eitaa logo
کانال ‌متن روضه
88هزار دنبال‌کننده
819 عکس
496 ویدیو
71 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
@babolharam_netباب الحرم _ حسن شالبافان-Segment 1.mp3
زمان: حجم: 17.1M
|⇦•ای روشنای خانه حیدر .. و توسل، ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ حاج حسن شالبافان •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● میگم راستی! انقدر که مداحی حفظ هستیم سوره های قرآن رو هم بلدیم؟!! اهل سنت را گرفتند و را رها کردند!! مبادا ما برعکسشون بشیم ..! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•نشستم روی خاکِ .. و توسل، ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ سید مهدی حسینی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● صَل الله عَلَيْكَ يا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ یا قَمرَالعَشیره .. نشستم روی خاکِ آرزوهایم بغل کردم خیالی از مزارت را اگر چه قابِ این خاک از تنت خالی‌ست نسیم آورده از مقتل غبارت را اگر سوسوی چشمان ترم کم شد اگر تسبیحِ تربت خیسِ اشکم شد نشستم می‌شمارم با نفس‌هایم شمارِ زخم‌های بی‌شمارت را شنیدم پَر زدی دستت زمین افتاد تو بالا رفتی و اُم‌البنین افتاد به عرشِ خیمه‌ها با مشک می‌رفتی که تیری آرزوی آب‌دارت را ... زد و بی‌آرزو بر خاک افتادی تنِ خود را به دستِ نیزه‌ها دادی صدای نوحۀ ادرک اخایت گفت زیارت کرده زهرا نیزه‌زارت را کنار رود، اما تشنه لب بودی به جای آب، سقای ادب بودی تو دریازاده‌ای؛ هر چند بی‌آبی نمی‌سنجند، با مشکت عیارت را *مادر داره روضه میخونه ها ..* اگر می‌شد به جایت آب می‌بُردم به جای قلبِ مشکت تیر می‌خوردم به پای آرزوهای تو می‌مردم نمی‌دیدم نگاهِ شرمسارت را اگر می‌شد به جنگِ تیر می‌رفتم به زیر کوهی از شمشیر می‌رفتم که حتی نشکند آیینۀ چشمت نبیند هیچ سنگی انکسارت را به من پیکِ اجل نزدیک شد رفتی تمام آسمان تاریک شد رفتی شده «ام‌ُّالقَمر»؛ «ام‌ُّالبُکا» بی تو ببین ای ماه، ابرِ در مدارت را اگر چه قدّم از داغت خمید آخر ولی مادر به رویایش رسید آخر که شد اُم‌البنین «اُم‌الشهید» آخر ببر حالا کنارت داغدارت را شاعر: رضا قاسمی چهار صورت قبر درست کرده بود .. پشتِ بقیع برا همدیگه روضه میخواندن .. (1) یه گوشه از روضه رو خانم زینب میخواند (زبان حال)، یه گوشه از روضه رو اُم البنین .. یه وقت سکینه بلند میشد؛ اُم البنین من شرمنده‌ام .. من بودم مشکُ رو دوشِ عباس گذاشتم «فَسَمَعَ الأَطفَالُ يُنادُونَ العَطَشَ اَلعَطَشَ فَرَكَبَ فَرَسَهُ وَ أَخَذَ رُمحَهُ وَ القُربَةُ وَ قَصَدَ نَحوَ الفُراتِ ..» (2) زینب سلام الله صدا میزد ام البنین شما که نبودی فقط شنیدی چه گذشت کربلا .. انقدر برا عباس و حسین داری ناله میزنی .. ام البنین داغ عباس با دلِ حسین کاری کرد .. روزِ عاشورا هر شهیدی رویِ زمین می افتاد اول حسینم میومد دم خیمۀ زن ها ما رو سر سلامتی میداد .. اما وقتی عباس رو زمین افتاد .. انگار دیگه کاری از حسینم بر نمیومد صدا زد .. «و قال الحسين ع الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي ..» (2) زینب به بچه ها بگو آماده اسارت بشن .. کربُبَلا نبودم حیف، داغش تو سینه‌م مونده ولی همه روضه‌‌ها رو زینب برا من خونده مادر؛ چشماتُ دوست داشتم عباس؛ غریبی‌تُ قربون دستی نداشتی از چشمت تیرُ و بکشی بیرون .. چشمتُ و زدن بمیره مادرت برات چشمتُ و زدن راحت شن از خشم نگات چشمتُ و زدن دیگه نگی چَشم به آقات امیدِ مادرت بودی رفتی و من آشفته‌ام نیستی زیرِ بال و پرم خیلی زمین می اُفتم قدِ رشیدُ و زهراییت نورِ نگاهِ خسته‌م بود بازوی حیدری تو عصایِ دستم بود .. دستتُ و