واپسین موقف معراج حقیقت زهراست
سر توحید در آیینه غیرت زهراست
روح آدم ، شرف خاتم ، دردانهی غیب
ذات عصمت ، نفس صبح قیامت زهراست
مصدر واجب و ممکن ز ازل تا به ابد
باده وحدت و خم خانه ی کثرت زهراست
خشم و خشنودی حق، غایت پاداش و جزا
رایت رحمت و تمهید شفاعت زهراست
به عبادت نرسد عادت دینداری ما
گر ندانیم که معیار عبادت زهراست
منشأ بود و نبود، آینهپرداز وجود
وحدت غیب و شهودِ احدیت زهراست
در نمازی که وضویش بود از خون جگر
قبلهی باطن اربابِ طریقت زهراست
نه همین ام ابیهاست به تقدیم وجود
شخص روحالقدس و شأن ولایت زهراست
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
سرّ سرمستیِ هفتاد و دو ملت زهراست
غایت سیر وجود است رسیدن به علی
غایت سیر علی هم چو بدایت زهراست
یوسفعلی میرشکاک
@atraf_man
ریچ کیدز آو تهران
پیجی است برای نشان دادن بچه پولدارهای تهران. عموما در کپشن یا کامنت هم به نظام و انقلاب و روحانیت فحش میدهند که دارند یواشکی چه ها نمی کنند! کاملا نفرت پراکنی و با هدف عصبانی سازی و عقده سازی در مخاطبین! مخاطبین احتمالا ساده دلی که با خود فکر میکنند هر که در دولت است یا آخوند باطن و پشت پرده ای چنین لاکچری و فضاحت باری دارد که در ظاهر مردم را به ساده زیستی و مقاومت فرامیخواند! خب نتیجه این معادله چیزی جز عصبانیت و احساس خیانت از سوی دولتی ها و روحانیت نیست.
البته حساب پهلوی چی ها جداست آنها تو کامنت ها جگرسوزی میکنند!
اما قصه پیج آنجا جالب میشود که پهلوی چی بودن خودش را رو میکند و با عکس محمدرضای فراری به یاد شرف و انسانیت و خصوصا انسان با کلاس آه می کشد!
این وضعیت روانی و فکری خیلی از عموم مردم عادی ماست. ترور روانی با خیالات پهلوی چی ها، آنها که هنوز تاریخ به دزدی و خیانت شان ندیده است.
#تاریخ_انقلاب
#امام_خمینی
#منتظری
ماجرای تفاوت برخورد آقای منتظری در حصر سیدصادق روحانی و دفن آقای شریعتمداری ۱
یکی از مسائلی که درباره بیت آقای منتظری مطرح میشود، غلبه سیاسیکاری و خط و خطبازی است. این به چه معنا است؟
دفتر و بیت آقای منتظری، دفتر و بیت نفر دوم نظام است، و این جایگاه اقتضا میکند از موضع کلان ملی و ناظر به مصالح عمومی نظام کنش داشته باشد؛ نه اینکه باندی و جناحی رفتار کند. من این را کمی توضیح بدهم. مثلا بیت آقای منتظری دشمنی غلیظی با سپاه داشت. یکی از محورهایی هم که اینها دنبال میکردند همین مسئله بود که ریشه در خط3 اصفهان داشت. آنها از نظر سیاسی با شخص آقای محسن رضایی به عنوان فرمانده سپاه هم به شدت بد بودند. ملاقات درست به او نمیدادند که بیاید و گزارش بدهد، از آن طرف اخبار منفی جنگ را پیش آقای منتظری پررنگ میکردند و برخی فرماندهان و رزمندگان منتقد و مخالف فرماندهی را پیش آقای منتظری میبردند و گزارشهایی منفی متعدد میدادند. نتیجه اینکه آقای منتظری هم با سپاه خوب نبود. همانطور که در نامه های سیدمهدی که در منزلش کشف شد هم آمده، آقای منتظری را به این نتیجه رسانده بودند که 1- نیروهای صالح از سپاه تصفیه شدهاند. 2- خط فکری سپاه از خط اصولی انقلاب منحرف شده و 3- شکست در جبههها هم مهمترین دلیل عدم کفایت سپاه است. آن موقع بحث نیروهای سه گانه سپاه مطرح بود که آقای منتظری مخالفت کرد. قرار بود 500 گردان رزمی ایجاد کنند که باز هم آقای منتظری مخالف بود. آقای منتظری هم صریحا به برخی مسئولین گفته بود و بعدا به امام هم نوشت که سیدمهدی از فرمانده سپاه و وزیر اطلاعات باکفایتتر است.
