشی از سند تحول دولت ۱۳ام
در موضوع سیاست خارجی نشانگرهای مطلوب و چرخش های توصیه شده همان ایده ها و آرزوهای تکرار شده در ۳۰ سال اخیر است. و شاید بغیر از ۱۰ درصد اختلافی سر آن نباشد(مورد اختلافی احیا برجام و مذاکره)
الباقی موارد آرزوهای درست و اهداف ماست و چرخش بایست حرکت نویی باشد برای رسیدن به آنها.
در واقع در این قسمت شما چیزی بیش از آنکه کارشناسان در برنامه های رسمی و رسانه ها بیان میکنند نمی بینید. بنظر نگارنده سهل ترین پاسخ ها و سهل ترین سوال ها مطرح شده و اگر به نهادهای زیرربط ارجاع دهید احتمالا اینگونه پاسخ خواهید گرفت که مگر ما غیر از این عمل میکنیم و یا فکر می کنیم؟ شما چه حرف تازه و ایده جدیدی برای ما دارید؟ و ایضا در قسمت امنیت و دفاع.
این نوع سند نویسی تحول آفرین نیست و در بروکراسی رایج و ترتیبات اداری مقبول و از قضا استقبال میشود چون اساسا چرخشی برای نهاد مخاطب به همراه نخواهد داشت!
راه حل پیشنهادی
سند باید از بدنه کارشناسی نهادهای ذی ربط اخذ شود و توسط اندیشمندان حوزه و دانشگاه نقد و بررسی و در رفت و برگشت های چندباره به زبده دانش و راه حل های اجماعی و شبه اجماعی رسید. همان حرکت از جز به کل و تلاش برای فهم کلان ریز مسائل ها.
@atraf_man
مخمس مدح مولا امیرالمومنین علیه السلام
اثر استاد یوسفعلی میرشکاک
هو
ازلـی لـم یـزلـی حیــدر کــرار علـی
دم به دم صاحب دم دلبر و دلدار علی
ظاهر و باطن هستی گل و گلزار علـی
اول و آخــر عـشـق آیـنـه کـردار علـی
در و دیـوار علی مرکز پـرگار علـی
*
هستی مطلق حـق معبد و معبود خودی
ساجـد درگـه دل مقصد و مقصود خـودی
گوهر هـر دو جهان بارگـه جـود خودی
شش جهت آینه دار خود و مسجود خودی
قـبـله بی جـهـت ای داور دادار علـی
*
هرطرف رو کنی ای دل در و دیوار تویی
بـر سـر راه خـودی برزن و بـازار تویـی
پـرده دار مـن بـی چـاره و بـیـمـار تویـی
غافل از عشـق به هـرگونه ز تیمار تویی
عشـق یعنی حسـن حیـدر کرار علی
*
بـادم آورد و ز خـاک سـر کـوی تو نبـرد
آب جـز خجلـت از آیـیـنه روی تـو نبـرد
آتشم بـاده شد و ره به سبـوی تو نبرد
خاک بر باد شد و راه به سوی تو نبرد
بنده را تا به ابد یار و مددکار علی
*
کـربـلای تـو شـدم پــر ز بـلای تـو شدم
نـاوک انداختی و قـهر خـدای تو شـدم
همچو عباس همه مهر و ولای تو شدم
پسـرت بـودم و خاک کف پـای تو شدم
ازل لم یزل ای دیده و دیدار علـی
*
بـه کجا رو کنم ای روی تـو آیینه من
ای شده کعبه دیدار خوشت سینه من
ای فـدای رخ تـو مهر من و کینه من
می کـنـد یـاد تــو هـردم دل دیـرینـه من
ای نـگـارنده هفت اخـتر دوّار علـی
*
دل سیـتـا ز تـو دیوانـه رامـا شـده است
ارجن آسا همه تن مهر کریشنا شده است
سرم از دوری تو خانه سـودا شـده است
دل مـگـو لـانـه زنـبـور ز غـوغـا شـده اسـت
پـادشاه دو جهـان دیـده بیـدار علـی
*
پـور بوطـالـب و پیـر دو جهـان دل که تـویـی
طالب، آن شیـفته وادی و منـزل کـه تـویـی
جعفر آن پیر به مطلق شده واصل که تویی
