eitaa logo
اطراف|م.ص.صاد
110 دنبال‌کننده
123 عکس
97 ویدیو
8 فایل
اطراف , گاه نوشت‌ ادمین @Saber1365
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
خون خدا در عرفان اسلامی (تقریری از بیان استاد یداله یزدان‌پناه) «قسمت سوم» در قرب نوافل و فرائض، بالله بودن (در ظاهر و باطن) شامل همۀ جهات فرد سالک (جنبه­‌های کمال و ضعف فرد سالک) می­‌شود به گونه­‌ای که حتی غضب انسان نیز به غضب خدا بدل می­گردد. نمونه این تبدل را می­توان در فرمایش پیامبر اکرم صلی­‌الله­‌علیه­‌وآله در بارۀ حضرت فاطمۀ زهرا سلام الله­‌علیها دید که فرمودند: غضب فاطمه، غضب خداست. این جمله بدان معناست که حضرت زهرا سلام­‌الله­‌علیها بحدّی حقانی گشته است که بُعد خلقیِ او مندکّ در حق گردیده است. با این همه، باید اضافه کرد که اگر گفته می­‌شود خداوند کار خود را از طریق عبد انجام می­‌دهد و برای دیدن و شنیدن به چنان عبد مقربی نیاز پیدا می­‌کند، نه به لحاظ کمال ذاتی حق که در آن خداوند هیچ نیاز به ماورای خود ندارد، بلکه به لحاظ کمال اسمایی حق­‌تعالی است. به بیان دیگر نیازِ حق­‌تعالی به اشیاء در قرب فرائض (که از طریق آنها فعل خود را ظاهر می­‌سازد)، به لحاظ کمال ذاتی نیست که درآن مرحله خداوند مطلقا نیازی ندارد، بلکه از جهت کمال اسمایی است که مقام کثرت خلقی است و درآن وجود اشیاء، لازم و ضروری است تا اسماء الهی در آن تجلی پیدا کنند. همین­طور نسبت احکام نقصی به خداوند در قرب فرائض، نه در مقام ذات باریتعالی که منزه از آن است، بلکه در جهت خلقی و اسمایی است. نمونه­ انتساب این احکام نقصی  به خداوند را می­توان در آیات و یا روایات ذیل نیز ملاحظه کرد:«من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا فیضاعفه له اضعافا کثیره» (2:245)، «ان الذین یوذون اللَّه و رسوله لعنهم اللَّه فی الدنیا والآخرة و اعدلهم عذابا مهینا» (33:57)، «فلما آسفونا انتقمنا منهم» (43:55)، و یا روایت قدسی که نقل گردیده است که «یعیر الله عزوجل عبدا من عباده یوم القیامه: عبدی، ما منعک اذا مرضت أن تعودنی؟ فیقول: سبحانک انت رب العباد لا تألم و لا تمرض! فیقول: مرض أخوک المؤمن فلم تعده، و عزتی و جلالی لو عدته لوجدتنی عنده». خداي عزوجل در روز قیامت بنده­ای از بندگان خود را مواخذه کرده و می­‌فرماید چه چیزی تو را مانع عیادت از من به هنگام بیماری گردید؟ عرض می­کند: خدایا تو منزهی از اینکه بیمار گردی و یا دردی بر تو عارض شود. خداوند می­فرماید: برادر مؤمن تو مریض شد و از او عیادت نکردی، و به عزت و جلالم سوگند اگر او را عیادت می­کردی مرا پیش او می­‌یافتی. این حکم لازمه سریان حق است که مختصات را قبول می­کند و صفات ذم و نقص را هم در مقام خلقی می­‌پذیرد. @Habibollah_Babai
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