یا مثلا اینها از نظر سیاسی، با جامعه مدرسین و خط راست دشمن بودند. تا اینجایش شاید خیلی مهم نباشد. اما وقتی این نگاهها در معادلات بیت و شخص نفر دوم کشور اثرگذار میشود کار خراب میشود. دقیقا این اتفاق افتاده بود. طراحی عجیبی میکردند، از اینکه به افراد این جریان ملاقات ندهند، راهشان ندهند، ملاقاتهایشان را محدود کنند، علیه اینها گزارش بدهند و نقاط ضعفشان را پررنگ منعکس کنند. خب طیف حاکم بر دفتر تبلیغات هم جناح راست نبود اما چون به سیدهادی تمکین نمیکردند، مغضوب بودند و در اختلافات بین کتابخانه سیاسی و دفتر تبلیغات، آقای منتظری جانب کتابخانه را میگرفت. عجیب اینکه دفتر تبلیغات بشدت مرید منتظری بود، ولی اطلاعات پنهان و آشکار میگوید محمودی(مسئول آن) هرگز منتظری را قبول نداشت. در تلفن میگفت منتظری شلوار خودش را نمیتواند بالا بکشد، چطور میخواهد مملکت را اداره کند. وقتی بعد از سال 64 در جریان خط3 که اینها بودند انشعاب رخ داد، جریان حاکم بر بیت آقای منتظری به همین دوستانشان یعنی شیخ حسن ابراهیمی و آقای قاضی عسگر هم رحم نکردند. چرا؟ چون با این طیف مخالف بودند. آنقدر فتنهگری و دشمنی زیاد بود که حتی رفتند علیهشان پروندهسازی کردند. آقای محمدعلی هادی نجفآبادی که نماینده مجلس بود یکی از کسانی بود که مرید آقای منتظری بود، ولی مغضوب همین طیف حاکم بر دفتر بود و نهایتا هم علیهش سند جعل کردند که منبع ساواک بوده است. همین سعید منتظری این کار را کرد.
واقعا سعید این کار را کرده بود؟ یا چون علیه دکتر هادی بود تحلیل دستگاه امنیتی این شد که کار آنها است.
تحلیل نبود و نیست، اطلاع بود و اثبات شد. وقتی افشاگری علیه دکتر هادی در قم دست به دست شد که او با ساواک همکاری کرده، اداره اطلاعات قم این مساله را پیگیری کرد و بر اساس اطلاعات معلوم شد که این جعل سند، کار سعید پسر آقای منتظری است. چون بخشی از پروندههای ساواک قم سالها قبل تحویل آقای منتظری شده بود. در نتیجه دو نفر از مسئولین وزارت اطلاعات از تهران به قم نزد آقای منتظری آمدند و اسناد و مدارک را به او ارائه کردند. مساله روشن بود و جای تردیدی باقی نبود، لذا از ایشان خواستند که برای تحقیقات بیشتر سعید را به تهران ببرند و بازجویی کنند. آقای منتظری سفت و محکم مخالفت کرد و اجازه نداد. گفتند ببرند ادارهکل قم، اجازه نداد. آخرش گفت بیایید همینجا از او بازجویی کنید و من هم دعوایش میکنم که دیگر از این غلطها نکند. خب آن دوستان ما از این رفتار آقای منتظری متعجب شده بودند. بعد همین آقای منتظری در نماز جمعه میگفت افشاگری ها را کنار بگذارید و آبروی مردم را نبرید.
@atraf_man
#تاریخ_انقلاب
#امام_خمینی
#منتظری
ماجرای تفاوت برخورد آقای منتظری در حصر سیدصادق روحانی و دفن آقای شریعتمداری ۲
یکی دیگر از کارهایی که کرده بودند انتشار شبنامه و اسناد جعلشدهای علیه سیدصادق روحانی بود که در آن ادعا شده بود او هم با ساواک ارتباطاتی داشته است. چرا؟ چون علیه قائممقامرهبری موضع گرفته بود. ببینید اینجا دو مساله است: اول اینکه درست است که آن زمان مخالفت علنی و سخنرانی سیدصادق روحانی علیه قائممقامی آقای منتظری، مخالفت با نظام تلقی میشد و نظام هم با او برخورد کرد؛ اما نکته دوم این است که آیا این دلیل میشود که فرزند و دفتر آقای منتظری بیایند علیه او سند جعل کنند که ساواکی است؟ حتما نه!
