|⇦•بر کویر سفره های سائلان ..
#روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
*امشب میخاییم برا این آقا و آقازاده هاش گریه کنیم .. از این جا به بعد سادات ببخشن منو ..*
یک نفر فهمیده باشد درد زهرا را اگر
آن توهستی آن توهستی آن توهستی آن تویی
بعد از آن کوچه فقط روی لب تو آه بود
غصه میخوردی از این که قد تو کوتاه بود
وای مادرم .. مادرم .. اجازه بدید یه اشاره کنم هرکی میتونه عاشورایی گریه کنه .. میگه تو کوچه ها رسید به امام حسن گفت آقا منو شما هم سن و سالیم چرا انقدر زود موهاتون سفید شده؟! حضرت یه نگاه بهش کرد ، گفت ما بنی هاشم زود پیر میشیم ..
سادات ببخشید این حرف حضرتُ من اینطور تکمیل کنم برات ..آره اینا ارثِ شونه یه مادر ۱۸ ساله ی پیرم دارن .. (خانوما صدامو میشنون بگم..) آره دو سه شب قبل گفتیم یه دختر سه ساله پیرم دارن ..
جناده میگه حضرت اینو بهش گفت رفت ، میگه دیدم حضرت داره های های گریه میکنه .. گفتم یابن رسول الله چرا گریه میکنید آقاجان؟!
فرمود جناده میدونی کجا موهام سفید شد؟!.. اون روزی که دستم تو دستِ مادرم بود .. (خواهش میکنم هرکی میتونه ناله بزنه من راحت بگم..) یه وقت دیدم کوچه تاریک شد .. یه وقت دیدم یکی داره میاد جلو .. مادرم نقش زمین شد .. ان شالله هیچ وقت نبینی چادر مادرت خاکی بشه ..
دورو بر این گودال چقدر هوا تاریکه
امامشونُ کشتن قیامتی نزدیکه
شب پنجم ماه محرمه بدون مقدمه از عبدالله بگم برات .. یه وقت عبدالله دید صدا هل من ناصر امامش بلند شد .. اومد بالایِ بلندی
بی کس و بی سپر نه سپر نه پسر ..
چی میشه ای خدا میسوزه از جگر
تو عطش یه نفر تشنه تو قتلگاه
شمشیرو با خنجر میزاره رو حنجر
پیش چشم خواهر رو به رویِ مادر
میون قتلگاهش ببین غوغاست
برا چی من بمونم عموم تنهاست
این جا یه لحظه خانوم دست عبدالله رو رها کرد بی بی دستاشو گذاشت رو سرش .. عبدالله یه نگاهی این طرف و اون طرف کرد گفت الان وقتشه مگه تو از پسر جناده کمتری؟!.. میگن دوید به سمت عمو جانش دید یه عده دورش حلقه زدن .. اجازه بدید یه لحظه برگردم مدینه سادات ببخشید .. میدونید یاد کجا افتاد ؟ اون حلقه ایی که دور علی زدن .. مادرش زهرا رفت جلو دست انداخت کمربندِ علی رو گرفت یه نامردی گفت قنفذ زهرا نمیزاره علی رو ببریم چه کنم ؟.. گفت دستشو کوتاه کن .. انقدر با قلاف به دستِ مادر زد ..
رسید به اون حلقۀ کینه .. رفت میون این نامردا .. یه وقت دید یه نامردی شمشیرشُ برد بالا .. دوید دستشو سپر کرد .. چنان زد رو دست عبدالله ، افتاد رو سینۀ حسین ..
فکر کردی روضه عبدالله اینجا تموم میشه؟.. یهو یه نفر گفت برید کنار حرمله داره میاد گفتن حرمله بچه مزاحمه .. یه حرفی بهت بزنم ببخشید توروخدا برو امشب فکر کن رو این حرف من .. حرمله تیر زیاد زده کربلا اگه به عباس تیر زد فاصله داشت اگه علی اصغرُ زد با فاصله زد .. اگه به سینه حسین زد فاصله داشت .. اما اینجا راحت ایستاد از یه فاصلۀ نزدیک
تیرُ گذاشت رو کمان چنان زد تو گلویِ عبدالله ..*
دوتا داغ دوتا مصیبت عظما مدینه رو دل امام حسن سنگینی میکرد .. یکی بازویه مادر بود .. که هر دو تا رو تو کربلا بچه هاش دیدن .. یکیش امشب عبدالله بود ، یکی ام شکستن سینه استخوان های مادر فردا شب برات میگم با قاسمش چه کردن ..