زدن، بیفته روی خاک علم دستتُ زدن، راحت برن سمتِ حرم دستتُ زدن، قامت آقا بشه خم چشمتُ و زدن بمیره مادرت برات چشمتُ و زدن راحت شن از خشم نگات چشمتُ و زدن دیگه نگی چشم به آقات یاقمرالعشیره ، عباس عباس عباس .. منابع: (مربوط به روضه خوانی حضرت ام البنین در رثای امام حسین(ع) و شهدای کربلا:) 1)مقاتل الطالبیین، ۱۳۶۸ق، ص۸۵ ریاحین الشریعه، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۲۹۳ حسون، اعلام النساء، ص۴۹۶-۴۹۷ 2)بحارالأنوار مجلسی، ج‏۴۵، ص۴۱ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netباب الحرم _ سید مهدی حسینی.mp3
زمان: حجم: 13.8M
|⇦•نشستم روی خاکِ .. و توسل، ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ سید مهدی حسینی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● چیزی را که نمی توانـی در قیامت از آن دفاع کنی؛ نه ببین، نه بشنو و نه بنویس ..! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
کانال ‌متن روضه
#اصلاحیه / #اتمام_طرح #کمک_هزینه_جهیزیه میزان مشارکت ۱۹ میلیون تومان خیرتان قبول و دعایِ این دو نو
[ اطعام‌ نیابتی دی ماه ۱۴۰۰ ] به همتِ شما عزیزان و به نیابت از امواتِ بانیان محترم و در ایام شهادت سردار دلها و بی‌بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله طرح اطعام نیابتی دی ماه ۱۴۰۰ در شهر مقدس ، ، و توزیع گردید. [ در مجموع بیش از ۸۰۰ پرس ] سفره‌تون پر برکت؛ از بلیات محفوظ باشید ان‌شالله🤲 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
کانال ‌متن روضه
#گزارش_خیریه [ اطعام‌ نیابتی دی ماه ۱۴۰۰ ] به همتِ شما عزیزان و به نیابت از امواتِ بانیان محترم و د
. با توجه به گستره‌ی فعالیت‌های ، ، و .. کانون فرهنگی بابُ‌الحَرَم ؛ خواهشمندیم ، و روزانه خود را با نیت واریز نموده و در جهت حل مشکلات دوستان اهل بیت علیهم السلام کمک حال باشید.🙏 التماسِ دعا https://idpay.ir/babolharam
6273817010150831
↜به نام گروه جهادی بابُ الحَرَم 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•ای اُم عشق مادرِ .. و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ استاد حاج منصور ارضی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● ای اُم عشق مادرِ سرلشکر ادب وی سایه سارِ قد تو رویِ سر ادب بانویِ سرسپردۀ همسنگرِ ادب در آسمان ملقبِ بر مادرِ ادب از لحظه ای که واردِ بیت الکرم شدی با احترام کردن خود محترم شدی روزِ عروسیت شد و اوجِ عزیزیت مبهوت شد زمانه از آن اشک ریزی ات قربان آن درایت و دشمن ستیزی ات رفتی به بیت عشق به شرط کنیزی ات از ابتدا بنایِ تو بر احترام بود جان تو نذرِ خدمتِ چندیدن امام بود در ظّل نورِ فاطمه با غم عجین شدی شمس الضحی مکتب حق الیقین شدی ماه تمام چهار مه جبین شدی دادی بَنی و حضرتِ اُم البنین شدی ام البنین شدی و به تو التفات شد آغوشِ تو پناه زنان و بنات شد بانو تو کیستی که بنازد کرم به تو باب النجات داده کلیدِ حرم به تو غرق توسل است عرب تا عجم به تو داده امام عصر، خدا را قسم به تو یعنی تو شاهراهِ نزولِ عنایتی سجادۀ عبادتی و باب حاجتی عالم به حیرت است از این جانثاری‌ات مادر شدی و برف شدی بهر یاری ات جان ها فدای مادری افتخاری ات قربان این تفضل و این سفره داری ات خورشیدِ در تلألؤیی و ذره پروری تو باب فضلی و به اباالفضل مادری مادر شدی که داغ ببینی کمان شوی در هر بهار راوی فصل خزان شوی باران شوی، خمیده شوی، نیمه جان شوی گریان شوی و مادر گریه کنان شوی ما را ز اشک خویش تو تزکیه کرده ای خاکِ بقیع را تو حسینیه کرده ای بعد از حسین از دل و جانت سرور رفت گریان شدی و نالۀ تو تا قبور رفت بر پیکری