میخواهم شما را به نکتهای توجه بدهم که بنظرم یکی از جاهایی است که واقعا عدالت و انصاف آقای منتظری آنجا محک میخورد. آن هم تفاوت برخورد آقای منتظری در ماجرای حصر سیدصادق روحانی در سال 64 و ماجرای تدفین آیتالله شریعتمداری در بهار 65 است. البته میدانید که ایشان با برخورد و حصر شریعتمداری هیچ مخالفتی نکرد.
پس از علنیشدن نظر خبرگان درباره قائممقامی آقای منتظری، آقای سیدصادق روحانی قبل از درسش یک سخنرانی کرد و علیه این مساله موضع گرفت. شما میدانید که تقریبا بیوت تمام مراجع سنتی از ماجرای تقریظ آقای منتظری بر کتاب شهیدِجاوید و بعدتر شهادت آقای شمسآبادی توسط سیدمهدی هاشمی؛ حساسیت های خاصی نسبت به آقای منتظری داشتند و اصطلاحا دلشان با او صاف نشده بود. چه مراجع، چه فضلا و مدرسین نمیتوانستند او را بپذیرند، ولی همه ملتزم به سکوت بودند. در این فضا، مساله قائممقامی آقای منتظری هم برای این طیف سنگین میآمد. اما اولین و شاید تنها کسی که رسما خط را شکست و مخالفت علنیاش را اعلام کرد، سید صادق روحانی بود. خب پس از این قضیه، مدیرکل قم به منزل او رفته بود و با او صحبت کرده بودند و چون بر مخالفتش اصرار داشت و حاضر به تصحیح علنی آن نبود، تصمیم بر این شد که محدودیتهایی بر او اعمال شود.
خب این برخورد آن موقع خیلی صدا کرد. اما آقای منتظری یک اعتراض کوچک هم به این مساله نکرد، یک گلایه هم به مسئولین اطلاعاتی نکرد که این چه برخوردی است که با او کردهاید. تازه بعدش هم سند جعلی علیه او ساخته شد که با ساواک مرتبط بوده است. چه کسی این کار را کرد؟ همان سعید منتظری! و آقای منتظری این بار هم عین خیالش نبود. این که سعید با هدایت سیدهادی این کار را کرده، چندسال بعد در اعترافات سیدمهدی هم گفته شد. خب سکوت آقای منتظری را داشته باشید، تا رسیدیم به فروردین سال بعد که آیتالله شریعتمداری فوت کرد. آنجا اداره اطلاعات قم مطلع شده بود که برخی هواداران آقای شریعتمداری با چوب و چماق با چند اتوبوس راهی قم شدهاند و اگر پایشان به مراسم تشییع و تدفین برسد، احتمال درگیری و آشوب زیاد است. لذا فقط اجازه داده بود اقوام و نزدیکان برای تدفین وارد قبرستان شوند. در این فضا آقای سیدرضا صدر که برادر امام موسی صدر و از روحانیون مخالف نظام بود به آنجا آمد. او به بچههای عملیات که سر کوچه ایستادند تندی کرده و با دست به سینهشان زده بودکه من میخواهم بروم به جنازه نماز بخوانم. نگفته بود که آقای شریعتمداری وصیت کرده او نماز بخواند، از موضع بالا برخورد کرده بود که بروید کنار میخواهم بروم نماز میت را بخوانم. بچهها هم که او را نمیشناختند راهش نمیدهند و او هم داد و قال راه میاندازد و توهین میکند. لذا به عنوان یکی از عوامل برهمزننده نظم آنجا دستگیرش میکنند میبرند اداره اطلاعات قم. حالا دامادهای آقای شریعتمداری داخل قبرستان بودند و اگر آنها قبلش گفته بودند که آقای شریعتمداری وصیت کرده فلانی نمازش را بخواند مشکلی نبود، ولی خب اطلاع داده نشده بود و دوستان در جریان نبودند. بعد از انتقال به اداره، میفهمند که ایشان آقارضا صدر است. البته بعدها در چیزی که نوشت و به نام «در زندانِ ولایتفقیه» منتشر شد ادعاهایی میکند که واقعیت ندارد. یعنی وقتی ایشان را شناختند تکریمش کردند و دو ساعت هم بیشتر بازداشت نبود. بازداشت هم که میگویم در واقع در اطاق اداری ساختمان اداره اطلاعات قم بود، نه اینکه بازداشتگاه باشد. کل این «زندان ولایتفقیه» که دربارهاش نوشته، همین دوساعت بوده است. در این دو ساعت هم حرفهایی میزد که هرچه به آقای شریعتمداری گفتیم شهریه زیاد بده و طلبه ها را جذب کن نکرد، اما آقای خمینی شهریه بالاتری میداد و طلبههای زیادی دورش جمع کرد و اینهمه طرفدار پیدا کرد و اسلام داشت در اروپا رواج پیدا میکرد، ولی انقلاب این روند را خراب کرد و این حرفهای سبک.