چون عقیل از دل من، یکسره غافل که تویی
هندی و در جگرم دلبـر و دلدار علـی
*
یــاد کـن یــاد کـن از یــار مـگــر یـادت کــرد
آن که عمری به غم خود ز غم آزادت کـرد
دل عاشق به تو داد از مه و خور شادت کرد
همـچـو ایران همه ویـران بودی آبادت کـرد
سر عیـاران، رستـم، یـل دادار علـی
*
ای کـیـومـرث ازل، جـُبـتِـر پنهـان حیـدر
دل و دلــداده و دلــدار دو گیـهـان حیـدر
حـیّ و قـیّــوم در آفــاق فــراوان حـیدر
آفــریـنـنـده آیـیـنـه بـدیـنــسـان حـیدر
ای هماهنـگی هنگـامه دیدار علـی
*
هـرچـه گـویـیم به گــرد سـر کویـت نـرسیم
جـز بـه انــدیــشـه بـویـیـدن مـویـت نـرسـیم
وای بـر مـا که بـه بـوسیــدن رویـت نـرسـیم
ما چه هستیم چو می، گر به سبویت نرسیم
ای به هنگام غضب آتش خون بار علـی
*
مرگ هم آمد و جنگید و تو بـردی مه من
از زمین نقش زمان را تـو ستردی مه من
هرچه کردیم تو دانی که شمردی مه من
عالمی مرد و تو ماندی و نمـردی مه من
تو، کـه ای؟ بارگه داد جهاندار علـی
*
یا علـی دلبر من جـان به فدایـت همه دم
یا علـی هر دو جهان مست لقایت همه دم
یا علـی گـو که بجویـیم کجـایـت همـه دم
جــز دل زار نـدیــدیــم ســرایــت هـمـه دم
دم به دم ذکـر دل خسته و بیمار علـی
*
تا جهان هست، جهان گیر و جهان دار یکیست
پادشـاه دو جهـان حـیــدر کرار یـکیـسـت
ای پـراکـنــده دلـان واحــد قـهـار یـکــیــســت
علـی عـالـی اعـلـای مـددکـار یـکـیـسـت
چند نامیم به رمزش، همه دم یار علـی
*
هر چـه کوشـی تـو نیابـی سر مـویی زان یـار
پس چه جوشی و چه کوشی تو به غفلت بسیار
حسرت اسـت ار نـتوان دیـدن در روی نـگـار
حـیــرت ، ار آیـنـه گـشتـه اسـت به آیـیـنـه دچـار
پــر پـرواز هـزار آیــنــه پـرگـار علــی
*
کـیست آن آیـنـه کردار کـه پـرواز از اوست
عیـن راز دو جهـان اسـت و گُـل راز از اوست
مـرکــز غـیـب و شـهـود آیـنـه نـاز از اوست
آب و آتـش بـه کف و خاک هوا تـازه از اوست
آفـریـنـنده افــلاک نگـونـسار علــی
*
یـا علـی یـاد تـو هـر کـو نکـنـد نامـش نـیـسـت
جز به آتش همه جا صحن و در و بامش نـیست
تویی آن قصه سرا، قصه که فرجامش نـیـسـت
غـمـی از روز و شـب و گـردش ایامش نـیـسـت
رازدار دو جـهـان، مـرکـز پرگـار علـی
*
نیست در صنع تو یک نقطه خطا از کم و بیش
پـادشـاهــی تــو و ابـنـای دو عـالــم درویــش
بنـدگـانـنـد و گـدایــان رهــت از پـس و پـیــش
مات، هـفتـاد و دو مـلـت ز تو ای ملّه و کـیش
شهـسوار دل من ای غم و غم خوار علـی
*
یوسفت مُرد به مصری که در آن راه نماند
بـیـم افـتـادن در چـاه و ســرِ جـاه نمـانـد
جز غـم دیدنت ای دلـبـر و دلـخـواه نمـانـد
در بـسـاط دل بـی چــاره بـه جـز آه نـمـاند
بـرفـرازنـده ایــن گـنـبـد دوّار علــی
*
یـاد روی تو کـنـم آیـنـه پوشـت گـردم
گُل دستار شوم بـا بر و دوشـت گردم
در کجا از پی آن چشمه نـوشت گردم
کـاش خـاک ره آن بـاده فـروشت گردم
که مرا خمر دهد از خم خمّار علـی
@atraf_man
از #پهپاد ایرانی تا چرخش در #ژئوپلتیک_آشوب!