که زود سرش در تنور رفت از بس گریستی تو، زِ چشم تو نور رفت آه از جگر کشیدی و قلبت کباب شد بعد از حسین خانۀ شادی خراب شد بعد از حسین زنده نمودی قیام را گریان نمود گریۀ تو خاص و عام را زینب که رفت داغ تو انگار تازه شد یعنی دوباره داغ علمدار تازه شد زینب که رفت پیر و خمیده کمر شدی نالان شدی شکسته شدی مختصر شدی یعنی که رو به قبله شدی محتضر شدی چشم انتظارِ دیدنِ روی پسر شدی اما یلان تو همه در خاک خفته اند در بین خاک با تن صد چاک خفته اند وقتش رسیده روضه حساس را بخوان در بزم گریه عطرِ گل یاس را بخوان مجلس بگیر نوحۀ احساس را بخوان یک چند صفحه مقتل عباس را بخوان شرح نزول ساقی سرمست را بگو از مرکب افتادن بی دست را بگو *وقتی خواست از رو اسب به زمین بیاد همه شنیدن، بی دست بوده .. از روی اسب به زمین افتاد ..* برگو چگونه عطش گریه خیز شد جسمش چگونه مرکز ثقلِ ستیز شد شمشیر حمله کرد و سرنیزه تیز شد بالا بلندِ خیمه تنش ریز ریز شد برگو چگونه نالۀ زن ها بلند شد با پارچه‌ سرش به روی نیزه بند شد برا بی بی ام البنین روضه بخوانیم .. همون روضه ای که خودش خوانده : باور نمی کنم کسی جرائت کرده باشه بر سر مبارکت زده باشه اون هم با عمود آهن .. اما شنیدم اول دست هاتُ قطع کردن .. دوم شنیدم تیر به چشمت زدن .. آنگاه عمود آهن بر سرت زدن .. سرت از هم پاشیده شد .. همچین که رو زمین خواست بیفته صدا زد داداش زود بیا «اخا ادرک اخا ..» ابی عبدالله به سرعت آمد .. راوی میگه تو این آمدن دیدن به لحظه ایستاد، پیاده شد، شی رو برداشت به چشم گذاشت .. جلوتر آمدم دیدم دست های عباسِ .. با همون وضع آمد تا رسید به بدن یه نگاه به آن بدنِ پاره پاره و تیر باران خورد کرد، صدا زد «أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي وَ قَلَّت حِيلَتِي وَ انقَطَعَ رَجائِي..»(1) بمیرم برات .. دیگه کسی نیامد سمتِ این بدن .. کار حسینم بعد از این تمام شد .. دشمن فرصت پیدا کرد .. اول بدن رو غارت کرد بعد طوری به بدن صدمه زد که امام چهارم حضرت رو به سختی جمع کرد .. همه گفتن عباس قد رشیدی داره .. اما هرکی رفته سردابِ آقا میگه یه قبرِ کوچکی قرار دارد .. منابع: 1) موسوعة الامام الحسین (ع) ج ۴، ص ۲۳۱ البحرانی، العوالم، ۱۷ / ۲۸۳ - ۲۸۴، ۲۸۵ بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41 ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netباب الحرم _ حاج منصور ارضی.mp3
زمان: حجم: 5.99M
|⇦•ای اُم عشق مادرِ .. و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ استاد حاج منصور ارضی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● کانَـت تَخـرُجُ إِلَی البَقِیعِ فَتَندُبُ بنی‌ها أَشجَی نُدبَةٍ وَ أَحرَقَها بُنیان‌گذار هم (س) بود ! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•عمری برای داغ زهرا.. و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ سید رضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● عمری برای داغ زهرا گریه کردی هر نیمه‌شب هم‌پای مولا گریه کردی در پای تو خاک بقیع ازاشک گِل شد وقتی که گفتی واحسینا گریه کردی اول برای زینب و داغ حسینش بعدش برای دست سقا گریه کردی یکبار دیدی که رباب از حال رفته صدمرتبه مانند دریا گریه کردی دیدی رقیه نیست جای او سکینه هربار که میگفت بابا گریه کردی خوب است که شام غریبان را ندیدی با روضه‌های خار صحرا گریه کردی حرف سه شعبه آمد و ازحال رفتی دیدی کسی می‌افتد از پا گریه کردی تشت طلا و خیزران را که ندیدی ابری شدی با حرف زنها، گریه کردی حرف کنیز آمد سکینه زود تب کرد لطمه زدی هی صورتت را، گریه کردی بی‌بی نبودی موی دختر بچه‌ها سوخت