حالا با همین اشک چشمت دستتو بیار بالا شب پنجمه شبِ امام حسنُ یتیمشه به نیت پنج تن تو همین حالتون همه باهم پنج مرتبه همه باهم اللهم عجل لولیک الفرج ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
____
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهshalbafan Babolharam.mp3
زمان:
حجم:
6.5M
|⇦•بر کویر سفره های سائلان ..
#روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
علّت شکستِ قیامِ امام حسـن(ع)
خیانتِ خواص و یارانِ نزدیک بود
مثلاً همان همراهانِ انقلابِ پیامــبر
که پای سفرهی انقلاب بزرگ شدند!
#عبیدالله_ابن_عباس 👉
🆔@babolharam_net
📝@babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦•کریم کار ندارد به اسم و ..
#روضه و توسل به کریم آل الله امام مجتبی علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
كريم كاري به جز جود و كرم نداره
آقام تو مدينه است ولي حرم نداره
همیشه غم نصیبی بی یارو بی حبیبی
الهی من برات بمیرم توخونتم غریبی
فدای جود کسی که هر آنچه را بخشید
فقط به خاطر خوشنودی خدا بخشید
در ابتدا پدرش فکر ما گداها بود
که سفره کرمش را به مجتبی بخشید
کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی
غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید
ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت
مدینه زائر خود را به کربلا بخشید
*الان مدینه چه خبر؟.. ان شاالله اقامون بیاد براش حرم درست کنم برا امام حسن(ع)برا امام صادق(ع) برا امام باقر(ع) ...*
دو ماه گریه برای حسین باعث شد
که رزق اشک حسن را خدا به ما بخشید
گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد
خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید
*انقدر غریبه .. امشب بچه هاش بهانه شدن براش روضه بخونیم .. بعدِ کوچه هی غصه میخورد .. همه بچه ها گریه میکردن اما حسن یه جور دیگه گریه میکرد .. اخه اون چیزی که حسن دیده حسین ندیده .. ان شاالله هیچ وقت زمین خوردنِ مادرتُ نبینی ...*
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
____
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهshab panjom01.mp3
زمان:
حجم:
1.6M
|⇦•کریم کار ندارد به اسم و ..
#روضه و توسل به کریم آل الله امام مجتبی علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
یک نفره آمد پیش امام(ع)،
هشت هزار نفره برگشت پیش معاویه!
این بود وفاداریِ فرماندهیِ لشگرِ امام(ع)!!!
#عبیدالله_ابن_عباس
🆔@babolharam_net
📝@babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦•هوا زِجور مخالف چو ..
#روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
به این چشمات یاد بده هر چیزیُ نبینه تا بتونه گریه کنه .. امشب بگو آی کریمه اهل بیت امشب اومدم دره دلم روخودت قفلش کنی .. آقا میخوام فقط جای شما باشه ..
همچین که این دو تا داداش باهم شوخی میکردن زور آزمایی میکردن بی بی فاطمه (س) نگاه کرد هی میگفت جانم حسینم .. امیرالمومنین نگاه کرد هی میگفت جانم حسینم .. یه وقت دیدن پیغمبر آروم آروم گریه میکنه هی میگه جانم حسن ..
_بابا شما فرمودی بچه کوچکترُ تشویق کنن چطور شما حسنُ تشویق میکنی؟!.. صدا زد دخترم دیدم تو میگی حسین ، علی میگه حسین ، نگاه کردم دیدم همه ملائکه دارن سرکشی میکنن همه میگن جانم حسین .. دیدم اینجا حسنم غریبه ...
