eitaa logo
اطراف|م.ص.صاد
110 دنبال‌کننده
123 عکس
97 ویدیو
8 فایل
اطراف , گاه نوشت‌ ادمین @Saber1365
مشاهده در ایتا
دانلود
تت نزد آنها اُنس دهد، اینجا نمان و همین امروز حرکت کن. امام باقر و امام صادق برخاستند و هشام نیز برخاست، و هر دو امام با هشام معانقه و برایش دعا نمودند و خارج شدند. پس از خروج از قصر هشام ماجرای مناظرۀ بین عالِم مسیحی و امام باقر(علیه السلام) رخ داد و هشام با افرادی که جهت کسب اطلاع فرستاده بود از چیرگیِ علمی امام و شور و همهمه‌ای که میان مردم افتاده بود مطلع شد و پیکش را با هدیه‌ای نزد امام فرستاد، و در عین حال دستور داد همان لحظه شهر را بسوی مدینه ترک کنند. در مسیر طبیعی میان دمشق تا مدینه لازم بود امام در شهر مَدیَن توقفی داشته باشد تا برای خود و خادمانِ همراه و چارپایانشان آذوقه تهیه کنند. اما هشام پیکی را به این شهر فرستاد که پیش از امام به آنجا رسید و به فرماندار آنجا ابلاغ کرد که: «دو پسرِ ساحر ابوتراب، محمد بن علی و جعفر بن محمد که در تظاهرشان به اسلام دروغگو هستند، بر من وارد شدند و هنگامی که آنها را بسوی مدینه بازگرداندم آنها به قسّیسان و راهبان کافر مسیحی تمایل پیدا کردند، و هم‌کیش بودنشان را برای آنها آشکار کردند و از اسلام بسوی مسیحیت خارج شدند و خود را به آنها نزدیک کردند! و من بخاطر خویشاوندیشان خوش نداشتم رسوا و عقوبتشان کنم و مایۀ عبرت دیگران قرارشان دهم! پس هرگاه این پیامم بدست رسید به مردم اعلام کن: هرکه با آنها خرید و فروش کند یا دست بدهد یا به آنها سلام کند خونش هدر است! زیرا این دو از اسلام مرتد شده اند! و أمیرالمؤمنین(هشام) تصمیم گرفته است که این دو را به بدترین نحو به قتل رساند!» این دستور هشام و افترائاتش باعث شد که دوازۀ شهر مَدین بر امام بسته شود و رفتار مردم با ایشان به مراتب بدتر از رفتارشان با یهود و نصارا باشد. تا آنکه امام باقر(علیه السلام) ناچار به ایستادن در جایگاه حضرت شعیب(علیه السلام) در خارج از شهر و اتمام حجت با مردم مَدین شد و در پی آن پیرمردی از اهل مدین آنها را از نزول عذاب الهی انذار داد. امام و همراهانش فردای آن روز از آنجا حرکت کردند و به مسیرشان ادامه دادند. و پیرمرد ناصح و دلسوز نیز از سوی هشام عقوبت شد و معلوم نشد چه بر سرش آمد. بهرحال کینه و حسادت هشام بن عبدالملک نسبت به امام محمدباقر(علیه السلام) ادامه یافت تا آنکه سرانجام ایشان را مسموم کرد و امام پس از تحمل سه روز مسمومیت از دنیا رفت. 📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ٧: ٥٧، ٥٩، ٦٢ - ٦٦، ٦٩ - ٧١، ٨٥. از: روضة الكافي: ١٠٣ - ١٠٥، ح٩٣؛ دلائل الإمامة در بحار الأنوار ٤٦: ٣٠٦، ب٧: «خروجه إلى الشام»، و ٣٠٧ - ٣١٣؛ اصول الكافي ١: ٤٧٢؛ مصباح كفعمي در بحار الأنوار ٤٦: ٢١٧. @Yusufi_Gharawi