بخش ۱
بسیاری گفته اند که غرب و در راس آن آمریکا منطقه جنوب غرب آسیا را به ژئوپلتیک آشوب بدل ساخته اند تا بتوانند از رهگذر آن اولا حضور نظامی و فروش سلاح خود را تامین و توجیه کنند و ثانیا بر منابع انرژی مسلط شده و پیچ اقتصاد را در دستان خود نگه دارند و در امتداد این دو بر مسئله امنیت مسلط و حاکم باشند.
آمریکا مقوله امنیت را به اهرمی در دست خود مبدل ساخته که بواسطه آن تمام ظرفیت ها را به سمت منافع خودش متمایل میسازد و هزینه ها را بر دوش دیگران وامیگذارد.
برجام در لایه اصلی و اصیل خود یعنی قرارداد امنیتی، اقتضائاتی را موجب میشد که امروزه در دنیای جمهوری اسلامی موثر نیست و تحولات منطقه و جهان آن اقتضائات و مولفه ها را تهی و بی اثر کرده است.
یکی از مهمترین حوادث بعد از قرارداد امنیتی برجام، جنگ روسیه و اکراین بود.
از دیگر سو فاصله بین کشورهای غربی با کشورهای آسیایی به بالاترین حد خود در قرن اخیر رسیده است و نقطه امید برای بازگشت نیز دیده نمیشود. نه در غرب و نه در شرق!
گویا تعارفات کنار رفته و جنگ پنهان و سرد به جنگ آشکار و داغ نزدیک میشود.
در این هنگامه خبر فروش پهپادهای ایرانی به روسیه به خبری داغ بدل گشته و تحلیل های متنوعی را متوجه نقش ایران در مسئله امنیت کرده است.
بنظر میرسد داغی خبر فروش پهپاد به روسیه نه از بابت تغییر شگرف در جنگ با اکراین و یا شکست ناتو باشد بلکه این خبر از جهت دیگر برای آمریکا و محور غربی حائز اهمیت است.
محور غرب با برساخت ژئوپلتیک آشوب در جنوب غرب آسیا و زنده نگه داشتن منازعات در آن بر حاکمیت خود بر مقوله امنیت و دور نگه داشتن سرزمین های غربی از ناامنی اصرار داشته اند اما اکنون با تغییر جغرافیای سیاسی جنگ از جنوب غرب آسیا به شرق اروپا، امنیت خود را در مخاطره میبیند.
در واقع زین پس غرب نزاع تمدنی خود با مسلمانان را بایست در مرزهای خود تجربه کند و نه در سرزمین های مسلمین.
ایجاد بلوک ضد غربی و ضد امنیت غرب بزرگترین تهدید برای آنها محسوب میشود و طبیعی است که در این بحبوحه فریادشان بلند شود خصوصا که زمستان سرد نیز نزدیک و نزدیک تر میشود!
طبیعی است که غرب در برابر نظم جدیدی که علیه اش شکل میگیرد ساکت نخواهد نشست و با حیله ای جدید دوباره صحنه نزاع را به سرزمین های مسلمین خواهد کشید و فشار را از شرق خود کم خواهد کرد، اما چگونه؟
دو احتمال بنظر نگارنده قوی تر است
۱. جنگ داخلی خصوصا در عراق (احتمال کم در لبنان)
۲. جنگ بین کشورها با سه گزینه
الف: ترکیه - سوریه،
ب: ترکیه - ایران،
ج: آذربایجان - ارمنستان
منظور از جنگ نوع فراگیر و همه جانبه آن است جنگی که مدت مدیدی طول بکشد.
صحنه منازعات داخلی عراق و لبنان به بالاترین سطح کشیده خواهد شد(اکنون نیز شرایط شیب تندی را نشان میدهد)
و منازعات بین کشورها نیز اوج خواهد گرفت؛ هر کدام از این دو سناریو شعله ور شود غرب میتواند وزن ناامنی از شرق خود را به آنجا منتقل کند و با لابی و معامله بر اوضاع شرق مسلط شود.