@atraf_man
#تاریخ_انقلاب
#امام_خمینی
#منتظری
ماجرای تفاوت برخورد آقای منتظری در حصر سیدصادق روحانی و دفن آقای شریعتمداری ۳
بعد از این ماجرا، آقای منتظری مدیرکل قم را خواسته بود و کلی سرش داد و بیداد کرده بود و اعتراض که چرا نگذاشتی تشییع عمومی باشد، چرا نگذاشتید فلانی نماز میت بخواند. حتی گفته بود ساواک زور داشت ولی عقل هم داشت، شماها زور دارید اما عقل ندارید. مدیرکل میگوید آقا! خلقمسلمانیها و اوباش با چوب و چماق از آذربایجان و تهران با چند اتوبوس آمده بودند و قمیها هم برای مقابله آماده بودند و چون شرایط امنیتی بود میخواستیم کنترل کنیم که درگیری پیش نیاید. آقای منتظری گفته بود خب درگیری پیش میآمد، چه میشد؟ مدیرکل گفت خب درگیری میشد و طرفین همدیگر را میزدند. آقای منتظری گفتهبود خب بزنند. مدیرکل گفته بود خب کشته میشدند و در قم بحران میشد، بخصوص که بچههای حزباللهی هم در قم آماده درگیری بودند، باز آقای منتظری جواب داده بود خب کشته شوند، چه میشد؟!
این تفاوت رفتار معنادار را ببینید! خب اگر آقا شریعتمداری مرجع بود، صادق روحانی هم کم از مرجع نبود. اگر ظلم به این یکی بد است، ظلم به آن یکی هم بد بود. تازه اطلاعیههای سیدصادق روحانی قبل از پیروزی و در جریان انقلاب، از خیلی از مراجع هم تندتر و برندهتر بود. چرا آقای منتظری به عنوان قائممقام رهبری در برخورد با این یکی که خودش موضوعیت دارد سکوت میکند و آنجا اعتراض میکند؟ این عدالت و انصاف است؟ آقای منتظری از این یک بام و دو هواها و برخوردهای گزینشی زیاد داشت.
اساسا یکی از نقاط ضعف بارز آقای منتظری همین حساسیت بیش از حد روی اطرافیان و به خصوص خانوادهاش بود. در قضیه سیدمهدی هاشمی هم همینطور بود. به آقای موسوی خوئینیها که دادستان بود گفته بود صبح ببرید بازجوییاش کنید و شب برود خانه پیش زن و بچهاش. گفته بودند آقا اینجور که نمی شود. بعدها هم سیدمهدی در اعترافاتش گفت که وقتی میخواستم خودم را به وزارت اطلاعات معرفی کنم، آقای منتظری به من گفت امام نامهای برایم نوشته که خواب را از چشم من گرفت، من هم در جواب نامهای نوشتم که خواب را از چشم امام بگیرد. ببینید این روحیه برای نفر دوم مملکت چقدر آسیبزا است و چه نتایجی دارد.
یک بار آقای منتظری پس از ملاقات با امام، حرفهای تبادل شده بین خود و امام را برای مدیرکل قم نقل کرده بود. آن بنده خدا شگفتزده شده بود که چه معنا دارد مسائلی که بین رهبر و قائممقامشان رد و بدل شده را به یک مدیرکل بگویند؟ لذا به مرکز نامه نوشته بود که این آقا صلاحیت رهبری ندارد، زیرا امام برای نیروهای انقلاب قداست فوقالعادهای داشت.