خون خدا در عرفان اسلامی (تقریری از بیان استاد یداله یزدان‌پناه) «قسمت چهارم» در مقام قرب نوافل و بعد در قرب فرائض و مقام جمع قربین، اساسا صفات ذم و نقصی در ناحیۀ فرد مقرَّب باقی نمی­‌ماند که خداوند آن را قبول بکند. آنچه در حقیقت رخ می­‌دهد صعود و تعالی فرد مقرَّب است که در قوس صعود، قیوداتش کم شده و ضعف­‌هایش برطرف می­شود و همه ابعاد و شئوونش در حق­تعالی فانی می­‌شود و با فنای در حق، همۀ کثراتِ وجودی­‌اش در حق سکنی می­یابد (منعدم نمی­شود) و آنگاه همه صفات انسانی (اعم از صفات کمالی و ابعاد نقصی) به خداوند نسبت داده می­شود. اکنون که تأثیر تقرّب در تسری احکام عبد بر حق­تعالی معلوم گردید، می­توان معنای ثارالله و نحوۀ انتساب خون انسان کامل به خداوند را درک نمود. روشن است که انتساب خون انسان کامل به خدا (خون خدا) ضرورتا محدود به یک فرد نیست و قابلیت تحقق و تبلور در افراد متعدد را دارد و بلکه مصادیق آن در میان ائمۀ معصومین متعدد بوده، در روایات و زیارات شیعی هم عنوان ثارالله علاوه بر امام حسین علیه­‌السلام،  در مورد امیرمومنان علی علیه­‌السلام نیز بکار رفته است. اما در پاسخ به اینکه چرا اطلاق «ثارالله» در مورد امام حسین علیه السلام برجسته­‌تر شده، در حالی که امام علی علیه السلام نیز آغشته به خون خدا بوده است، می­‌توان گفت که چون نحوۀ شهادت امام حسین علیه­‌السلام از جهاتی منحصر به فرد بوده و نظیر آن­‌گونه از شهادت در مورد هیچ یک از ائمۀ شهید تکرار نشده است، تجلی خون خدا در کربلا منحصر به فرد بوده است و از همین­‌رو آثار این خون، در آسمان و زمین کربلا در روز عاشورا هویدا شد، که شبیه آن را در تاریخ دیگر شهدا نمی­توان پیدا کرد. اینکه به تواتر گفته شده است که در روز شهادت امام حسین علیه­السلام باران خون بارید و اینکه در آن روز هر سنگی را که بلند می­‌کردند خون تازه زیر آن می­‌یافتند، و حوادث خارق­‌العاده­‌ای که در طبیعت در آن روز پیدا شد، همه نشان از این دارد که خون خدا (به قرب فرائض) که در صحنۀ عاشورا تجلی یافت با خون خدایی که در شهادت دیگر ائمه علیهم السلام تبلور یافت تفاوت داشته است. براساس همین تفاوت­هاست که آیۀ «و فدیناه بذبح عظیم» (37:107) در روایات بر امام حسین علیه­‌السلام تطبیق گردیده و از شهادت آن امام به ذبح عظیم یاد شده است. براین پایه، می­توان انبوهی از تعبیرهایی را که در روایات در مورد امام­‌حسین علیه­‌السلام، روز عاشورا و زمین کربلا آمده، تبیین کرد، مانند: اینکه به امام حسین علیه­‌السلام «سید الشهداء من الاولین و الاخرین فی الدنیا و الاخره» اطلاق گردیده است، یا اینکه زمین کربلا بالاتر از زمین کعبه دانسته شده است، و اینکه مصیبت امام حسین علیه­السلام مصیبی بی­‌نظیر قلمداد شده است. همه اینها بر جایگاه متفاوت آن حضرت و ارزشِ خاص کربلا نسبت به دیگر نقاط مقدس روی زمین دلالت می­کند. @Habibollah_Babai
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
