eitaa logo
⚘ خاطرات شهدا ⚘
1.2هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
158 ویدیو
0 فایل
با شهدا و راه و رسم شهدا تا ظهور امام زمان(عج) ارتباط با ادمین : @smh66313
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ خاطره رسیدن نامه ی دردناک همسر شهید     صدای یا زهرایش بلند شد و مغزش پاشید روی تنم و کیسه‌های کمین، با پشت سر آرام نشست روی زمین، سریع عکس گرفتم، به سه ثانیه نکشید که شهید شد. ناگهان از توی کانال یک نفر داد زد که # رستمعلی نامه داری فرمانده نامه را گرفت و باز کرد، از طرف همسرش بود: رستمعلی جان، امروز پدر شدی. وای ببخشید من هول شدم، سلام عزیزم، نمیدونی چقدر قشنگه، بابا ابوالقاسم اسم پسرت رو گذاشته مهدی، عین خودته، کشیده و سبزه، کی میای عزیزم؟ از جهاد اومده بودن پی ات، می‌خوان اخراجت کنن. خنده ام گرفته بود. ‏ مگه نگفتی بهشان که جبهه‌ای؟ تهدید کردند که به خاطر غیبت اخراج شدی. مهم نیست، آمدی دوباره سر زمین کار می‌کنی، این یه ذره حقوق کفاف زندگی مان را نمی‌دهد. همان بهتر که اخراجت کنند. عزیزم زود برگرد، دلم برایت تنگ شده … شهید 🌹 زندگی بی شهدا ننگ بود 🌹 🆔 @bashohada_313
بسم رب الشهدا و الصدیقین گفت: آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟ سئوال عجیب و غریبی بود! ولی می‌دانستم بدون حکمت نیست. گفتم: شما فرمانده‌ی نیروی هوایی سپاه هستین سردار. به صندلی‌اش اشاره کرد. گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما می‌گم که این جا خبری نیست! آن وقت‌ها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود. با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم. سردار گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی ، این برات می‌مونه؛ از این پست‌ها و درجه‌ها چیزی در نمی‌آد! 🌹 زندگی بی شهدا ننگ بود 🌹 🆔 @bashohada_313
بسم رب الشهدا و الصدیقین می دانست از ساواکی ها می باشند و می خواهند براش پرونده سازی کنند. از او پرسیده بودند نظرت در مورد حجاب چیه؟ گفته بود: من کە نظری ندارم باید از روحانیت پرسید! من فقط یه حدیث بلدم کە هرکس همسرش را بی حجاب در معرض دید دیگران قرار دهد بی غیرت است و خداوند او را لعنت می کند. ساواکی ازش پرسید شاه را داری می گی؟ خنده ای کرد و گفت من فقط حدیث خواندم. خاطره ای از 🌹 زندگی بی شهدا ننگ بود 🌹 🆔 @bashohada_313
خدایا ... از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت اما شکایتم را پس میگیرم ... من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد .. گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،معنایش این نیست که تنهایم ... معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ... با تو تنهایی معنا ندارد ! مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...! 🌹دوستت دارم ، خدای خوب من 🌹 زندگی بی شهدا ننگ بود 🌹 🆔 @bashohada_313
سلام قراره دور هم با ذکر یاد شهدا دلمون رو جلا بدیم و کاری برای دلمون بکنیم تو این دنیای آخرالزمان... - خاطرات شهدا - وصیت نامه شهدا - زندگی شهدا خلاصه اینجا فقط صحبت از شهدا و راه و رسمشونه... - شما هم دعوتید 🌹 زندگی بی شهدا ننگ بود 🌹 🆔 @bashohada_313
همیشه لباس کهنه می‌پوشید. سر آخر اسمش پای لیست دانش‌آموزان کم بضاعت رفت. مدیر مدرسه دایی‌اش بود. همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت‌. مادر عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباس‌ها و کفش‌های نو را نشانش داد. گفت عباس می‌گوید دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد 🌹 زندگی بی شهدا ننگ بود 🌹 🆔 @bashohada_313
همسر شهید دقایقی: یک بار سر یک مسئله ای با هم به توافق نرسیدیم، هر کدام روی حرف خودمان ایستادیم، او عصبانی شد، اخم کرد و لحن مختصر تندی به خودش گرفت و از خانه بیرون رفت. شب که برگشت، همان طور با روحیه باز و لبخند آمد و به من گفت: «بابت امروز صبح معذرت می خواهم.» می گفت: «نباید گذاشت اختلاف خانوادگی بیشتر از یک روز ادامه پیدا کند.» 🌹 زندگی بی شهدا ننگ بود 🌹 🆔 @bashohada_313
همسر شهید میثمی: پرسید: «ناراحت می شی برم جبهه؟ (چون قبل از تولد بچه بود: روزهای آخر حملم بود) گفتم: آره، امّا نمی خوام مزاحمت بشوم! رفت و دو روز بعد هادی به دنیا آمد. بعد که برگشت بوسیدش و اسمش را گذاشت "هادی". پرسیدم: دوستش داری؟ گفت: «مادرش را بیشتر دوست دارم.» 🌹 زندگی بی شهدا ننگ بود 🌹 🆔 @bashohada_313
ترکشی به پهلویش اصابت کرد وقتی بر زمین افتاد از ما خواست که بلندش کنیم روی پاهایش که ایستاد.. رو به سمت کربلا دستش را روی سینه نهاد و آخرین کلمات را بر زبان جاری کرد گفت: السلام علیڪ یا اباعبدالله... موقع خاکسپاری با اینکه ۶روز از شهادتش گذشته بود ولی دستش هنوز به نشانه ادب بر سینه‌اش قرار داشت.. 🌷 🌹 زندگی بی شهدا ننگ بود 🌹 🆔 @bashohada_313
ترکشي به سينه اش نشسته بود . برده بودنش برای اخرين عمل جراحي. قبل از عمل بلند شد که برود بهش گفتن : بمان! بعد از عمل مرخصت مي کنن ،اينجوري خطرناکه. گفت: وقتي اسلام در خطر باشه من اين سينه رو نمي خوام... خاطره اي از زندگي زندگی بی شهدا ننگ بود @bashohada_313
خمپاره که آمد يکي داد مي زد : ساکت شو ! ساکت شو ! تو نمي توني اشک منو در بياري!!؟؟ رفتم سمت صدا. ديدم يک نفر انگشت هايش قطع شده . اين حرف را به دست خوني اش مي گويد : ساکت شو! ساکت شو! تو ... 🌹زندگی بی شهدا ننگ بود🌹 🆔 @bashohada_313