در این میان ما نیز بایست علاوه بر کمک به همگرایی بین کشورها و جناح های سیاسی داخلی کشورهای اسلامی، به کمک فزاینده به روسیه در برابر ناتو توجه بیش از پیش داشته باشیم تا بتوانیم چرخش از جنوب غرب آسیا به شرق اروپا را تقویت و خط اول نبرد را کیلومترها از سرزمین اصلی دور کنیم.
نظم جدید میتواند با کم ترین هزینه ها حاصل شود و با غفلت و تعارفات به نزاع خونین جدید و کم سابقه و غیر قابل کنترل بدل شود.
برادر کشی محتمل ترین نسخه غربی برای سرزمین های اسلامی است!
م.ص.صادقی
@atraf_man
#دیپلماسی چیست؟
"دیپلماسی هنر مرتبط ساختن عناصر قدرت ملی به موثرترین شکل آن با دسته از ویژگی های شرایط بین المللی است که به منافع ملی مرتبط میشود"
هانس مورگنتا
@atraf_man
#مسئله_بودگی_حجاب_و_ریشه_های_آن
بخش ۱: پروژه مدرن سازی
مقدمه: این نقد به مناسبت نقد خانم سارا شریعتی و بازنشر آن توسط صفحه اینستا استاد حکیمی و در خلال مباحثه با دوستان نگارش شد:
سرمایه داری با مسئله عریانگری و ابتذال اخلاقی گره خورده است و این دو، دو روی یک سکه اند!
این دو زمینه ساز یکدیگرند و همدیگر را میسازند.
کجا فقرا و طبقه محروم اهل بدحجابی و عریانگری و ابتذال اخلاقی بوده اند!
مگر نه این است که هرچه طمع و آز و ثروت انباشته و بی تقوا بود، ابتذال و ارتجاع و توحش و حیوانیت نیز رشد و نمو دارد؟
اگر اهل تفکر جامعه ما این ها هستند و اینها به جامعه خوراک فکری میدهند پس این جامعه باید از این هم بدتر بشود
نه اقتصاد و معیشتش درست میشود و نه اخلاقش!
من قائلم که مسئله حجاب از حدود ۱۰۰ سال پیش، مسئله جامعه ایرانی بوده است (و البته غرب نیز دارای این مسئله بوده و تجویزاتی داشته و به انقلاب جنسی منجر شده است)
در ایران قدیم (قاجار به قبل) حجاب مسئله نبوده است و جامعه سنتی با یک نظریه واحد (تز) اداره میشده و اساسا رقیبی وجود نداشته است. جامعه در همه اقشار و اقوام و ادیان خود از حجاب استفاده میکرده است و پوشش سنتی حاکم بر جامعه بوده است اما از زمان مدرن سازی جامعه ایرانی (آنتی تز) تبدیل به مسئله شده است (رضا خان و ممنوعیت حجاب، کلاه پهلوی و ممنوعیت لباس روحانیت و ... تا عریانگری و اباحه گری پهلوی دوم) و جامعه را در برابر مدرن سازی مستبدانه قرار داده است.
با انقلاب اسلامی (سنتز) حجاب به یک تقاطع و نقطه تلاقی رسیده است و تبدیل به یک مسئله در برابر فکر غربی و مدرن سازی فرهنگی - هویتی شده است.
پس میشود گفت که این مسئله اساسا تالیفی و برآمده از متن دین و انقلاب است نه برساخته تبلیغات جدید امروزین.
حجاب نقطه تلاقی دو نظریه در صحنه اجتماع است و امروزه به هر دلیلی مسئله جامعه ایرانی است
با بی اعتنایی و عدم ارائه تفسیر و بیان نو، ما مسئله را کمرنگ و بی اثر نکردیم بلکه زمینه و زمانه را بدست نظریه رقیب داده ایم.
کتاب رسائل حجابیه که اقای جعفریان گردآوری کرده اند خود دلیلی بر مسئله بودگی است
تهاجم فرهنگی و مدرن سازی جامعه ایرانی در عرصه فرهنگی اجتماعی مبتنی بر بی حجابی با هدف از بین بردن عفت و حیاست؛
منفذ تهی سازی و کاویدن دین جامعه از راه تقلیل حیا و عفت با پنجره ای به نام حجاب شناخته میشود. (حجاب مرد و زن)
@atraf_man
#مسئله_بودگی_حجاب_و_ریشه_های_آن
بخش۲: از جامعه قانع به جامعه طماع
تغییر وضعیت از جامعه قانع به جامعه طماع
بدحجابی معلول تغییر وضعیت کلی و کلان جامعه است جامعه در سطح دولت، کارگزاران و مردم .