خون خدا در عرفان اسلامی (تقریری از بیان استاد یداله یزدان‌پناه) «قسمت پنجم» حقیقی بودن ثارالله و اینکه خون حقیقتا منتسب به خدا باشد، آثار و احکامی دارد از جمله اینکه: الف) خداوند از این خون حمایت می­کند و نمی­‌گذارد خون منتسب به خودش پایمال گردد؛ ب) همان­طور که این خون به موجب انتساب به خدا کل تاریخ را رنگین و متأثر می­‌کند، انتقام چنین خون نیز امری تاریخی خواهد بود و تمام تاریخ را از خود متأثر خواهد ساخت؛ ج). منتقم این خون، انسانی عادی نخواهد بود، بلکه منتقم اصلی ولیّ خدا خواهد بود که بتواند دست انتقام الهی را از آستین درآورده و از خون مقدس و نابحق ریختۀ ثارالله انتقام بگیرد. @Habibollah_Babai
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
خون خدا در عرفان اسلامی تقریری از بیان استاد یداله یزدان‌پناه قسمت ششم: بُعد اجتماعی و حماسی در «ثارالله» مولفۀ مهم دیگری که در «ثارالله» وجود دارد، نوعی از اقدام، حرکت، و شور در «ثار» است. ثارالله، علاوه بر اینکه متضمن حقیقت معنوی و وجودی سید الشهداء علیه­‌السلام است، بیانگر مرتبۀ ولایت امام حسین علیه­السلام است که در آن مرتبه، ایشان نه تنها به ساحت قرب الهی نزدیک شده و با آن متحد می­‌گردد (به نحو قرب فرائض)، بلکه در سایۀ کمالات معنوی، شأن و منزلت اجتماعی و دنیوی هم پیدا می­کند (خلافت و شأن حکومتی) که با آن می­تواند اقدام به مقاتله کند. سرّ و خاستگاه اقدام به مقاتله در انبیاء و در ائمه علیهم السلام همان ولایت در مراتب بالاتر است که آن مرتبه در برخی از انبیاء و رسل اساسا وجود ندارد. این مرتبه از ولایت که در آن ولایت بر خون و ناموس دیگران وجود دارد، تنها در برخی از رسل اولوالعزم وجود دارد که علاوه بر نبی بودن، رسول هستند، و علاوه بر رسول بودن، شأن «ولایت»، «امامت»، و «خلافت بالسیف» را دارند. این مقام به لحاظ عرفانی، نشان از کمال ولایت دارد. یعنی مقام ولایت آن قدر باید بالا باشد که بتوان جان و ناموس مردم را به دست آن سپرد. اساسا خلیفۀ بالسیف بودن  (مانند آنچه که در مورد حضرت داوود علیه­‌السلام آمده است، آیۀ26 از سورۀ ص)، مجوز اقدام و ظهور اجتماعی است. این اقدام اجتماعی از دل امامت و اندیشۀ تقرب حاصل می­‌شود. به دیگر بیان، وقتی تقرب کامل­تر می­‌شود، ساحت­‌های اجتماعی نیز از آن تقرب وجود متأثر می­‌شوند. در حقیقت امامت در معنای اصیل­‌اش که شامل خلافت بالسیف می­‌شود، نوعی از بندگی نهایی است و این  بندگی وقتی جنبه اجتماعی یافته و به شکل قیام و مبارزه و در نهایت شهادت ظاهر می­‌شود، تبدیل به ثارالله می­شود.  این شأن اجتماعی، که نه یک امری دنیوی، بلکه امری است الهی («منت کبری» در آیه 20-17 و 26 سوره صاد) که انسان در مرحلۀ نهایی از کمال خویش بدان مزین گشته و مظهر اسم جامع الله می­‌شود و از ناحیۀ خداوند خلافت در امور اجتماعی و سیاسی پیدا می­‌کند. در این مرحله، او می­تواند علاوه بر شأن رسالت، صاحب اقدام گشته و با آن در امور دنیوی و جان و مال مردم البته به اذن الله و به حکم خدا و به طریقۀ خدایی تصرف نماید. براین اساس، «ثارالله» متضمن چنین مرحله از ولایت به نحو امامت است که امام با برخورداری از آن حماسه می­سازد و در برابر دشمنان دست به مقاتله می­‌زند. این مرحله از ولایت الهی که در آن ولیّ خدا علاوه بر سلوک معنوی، «ولایت بر اقدام» در این جهان پیدا می­‌کند، قابل تطبیق بر سفر سوم و چهارم