منبع: https://psri.ir/?id=85zj2nt3
@atraf_man
یکبار دیگر یک تجربه تلخ و تامل برانگیز!
به مناسبت پخش فیلم مارمولک چند نقد و مباحثه کردم. چند نفر از دوستان سریعا بجای جواب نقد من صحبت های حضرت آقا را برایم فرستادند!
خب یعنی چی؟ منظورت چیه؟ یعنی در برابر تحلیل آقا از خودت حرف نداری و فکرت را میبندی!!
مگه آقا نظر سیاسی داده؟ مگه من با تحلیل ایشون اصلا مخالفت کردم!
من نگران خودم نیستم که چه خواهی گفت و چه قضاوتی خواهی کرد اما شما نگران خودت باش. اینجور جهاد تبیین ات روی هواست و نمی تونی از اندیشه آقا و انقلاب دفاع کنی.
@atraf_man
هدایت شده از عقلنوشتههای انقلابی
💢جهاد تبیین، شعار سال؛
نه خانی آمده است و نه خانی رفته! 💢
🔹متاسفانه بسیاری از ما حضرت آقا را در حصار خود در آوردهایم و هر آنچه میگويد را به آنچه که قبلاً دانستهایم، فرو میکاهیم
و هر اصطلاح جدیدی که به کار می برد، با معانی کهنه خود به قهقرا میبریم...
🔹ظاهراً اوست که با طرح و اصطلاح جدید خود، ما را به زحمت میاندازد و سکون و رکود ما را برای ساعات یا حداکثر روزهایی به تلاطم میکشد و این ما هستیم که با تأویل و انصراف اصطلاح و معانی جدید وی به همان اصطلاحات و معانی گذشته، خیال خود و دیگران را از لزوم تحرک جدید و عزم دوباره و تجدید عهد راحت می کنیم.
🔹ما عمدتاً همانهایی هستیم که به اسم توضیح و تبیین فرمایش رهبری، چنان روشن و مبرهن و بیمهابا داد سخن میرانیم که گویی هیچ پرسش و تأملی در میان نیست و چنان رمزگشایی از کلام ولي خدا میکنیم که گویی هیچ گفته نشده و هیچ اقتضایی طلب نگردیده است ...
🔹ای کاش قبل از بیان پاسخها، طرح مسئله میکردیم!
➖ابعاد شعار سال واکاوی میشد
➖پرسشها و ابهامهای پیرامون تولید دانشبنیان و اشتغالزا مطرح میشد
➖ ذهن مخاطب انقلابی درگیر میشد
➖مخاطب ساعاتی با مسئله زندگی میکرد
➖مجبور می شد به منابعی مراجعه کند
➖ به ناچار به سراغ اساتیدی میرفت
➖ ذهن آنها را درگیر می کرد
➖رسانه این پرسشها و پاسخها را منعکس می کرد
➖اشکالات و ابهامات را منظم میکرد
➖ گفتگوهایی چالشی شکل میگرفت
➖در موارد حیاتی کار به مناظره و داوری نخبگان و مدیران و مردم، هر کدام از حیثیتی خاص میکشید
➖آنگاه از آنچه در پس این تحرک فکری اجتماعی پدید میآمد، میتوانستیم انتظار شکلگیری اراده عمومی و تعاون اجتماعی داشته باشیم.
🔹#جهاد_تبیین، مهمترین عامل شکلدهی #اراده_ملی و #حرکت_عمومی است. نباید آن را تبدیل به ابزاری برای فروبستن تعقل و به محاق رفتن اندیشه کنیم. در این چند روزه مشاهدهگر پستها و روشنگریهای بسیاری دوستان بودم، جز در موارد اندکی که نوشتهای تلنگری میزد و لحظاتی همه چیزدانی مان را به چالش میکشید، بقیه چنان خامفروشانه و همهجایی و همهمکانی نگارش شده بود که آب از آب تکان نمیخورد؛
گویی نه خانی آمده است و نه خانی رفته!
#عقلانیت_انقلابی
#توسعه_تفاهم_اجتماعی
#جهاد_تبیین
#اراده_ملی
#حرکت_عمومی
#پیشرفت_اسلامی_ایرانی
https://eitaa.com/alimohammadi1389/630
هدایت شده از مباحثات
⚡️جنگ شناختی و روحانیت
🔸به مناسبت پخش فیلم مارمولک از صدا و سیما بعد از سالها توقیف در سینما!