امشب یه عهدی ببند با آقا بگو اگه اربعین رفتم کربلا برا امام حسن روضه میخونم و گریه میکنم .. آخه انقدر داداششُ دوست داره .. وقتی همه رفتن اومد وداع کنه ، صدا زد خواهرم حواست به این بچه ها باشه .. اما خواهرم من یه امانتی دارم دسته عبدالله رو گذاشت تو دست زینب .. گفت حالا که من دارم میرم این تنها یادگارِ داداشمه ..
صدا زد علی اکبرم رفت .. قاسمم رفت .. زینب خیلی مراقب این بچه باش این بچه یه غرور عجیبی داره .. دستش تو دست عمه بود جلو خیمه داره نگاه میکنه ..
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا برجدال طاقت داشت
هوا زِجور مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
یه وقت زینب نگاه کرد دید یه گوشه شلوغ شده .. حسین از ذوالجناح افتاد .. این تیرها تو بدنه شکسته .. یه وقت دیدن عبدالله دست عمه رها کرد ، عمه بزار برم .. عمه مگه نمیبینی عموم رو غریب گیر آوردن .. مگه من مردم بزارم عموم رو شهید کنید .. من پسرِ حسنم ، من نوۀ پهلو شکستۀ مدینه ام ..
یه مرتبه رسید دید عمو بیحال اُفتاده .. خون جاریِ .. هر نفسی که میکشه از این شبکه ها داره خون بیرون میزنه .. پرید بغل عمو ..
حرمله گفت من سه تا تیر بردم کربلا .. این سه تا تیرُ کجا خرج کردی؟.. گفت اون وقتی که حسین یه بچه شیرخواره رو ، رو دست گرفت ..
یکی از تیرای دیگرُ وقتی حسین خطبه میخوند زدم تو سینه ش .. هرچه کرد از جلو تیر در نیومد .. عاقبت تیرُ از پشت درآورد ..
اما سومین تیر" رسیدم تو گودال دیدم یه بچه ای خودشُ رو بدنِ عموش انداخته ، داره از عموش دفاع میکنه .. شمشیرُ بالا آوردن دستشو آورد جلو به عمو نخوره دیدم دست به پوست آویزان شد .. گفتم این بچه کیه که نمیزاره حسینُ بکشید! آخرین تیرُ نشونه گرفت میگه زدم به این بچه .. عبدالله به سینه حسین دوخته شد ...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
____
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهshab panjom02.mp3
زمان:
حجم:
2.16M
|⇦•هوا زِجور مخالف چو ..
#روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
یک نفره آمد پیش امام(ع)،
هشت هزار نفره برگشت پیش معاویه!
این بود وفاداریِ فرماندهیِ لشگرِ امام(ع)!!!
#عبیدالله_ابن_عباس
🆔@babolharam_net
📝@babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦•خدا کنه که عمه جون نبینه ..
#زمزمه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
خدا کنه که عمه جون نبینه
که صورت عمو رویِ زمینه
ببین که راه نفسش رو بستی
بی حیا پا تو بردار از رو سینه
تو معرکه هلهله بود و فریاد
تیره سه شعبه که به سمتت افتاد
اونی که عمامه رو از تو دزدید
برا چی وایساده ؛دیگه چی میخاد!؟
عجب قیامتی تو قتلگاهت جماعتی
هنوز تو زنده ای ولی شروع شده چه غارتی
هوا نمونده که نفس بگیرم
باید تنت رو رویِ دست بگیرم
عمو اجازه بده تا از اینا
عبایِ پیغمبرُ پس بگیرم
به سمت خیمه هاست هنوز نگاهت
کجا بره خواهر بی پناهت
گفتی که تشنه ای ولی یه نامرد
آبُ میریزه دوره قتلگاهت
*هی میگفت آبُ میزیزم رو زمین ولی نمیزارم یه قطرش به لبت برسه .. شما فکر میکنید فقط عبدالله رسید تو گودال؟!..*
رسیده مادرت نشسته بالاسرِ پیکرت
رسیده قاتلت میخوادچیکارکنه باحنجرت
آخ دعواشده برا بریدن سرت
حسین ..... حسین ....
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
____
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهshab panjom03.mp3
زمان:
حجم:
1.36M
|⇦•خدا کنه که عمه جون نبینه ..