قدّ تمام سینه‌زنها گریه کردی شاعر : دیدی میری تشییع جنازۀ یه مادری، اگه ببینی خلوته میگی حتما پسر نداره .. چون روابط عمومی هر خانواده پسرای اون خونواده‌ن. فردا میخوان بدن حضرت ام البنین (س) رو تشییع کنن؛ کاش یکی از بچه‌های حضرت بود زیر تابوت مادرُ می‌گرفت .. بی‌بی جان! شما بچه نداشتین که زیر تابوت رو بگیرن، ولی من یه خانم دیگه رو سراغ دارم؛ پسرهاش بودن، شوهرش هم بود، اما تو دل شب غریبونه بدن رو تشییع کردن .. بی‌بی جان! بازم خوبه شما رو روز تشییع کردن، بازم خوبه کسی به شما جسارت نکرد، اما مادر مارو تو مدینه زدن .. سینه شکسته، پهلوشکسته، بازوشکسته .. یازهرا...‌ دیدی یه حرف میشنوی، میگی: نه! باورم نمیشه! اصلا! هیچ جوری! دروغه این حرفا... یا اگرم باور کنی، یعنی یقین پیدا کنی این حرف راسته، متحیر میشی .. میخوام چندتا صحنه از کربلا بگم که متحیر شدن؛ یکیش اینجا بود: اباعبدالله تا اومد بالای سر علی اکبرش؛ میگه "وَقَفَ مُتَحَیِّرا" (1) اول متحیر شد: نه، این بدن علی اکبر نیست. آخه علی اکبر من اینجوری نبوده، رشید بوده... صحنه دوم رو میخوام بگم: اون لحظه‌ای که بی‌بی زینب اومد تو گودال قتلگاه، خودشم بدن حسین رو نشناخت؛ اما تا اومد بیرون دید یکی میگه: "اُخَیَّ ، اِلَیَّ" تا اومد نشست کنار این بدن، روایت میگه سکینه اومد کنار عمه نشست: _عمه جان با کی حرف میزنی؟! گفت: مگه نمی‌شناسی این بدن باباته؟! گفت: نه؛ آخه بابای من اینجوری نبوده؛ چه‌جوری میگی این بدن بدن بابامه!؟ نه لباسی، نه سری... یه صحنه هم تو شام سراغ دارم؛ اون لحظه‌ای که زینب(س) دید داره با چوب خیزران به لب و دندان میزنه.(2) گفت: نه! اشتباه میکنی؛ این لب و دندان رو پیغمبر بوسیده... یه صحنه هم ام البنینه؛ بشیر که اومد خبر شهادت رو به ام‌البنین بده، عرضه داشت که چهار بچه‌ت رو کشتن، گفت فدای حسین. (3) یکی یکی نحوه شهادت‌ها رو گفت. تا رسید به عباس... (مادره دیگه، هی تو ذهنش مرور میکنه؛ اون سه تا بچه‌م راه داشته که بهشون نفوذ کنن، اما عباس رو من یکی قبول نمیکنم. چی شده عباسم؟!) خورده خورده گفت تا رسید اینجا که؛ ام‌البنین عمود به فرقش زدن. (هیچی نگفت.) تا حرفاش تموم شد، گفت: بشیر! من یه سؤالی ازت دارم؛چه‌جوری به عباس من نزدیک شدن؟ اصلا کسی جرئت نزدیک شدن به عباس رو نداره؛ چه‌جوری عمود به فرقش زدن؟ گفت: ام‌البنین، اول دست راستش رو انداختن، بعد دست چپش رو انداختن، بعد که دیگه دست نداشت دورش حلقه زدن، یه عده نامرد با نیزه، یه عده با شمشیر... اول میترسیدن بیان جلو، چون با چشماش همه رو فراری میداد. اما یه مرتبه اون نانجیب اومد جلو؛ گفت عباسی که میگن تویی!؟ گفت: نانجیب یه موقعی اومدی من دست به بدن ندارم. گفت: تو دست نداری ولی من دست دارم. این عمود رو بلند کرد، یهو عباس صدا زد: یازهرا... ((4) مقتل حضرت ابالفضل علیه السلام)) "ام‌البنین در کربلا نبودی، واویلا بر فرق عباست زدن عمودی، واویلا" حسین.... منابع: 1) بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41 2)صدوق، امالی، ۱۴۰۳ق، مجلس ۳۱، ص۲۳۰. سید ابن طاووس، لهوف، ۱۳۸۱ش، ص۲۱۳. یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۶۴. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۳۲-۱۳۳ 3) تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۰ منتهی الآمال، حاج شیخ عباس قمی، ص ۲۲۶ 4)بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41 ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netباب الحرم _ سید رضا نریمانی.mp3
زمان: حجم: 17.2M