🖋محمد صابر صادقی
🔹فاصلهگذاری ذهنی و شناختی بین روحانیت و مردم و القاء "روحانیت توجیه گر حکومت" یا "روحانیت علت العلل ناکارآمدی" از خطرناک ترین پروژه های ضد فرهنگی-تبلیغی است که در جنگ شناختی پیگیری میشود، از دل این اتفاق آنتیتز انقلاب در حوزه قم و محل تربیت روحانیت، پشتوانه فرهنگی و زمینه پذیرش روانی پیدا میکند.
🔹اینکه فیلم مارمولک به دنبال چه اهدافی است و یا اینکه درصدد معرفی روحانیت تقلبی است و یا اینکه دزد را در لباس روحانیت نشان داده و یا اینکه لباس روحانیت موجب حفظ و رشد فرد دزد شده به معنای جلوگیری از اثرات بد این فیلم نیست.
🔹به تعبیر دیگر اینکه سازندگان فیلم چه قصدی داشتند در این تحلیل مهم نیست، مهم آن است که مخاطب عمومی چه پیامی دریافت کرده است؟
مخاطب عمومی و کف خیابان بعد از دیدن فیلم در مواجهه با روحانیت چه میکند و چه اثری پذیرفته است مهم است؛ تفاسیر و تحلیل های پسینی به فیلم الصاق نشدهاند و مخاطب با ذهن خود آنچه میخواسته را دریافت کرده و به عرصه واقعیت کشانده است.
🔹دریافت از فیلم کمک به فاصله بین مردم و روحانیت و اهانتهایی است که موجب دلگیری روحانیت و فاصله بیشتر مردم شده و حرمتی که شکسته.
🔹به این ماجرا اضافه کنید فیلمهایی که روحانیت نقش ضد قهرمان و ضد ارزش دارد، خروج، منصور، دیدن این فیلم جرم است و چند کار دیگر که عمدتا توسط تهیهکنندگان و کارگردانهای انقلابی و با بودجه دولتی ساخته شدهاند!
🔹خوشخیالی است اگر کسی مسئله را شخصی ببیند و بگوید من ناراحت نمیشوم یا توصیه کند که زود رنج نباشید و یا فکر کند که عموم مردم قرار است در برابر القاء عمیق فیلم مقاومت کنند و اثر نپذیرند.
🔹دنیای رسانه با زبان هنر مهمترین حرفهایش را به خورد مخاطب میدهد؛ پروژه کنار زدن روحانیت از عرصه سیاست و اجتماع گاه با القاء شبهه ناتوانی و گاه با ترساندن آنها با ضرب و شتم رخ مینماید و گاه این سیاست با ساخت فیلم، جامعه را به بدبینی مزمن نسبت به هر روحانی میکشاند و با یکپارچه سازی از روحانیت، ابزار فرقان و تفاوت گذاری بین خوب و بد را از مخاطب سلب میکند.
🔹در اینجا نکته مهمی میماند و آن حمایت رهبری از داستان فیلم مارمولک است؛ ایشان میفرماید که بایست شوخی کرد و از این فیلم استقبال کرد چرا که فیلم نشان داد کسانی به ناحق لباس روحانیت پوشیدهاند.
🔹نگارنده نیز به این نگاه کارشناسی معتقدم و معتقدم اگر این پیام به مخاطب القاء میشد، فیلم بهترین حمایت از روحانیت بود اما اشکال به عدم القاء این پیام به مخاطب عمومی است بلکه تکه کلامها و تمسخرها در ذهن مخاطب رسوب و اثرش را روحانیت در کف خیابان حس کرده است.
🔹این فیلم سرآغاز این پروژه در سینما بود(بدون قضاوت درباره نیت سازندگان)، البته ناگفته نماند که اثری مثل زیر نور ماه فیلمی مثبت و بر خلاف جریان مذکور است.
🔹مسئله فیلمی به نام مارمولک نیست؛ این فیلم حتی جزء مسائل فرعی هم حساب نمیشود، مسئله زدن روحانیت، منکوب و منزوی کردن روحانیت، عقب نگه داشتن و ناکارآمد نشان دادن روحانیت و ترساندن آنها و القاء آن به مردم و در نهایت ایجاد شکاف و فاصله بین مردم و روحانیت است.