از اسفار اربعۀ سالک است که در سفر سوم، فردِ سالک از حق به سوی خلق بازمی­‌گردد و سیر در عالم جبروت، ملکوت، و ناسوت می­‌کند و سپس در سفر چهارم از خلق به خلق و البته در معیت با حق، سیر می­‌کند. در این سفر اخیر(چهارم)، سالک آثار و لوازم خلق را مشاهده می­کند، به سود و زیان دنیویِ خلق الله آگاهی پیدا می­‌کند، و بر اسباب سعادت و شقاوت اطلاع می­یابد، البته اینجا که اقدام به مقاتله از سوی امام، به موجب آنکه به اذن الله و به حکم خداست، متضمن نوعی از رحمت الهی خواهد بود. @Habibollah_Babai
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
خون خدا در عرفان اسلامی تقریری از بیان استاد یداله یزدان‌پناه قسمت هفتم: خون خدا آنگاه که بر زمین ریخت، به موجب ابعاد حماسی و شورآفرین‌اش، حماسه­‌ساز می­‌شود و در قیام­های سیاسی و اجتماعی اثر می­‌گذارد که نمونه­‌های این حماسه را می­توان در قیام­‌های بعد از عاشورا مشاهده کرد مانند قیام زید بن علی در سال 122، قیام یحیی بن زید در سال 125، و بعد قیام محمد نفس زکیه در بغداد در 145 هـ ق و ابراهیم بن عبدالله در شام در 145 هـ ق؛ قیام حسین بن علی مشهور به «شهید فخ» در سال 169 هـ ق، و قیام محمد بن ابراهیم در سال 199 و بعد قیام یحیی بن عمر بن الحسین در سال 249 هـ ق، که معطوف به حادثۀ کربلا بودند و گاه از شعارها و شیوه‌های امام در کربلا هم استفاده می­‌کردند. شایان ذکر است که در میان قیام­های بعد از عاشورا، دو «قیام توابین» و «قیام مختار» به لحاظ نزدیکی تاریخیِ آن با قیام امام حسین علیه السلام متفاوت از قیام­های دیگر هستند و حماسه­‌ای هم که بوجود آوردند از بقیه متفاوت بودند. حماسه­‌ای که توابین بوجود آوردند، حماسه­ای ایمانی و شهادت طلبانهٔ صد نفر از بزرگان کوفه بود که همه آنها بالاتفاق عرب و بیشتر از شصت سال داشتند. این عامل سنی که دلیلی بر بلوغ فکری و مذهبی و رفتاری آنان است، در شکل­‌گیری حماسۀ خاص توابین بسیار اهمیت دارد. حماسه و انسجام حاصل از آن میان صد نفر و اصحاب سه هزار نفری آنها (که از شانزده هزار به چهار هزار و بعد به سه هزار تقلیل یافته)، هم به لحاظ اینکه آنها ترکیبی از قبائل جنوبی (از یمن) و قبائل شمالی و مرکزی عربستان (از مضر) بودند، هم به لحاظ سن و سال رهبران­شان (سلیمان صرد خزاعی، و المسیب بن نجبه الفزاری، عبدالله بن سعد بن نوفل الازدی، عبدالله بن وال التیمی و رفاعه بن شداد البجلی)، و هم به جهت خلوص جمعی­شان (که اکثر آنان وصیت کردند تا همۀ دارایی خود را به صورت صدقات در اختیار مسلمین قرار دهند) در انجام توبه­‌ای خونین و شهادت طلبانه بی نظیر بوده است. چنین حماسۀ شورانگیز و معنوی در انجام توبه­‌ای جمعی و تاریخی که در طول تاریخ اسلام امری یگانه بوده و در هیچیک از مراحل تاریخ اسلام و حوادث بعد از عاشورا مانندی نداشته است، از پیامدهای ویژۀ خون خدا در کربلا بود. همین حماسه را هم تا حدی می­توان در قیام مختار به گونه­ای دیگر مشاهده کرد که در آن اعراب و موالی با شعار «یا لثارت الحسین» شور اجتماعی بوجود آوردند. هرچند مشروعیت و مقبولیت قیام مختار از سوی امام معصوم (امام سجاد علیه السلام)، محل اختلاف است، لیکن بیشتر حامیان مختار از خون امام حسین علیه السلام الهام گرفتند تا اختلافات تاریخی عرب و عجم، ایرانی و عربی را در پرتو شعار خونین حسین علیه السلام فراموش کرده و برای خون­خواهی امام حسین علیه السلام قیام کرده و حماسه بسازند. @Habibollah_Babai