🔻مهدی حائری یزدی و رویداد 28 مرداد🔻 ✔️کودتای 28 مرداد سال 1332 یکی از بحث‌برانگیزترین وقایع تاریخ معاصر ایران است. صف‌بندی‌ها و طیف‌های مختلف سیاسی در این مورد به وجود آمده و تا هنوز هم ابعاد مختلف آن، موردبررسی قرارگرفته است. شاید بررسی خاطرات افراد و گرایش‌های مختلف از آن روز تاریخی، بتواند زوایای این واقعه را بیشتر مکشوف کند. مهدی حائری یزدی، فرزند شیخ عبدالکریم حائری، خاطرهٔ آن روز را این‌گونه بیان کرده است: "یک روز گرمی بود که من تازه از خواب بیدار شده بودم برای نماز صبح. تازه نمازم را تمام کرده بودم. هنوز آفتاب نزده بود. خانه من آن‌وقت در خیابان سیروس نزدیک سه‌راه سیروس بود. تلفنم صدا کرد. دیدم آقای آقاجعفر بهبهانی پسر آقای میرسید محمد بهبهانی (فرزند سید عبدالله بهبهانی) است. گفت اینجا منزل حضرت آیت‌الله بهبهانی است. آقای بهبهانی خواهش می‌کنند که شما صبحانه را تشریف بیاورید اینجا. یک کار واجبی با شما دارند. می‌خواهند با شما صحبت کنند. گفتم بسیار خوب. من فوراً پاشدم و رفتم، چون منزل آقای بهبهانی هم در همان نزدیکی‌های سه‌راه سیروس بود. بنده همین‌طور پیاده رفتم. رسیدم به منزل آقای بهبهانی، رفتم آن بالا –بالاخانه توی اتاق. آقای بهبهانی تو اتاق خصوصی کتابخانه‌اش نشسته بود. آن‌وقت نشستم و ایشان طرح صحبت کردند. درست صبح روز 28 مرداد 1332 بود. آقای بهبهانی به من گفتند: "فلان کس، شما می‌دانید که شاه از مملکت رفته بیرون؟" گفتم "بله. من شنیدم" گفتند "می‌دانید که صحبت جمهوری است؟" گفتم "این هم گه گاهی به گوشم خورده". گفتند "من از شما یک خواهش دارم. آن این است که من استدعا می‌کنم شما همین امروز صبح بروید به قم. - آن‌وقت تابستان بود و آقای بروجردی در شهر قم نبود. در ییلاق بود، در شش هفت فرسخی قم- پیش آقای بروجردی و از طرف من بگویید آقا، مملکت در شرف اضمحلال است. در شرف از بین رفتن است، برای این‌که صحبت جمهوری این مملکت است. شاه رفته بیرون و همین امروز و فرداست که اصلاً تمام اوضاع‌واحوال مملکت به هم بخورد. اصلاً مملکت دیگر می‌افتد آن‌طرف پرده آهنین. دیگر اصلاً نه اسمی از دین خواهد بود، نه اسمی از ایشان، نه اسمی از مرجعیت، نه اسمی از دین. اصلاً کمونیستی می‌شود. مملکت می‌رود پی کارش. این را باید ایشان هر چه زودتر یک فکری بکنند."... 📎 متن کامل این مطلب در سایت دین آنلاین: http://dinonline.com/doc/report/fa/7872/ ◀️ کانال دین آنلاین در تلگرام: @dinonline
امشب در حیاط مسجد بعد از نماز یکی از اساتید خوب دوران دانشگاه را دیدم روحانی فاضل و حر و اهل پیگیری و دغدغه، نمی دانم چه شد که بعد از سوال از اینکه چه خبر و چه می کنی؟ کلام مان طولانی شد و شقشقه هدرت! لذا بر آن شدم که یکی از موانع و معضلات اصلی عدم رشد علمی را همین جا بازگو کنم! یک مرضی است که سالهاست برجان ما افتاده و آن شهوت عناوین و داشتن کارهای مختلف است، به قول قدیمی ها با یک دست چند هندوانه برداشتن و عجیب تر آنکه می بینیم هر جا رشد و نمو و تعالی رخ داده از برکت تضلع و تمرکز و تخصص بر موضوع واحد بوده و از طرفی هر جا در جا زدیم به این خاطر بوده که یک نفر صد منصب و کار را قبول زحمت کرده و در هر کاری امر مدیریت را به دست گرفته و با تعیین جانشینانی و دستیاران به اداره امور مشغول است، از موضوع مالی آن اگر چشم بپوشیم، با کلاسی و پز شده است که زیر اسم مان رزومه ای از چند ده منصب و مسئولیت نوشته شده باشد و تاسف بار تر آنکه این مهم در عرصه های علمی بسی غوغا کرده است، به فرض، استاد یا مدیر علمی یک دانشگاه بجای تمرکز علمی و مدیریت مجموعه تحت امر خودش، چند کار جنبی دیگر را نیز به مشاغل خود اضافه کرده است و آیا آنوقت باید از ایشان توقع تعالی و بهره وری شاگردان و مجموعه تحت نظرش را داشت؟! هیهات که چنین نخواهد شد! هر جا بشود در فضای علمی نخواهد شد. چه باید گفت؟ چه باید کرد، تا این جنابان دست از کار دیگر کشیده یا تعلیم و تعلم را به اهلش واگذارند! چه باید کرد تا از این عجب و غرور توانایی های خارق العاده خودشان بیرون جهند و به راه خود برگردند- بلا ترجیح- مانع رشد علمی و دلیل رکود حاکم بر این فضای غم زده و بی امید، تدبیر هم واحد و غم واحد است. تا معلم و تا سیاست گذار و تا مسئول علمی و علم، هم و غم واحد نداشته باشند و از ابوالمشاغلی دست نکشند، توقع تعالی و رشد، رجاء حمق است، هر چند شرط لازمست و کافی نیست! و علی هذا فالیتامل المتالمون ان شا الله. https://eitaa.com/atraf_man
مدخل امام حسین علیه السلام و آموزه های دینی.pdf
حجم: 223.8K
📄 #دانلود_مدخل_برگزیده 📄 🌷 امام حسین علیه السلام و آموزه های دینی 💠🌿🆔 @OstadPakatchi 🍃🌺🌿 💠🍃💠🌿💠🍃💠🍃💠
تـحـكـي مخائلـــــهــا بـروق * * * الغيث معطيـة منوعــــــه فلدي وكفــــــــهـــا وعنه * * * سواي خلبهـا موعـــــــه فـتـقبلوهـــــــــــــــا أننـــي * * * لغد أقدمهـا ذريعـه أرجـو بـهـا فـــــــي الـحـشــر * * * راحـة هذه النفـس الهلوعه وعـلـيـكــم الـصـلــــوات مـــا * * * حنت مطوقـة سجوعـه سید حیدر حلی
الله يـا حـامـي الـشــــــريـعـة * * * أتـقـر وهـي كـذا مـروعه بـك تـسـتـغـيـث وقـلـبـهـا * * * لـك عـن جـوى يـشكو صدوعه تـدعـو وجـرد الـخـيـل مـصـغـيـه* * * لـدعـوتـهــا سـمـيـعه وتـكـاد ألـسـنـة الـســـــــيـوف * * * تـجـيب دعوتها سـريعه فـصـدورهـا ضـاقـت بـســــــر * * * الـمـوت فـأذن أن تـذيعه ضـربـا رداء الـحـــرب يـبـدو * * * مـنـه مـحـمـر الـوشـيـعـه لا تـشـفـتـي أو تــــــــنـز عـن * * * غـروبـهـا مـن كل شيعه أيـن الـذريـعـــــــــة لا قـرار * * * عـلـى الـعـدى أين الذريعه لا يـنـجـع الأمــــــهـال بـالــعـا * * * تـي فـقـم وأرق نجيعه لـلـصـنـع مـا أبـــقـى الـتـحـمــل * * * مـوضـعا فدع الصنيعه طـعـنـا كـمـا دفـــــقـت أفـاويـق * * * الـحـيـا مــزن سريعه يـا بـن الـتـرائــــك والـبـواتـك * * * مـن ضـبـا البيـض الصنيعه وعـمـيد كــــــــــــل مغامــر * * * يقظ الحفيظة فـي الوقيعه تـنـمـيـه لـلـعـليـــــــــــاء هاشم * * * أهل ذروتهـا الرفيعه وذووا الــســوابـق والــسـوابـغ * * * والـمـثـقـفـة الـمـلـوعـه مـن كـل عـبـــــل الـسـاعـديـن * * * تـراه أو ضـخـم الدسيعه إن يـلـتـمـس غـرضـا فـحـد الـ * * * ـسـيـف يـجـعـلـه شفيعه ومـقـارع تـحـــــــــــت الـقـنا * * * يلقى الردى منــه قريعه لـم يـسـر فـــــــــــي مـلـمـومـة * * * إلا وكـان لها طليعه ومـضـاجــــــــــع ذا رونـق * * * ألـهـاه عـن ضـم الضجيعه نـسـي الـهـجــوع ومـن تـيـقـظ * * * عـزمـه يـنـسـى هـجوعه مـات الـتـصــــــــبـر بـانـتظــا * * * رك أيها المحيـي الشريعه فـنـهـض فـمـا أبـــقـى الـتـحـمـل * * * غـيـر أحـشاء جزوعه قـد مـزقـت ثــــــوب الأسـى * * * وشـكـت لـوصـالـها القطيعه فـالـسـيـف أن بــــــــه شـفـاء * * * قـلـوب شيعتك الوجيعه فـسـواه مـنـهـم لـيــــس يـنـعـش * * * هـذه الـنفـس الصريعه طـالـت حـبـــــــــال عـواتـق * * * فـمـتـى تعـود به قطيعه كـم ذا الـقـعــــــــــود وديـنـكـم * * * هدمت قواعده الرفيعه تـنـعـى فـــــــــروع أصـولــه * * * وأصـولـه تنـعى فروعه فـيـه تـحـكـــم مـــن أبـاح الــ * * * ـيـوم حـرمـتـه الـمنيعه مـن لـو بــــــــــــقـيـمـة قدره * * * غاليت ماساوى رجيعه فـاشـحـذ شـبـا غـضـب لـه الأ * * * رواح مـنـذعـنـة مـطـيـعه إن يـدعـهـا خـفـــــــت لـدعـ * * * ـوتـه وان ثـقـلت سريعه وطـلـب بـه بـــــــــدم الـقـتـيـل * * * بكربلا في خيـر شيعه مـاذا يـهـيــــجـك إن صـبـرت * * * لـوقـعـة الـطــف الفظيعه أتـرى تــــــــــجـيء فـجـيـعـة * * * بـأمض من تلك الفجيعه حـيـث الـحـسـيـن عـلـى الـثـرى * * * خـيـل العدى طحنت ضلوعه قتلته آل أمـــــــــــــــــــية * * * ظام إلى جنـب الشريعه ورضـيـعـه بـــــــــدم الـوريـد * * * مـخـضب فاطـلب رضيعه يـا غـيــــــــــرة الله اهـتـفـي * * * بـحـمـية الديــن المنيعه وضـبـا انـتـــــقـامـك جــردي * * * لـطـلا ذوي الـبغي التليعه ودعــي جــــــنــود الله تـمـلأ * * * هـذه الأرض الـوسـيـعـه وسـتـأصـلـي حـتــى الـرضـيـع * * * لآل حـرب والـرضـيـعـه مـا ذنـب أهــــل الـبـيـت حــ * * * ـتـى مـنهم أخلــوا ربوعه تـركـوهـم شـتـى مـصــارعـهـم * * * وأجـمـعـهـا فـضيعـــه فـمـغـيـب كـالـبـــــــدر تـرتقب * * * الورى شوقا طلوعـــه ومـكـابـد لـلـســـــــم قـد سـقـيت * * * حشاشته نقيعـــه ومـضـرج بـالـــــــسـيـف آثـر * * * عـزه وأبى خضوعــــه ألـفـى بـمـشـــــــرعـة الردى * * * فخرا علـى ظما شروعــــه فـقـضـى كـمـا أشـتـهـت الـحـمية * * * تشكر الهيجـاء صنيعــــه ومـصــــــــــــــفد لله سلم * * * أمر ما قاسـى