👌صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند بر اثر صبر، نوبت ظفر آید #خون_دلی_که_لعل_شد ان مع الصبر نصرا🌹 سفارش در سایت آنی نو👇: https://onino.ir/book/ https://onino.ir/book/ کانال#غذای_ذهن👇: @fekr_dorost

🔴برشی از کتاب #خون_دلی_که_لعل_شد 💥مورس _______________________📗 ✅ طبیعت انسان چنین است که علیه اوضاعی که دوست ندارد و موافق طبعش نیست، عصیان ورزد. اگر تصمیم به عصیان گرفت، راه‌های ابتکار و خلاقیت در برابرش گشوده می‌شود. در این زندان، افکار زندانیان در جهت عبور از دو مانع بود: نخست، مانع نگهبانان - که اغلبشان بی‌سواد و مزدور بودند و بیشتر ساده و ساده لوح - و دوم، مانع مأموران امنیتی. زندانیان معمولاً برای غلبه بر مانع نخست، نقشه می‌کشیدند و بیشتر هم در این کار توفیق می‌یافتند. در این زمینه مسائلی به یاد دارم که بیانش خالی از لطف نیست: حرف زدن در داخل یک سلول ـ چنانکه گفتم - ممنوع بود، چه رسد بـه حـرف زدن با زندانیان سایر سلول‌ها. این کاری خطرناک بود، چون از نظـر مأموران اوضاع بازجویی و کسب اطلاعات را به هم می‌ریخت؛ بویژه اگر بازداشتی‌ها متهمان یک پرونده بودند. با این همه حساسیت، مورس ابزاری برای گفت و شنود میان زندانیان بود. میان من و سلول شهید رجایی، یک سلول فاصله بود. من با سلول مجاور به وسیله‌ی مورس حرف می‌زدم، پیام به سلول رجایی می‌رفت و پاسخ آن برمی‌گشت. زبان مورس را در این زندان آموختم. ✅ داستان از اینجا شروع شد که دیدم از سلول همسایه‌ام ضرباتی به دیوار می‌خورد و من معنای آن را نمی‌فهمیدم. فهمیدم که او از این ضربات، مقصـودی دارد. یک روز داشتم با نگاه، دیوارهای سلول را با دقت نگاه می‌کردم. این هم کاری است که معمولاً زندانیان می‌کنند تا خود را با چیز تازه‌ای سرگرم کنند. از جمله چیزهایی که بر دیوار خواندم، یادگارها و شوخی‌ها و لطیفه‌های زندانیان بود. همین طور که به دیواری در کنار در سلول - که به زحمت نور به آن می‌رسید - خیره شده بودم، جدولی از حروف، و علامات رمزی به چشمم خورد، کم‌کم با زبان جدول آشنا شدم و دیدم که اینها رمزهای مورس است. لذا شروع به آموختن مورس کردم و رفته‌رفته مفهوم ضربات همسایه را که بر دیوار می‌زد، دریافتم. سپس یک بار هم کوشیدم حتی با کُندی هم که شده، پاسخش را بدهم. همسایه پاسخم را فهمید و خیلی خوشحال شد، گفت و گوی متقابل میان من و او آغاز شد. او با سرعت و مهارت با من حرف می‌زد و من با درنگ و کُندی پاسخ می‌دادم. او می‌کوشید به من کمک کند. همین که یکی دو حرف کلمه‌ای را می‌شنید، اشاره می‌کرد که کلمه را فهمیده و به بقیه‌ی حروف نیازی نیست. به تدریج در زمینه‌ی گفت و شنود با مورس ماهرتر شدم، تا جایی که وقتی مورس می‌زدم، کسی که با من در سلول بود، متوجه نمی‌شد که من چه کاری می‌کنم. به دیوار تکیه می‌دادم، سرم را به دیوار می‌چسباندم، دستم را کنار سر می‌گذاشتم و سپس با انگشت به دیوار می‌کوبیدم و درعین حال به حالتی عادی با هم سلولی خودم نیز حرف می‌زدم، بدون آنکه متوجه شود من با همسایه‌ی زندانی خود نیز گفت و گوی مورسی دارم! او هیچ حرکت غیرعادی از طرف من مشاهده نمی‌کرد، جز اینکه احساس می‌کرد قدری تمرکز حواس ندارم؛ و این هم چیزی است که البته در مورد هر فرد زندانی به چشم می‌خورد. مواردی هم اتفاق افتاده بود که درحالی که من با سایر زندانیان خوابیده بودم، با انگشت‌های پا به دیوار می‌زدم. البته در چنین حالتی که گوش از دیوار دور است، شنیدن دشوار می‌شود. #خون_دلی_که_لعل_شد {خاطرات حضرت آیت‌الله العظمی سید علی خامنه ای از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی} کانال #کتاب_خاص https://eitaa.com/ketabe_khas ✅ سفارش در سایت آنی نو: https://b.onino.ir/khoonedel/

🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر. شب عاشورا، سخن از «نمی‌خواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود. روز عاشورا می‌گوید: «بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل من ناصر ینصرنی؟» شب صحبت می‌کند تا مبادا خبیثی در بین طیّب‌ها باشد، و روز سخن می‌گوید تا مبادا طیّبی در بین خبیث‌ها مانده باشد. شب غربال می‌کند تا فقط «صالحان» بمانند و روز غربال می‌کند تا فقط «اشقیاء» در مقابل او ایستاده باشند. 🖤کانال #کتاب_خاص https://eitaa.com/ketabe_khas

سلااااااام به خاص پسندها🌹 صبحتون بخیر عزاداریهاتون قبول اگر نذری داشتید در این ایام ،قبول ابا عبدالله. اگر نذری خوردید 😁 نوش جان، بشه قوت و قدرت برای دفاع از اهل بیت پیامبر صلوات الله علیه و بندگی بهتر خدا🌹 تا اسم نذری میاد، خورشت سبزی و قیمه و شله زرد ...میاد تو ذهنمون اما بعضی نذریها جنسشون متفاوته خوردنی نیستن. ⁉️چطور مگه؟ ‼️ما هم نذری داریم، بفرمایید نذری: اما جنسش فرق میکنه، این نذری بدون حضور شما میسر نیست، خوردنی نیست، اما........😁 قراره یه کار بزرگ کنیم، قراره باقیات و صالحات برا خودمون بخریم و باعث پرورش ذهن بخش بزرگی از مردم کشورمون بشیم بسم الله🌹 💥💥برای آشنا شدن با طرحمون ،توضیحی رو که آقا سید بدون سانسور در فیلم میدن رو با دقت گوش کنید 👇👇👇 📚#یکی_ما_یکی_شما📚 لطفا در انتشارش کمکمون کنید🙏🙏 👇👇👇👇👇👇

🔴 طرح فرهنگی #یکی_ما_یکی_شما آنی‌نو! 🔹 ما در استارتاپ آنی‌نو بخش کتاب داریم و ان شاءالله بناست که در تابستان برای این بخش در طرح کشوری و بزرگی داشته باشیم با عنوان: یکی ما📚=یکی شما📚 💥به این صورت که ان شاءالله برای 100 عنوان از کتاب‌های خاصمون، هر عنوان کتاب 5 جلد، بناست با همکاری فعالین فرهنگی، مساجد، مدارس، هیات ها و... 10,000 کتابخونه بزرگ و کوچیک داشته باشیم، ان شاءالله 👌توضیحات: به این صورت که قراره 50% تخفیف بدیم که 10% توسط ما( بدون سانسور) و 40% شما مخاطبان عزیز در قالب #نذر_فرهنگی به فعالین مورد اشاره کمک خواهیم کرد تا ان شاءالله کتابخوانی را در کشور ترویج بدیم. و البته 50% مابقی توسط خود فعالین فرهنگی، مدارس و مساجد و... تامین خواهد شد.( کسانیکه خواهان کتاب هستند) در واقع کسانی که خواهان کتاب هستند پول یک کتاب میدهند ولی دوتا کتاب می برند. یعنی یکی بخر دوتا ببر هست.😊 با این تفاوت که در قالب کشوری خواهد بود. 👌نحوه پرداخت نذر فرهنگی: شما مخاطبین توسط درگاهی که معرفی می‌کنیم نذر فرهنگیتان را واریز می‌کنید و ما هم به میزان نذرهای شما و 10% اضافه می‌کنیم. و مطابق میزانی که خود فعالین فرهنگی تهیه می‌کنند، ثبت سفارش انجام میشه(به صورت بن کتاب براشون در نظر گرفته می‌شه که شفاف باشه) بعدش تعداد کتاب‌ها مشخص می‌شه و ما هم براشون ارسال می کنیم. 💥💥ان شاءالله جزئیات و درگاه و ... رو به زودی به اطلاع شما می‌رسونیم. #سید_بدون_سانسور کانال #کتاب_خاص: https://eitaa.com/ketabe_khas ادمین مدیریت: @admin_modiriyat