#زمزمه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
یک نفره آمد پیش امام(ع)،
هشت هزار نفره برگشت پیش معاویه!
این بود وفاداریِ فرماندهیِ لشگرِ امام(ع)!!!
#عبیدالله_ابن_عباس
🆔@babolharam_net
📝@babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦•من گم شدم مانند بغض در گلویم
مناجات با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج محمد طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
من گم شدم مانند بغض در گلویم
یا نور و یا برهان ، بیا در جست و جویم
خیلی دلت را با گناهانم شکستم
خسته شدم دیگر من از این خلق و خویم
تو آبروی آبرودارنِ عرشی
من بنده ای رسوایم و بی آبرویم
عمری برایت وصله ای ناجور بودم
یک لحظه هم حتی نیاوردی به رویم
می خواستم با گریه برگردم به سویت
دست کریمت زودتر آمد به سویم
من بی ادب بودم برایت شعر گفتم
تو برتر از آنی که من از تو بگویم
هربار کارم سخت برهم ریخت ، فوراً
گفتم حسین و زود کردی زیر و رویم
ای کاش زنده باشم و ماه محرم
دیگ غذای روضه هایش را بشویم
ای کاش زنده باشم و از قول قاسم
گویم به شور و هروله "ای جان عمویم.."
شاعر : محمد جواد شیرازی
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_محمد_طاهری
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه98061403.mp3
زمان:
حجم:
783.2K
|⇦•من گم شدم مانند بغض در گلویم
مناجات با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج محمد طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
دل مُردهام، قــبول!
تو اما مــسیح باش
یک #جـمعه هم بیا
زیارتِ اَهلِقُبور کن...
#یامهدی_ادرکنی
🆔@babolharam_net
📝@babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦•بی رزه رفت ..
روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج محمد طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بی رزه رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است
دست خطی حسنی داشت که ثابت میکرد
سیزده سال به دنبال حسینی شدن است
جان سرِ دست گرفت و به دل میدان برد
خواست با عشق بگوید که عمو جانِ من است
*یه شباهتی داره روضه ش با باباش امام مجتبی .. یه تفاوتی هم داره ؛ اینجا هر کاری کرد عمو اجازه نداد اومد تو خیمه مادر اومد دید قاسم سر روی زانوها گذاشته داره چنان گریه میکنه شونه هاش داره میلرزه ..
عزیزِ دلم نبینم اینطوری گریه کنی چرا زانوی غم بغل گرفتی؟.. گفت مادر هر کاری کردم عمو بهم اجازه نداد..گفت ناراحت نباش الان یه چیزی بهت میدم اگر ببری به عمو نشون بدی محاله دیگه بهت اجازه نده..
دیدن نجمه خانم (س) یه ساروق بسته ای رو باز کرد از داخلش یه نامه ای رو بیرون آوورد گفت ببین بابات حسن نوشته برا عمو جانت نوشته برا یه همچین روزی نوشته .. احتمال میداده ابیعبدالله بهت اجازۀ رفتن نده .. دیدن نامۀ بابا رو گرفته در دست داره خوشحال میاد .. باباشم یه روزی یه نامه ای در دست گرفته بود خوشحال داشت میومد .. امسال روضه مون گره خورده به روضه حضرت زهرا دیگه .. میگفت الان میرم به بابام میگم مادرم چیکار کرد .. اما این خوشحالی برا امام حسن چند دقیقه بیشتر طول نکشید .. یه وقت دید وسط کوچه نانجیب اومد .. جلو مادرشو سد کرد گفت
بردم پناه هرچه به دیوار بیشتر
اون بیشتر رسید و رهم بیشتر گرفت
تفاوت روضۀ پسر و بابا اینه او اول سر گذاشته بود روی پاهاش گریه میکرد بعد خوشحال نامه رو گرفته بود دستش .. اما باباش اول خوشحال نامه در دستش بود اما تا آخر عمرش هی سر روی زانو گذاشت به هیچکسم نتونست بگه چه خبر شده .. آخه وقتی مادر با ضرب سیلی روی زمین افتاد ..*
ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی
تیرها پر بگشایید که او هم حسن است
*میخوام دلتو اینجای روضه ببرم ؛ یه موقعی عمو رو صدا زد که نانجیب نشسته بود رو سینه ش .. کاکلِ قاسمُ در دست گرفته نتونست به هدفش برسه. ابیعبدالله با عجله خودشُ رسوند چنان شمشیر و رها کرد دست این نانجیب قطع شد صدای نحسش بلند شد قومش برا نجات دادنش اومدن ، چنان همه ریختن وسط معرکه همۀ این نانجیبا با اسب از رو بدن قاسم ..