جميعــــه فـلـقـسـره لــــــــم تلقى لولا * * * الله كفا مستطيعــــــه وسـبـيـة بـــــــــاتـت بأفعى * * * الهم مهجتها لسيعــــــه سـلـبـت ومـا سـلـــــبـت محا * * * مد عزها الغر البديعــــــه فـلـتغد أخبــــــــــية الخدود * * * تطيح أعمدها الرفيعـــــه ولـتـبـد حـاســــــرة عـن الو * * * جه الشريفة كالوضيعـــــه فـأرى كـريــــم مـن يـواري * * * الـخـدر آمـنـة مـنيعـــــه وكـرائـم الـتـــــــــنـزيـل بـيـن * * * أمـيـة برزت مـروعه تـدعـو ومـن تــــدعـو وتـلـك * * * كـفـاة دعـوتـهـا صـريعه واهـا عـرانـــــــــيـن الـعـلـى * * * عـادت أنـوفـكم جديعه مـاهـز أضـلـعـــــــــكـم حـداء * * * القوم بالعـيس الظليعـه حـمـلـت ودائــــــعـــكـم إلـى * * * مـن لـيس يعرف ماالوديعه يـا ظـل سـعــــــــــــيـك أمـة * * * لـم تشكر الهادي صنيعه أأضـعـت حـافــــــــظ ديـنــه * * * وحـفـظت جاهلة مضيعه آل الـرسـالـة لــــــــــم تـزل * * * كـبـدي لرزؤكـم صديعه ولـكــم حـلــــــــوبـة فـكري * * * در الثنا تمي ضروعــــه وبـكـم أروض مــــن الـقـوا * * * فـي كل فاركة شــموعـــــه
سلام برادر اتفاقا در فقه و یا به تعبیر دقیق تر در دین اسلام اساس حکومت بر مبنای حضور و مشارکت مردمی است به عنوان نمونه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می گوید که انسان فطرتا اجتماعی است و احکام ناظر و نازل برای روابط اجتماعی است و یا انسان را در مناسبات سلوک و تهذیب دنیایی برای نیل به آخرت می بیند، پس چگونه ممکن است انسان را در نظام اسلامی یک موجود بی اختیار تصور کنیم؟ مسئله بیعت نشان از اصالت رای و خواست مردم است و اطاعت از ولی خدا سوی دیگر و جنبه حق الهی است، در این مسیر نیز بی طرفی و بی تفاوتی از جانب ولی خدا بشدت نهی شده بگذار نقل و روایتی بگویم، هنگامیکه امیرالمومنین ع برای جنگ جمل به سمت بصره حرکت می کردند از مردم کوفه درخواست ورود و اعزام لشکر داشتند، در این میان ابوموسی اشعری مردم را به بی طرفی دعوت می کرد و استدلال می کرد که یک طرف جنگ علی است و طرف دیگر همسر و صحابه رسول الله ص است پس بهتر است مردم در این جنگ شرکت نکنند، علی ع که افراد مختلفی را به سوی کوفه روانه کرده بود، نامه ای برای اهالی کوفه نوشت و یک معرفت بزرگ را برای طول تاریخ بشریت به ارث گذاشت، نامه این بود، منی که به این جنگ میروم یا ظالم هستم یا مظلوم، اگر ظالم هستم نهی از منکر کنید مرا و اگر مظلوم هستم یاریم کنید. این منطق علی است که جامعه را به واکنش و اظهار نظر فرا میخواند و این پیامبر عظیم الشان است که می فرماید کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته. اگر وزارتخانه ها را و عملکرد هروزه انها را بررسی کنید شاید به عددی بیشتر از پنج درصد از وجود فقه در ساختار و عملکرد آنها دست نیابی! مثل فقه شده است آش نخورده