✅دوستان عزیز و فعال فرهنگی از کل کشور برا همکاری تو این کار بزرگ کشوری، به خانم خسروی پيام بدید👇 @admin_modiriyat باهم یه کاربزرگ انجام خواهیم داد ان شاءالله ✍سید بدون سانسور

👌خیلی دغدغه داشت: ۱_ که در هر کلاسش یه کتابخانه کوچک برا بچه ها داشته باشه ، میگفت کنار کتاب درس باید کتاب داستان هم باشه تا دانش آموز اهل کتاب بشه اما.... ۲_ دغدغه داشت که اهل محلشون اهل کتاب بشن، نیگاه میکرد ذایقه هر کدوم چیه، سلیقشون چه کتابی رو میپسنده اما.... ۳_ اهل کار و بچه با معرفت محلشون هست،مسجد رو کرده پاتوق کلی نوجوون و جوون و کودک محلشون. گیم نت داره اما دغدغه داره که بچه ها باید اهل کتاب،نماز و خدا و پیغمبر باشن. از دخلش خرج بچه ها کرده، یه کتابخونه خیلی کوچک رو با چند تا کتاب محدود گذاشته گوشه مغازش. شرط بازی بچه ها خوندن کتاب هم هست. بچه ها خیلی دوستش دارن. محرم تصمیم داشت گوشه هیئتشون کتابهای بیشتری بذاره برا بچه ها اما..... ....اما تهیه کتاب به تنهایی براشون مقدور نیست، نیاز به حمایت دارن. 💥وقتی کتاب برا کودکتون یا نوجوانتون میخرید و اونم میخونه و مطالب با ارزشی رو یاد میگیره، میدونستید نسلهای بعد از فرزندتون هم دارید تربیت میکنید!!. در واقع تربیت یه فرد، تربیت نسلهای بعدی او هم هست. حالا فکر کنید افرادی که دغدغه کتابخوان کردن نسل نوپا و جوانمون رو دارن و در این راه قدم برداشتن، در واقع دارن هزاران نسل بعد رو تربیت میکنن. 👌عجب باقیات و صالحاتی برا خودشون دارن بجا میذارن. 💥خوب چرا ما هم شریک کار بزرگشون نشیم ؟ چرا کمکشون نکنیم؟ چرا دغدغه هاشون رو عملی‌نکنیم؟؟ 💥بسم الله فرصت فراهم شده تا در این کار بزرگشون همرا بشیم. منتظر همراهی کردن شما در طرح #یکی_ما_یکی_شما هستیم.

‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️ 🔴فعالانی که دغدغه ایجاد کتابخانه دارند اما میخواهند از طریق طرح: 📚یکی ما= یکی شما 📚 خود را واجد شرایط استفاده از طرح می‌بینند، به ادمین مدیریت پیام بدهند. @admin_modiriyat 💥💥ما را به بقیه فعالان فرهنگی معرفی کنید. کانال #کتاب_خاص https://eitaa.com/ketabe_khas