eitaa logo
⚘ خاطرات شهدا ⚘
1.2هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
160 ویدیو
0 فایل
با شهدا و راه و رسم شهدا تا ظهور امام زمان(عج) ارتباط با ادمین : @smh66313
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️قبرستان❗️ 🌿بعضی شب ها با هم میرفتیم قبرستان میرفت یک قبر خالی پیدا میکرد و توی آن میخوابید. عمیق میرفت تو فکر. بهم میگفت: 🌿«اینجا آخرین خونمونه همه مون رو یه روز میارن اینجا و میخوابونند، اون روز فقط ما هستیم واعمالمون.» آخرت را باور کرده بود. با پوست و گوشت و خونش، با تک تک سلول هایش.✨️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@bashohada_313
آیت‌الله فِهری زنجانی می‌فرمودند: در مشهد، آیت‌الله العظمی بهجت را دیدار کردم، پرسیدم: «یادتان هست پنجاه و پنج سال قبل، نجف با هم در مدرسۀ سید دوست بودیم، اگر چه هم‌درس نبودیم، شما پرواز کردید و ما را جا گذاشتید. ما که سید بودیم. چه می‌شد دست ما را هم می‌گرفتید؟! اکنون که مهمان شما هستم، تا عنایت خاصی از امام رضا علیه‌السلام برای من نگویید، از این‌جا نمی‌روم!» آیت الله بهجت سرشان را پایین انداختند، آن گاه سر را بالا آوردند و فرمودند: «یک‌ بار که به حرم مشرّف شدم، حضرت مرا به داخل روضه نزد خودشان بردند، ده مطلب فرمودند.» یکی این بود: «مگر می‌شود، مگر می‌شود، مگر ممکن است کسی به ما پناه آورد و ما او را پناه ندهیم؟!» @bashohada_313
11.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برخورد شهید طهرانچی با یکی از بستگان رئیس‌جمهور وقت که می‌خواست بدون کنکور دکتری بخواند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@bashohada_313
5.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موشک مخوف ایران ☠🚀 اینو ببینیم یکم روحیه بگیریم😉 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@bashohada_313
💶 این پول مال من نیست! 🖇 یک نوبت که از جبهه آمده بود و رفتیم دیدنش، گوشهٔ اتاق کلی اسکناس نخ‌پیچ‌شده دیدیم. از ابرام پرسیدیم: «اینا چیه ابرام؟» کمی از جواب‌دادن طفره رفت. وقتی اصرار کردیم، گفت: «درسته من معلم ورزش شدم، اما نرفتم مدرسه که بخوام حقوق بگیرم. هر وقتم برمی‌گردم می‌بینم از طرف آموزش‌وپرورش چند ماه حقوق برام ریختن. این پول برا من نیست. من کاری نکردم که بخوام پول بگیرم.» بعدها متوجه شدیم می‌رود پول‌ها را داخل خانه‌های افراد محتاج می‌اندازد. 🕊شهید ابراهیم هادی 🕊 @bashohada_313
«بی‌مقدمه‌گفت:زینب‌خانوم،من‌وشما تواین‌دنیا خیلی‌باهــم‌زندگی‌نمی‌کنیم، امابه امیدخدا اون‌دنیا‌همیشه باهمیم. زینب‌متعجب‌برگشت‌به سمت اوونگاهش‌کرد. فکرکرد شایدشوخی‌می‌کند، امااثری‌ازشوخی درصورتش ندید.‌اصلاًنتوانست حرفش‌راهضم کند. باتعجب‌پرسید: «منظورتون چیه؟»‌روح‌الله‌نگاهش نمی‌کرد.همان‌طورکه‌با سبزه‌ها‌بازی می‌کرد،با‌لبخندگفت:حالا‌بعداً می‌فهمید... ♥️!» |
1.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببخش که بخاطر ما عزیزتو از دست دادی🥲💔