و دهان سوخته! فقه حداکثری به مسلخ می رود در حالیکه فی المثل در وزارتخانه های خارجه، اقتصاد،کار،صنعت، نیرو، نفت، مخابرات، ورزش،کشاورزی، راه و مسکن، بهداشت، آموزش عالی، آموزش و پرورش و غیره، سهم فقه در عمل نه شعار البته به متوسط 5% می رسد! بگذار فیزیک اسلامی اول اختراع شود و بعد از شکستش به ریش آن بخند! این میدان و دوربرگردان که تو می بینی و ما هروز دورش می چرخیم محصول همین فیزیک وارداتی از غرب و دانش آموختگان همین دانشگاهاست! به شهادت همگان در دروس دانشگاه تغییری حاصل نشد الا اجبار بر گذراندن چند واحد اضافی! آری سهم ج ا ا چیزی جز همان چند واحد بیشتر نبود و البته تف و لعنت اساتیدی که با بدسلیقگی چند نامربوط اوضاع را چنان کردند که می دانی. امروز بر چیزی حمله می بری که فی الواقع کمترین سهم را در مشکلات دارد و البته که باید پاسخگوی وضع موجود و آینده به اندازه خود باشد. صدا و سیمای مفلوک را آنکه آخر امر با برنامه و اجرای او جلو می برد کمترین نسبت را با فقه دارد و یا شاگرد قبل انقلاب است یا شاگرد شاگرد آن. و قس علی هذا ... . https://eitaa.com/atraf_man
آقای کعبی از آیت الله شاهرودی نقل کردند شهید صدر به همراه شاگردانشان خدمت امام خمینی ره رسیدند، و پس از آن اعلام کردند فقط برای مرجعیت ایشان باید تبلیغ کرد، هدف از مرجعیت نصرت اسلام و ایشان الان در این جایگاه است، شاگردان شهید صدر اجازه خواستند تا به عنوان شخص دوم تبلیغ ایشان را بکنند، شهید صدر فرمود: نفر دوم باید شاگرد حضرت امام و در کنار امام و تهران باشد که من هیچیک از این شرایط را ندارم. https://eitaa.com/atraf_man
نه از شهادت می ترسیم نه از شهید دادن قال علی بن الحسین ع ان القتل لنا عاده و کرامتنا من الله الشهاده اما 27 شهید دادن از سر بی تدبیری و بی عرضگی و بی توجهی سرداران سپاه می دانم و مسئولیت متوجه آنهاست و باید در برابر امت پاسخگو باشند بی تدبیری و ساده انگاری محرز و قصورشان واضح است دو هفته پیش در نیکشهر از دیوار سپاه داخل شدند و مرتضی احمدی عزیز را شهید کردند این هم تقصیر روشنفکرهاست یا دولت واداده غربی و مفلس؟ ما فریاد بر سر سپاه هم می کشیم و او را جوابگو خواهیم کرد به نفع انقلاب و به نفع اسلام والسلام @atraf_man
رحمه الله رحمه واسعه بنظر حقیر درباره منش و سلوک ایشان باید کتاب نوشت تقوای سیاسی ایشان فوق العاده بود ایشان از آن جمله افرادی است که واقعا طبق تشخیص وظیفه عمل نموده با اینکه در مسیله انتخاب رهبری نظری متفاوت داشته در ابتدا، اما همیشه پشت سر رهبر و نظام بوده است موضع گیری های به موقع ایشان هم همیشه یار و مددکار نظام بوده و صراحت لهجه ایشان همیشه نفوذ کلام ایشان را به دنبال داشته، می توان از ایشان به عنوان یک فقیه تراز انقلاب و یکی از الگوهای آن نام برد. حشره الله مع اولیائه و احبائه انا لله و انا الیه راجعون