خون دادن برای امام خمینی زیباست، اما خون دل خوردن برای #امام_خامنهای از آن هم زیباتر است.
🎙شهید مرتضی آوینی
@bashohada_۳۱۳
حاج احمد متوسلیـان در آخرین سخنرانۍ خود مۍگوید: هرشهرے ڪه توسط اسرائیلی هـا محاطره شده آزاد خواهیم ڪرد و اسرائیل را به سقوط مۍڪشانیم روزے اسرائیل چنان بترسد و در فڪر باشد ڪه مبادا از لوله سلاحمان ، به جاے گلوله پاسدار بیرون بیاید 🌱✌🏼
@bashohada_۳۱۳
#خاطرات_شهدا
🪖سید همیشه پا به رکاب بود.
اکثر مواقع لباس سبز نظامی با کلاهی کج تنش بود و به سبک داش مشتیها یقه اش را باز می گذاشت و یک تسیبیحی هم گردنش آویزان می کرد.
➖یک بار گفتم: آقا مجتبی!
رضایت بده و این پوتین و لباس را از تن در بیاور.
گفت: به جدم قسم!
تا زمانی که صدام هست و تکلیف جبهه مشخص نشده، حتی دم مغازه هم با همین لباس می روم و فروشندگی می کنم.
-شهیدسیدمجتبیهاشمی[فرماندهفدائیاناسلام]🌿
🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج🍃
🔸 @bashohada_۳۱۳ 🔸
❣بوسیدن پیشانی پدر و دست مادر
برادر شهید مجید عسگری:
شهید با انجام واجبات دینی و ترك محرمات از جمله رعایت حق مردم، مراتب رسیدن به مقام شهادت را پیموده بود و به همین دلیل هم در سوریه به آرزوی دیرینه خود رسید.
برادرم نسبت به پدر و مادر بسیار متواضع و در خدمتشان بود و هرگاه به خانه ایشان می آمد، پیشانی پدر و دست مادر را می بوسید و در جواب برخی از اعضای خانواده كه می گفتند چرا این كارها را می كنی، می گفت شما نمی دانید این كار چه ثوابی دارد.
مجید خیلی بی ریا به خانه اقوام و آشنایان رفت و آمد می كرد و به برخی رسوم عامیانه كه تا كسی نیامده منزلت به خانه اش نرو، توجه نمی كرد و صله رحم را بر خود واجب می دانست.
برادرم حتی به فكر لبخند در عكس شهادت خود نیز بود و چهار ماه قبل از شهادتش به یكی از دوستانش گفته بود عكسی را در حالتی كه لبخند به لب دارد از او بگیرد كه با ثبت آن، تصویری زیبا از چهره عارفانه شهید، جاودانه شد.
یك بار كه من مخالف رفتن مجید به سوریه بودم به من گفت: 'برادرم اگر ما در عزاداری های ماه محرم و صفر می گوییم، یا اباعبدالله الحسین (ع) اگر ما در روز عاشورا بودیم، شما را یاری می كردیم، امروز روز عاشوراست كه باید ما برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) اقدام كنیم.
شهید عسگری به من گفت؛ آن خدایی كه من و تو تنها به اندازه یك عمر بندگیش را می كنیم خود، بی نهایت خدایی می كند و همان پروردگاری كه مراقب خاندان اهل بیت (ع) بود، مراقب خانواده من نیز هست.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━
@bashohada_۳۱۳
نماز شب که می خوند حال عجیبی داشت. یه جوری شرمنده خدا بود و زاری میکرد که انگار بزرگترین گناه رو در طول روز انجام داده.
یه روز ازش پرسیدم: چرا انقدر استغفار میکنی؟ از کدوم گناه مینالی؟
جواب داد: همین که اینهمه خدا بهمون نعمت داده و ما نمیتونیم شکرش رو به جا بیاریم بسیار جای شرمندگی داره.
🎙خواهر شهید
•شهید محمد رضا تورجی زاده🌹
@bashohada_313
📌 راهکار شهید همدانی برای باز کردن گره های بزرگ و کوچک زندگی
🔷️ حاج حسین به دخترش میگفت: وقتی گرههای بزرگ به کارتون افتاد، از خانوم فاطمه زهرا(س) کمک بخواهید.
◇ گره های کوچیک رو هم، از شهدا بخواهید براتون باز کنند.
| شهید همدانی |
#شهید_حاجحسین_همدانی
@bashohada_313
‼️زشت است آدم جلوی امامش کم
بیاورد و بگوید: ازم بر نمیآید!
آن وقت امام زمان نمیگوید این همه
سال، صبح تا شب داشتی دعای فرج
میخواندی،بهتر نبود کنارش میرفتی
کار هم یاد میگرفتی که وقتی آمدم،
عصای دستم باشی؟!
[شهید صادق عـدالت اکبـری🕊🌹]
#شهیدانه
@bashohada_313
کت و شلوار دامادیاش را خیلی دوست داشت. تمیز و نو در کمد نگه داشته بود.
به بچههای سپاه میگفت: «برای این که اسراف نشود، هر کدام از شما خواستید داماد شوید، از کت و شلوار من استفاده کنید. این لباس ارثیهی من برای شماست.»
کت و شلوار دامادی *محمد حسن*، وقف بچههای سپاه شده بود و دست به دست میچرخید.
هر کدام از دوستانش که میخواستند داماد شوند، برای مراسم دامادیشان، همان کت و شلوار را میپوشیدند. جالبتر آن که، هر کسی هم آن کت و شلوار را میپوشید؛ به *شهادت* میرسید!
#شهید_محمدحسن_فایده
@bashohada_313
#طنز_جبهه
محافظ آقا(مقام معظم رهبرے) تعریف میڪرد
میگفت رفته بودیم مناطق جنگے براے بازدید.
توےمسیر خلوت آقا گفتن اگه امڪان داره ڪمے هم من رانندگے ڪنم.
من هم از ماشین پیاده شدم و آقا اومدن پشت فرمون و شروع ڪردن به رانندگے
میگفت بعد چندڪیلومتر رسیدیم به یڪ دژبانے ڪه یڪ سرباز آنجا بود ما نزدیڪ شدیم و تا آقا رو دید هل شد.😂😂
زنگ زد مرڪزشون گفت:
قربان: یه شخصیت اومده اینجا..
از مرڪز گفتن ڪه ڪدوم شخصیت؟ !!
گفت: قربان نمیدونم ڪیه ولےگویاڪه آدم خیلے مهمیه
گفتن چه آدم مهمیه ڪه نمیدونے ڪیه؟!!
گفت:قربان؛نمیدونم ڪیه ولے حتما آدم خیلےمهمیه ڪه حضرت آیت الله خامنهایے رانندشه!!😂
این لطیفه رو حضرت آقا توجمعےبیان ڪردند...
@bashohada_313