🔹حقیقت آن است که با این سیاست و هدف گذاری هر ساعت محتوا تولید میشود که مردم از دین و روحانیت فاصله گرفتهاند! این تغییر و تلقین باور و شناخت با چه محاسبات و با مطالعه چه چیزهایی است و چگونه باور پذیر میشود؟
🔹با ساخت روایت جدایی مردم از روحانیت، این القاء در فیلمها و اخبار و سایتها متنوعی ساخته و پرداخته میشود و در زبان منبری و سخنران و معمم و روشنفکر تکرار میگردد.
🔹در واقع این فضا بستری است برای سکولاریزاسیون، بستری است برای تولید آنتیتز انقلاب، بستری است برای تقویت و تکثیر ایده لزوم جدایی روحانیت از قدرت سیاسی و به همین منوال کنار گذاشتن اسلام سیاسی و اسلام مدیر جامعه!
🔹این مسئله به هیچ وجه دعوا صنفی و فرعی و یا شوخی و نقد کردن یا نکردن و یا مقدس شمردن روحانیت نیست، بلکه لبهی جنگ و نزاع بین اسلام انقلابی خمینی و اسلام آمریکایی است؛ در این زمینه واقعیتها و نمونه های فراوانی است که از شرح و بسط آن صرف نظر میکنیم.
🔹روحانیت مساوی دین نیست اما معبری است برای کنار گذاشتن دین و دیانت و خروج نرم و آرام دین از محور جامعه و حکومت؛ نقد روحانیت اگر به اسلام مدیر جامعه منجر می شود واجب است از آن حمایت کرد و اگر به عقب راندن اسلام و روحانیت منجر می شود می بایست در برابر آن ایستاد.
🔻🔻🔻
@mobahesat
اطراف|م.ص.صاد
⚡️جنگ شناختی و روحانیت 🔸به مناسبت پخش فیلم مارمولک از صدا و سیما بعد از سالها توقیف در سینما! 🖋مح
دیشب یکی از اساتید نقدی بر یادداشتم ارسال کرد که تقدیم میشود:
سلام علیکم
تشکر از مطلب ارسالی و نکات خوب آن.
خدا بر درجات شهید مطهری بیفزاید که در کتاب نهضت های یکصد ساله اخیر معتقد بود:
روحانیت پرچمدار انقلاب اسلامی بود و باید بماند و الا انقلاب به قهقهرا و انحراف کشیده می شود.
از دشمن انتظاری جز ضربه زدن به اسلام و انقلاب اسلامی نیست هنر و تکلیف نیروهای انقلابی بویژه روحانیت انقلابی این است که تهدید ها را به فرصت تبدیل کند و پروژه دشمن را خنثی کند و هم خودش موج راه بیندازد و هم موج دشمن ساخته را جهت دهد یا سوار آن شود.
ایستادن جلو موج بهتر و نتیجه بخش تر و موثرتر است یا جهت دادن و سوار بر آن شدن و تبدیل تهدید و آسیب به فرصت؟
مومن با بن بست روبرو نمی شود یا راهی می یابد یا راهی می سازد.
به تعبیر شهید بهشتی ره انقلاب ما انقلاب تسلیم شدن به واقعیت ها نیست انقلاب تغییر واقعیت ها به سمت آرمان ها است.
مومن واقع بین است نه واقع گرا. وگرنه چشم بستن بر واقعیت ها مساله ای را حل نمی کند بلکه ما را در هجوم حوادث غافلگیر می سازد؛ همانگونه که معصوم ع فرمود:
العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس
و اینجاست که شناخت زمان، واقع بینی و جهت دادن به واقعیت ها را اقتضا می کند.
شاید دشمن بدنبال هجو روحانیت و آسیب زدن به پایگاه اجتماعی آن بوده و باشد و شاید این فیلم هم بخشی از همین مقصود را دنبال می کرده اما باید همین را به تقویت روحانیت مبدل کرد و پروژه دشمن را خنثی کرد.
از باب انکه المومن وقور عند الهزاهز بزرگان بجای آنکه خود را ببازند در هنگامه هزاهز و دست انداز ها و مشکلات ناگهانی نه تنها از کوره در نمی روند بلکه تهدید دشمن را به ضد خودش مبدل و دشمن را پشیمان می کنند.
