3.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•
«آخرین حضور
اهالی آسمان بر روی زمین ...»
″چه خوبست ،
از «خود» گذشتن،
به ملکوت پیوستن ...
چه خوبست ،
از هیچ به همه چیز رسیدن
و چه خوبست ،
از فنائی به جاودانه رسیدن
و چه زیباست #شهادت ...″
فیلمی زیبا از #شوق_پرواز رزمندگان
و شهدای مدافع حرم مازندران ، در
عصر ۱۶ فروردین سال ۱۳۹۵ در
فرودگاه دمشق، و #آخرین_پرواز
به سمت حلب .
لازم به ذکر است شهدای حاضر
در این کلیپ در تاریخ ۱۷ اردیبهشت
۱۳۹۵ در خانطومان سوریه به شهادت
رسیدند.
#پرواز_دمشق_حلب
#شهدای_مدافع_حرم_خانطومان
@bashohada_313
#دکتر_احمد_رضا_بیضائی:
چقدر غبطه خورده بودم به محمودرضا بخاطر پاسدار شدنش و چقدر حالش خوب شده بود از اينكه پاسدار شده بود.
بارها پيش آمد كه به او گفتم:
"توى اين لباس از ما به شهادت نزديكترى؛ خوش به حالت".
وقتى اين را مى گفتم مى خنديد.
وقتى پاسدار شد، مثل اين بود كه به همه چيز رسيده و ديگر هيچ آرزويى در اين دنيا ندارد.
محمودرضا لباس پاسدارى را با عشق پوشيد.
گاهى كه افتخار مى دهد و به خوابم مى آيد توى همين لباس مى بينمش.
آنطرف هم مشغول پاسدارى از انقلاب است!
شهید محمودرضا بیضائی🌷
@bashohada_313
💔
سيد مقاومت خطاب به آمریکا، به اسرائیل، به انگلیس و به دست نشانده هایشان در منطقه:
"به ما بگویید رافضی!
بگویید تروریست!
بگویید جنایت کار!
هرچه می خواهید بگویید.
ما شیعیان "علی بن ابی طالب علیه السلام" در جهان هستیم.
فلسطین و مردم فلسطن را تنها نخواهیم گذاشت
#انا_علی_العهد
#سید_حسن
#روز_قدس
@bashohada_313
هدایت شده از ⚘ کتابستان معرفت ⚘
16.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺️خاطره ای از آقا مهدی باکری
شهید مهدی باکری🌹
#سیره_اخلاقی_شهدا
@bashohada_313
🔺تا اینها آب نشود...
🎙همسر شهید
ولی الله هر وقت می خواست از شهادت حرف بزند، طفره می رفتم و حرف را عوض می کردم. اما او کار خودش را می کرد.
🔷️هر بار که تشییع شهیدی را می دید، می گفت:«تهمینه! حتما توی مراسمش شرکت کن. شاید روزی هم بیاید که ولیِ تو را هم روی دست ببرند».
می گفت:«می خواهم فاطمه را هم بیاوری تو مراسمم. جلوی جنازه ام».
🔶️بعد دستی به بازوهایش می زد و می گفت:«اما تا این ها آب نشود، خدا ولی را قبول نمی کند».
گریه می کردم و نمی خواستم معنای حرف هایش را بفهمم.
وقتی خبر آوردند که در بخش آی سی یو ی بیمارستان بستری است، حال خودم را نمی فهمیدم. با قطار خودم را رساندم تهران . وقتی دیدمش نشناختمش از بس که لاغر شده بود.
وقتی پرستارها پیکر نیمه جانش را نیم خیز کرده و محکم به پشتش می زدند، دنیا روی سرم خراب می شد. داشتند ریه هایش را شست و شو می دادند.
آنجا بود که حرفش یادم افتاد: «تهمینه! تا این ها آب نشود، خدا قبولم نمی کند.» کم کم داشت باورم می شد که خدا دارد قبولش می کند.
شهید ولی الله چراغچی
#شهادت_طلبی
@bashohada_313
🔺️عشق سوخته...
🔶️مجید می گفت:«آدم ها سه دسته اند:
دسته اول خام
دسته دوم پخته
دسته سوم سوخته
خام ها که هیچ ، پخته ها هم عقل معیشت دارند و دنبال کار و زندگی حلال اند.
🔷️سوخته ها عاشق اند. چیزهای بالاتری می بیینند و می سوزند توی همان عشق».
خودش هم در همین عشق سوخته بود.
عشق به خدا...
شهید مجید پازوکی🥀
#عشق_به_خدا
#عشق_اهل_بیت
@bashohada_313
16.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خلاصه ی زندگینامه ی شهید
همت به مناسبت ولادت ایشان
شهید محمد ابراهیم همت🌷
@bashohada_313
❤️چشم انتظار شهادت
✏️رهبر انقلاب: سردار زاهدی از دهه شصت در میدانهای خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود. ۱۴۰۳/۱/۱۴
@bashohada_313
📸 عکس یادگاری...
روز چهارشنبه، روز مجروح شدنش، آخرین کلاس حوزه رو با هم بودیم.
کلاس که تمام شد، سریع وسایلهاشو جمع کرد که بره؛ گفتیم: آرمان کجا میری؟
گفت: امشب آماده باش هستیم در اکباتان.
گفتیم: آرمان نرو!
گفت: نه! باید برم...
به شوخی گفتیم: آرمان میری شهید میشی ها!
بعد خنده گفت: این وصلهها به ما نمیچسبه...
گفتیم: بیا با هم عکس بگیریم شهید شدی میذاریم پروفایلمون نیومد؛ هرکاری کردیم نیومد...
#آرمان_عزیز ♥️
@bashohada_313
🔺تخلیه چاه نفْس ...
دستشویی های گردان پر شده بود و دیوارهای اطرافش ریخته بود. امکان آوردن ماشین تخلیه چاه هم نبود.
یکی از مسئولین لشکر بعد از نماز اعلام کرد که به چند نفر داوطلب برای تخلیه چاه نیازمندیم.
🔶️هر یک از نیروها چیزی می گفت. یکی می گفت: «پیف پیف! چه کارهایی از ما میخوان». دیگری میگفت: «ما آمدیم بجنگیم، نه اینکه چاه تخلیه بکنیم».
رفتیم برای ناهار و استراحت. یک آن به سرم زد برم ببینم سرنوشت سرویس های بهداشتی چه شد؟
وقتی در صحنه حاضر شدم، دیدم ده نفر از بچه های گردان خودمان مشغول کشیدن چاه بودند و تا غروب مشغول بودند و بعد از اتمام کار رفتند حمام.
نمی دانم چرا اسم شان را نوشتم. محمدرضا تورجی زاده، رحمن هاشمی و...
🔷️ سه ماه بعد درست بعد از عملیات کربلای ده، کاغذ را نگاه کردم. همه آن ده نفر یکی پس از دیگری شهید شده بودند.
گویا در جریان تخلیه چاه نفْس شان را شکستند و مهیای شهادت گردیدند.
#مبارزه_با_نفس
شهید محمد رضا تورجی زاده
شهید سید رحمن هاشمی
@bashohada_313