چگونه است؟ چگونه شناخت حسین ع سخت و شمر آسان است! در حالیکه حسین ع بدون یار و ناصر، غریب و فرید بود و شمر با ۳۰ هزار نفر به مصاف آمده بود؟ آقا رضا را دوست داریم اما این فرمایش دقیق نیست دشمن شناسی کم از ولی شناسی ندارد. امروزه جهان طرفدار شمر هستند و اهل غزه تنها و غریب! امام صادق علیه السلام فرمود. ان بنی امیه اطلقوا تعلیم الایمان و لم یطلقوا تعلیم الکفر! روایت عجیبی است. تعلیم کفر و دشمن شناسی ممنوع بود اصلا جبهه حق و باطل در تقابل و صف بندی معین و مشخص می شوند و الا همج رعاع میشویم @atraf_man
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
خون خدا در عرفان اسلامی تقریری از بیان استاد یداله یزدان‌پناه قسمت هشتم: بُعد رثاء و عزاء در «ثارالله» اصولا خون بویژه آنجایی که به ناحق ریخته شود و بخصوص آنجایی که این خون متعلق به فردی نجیب و عزیز باشد، خود موجب غم و اندوه می­‌شود. این غم و اندوه هم در فرد مقرَّب (انسان کامل) بوجود می­‌آید و هم در ناحیۀ انسان­هایی که این حادثه غم­بار را یاد کرده و از یاد آن غمگین می­شوند. همین غم و اندوه که برخاسته از نوعی از ظلم و تعدی به حریم خدا و مقربان (به قرب فرائض) اوست، هم برای فرد مقربی که خونش بر زمین می­‌ریزد کارکرد سلوکی دارد، و هم برای کسانی که از یاد آن غمگین می­شوند اثرات عرفانی داشته، موجب سلوک، معرفت، و معنویت­شان می­شود. این غم و اندوهی که از خون به ناحق ریخته عارض می­‌شود، به موجب وجودی و عارفانه بودن­‌اش نه تنها ضعف­‌آور نیست، بلکه نوعی از شور و شوق روحی و عرفانی به دنبال می­‌آورد و با ناراحتی­های معمولی بسیار فرق می­‌کند. در واقع، جنبۀ وجودی و اثباتی که در خون خدا نهفته است، به غم و اندوه حاصل از آن معنا می­‌بخشد که به کلی با اندوه­‌های انسانیِ برآمده از نیستی­ها و نداشتن­ها بسیار فرق می­‌کند.  شایان ذکر است که به موجب ظرفیت روحی و روانی­‌ای که در بُعد رثاء در «ثارالله» وجود دارد و به موجب آنکه مردم نوعا از طریق امور عاطفی، فرهنگی را قبول و یا رد می­‌کنند، بُعد رثاء و عزاء همواره بیشترین تأثیر را در نهادینه کردن اندیشۀ ولایت، تقرب، و شور اجتماعی در فرهنگ عمومی داشته و در فراگیر شدن آن سهم شایانی ایفا کرده است.                  @Habibollah_Babai
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