واکنش مناسب و فرصت ساز حضرت آقا و بزرگانی چون آیت الله مهدوی کنی در برابر فیلم مارمولک را می توان مصداقی بر این دیدگاه و روش گرفت.
نباید خود را در برابر طراحی دشمن باخت و خود را مصداق چیزی پنداشت که دشمن قصد القا و چسباندن آن را به ما کرده است.
طوری برخورد کرد که گویی اصلا با طراحی و پشتیبانی حوزه و روحانیت فیلم ساحته شده است! و فیلم را مصادره کرد.!
هنر جهاد تبیین و جهاد گران تبیین شاید همین باشد.
شاید وقتی خود روحانیت با تحلیل مشخص و جهت بخش، از فیلم دفاع کند تیر دشمن به سنگ بخورد و مصداق و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین شود.
وفقنا الله و ایاکم لمرضاته انشاءالله.
ارادتمند
@atraf_man
اطراف|م.ص.صاد
دیشب یکی از اساتید نقدی بر یادداشتم ارسال کرد که تقدیم میشود: سلام علیکم تشکر از مطلب ارسالی و نکا
عرض بنده:
از بذل توجه و نقد متین و مشفقانه شما ممنونم
فرمایشات حضرتعالی از نظر حقیر مقرون به صحت و دقت است الا آنکه در بین کلمات شما ظریفه ای که حقیر به آن اشاره داشتم ظاهرا مورد توجه نبوده است.
فرصت سازی از تهدیدات بسیار راهبردی و دقیق و منطبق با منطق الهی است. اما در تبیین مسئله و شناخت درد و نقطه هزیمت نبایست به این مسایل توجه کرد.
نوشته حقیر درصدد بیان یک مسیله است و لا غیر و آن وجود جریان نفوذ در بخش فرهنگی جمهوری اسلامی که با قدرت و عده نظام از درون به نظام ضربه میزند. این را باید فهم کرد شناخت و تحلیل نمود. امروز ضربه های کاری را در بخش فرهنگ از ظاهر الاسلام ها خواهیم خورد و میخوریم. امروز با جریانی نوپدید در جریان انقلابی مواجهیم که برای رسیدن به قله کارآمدی نسخه عبور از روحانیت به مثابه کارکنان فقه و معارف را تجویز می کند و از گفتنش در جلسات غیر علنی ابایی ندارد. تکنوکرات های انقلابی برای مسابقه جهش و روزآمدسازی مانعی جز تفقه و علوم اسلامی نمی بینند. اینان به مانند مدرنیته فلسفه و فقه را در خدمت مکانیزم ها و رشد های سیستمی دنبال می کنند.
انسان در نگاه اینان همان ربات غربی است که ذهنش انقلابی است اما ربات است. واقعا ربات است و کنش مند خود بنیاد نیست.
زدن روحانیت و به عقب راندن آن یک مسئله است و نحوه مواجهه و ارائه راه حل مسئله ای دیگر که هنوز برای آن شخصا حرف منسجم و تمامی ندارم.
@atraf_man
هدایت شده از سیدالعلماء
🔺 همزمان با حلول ماه مبارک رمضان
📖 #مفاتیح_الجنان : ... اما اعمال هر ماه نو: چند عمل است: ... پنجم: در روز اوّل دو ركعت نماز بهجا آورد، در ركعت اول پس از سوره حمد سى مرتبه سوره توحيد، و در ركعت دوم بعد از سوره حمد سى مرتبه سوره قدر بخواند و پس از نماز صدقه بدهد، چون چنين كند، سلامتىاش را در آن ماه از خدا خريده است.
و از بعضى روايات استفاده میشود، كه پس از نماز بخواند:
🌹بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ؛ ( #هود علیهالسلام:۶)
🌹بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كَاشِفَ لَهُ إِلا هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ؛ ( #یونس علیهالسلام:۱۰۷)
🌹بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرا؛ ( #طلاق :۷)
🌹 ما شَاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ؛ ( #کهف :۳۹)
🌹حسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ؛ ( #آل_عمران :۱۷۳)
🌹 و أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ؛ ( #غافر :۴۴)
🌹 لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ؛ ( #انبیاء علیهمالسلام:۸۷)
🌹 ربِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ؛ ( #قصص :۲۴)
🌹 ربِّ لا تَذَرْنِی فَرْدا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ؛ ( #انبیاء علیهمالسلام:۸۹)
التماس دعا
@seyedololama