eitaa logo
⚘ خاطرات شهدا ⚘
1.2هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
158 ویدیو
0 فایل
با شهدا و راه و رسم شهدا تا ظهور امام زمان(عج) ارتباط با ادمین : @smh66313
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ بچه را که آن‌طور نمی‌زنند همشیره! 🔻 فرزند دو ساله‌ام در منزل شلوار و فرش را نجس کرد و مادرش چنان او را زد که نزدیک بود نفس بچه بند بیاید! خانوم پس از یک ساعت تب کرد؛ تب شدیدی که به پزشک مراجعه کردیم و در شرایط اقتصادی آن روز، ۶۰ تومان پول نسخه و دارو شد ولی تب، شدید‌تر شد! مجدداً به پزشک مراجعه کردیم و این بار هم بابت هزینه‌ی درمان، مبلغ زیادی پرداخت کردیم و باز هم نتیجه نگرفتیم. 🔸 شب‌هنگام جناب شیخ ( ) را در ماشین سوار کردم تا به جلسه برویم. همسرم نیز در ماشین بود. جناب شیخ که سوار شد، اشاره به خانم کردم و گفتم: والده‌ی بچه‌هاست، تب کرده، دکتر هم بردیم ولی تب او قطع نمی‌شود. شیخ همان‌طور که به مقابلش نگاه می‌کرد، خطاب به همسرم فرمود: «بچه را که آن‌طور نمی‌زنند همشیره! کن، از بچه دلجویی کن و چیزی برایش بخر، خوب می‌شوید.» ما چنین کردیم و تب همسرم قطع شد. 📚 برگرفته از کتاب @bashohada_313
دور تا دور نشسته بودیم. نقشه ، آن وسط پهن بود. حسین گفت : " تا یادم نرفته اینو بگم، اون جا که رفته بودیم برای مانور؛ یه تیکه زمین بود. گندم کاشته بودن. یه مقدار از گندم ها از بین رفته. بگید بچه ها ببینن چه قدر از بین رفته، پولشو به صاحبش بِدن. " @bashohada_313
توی ظل گرمای تابستان، بچه های محل سه تا تیم شده اند. توی کوچه ی هجده متری. تیم مهدی یک گل عقب است. عرق از سر و صورت بچه ها می ریزد. چیزی نمانده ببازند. اوت آخر است. مادر می آید روی تراس « مهدی! آقا مهدی! برای ناهار نون نداریم ، برو از سرکوچه دو تا نون بگیر.» توپ زیر پایش می ایستد. بچه ها منتظرند. توپ را می اندازد طرفشان . می دود سر کوچه. @bashohada_313
می گفت: یکی از حربه های ضد انقلاب توی کردستان، استفاده از دخترای زیباست. می گفت: یک روز که داشتم نگهبانی می دادم،یکی از اونا سراغ منم اومد!صورتش غرق آرایش بودبهم چشمک زد و بعد هم لبخند.بهش گفتم:از خدا بترس،برو دنبال کارت. دوباره چشمک زد.سریع گلنگدن را کشیدم و داد زدم:اگر گورت رو گم نکنی،سوراخ سوراخت می کنم. می گفت:دختره رنگش پرید و نفهمید چطوری فرار کرد @bashohada_313
حسن سرش درد می کرد برای کارهای خیر. اگر دوستانش در کاری فرومی ماندند، به حسن مراجعه می کردند. یک ماشین پی کی داشت. یک باره نمی دانم چه بلایی سرش آمد. بعد از شهادتش فهمیدیم آن را فروخته هزینه زایمان همسر یکی از دوستانش کرده. راوی: مهدی قاسمی دانا؛ برادر شهید @bashohada_313
کتابچه دعای کمیل، همیشه باهاش بود. بعد از هر نمازی، فرازهایی از دعا را می‌خواند. یک بار به شوخی بهش گفتم:آقا محمد، دعای کمیل‌ مال شب‌های جمعه‌ست؛ چرا شما هر روز ‌ بعد از هر نمازی دعا می‌خوانی؟ گفت:«مگر انسان فقط شب‌های جمعه، به خدا نیاز دارد؟! ما هر لحظه به خدا احتیاج داریم! دعا کردن، پاسخ به همین نیاز ماست. شهید @bashohada_313
تقریبا ۷ سال پیش، شهید ابوعلی خلیل محضر آیت‌الله نجفی (دام ظله) رفت و از ایشان درخواست کرد که برایش دعای شهادت کند. ایشان فرمودند: برای تو دعای شهادت نمی‌کنم، چون وظیفه‌ات محافظت از سید حسن (رحمةالله علیه) است او تنها ۲ شب قبل از شهادت، دوباره نزد آیت‌الله نجفی آمد و گفت: حالا... @bashohada_313
┅•☘❈🌸❈☘•┅ ⬅ ڪسانی ڪه به هر دری می زنند ، ولے ڪارشان درست نمۍ شود براے اين است ڪه نماز اول وقت نمی خوانند. ⬅ جوان ها به شما توصيه مي ڪنم اگر مي خواهيد هم دنيا داشته باشيد و هم آخرٺ، بخوانيد. (رحمه الله علیه) @bashohada_313
▪ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎئی: برای رسیدن به عرفان کامل، دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد: یا در حرم اباعبدالله، یا در مجلس ابا عبدالله @bashohada_313
هدایت شده از ⚘ خاطرات شهدا ⚘
حسن عاشق مجالس اهل بیت (ع) بود. محرم سه وعده هیئت می رفت و صورتش دائم کبود بود. روضه حضرت زهرا (س) و حضرت زینب(س) حالش را منقلب می کرد. شب شهادت حضرت زهرا (س) از هیئت می آمدیم. گفت: مهدی دقت کردی که ما بچه های حضرت زهراییم و قیامت می توانیم دست ایشان را ببوسیم. شهید حسن قاسمی دانا🥀 @bashohada_313
18.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جنگ از بیان سپهبد شهید حسین سلامی @bashohada_313