مردم در سه سطح اشراف و طبقه متوسط و فقرا
جملگی تغییر وضعیت داده اند. روح آنها از تعادل خارج شده و جامعه قناعت گرای سالهای گذشته به جامعه طمع ورز تبدیل شده است.
البته در گذشته نیز اشراف و طبقه حاکم که بسیار محدود و معدود بودند نیز طماع بودند اما به دلیل فاصله بسیار زیاد جامعه با نهاد حاکمیت رذیله اخلاقی کمتر سرریز در جامعه میشد اما بعد از انقلاب به دلیل بسط نهاد حاکمیت و گسترش افعال حاکمیت در جامعه و اثرگذاری طرفینی اشرافی گری و تمایل به زیاده خواهی و خروج روح قناعت گر و جایگزینی روح طمع ورز هر دو سوی قدرت طماع شده اند.
دولت در خرج هایش به قناعت فکر نمی کند معمولا و کارگزاران قناعت را با جایگاه خود در تضاد میبینند. هر دو در مسابقه ی جمع آوری و تکاثر شرکت جسته اند و از هم پیشی می گیرند.
طمع ورزی در سطح متوسط جامعه برای رسیدن به قله لذت ها و بهره مندی حداکثری از امکانات و نعمات تبدیل به هدف غایی جامعه متوسط شده. برای بهره بردن مرزی نمی شناسد و با هجمه و زور و فشار خواسته هایش را تحمیل میکند و زیر بار طمع ورزی اش عرف هایی را برساخت میکند. و اینگونه سیره طمع ورزی در جامعه تبدیل به الگو، روش و چارچوب حیات و سبک زندگی میشود.
طمع ورزی ساحت های زندگی را بی استثنا زیر بار خود میآورد و در معماری، تبلیغات، هنر، ورزش، خوردن و خوابیدن، پوشاک، برگزاری مراسمات و آئین های دینی و ملی و محلی، کار و درس و خانواده و صدها مسئله دیگر خود را نشان میدهد. اینگونه میشود که چارچوب فکری کودکان جامعه در وضعیت طمع ورزی حاکم شکل میگیرد و اساسا نقطه مقابل، آنتی تز و غیریت دیگری برای اکثریت جامعه تصور نمیشود.
زندگی لاکچری، سفرها؛ شاسی بلند، موبایل، کیف و کفش و لباس برند، مبل و تلوزیون و وسائل خانه برند و تجملاتی جملگی نمادهای وضعیت طمع ورزی میشوند.
این مفهوم دائما از تمام مجاری ممکن پمپاژ شده و قلب و چشم و گوش و عقل انسان ها را تسخیر میکند
بیشتر و بهتر! این دو در همه پدیده ها و لوازم زندگی بشر تحت طمع تکرار میشوند.
طمع ورزی بیماری بزرگ و مزمن و بدخیمی است که عوارض متعدد و بزرگ و کوچکی دارد. بدحجابی و بدپوششی و عقب نشینی از حدود الهی در نفس و جان انسان های جامعه از عوارض طبیعی وضعیت بیماری طمع ورزی است.
باید فکری برای علت که طمع ورزی است بکنیم تا معلول ها خود به خود منتفی بشوند.
پ.ن: جامعه قانع اهل محرم و رمضان است. شهید میدهد و جانباز میشود اما خود را بدهکار میداند
@atraf_man
#مسئله_بودگی_حجاب_و_ریشه_های_آن
بخش ۳: صورت مسئله چیست؟
جامعه ایرانی در گذر از تز حجاب در عصر سنت و قدیم (تنها نظریه) به آنتی تز بی حجابی در دوره مدرن سازی پهلوی به سنتز جمهوری اسلامی با شعار اسقلال آزادی رسید
اسلامیت نظام مردم سالار خواست سنتز در ۵۷ است
در همان ابتدا هم رهبر انقلاب امام پای احکام اجتماعی ایستاد و حجاب را قانونی و شرابخانه و فاحشه خانه ها را تعطیل کرد و نماز جمعه و غیره که مظاهر و نماد و شعایر اسلامی بودند را ترویج و بلند کردند.