خون خدا در عرفان اسلامی تقریری از بیان استاد یداله یزدان‌پناه قسمت آخر: نتیجه‌گیری (الهیات خون خدا در برابر الهیات مرگ خدا) در نخستین نگاه، تأمل در معنای «ثارالله» و تفسیر عرفانی از آن، تلاشی صرفا تئوریک به نظر می­‌آید، لیکن، در نگاهی دیگر، سخن از نحوۀ ارتباط میان حق­‌تعالی و انسان کامل در مقام قرب نوافل و فرائض، کاری است معطوف به عمل در همین دنیا و ایجاد ارتباط با خداوند در زندگی اجتماعی و این­‌جهانی. هرچند انسان کامل در مسیر سلوک و تقرب­‌اش به خداوند، تعالی یافته و به مقام فنا و بقاء بعد از فنا دست می­‌یابد، لیکن این تعالی بدان معنا نیست که او با فانی شدن در خداوند، از دسترس مردم و از زندگی دنیوی دور گشته و امکان ارتباطِ دنیوی با او ناممکن می­‌شود، بلکه فانی و باقی شدن در حق­تعالی، زمینه برای ارتباطی نو و البته عمیق با مردمِ دنیا فراهم می­‌گردد. اساسا بدون چنین تقربی، امکانی برای ارتباطی اصیل و عمیق میان انسان کامل و خداوند، و بین خداوند و خلق او وجود ندارد. بدین­‌سان، خونِ خدا و انتساب حقیقی خون به خدا، هرگز به معنای مرگ و حذف خدا از زندگی نیست (آنچنانکه در تئوری «مرگ خدا» در غرب مطرح است)، بلکه انتساب «ثار» به خداوند در تقرب به قرب فرائض و مقام قربین، نوعی از بسط خداوند در زندگی دنیوی و احیای آن در حیات زمینی است. برخلاف تئوری «مرگ خدا» که در آن خدای متجلی در عیسی مسیح کشته می­‌شود و با کشته شدن او خدا از صحنۀ زندگی منفک می­‌گردد (و به اصطلاح نیچه می­‌میرد) و در پی مرگ خدا، انسان نیز دچار مرگ و نیستی می­‌شود، در اندیشه عرفانی و تئوری «ثارالله»، با مرگ و شهادت کسی مانند حسین بن علی، خدای او به میان مردم بازمی­گردد، در بین آنها شور ایجاد می­‌کند و به جامعۀ مرده و انسان­‌های افسرده، حیات و نشاطی دوباره می­‌بخشد. نکتۀ مهم اینکه، کارکردهای حاصل از قرب فرائض به تناسب جوارح مختلف انسان کامل تفاوت پیدا می­‌کند. گاه ممکن است این تقرب در «چشم» انسان کامل تبلور یافته و «عین الله» گردد، گاه ممکن است این تقرب در «دست» آن ولی خدا ظاهر شده و «یدالله» تجلی یابد، و گاهی هم ممکن است خداوند در حالات روحی و روانی انسان کامل مانند غضب یا خرسندی او ظهور یابد. بی شک، عین، ید، غضب و غیره، هرکدام در مقام قرب فرائض، آثار حقانی خواهند داشت، لیکن همۀ آن آثار و لوازم یکسان نخواهند بود. «عین­‌الله» بودن اقتضائاتی دارد که متفاوت است از «یدالله» بودن. همین­طور «یدالله» بودن لوازمی متفاوت از «غضب­‌الله» و یا «رحمت­‌الله» دارد. حال، «ثارالله» بودن نیز اقتضائاتی منحصر به فرد دارد که متفاوت است از احکام و لوازم عین­‌الله، یدالله و یا غیرت­‌الله. در «ثارالله» نوعی از رثاء نهفته است که در «عین­‌الله» چنین رثائی وجود ندارد. همین­طور در «ثارالله» نوعی از شور و ثوره وجود دارد که در «یدالله» آن را نمی­توان یافت. همین جهات خاص در «ثارالله»، خون خدا را به لحاظ فرهنگی و تمدنی اهمیت بیشتری می­‌بخشد و نقش اجتماعی آن را در مقایسه با دیگر امور منتسب به خداوند بیشتر می­‌کند.  @Habibollah_Babai
همانطور که دهه ۶۰ منافقانی که توبه نکردند و اعلان محاربه با نظام کردند به حکم اعدام شدند، این خرفتِ منافقِ توبه ناپذیر هم باید اعدام شود @atraf_man