|⇦•عمری برای داغ زهرا.. و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ سید رضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● جوانِ پشت میز به من گفت .. خدا را شکر کن که بیتُ المال بر گردن نداری، وگرنه باید رضایت تمامِ مردم ایران را کسب می‌کردی..! [ سه دقیقه در قیامت ] 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•گداى خوشه چینم تا قیامت.. و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ حاج محمود کریمی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● گداى خوشه چینم تا قیامت خرمن او را که حسرت می‌برد فردوس عطر گلشن او را چنان مشکل گشا، باب الحوائج، کاشف الکرب است گرفتند اولیا الله عالَم دامن او را ندیدم سربلند و سرفرازى را مگر اینکه بدیدم محضر ام البنین خم گردن او را... معیّن گشته مزد فاطمیه دست این بانوست که معنا کرده سفره‌دار زهرا بودن او را امیرالمؤمنین همسر، ابوفاضل پسر، به به!! بنازم این مقام و جاه و شأن اَحسن او را عباى مرتضى را وصله که میزد همه دیدند که نخ می‌کرد جبرائیل بعضاً سوزن او را... زیارت می‌کنم جاى رباب و نجمه و زینب … مزار اطهر او را، معلّا مدفن او را اگر دیروز جارو کرد زیر پاى زینب را کنون جارو کشند این‌سان ملائک مسکن او را چنان جانسوز مرثیه میان کوچه سر می‌داد که می‌دیدند مردم گریه‌هاى دشمن او را به او گفتند عباست صدا میزد حسینم کو؟! نشانش داد زینب پارۀ پیراهن او را اگر چیزی جز این می‌ماند از عباس، می دادند فقط دادند دستش تکه تکه جوشن او را شاعر: ــــــــــــــــــــــــ يَا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلَى جَمَاهِيرِ النَّقَدِ وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَيْدَرَ كُلُّ لَيْثٍ ذِي لَبَدٍ (ای که عباس را دیدی حمله می‌کرد بر توده‌های فرومایه و از فرزندان حیدر هر شیر یال داری دنبال او بود) أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِي أُصِيبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ يَدٍ وَيْلِي عَلَى شِبْلِي أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ (خبردار شده‌ام که به سر فرزندم ضربت وارد شده درحالی‌که بریده دست بود وای بر من بر شیر بچه‌ام که ضربت عمود سرش را خمیده کرد) لَوْ كَانَ سَيْفُكَ فِي يَدِيْكَ لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ (اگر شمشیرت در دستت بود کسی نمی‌توانست به تو نزدیک شود) عَمَد الحَدیدُ بِالکَّربلا خَسَفَ القَمَر ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netباب الحرم _حاج محمود کریمی.mp3
زمان: حجم: 14.45M
|⇦•گداى خوشه چینم تا قیامت.. و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ حاج محمود کریمی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● آن‌قدری با بود که به علی(ع) گفت تا دیگر او را به نام اصلی‌اش که بود صدا نزند! تا (ع) با شنیدن نامِ فاطمه، به یادِ مادرشان نیُفتند... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•زود از داغ پسرهای رشیدت .. / و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● آسمان بودی و در دامان مهرت ماه بود قله ایثار هر کوهی کنارت کاه بود همسر مولا شدی اما درون خانه اش زادۀ زهرا به چشم تو ولی الله بود نیستی زهرا ولی آن قدر می دانیم که مثل او تنها علی از رتبه ات آگاه بود زود از داغ پسرهای رشیدت سوختی آه عمر نامت ای اُم البَنین کوتاه بود در کنار چار نقش قبر کارَت روز و شب نوحه بود و ناله بود و اشک بود و آه بود با خجالت از رباب آخر وجودت آب شد تا که حرف مشک میشد اشک تو در راه بود خواستم وصفی کنم از عشقِ عباس و حسین مصرعی کوتاه شد خورشید محو ماه بود ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net