نه فقط مسئله حجاب هر حکم از حدود الهی که بعد اجتماعی دارد یک وجه التزام عملی و قلبی از سوی افراد دارد و یک وجه الزام از سوی حاکمیت و شارع
اصلا حدود و تعزیرات فلسفه اش همین است و منصب قضا و منصب حاکم برای انجام همین ها تشریع شده است
حالا جامعه اسلامی با افتی و بیماری با عنوان بد پوششی تا طیف عریانگری مواجه است
از بدحجابی و شل حجابی فرهنگی تا بی حجابی و بدن نمایی سیاسی به مثابه مبارزه سیاسی
جامعه (حتی شل حجاب ها ) و اخلاق مداران و خانواده محورها از این طیف تند و تیز احساس خطر میکنند و کانون خانواده ها را معرض تهدید می بینند.
و طبیعتا حاکمیت وطیفه خودش را مقابله با آنها لااقل در سطح تند و تیزها میبینه و در کنار کارهای فرهنگی اجمالی که داره به مقابله قهری با آن هم برخواسته (از ابتدای انقلاب هم بوده)
نکته بعدی و وجهه دیگر ماجرا تنزل اخلاقی جامعه در کلیتش است و طمع ورزی جای قناعت را گرفته و تبرج و مسابقه جاری در جامعه است و تشویق به مصرف گرایی است که در معماری و تبلیعات و آموزش و عیره هم دیده میشه و در شهوترانی و غیره خودش را نشان میده .
جامعه غربی هم همین مسیر را رفته و نسبت به گذشته خودش کم حیاتر و کم عفت تر شده
نهایت اینکه امروز با چالشی مواجه هستیم که از سویی با هویت سیاسی اسلامی گره خورده ( که شاید لازم باشه تفکیک بشه و تفکیک شده هست)
از سویی هویت دیتی ماست وزیر بنای اخلاق جامعه و زیر بنای دینداری ماست
نهاد خانواده در معرض خطر است
و از دیگر سو میبینیم که تا امروز سدی که از فرهنگ و تبلیغ و آموزش و ... و مواد حقوقی و غلبه قضایی و قهری تهیه کرده ایم نتوانسته است در برابر این شیب بدحجابی درست عمل کند و وضعیت بدحجابی در نمودار رشد مثبت و فزاینده داشته است
تجویزات مطرح
چه باید کرد؟ چه عللی باید دستخوش تغییر قرار بگیرند تا این معلول منتفی یا کاهشی شود؟
آیا باید رها کرد و اقتصاد را درست کرد تا حجاب خودش درست شود؟ مگر در غرب شده یا در شرق. انسان تحت نفس اماره لیفجر امامه است
فردای اختیاری شدن چه خواهد شد؟ وضع بهتر میشود یا بدتر؟
برخی متدینین از اینکه هزینه میدهند ناراحت هستند.
ترک امربه معروف و نهی از منکر چه عواقبی دارد!
چگونه بین مبارز سیاسی با انقلاب و اسلام با یک فرد بدپوشش اما معتقد به دین و انقلاب و نظام فرق بگذاریم؟
اگر اختیاری شد و همجنس گرایی و عریانگری مطالبه شد چه کنیم؟
دو قطبی هایی که در جامعه متولد میشود و زاویه نگاه هایی که نسبت به همدیگر سو ظن پیدا می کنند و قلب هایی که از هم فاصله میگیرند را چه کنیم؟
اگر امروز از قوه قهریه استفاده نکردیم و افرادی حد را بیشتر گذراندند چه؟ آنجا استفاده از قوه قهریه را بدهیم؟ بهتر نیست با مناسب سازی قوه قهریه نگذاریم به آن نقطه برسیم؟
برخی میگویند که نمیشود با زور مقاصد اسلامی را محقق ساخت! پس جهاد و حدود و تعزیر و نهی از منکر یدی و غیره چیست؟
مصلحت چیست و در این تزاحمات چه باید کرد؟
@atraf_man