از که دستور گرفته بود؟ این سوالی است که مطبوعات و رسانه ها به دنبال کشف آن و اثرش بر برجام و حوادث منطقه هستند! اما هادی نشان داده است که او به یک وظیفه شرعی اش عمل کرده است و از جا و فرد خاصی دستور نگرفته! توسط دوست ایرانی اش از استاد اصغر طاهرزاده سوال کرده و راهنمایی خواسته و در گفتگو با دوستش میگوید خدایی که به علیه السلام کمک کرد که در خیبر را از جا بکند میتواند به او کمک کند که از بادی گاردها عبور کند! هادی در عمق آمریکا آن زمان که شهروند آنجاست با پروفایل حضرت آقا به حکم و عمل میکند. این قدرت فرهنگی و نفوذ منطق و عقلانیت انقلاب است است که آن را نگه داشته. روی دیگری از این مسئله که فی الواقع حد نصابی از یاران و دوستان که بارش را به دوش میکشند در جغرافیای جهان پراکنده اند و رویش ها پنهان تر از ریزش ها اما مستحکم تر و عریق ترند. @atraf_man
نمایی نزدیک از وقتی که صورت انقلاب هست اما سیرت عوض میشه!! سال ها پیش حضرت آقا این هشدار را دادند؛ آن روزها بیشتر وجهه سیاسی داشت و در سطح رهبری آینده نظام فهم و درک میشد! اما براستی اگر قرار باشد به آن نقطه تاریک برسیم مگر دفعی است و یکباره؟ اصولا سقوط تدریجی است! عاقبت کسانی که اهل سوء و زشتی بودند آیات الهی را تکذیب کردند! امروز اگر در برابر دگرگونی سیرت مان در همه ساحت ها ایستادگی نکنیم به روزی خواهیم رسید که ولی فقیهی بر سر کار بیاید که همه منکرات و بدی ها را قبول داشته باشد چنانکه در خلفای بعد از رسول ص چنین شد و به قله فسادی به نام یزید رسید که در حال مسخ دین بود و چیزی جز شهادت سیدالشهدا جلودارش نبود! بی تفاوتی آن روزگار و پهلو دادن به دشمنان مسیر را برای مغلوبه شدن جبهه حق باز کرد و هیهات که حق مغلوب باطل شود اگرچه حسین علیه السلام به قتلگاه رود و آل بیت نبی ص به اسارت! این ها هزینه ی آن کناره گیری از حق و سپردن سیرت حق به مظاهر باطل بود که هزینه اش را گلوی نورسان حسین و آل پیغمبر ص دادند. - خیلی دلم میخواهد عکس امام و آقا را از برخی دیوارها پایین بکشانم! لااقل تزویر و نفاق نداشته باشید و مانند معاویه و یزید صریح باشید! @atraf_man
نقد مبتذل و عقب ماندگی مدتی است که به جماعت برانداز پیوسته و از هر نوع فحاشی و اهانتی به نظام و ارکان و مسئولین دریغ نمی کند در این زمینه با هر کس و ناکسی پیوند خورده و هر فحشی را منتشر میکند! افراط او به حدی است که حتی توانایی فهم متن و مطالب منتشره را ندارد در این فقره کپشن زده است که مامور اطلاعاتی در حال گزارش فساد در حضور محسنی اژه ای است😊 یعنی کمی عقل هم کافی بود که این عبارات مضحک را ننویسد اما وقتی قرار بر ابتذال باشد اشکالی ندارد. اما وجه جدی ماجرا این است که نظام نیاز به نقد جدی و علمی دارد و این جماعت مبتذل مانع نقد جدی و علمی هستند و مسیر اصلاح را مانند رسوبات ته رودخانه مسدود کرده اند! نقد حرفه ای راه چاره و تنها مسیر اصلاح ساختارها و عوامل است پ.ن: این فیلم مربوط به جلسه ای در زمان ریاست اقای آملی بر ق.ق است و منصور نظری در جلسه ای عمومی به نقد قوه میپردازد و محسنی اژه ای مهمان است! گزارش مامور اطلاعاتی جلوی دوربین اخه😊 @atraf_man