😎😎 میگن که یه روز رفته بودن سمت روسیه یه موشک بخرن 🚀 شهید طهرانی به مسئول نظامی اون کشور میگن که🗣 فناوری ساخت این موشک 🚀رو بهمون میدید؟🤨 مسئول نظامی روسیه هم میخنده😁 و میگه شما حتی پنجاه سال دیگه هم نمیتونید این فناوری رو درک کنید☠️ اینجوری میشه که شهید طهرانی مقدم مدت ها روی این فناوری غیرتمندانه😎 کار میکنه و درنهایت توی آخرین مرحله ها به مشکل میخوره اما🙃😇 به ضامن آهو متوسل میشن😇 بعد از سه روز توسل مشکل حل میشه و میتونن موشکی🚀 بسازن خیلی خفن تر که باعث میشه روسیه از تعجب چشماش بزنه بیرون ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@bashohada_313
حال‌معنوی‌عجیبی‌داشت.. بهم‌گفت: «ازامام‌رضافقط‌یه‌چیزی‌روخواستم اونهم‌اینکه‌‌توراه‌ ومثل‌امام‌حسین بشم.»❤️‍🩹 بهش‌گفتم‌محسن‌خیلی‌سخته‌آدم مثل‌ شهیدبشه.خیلی‌زجرآوره!» گفت: «به.خودِ قسم‌که‌من حاضرم، خیلی‌لذت‌داره.»🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@bashohada_313
🔺تخلیه چاه نفْس ... دستشویی های گردان در دارخویین پر شده بود و دیوارهای اطرافش ریخته بود. امکان آوردن ماشین تخلیه چاه هم نبود. یکی از مسئولین لشکر بعد از نماز اعلام کرد که به چند نفر داوطلب برای تخلیه چاه نیازمندیم. 🔶️هر یک از نیروها چیزی می گفت. یکی می گفت: «پیف پیف! چه کارهایی از ما می‌خوان». دیگری می‌گفت: «ما آمدیم بجنگیم، نه این‌که چاه تخلیه کنیم!» رفتیم برای ناهار و استراحت. به سرم زد برم ببینم سرنوشت سرویس های بهداشتی چه شد؟ وقتی رسیدم، دیدم ده نفر از بچه های گردان خودمان مشغول کشیدن چاه بودند و تا غروب مشغول بودند و بعد از اتمام کار، رفتند حمام. نمی دانم چرا اسم شان را نوشتم. محمدرضا تورجی زاده، رحمان هاشمی و... 🔷️ سه ماه بعد درست بعد از عملیات، کاغذ را نگاه کردم. تمام آن ده نفر یکی پس از دیگری شهید شده بودند. گویا در جریان تخلیه چاه، نفْس شان را شکستند و مهیای شهادت گردیدند. @bashohada_313
داستان جالب از جنگ ۱۲ روزه روزای اول جنگ، در یکی از مراکز سپاه، یه خودرو نظامی هدف قرار می‌گیره، برای جابجایی نیاز به جرثقیل بوده و جرثقیل سپاه نبوده. به یه راننده جرثقیل خصوصی زنگ می‌زنن و ازش می‌خوان این کارو انجام بده. این راننده ظاهر انقلابی نداشته و... وقتی میاد میگه من برای جابجایی سی میلیون می‌گیرم. خیلی باهاش حرف می‌زنن که کمتر بگیره. راننده آخرش راضی میشه به ۲۰ میلیون. وسطای کار تشنه‌ میشه و از بچه‌ها می‌خواد براش آب بیارن. آب براش میارن، یه مقدار می‌خوره. ازشون می‌پرسه آب خنک‌تر و بهتر ندارید؟ شما خودتون از این آب می‌خورید؟ اونام میگن همینه، همه‌مون از همین آب استفاده می‌کنیم. میگه شما واقعاً با این امکانات و با این آب دارید می‌جنگید!!؟ میگن آره. خلاصه مشغول کار میشه، وقتی تموم میشه و بچه‌های سپاه می‌خوان براش پول واریز کنن، میگه من پول نمی‌خوام و میره. فرداش دوباره برمی‌گرده. بهش میگن چی شد؟! تو دیروز به زور اومدی اینجا، الان... میگه دیشب رفتم خونه و این داستانو برا مادرم تعریف کردم. وقتی شنید شما تو چه شرایطی دارین می‌جنگین، بهم گفت هر موقع کاری داشتن باید براشون انجام بدی و هیچ پولی ازشون نگیری، وگرنه شیرمو حلالت نمی‌کنم. حالا هم شما هر کاری داشتید من در خدمتم. خلاصه، تا چند روز بعد حضور داشت تا یه لانچر هدف حمله پهپادی قرار می‌گیره و دوباره جرثقیل نیاز میشه. زنگ می‌زنن و فوراً خودش رو می‌رسونه و در حین انجام کار، هدف حمله پهپادی قرار می‌گیره و به شهادت می‌رسه! @bashohada_313