یه وقت یه صدای نحیفی به گوش عمو رسید عمو استخونایِ بدنمُ خرد کردن .. ابیعبدالله رسید بالاسرش:
خنکای دل تب دیدۀ این دشت شدی
چه شبیه جگر ریخته در تشت شدی
عذر تقصیر اگر آمدنم دیر شده
زیرِ تابوت پسر رفته عمو پیر شده
نعل ها سخت به پامال تو سرگرم شدن
تار و پود تو چنان موم عسل نرم شدن
شده اسراف به سن تو نشاید این قد
بیشتر از تو به عباس می آید این قد
*شنیدید اومد سوار مرکب بشه قاسم، عمو سوارش کرد پاش به رکاب نمیرسید .. حالا وقتی داره بدنُ میاره سمت خیمۀ دار الحرب ابیعبدالله سینهی قاسمُ به سینه ش گذاشته روایت میکه پاهای قاسم روی زمین کشیده میشه ..*
چنگ ها معتکف طرۀ مویت گشتند
سنگ ها جذب دلارایی رویت گشتند
حسن و حیدر و زهرای مجسم شده ای
پشت و روی تو کدام است چه در هم شده ای
بهره از سفرۀ حسن تو به یوسف نرسید
کار تقسیم تو قاسم به تعارف نرسید
کارِ سختی است ولی تا به حرم میبرمت
پسرم بودی و پیش پسرم میبرمت
*چون این روضه برای این لحظه ست میگم .. نوشتن وقتی آورد بدنُ تو خیمهی دارالحرب کنارِ بدن قاسم گذاشت ،شنید زینب داره میاد سریع یه پارچه ای روی بدن انداختش ابی عبدالله .. بی بی اومد نشست مقابل ابیعبدالله شروع کرد گریه کردن .. خانوما هم دارن گریه میکنن مادرش حضرت نجمه هم هست.. همه نشستن دارنگریه میکنن ، بدنِ علی اکبر که ارباً ارباً ست .. بدن قاسمم که برات خوندم روضه شو بدن غرق خونه .. یه وقت زینب این منظره رو دید میخواد لطمه بزنه اما اول از ابیعبدالله اجازه میگیره جانم به این خانم اجازه میدی حسین جان تا ابیعبدالله بهش اجازه داد میگن مقنعه از سر کشید شروع کرد لطمه زدن به صورت ..
این لطمه هایی که زینب به صورت زد برای بدن قاسمه .. آخه کنار بدن علی اکبر بود اما این کار و نکرد ، زینب انگار اینجا خجالت زدۀ داداشش حسن بود ..
چند بار دیگه زینب لطمه به صورتش زد ایام محرمه از همه التماسِ دعا .. اون لحظه ای بود که دید نانجیب داره وارد گودال میشه .. تا نشست روی سینه والشمرُ جالسٌ علی صدرک ..
پس با زبانِ پر گله آن بضعۀ رسول
رو کرد در مدینه که یا ایها الرسول
این کشتۀ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه98061405.mp3
زمان:
حجم:
4.07M
|⇦•بی رزه رفت ..
روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج محمد طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#قاسم_بن_الحسن نوجوانی بود که نه جنگ را،
نه پیامبر را، و نه انقلاباسلامیاش را دیده بود.
امّا آن مفاهیم صدر اسلام را با همان روشنبینی،
با همان اقتدار که روزی یک نوجوان فهمیده
(علیبن ابیطالب) دنبال کرده بود،
با #بصیرت دنبال میکرد...
#احلی_من_العسل
🆔@babolharam_net
📝@babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net