3.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺️فدای حضرت زینب
زنم و بچم و همه ی هفت جد و آبادم فدا یک #کاشی_حرم_حضرت_زینب
شهید مصطفی صدر زاده⚘️
#مدافعان_حرم
@bashohada_313
🔺️فدایی
پرسیدند چرا به سوریه میروی؟
جواب داد : برای چه 1400 سال است که داریم روضه میگیریم؟
🔶️برای اینکه به ائمه و شیعیان توهین نشود! برای اینکه اصالت اسلام باید حفظ شود....
کاری که امام حسين علیه السلام در کربلا کرد زنده نگه داشتن دین پیامبر بود و با اسلامی که معاویه علم کرده بود جنگید
🔷️من که هیچ زن و بچه و همه هفت جد و آبادم فدای یه کاشی حرم بی بی زینب س
شهید مصطفی صدر زاده⚘️⚘️⚘️
#مدافعان_حرم
@bashohada_313
🔺شستن سرویس بهداشتی
🔷️در کانکس های مقر انرژی اتمی مستقر بودیم. شب غرق خواب بودم. حسن برخورداری؛ فرمانده گروهان برنامه برای مان داشت.
بی سر و صدا بیدارم کرد. با شهید_حسن_رنجبر و محمد زلفی آمدیم سمت دستشویی ها تا آبی به سر و صورت مان بزنیم و خواب مان بپرد.
🔶️انسانی لاغر با آستین ها و پاچه های بالا آمده، از دستشویی آمد بیرون. بدون اینکه سرش را بالا بیاورد از کنارمان گذشت. اردستانی بود. با گذاشتن پایم در دستشویی ها، خواب از سرم پرید. دیگر نیازی به آب نبود. حسین علی کف گِل آلود دستشویی ها را برق انداخته بود. ساعت، سه ساعت مانده به اذان صبح بود.
شهید حسین علی عرب اردستانی
#شستن_سرویس_بهداشتی
▫️راوی: حاج حسین یکتا
@bashohada_313
🔺️تغییر
شهید ابراهیم میگفت:
🔶️مطمئن باشید که
کسی با امام حسین رفیق بشود
🔷️تغییر میکنه
شهید ابراهیم هادی⚘️⚘️
@bashohada_313
🔺️ترس
مصطفی وقتی فرمانده
نیروهای فاطمیون توی#سوریه بود ،
یه شب به نیروهاش میگه :
شجاع کسی نیست که نترسہ ؛
🔶️شجاع کسیه که میترسہ و میگہ
خدایا ببین من میترسم ...
🔷️ولی با همین ترس میرم جلو ؛ چون تو
رو دوست دارم و بھت ایمان دارم
شهید مصطفی صدر زاده⚘️
@bashohada_313
🔺سیدحسن پیش ماست!
🔶️وقتی سیدحسن شهید شد، گریه های مادرم قطع نمی شد. بعد از مدتی یکی از همسایه ها خوابی دیده بود.
🔷️می گفت: #امام_زمان (عج) را در خواب دیدم. فرمودند:«به فلانی بگویید چرا این قدر گریه و زاری می کند، حسن آقا پیش ماست و حالش هم خوب است».
از آن به بعد قلب مادرم آرام گرفت و از گریه هایش کم شد.
شهید سید حسن ایزدهی⚘️
@bashohada_313
🔺️روضه
🔶️شهید رئیسی علاقه شدیدی به روضه داشتند
علاقه ایشان به روضه و منبر یکی از ویژگیهای برجسته اش بود.
🔷️حتی الامکان حضور در جلسات هیئت ها و روضه خوانی و منبر رفتن را جزء برنامه های اصلی خود می دانست .
یک جلسه ی روضه هفتگی هم داشت که
گاهی چند نفره برگزار می شد، مثلاً در سفری که در معیت ایشان کربلا مشرف بودم، این روضه هفتگی را با خانواده در صحن حرم حضرت ابوالفضل (ع) بر پا کردند و خودشان روضه خواندند.
شهید سید ابراهیم رئیسی🥀
#خادم_الرضا
#عشق_به_اهلبیت
#شهدای_خدمت
@bashohada_313
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺️پسر هایم را دادم تا گریه ات را نبینم
#استوری
#مادر_شهیدان_جوادنیا
#مادر_شهدا
#فداییان_راه_حق
#حضرت_ام_البنین
@bashohada_313
🔺پاسخگویی به تماس های تلفنی
▫️فاطمه جابري انصاري همسر شهيد:
🔷️حساسيت فراوان شهيد مفتح در رسيدگي به خواسته ها و مشكلات كساني كه به ايشان مراجعه مي كردند، چشمگير بود.
🔶️به طوري كه بارها اتفاق مي افتاد كه ايشان پس از يك روز سراسر تلاش و فعاليت وقتي به خانه مي آمد و زمان استراحت ايشان بود، نمي گذاشتند لحظه اي تلفن منزل قطع باشد و اگر متوجه مي شدند كه فرزندانشان براي رعايت حال ايشان تلفن را قطع كرده اند، به سرعت آن را وصل مي كردند و مي گفتند: «تا كسي نياز به من نداشته باشد، در اين ساعت از شب تلفن نمي كند».
شهید محمد مفتح🌹
#مردم_داری
@bashohada_313
🔺️تنبیه
🔷️مصطفی میگفت: " این زندگی یه زندگیه و اون چیزی که ما بهش فکر میکنیم و عشقش رو داریم یه چیز دیگه است.
ما زن و بچه رو دوست داریم ، رفقا رو دوست داریم ، ولی عشق به خدا وا امام زمان( عج ) یه چیز فراتر از زندگی مادیه!
واقعا هم همینطور بود...
از وقتی که یادم هست دغدغه شهادت داشت و فکرش همیشه شهدا بود.
من شهدا را خیلی نمیشناختم،
اما مصطفی تا جایی که میتوانست به دیگران معرفیشان میکرد. چون دغدغه شهدا را داشت و زندگینامه ی شان را میخواند و دنبال آنها میرفت.
🔶️برای همین چیز ها بود که میگفت: "اگه کسی یه روز به فکر شهادت نبود باید خودش رو تنبیه کنه!"
راوی دوست شهید
شهید مصطفی صدرزاده ⚘️⚘️
@bashohada_313
🔺️ غیر قابل بخشش...
🔶️آرمان از غیبت کردن و دروغ گفتن بسیار متنفر بود.
اگر جایی، غیبت میکردند اول از عواقب آن توضیح مفصل میداد.
🔷️او میگفت: هر چیزی که برای خودت نمیپسندی، برای دیگران هم نپسند.
#آرمان_عزیز ♥️
شهید آرمان علی وردی
#تنفر_از_گناه
@bashohada_313
🔺مثل امام زمان (عج)
▫️پدر شهید و حسین مولوی؛ هم رزم شهید:
🔶️محمدتقی در در احترام به پدر ومادرش بی نظیر رود. وقتی پیش پدرش بود، دوزانو می نشست و لام تا کام حرف نمی زد. این رفتار او برایم خیلی ناشناخته بود. اوایل فکر می کردم خجالتی است و یا شاید اهل بازی و ریاکاری است.
🔷️طوری پیش پدرش می نشست که انگار پیش امام زمان نشسته است. هیچ حرف اضافه ای نمی زد. پایش را جمع می کرد و ساعتها دو زانو می نشست.
از کرامتهای اخلاقی او بوسیدن دست پدر و مادر بود؛ آنهم به صورت ناگهانی به طوری که آنها نتوانند دستشان را پنهان کنند.
زمان مجردی اش راضی نمی شد که مادرش از خواب بیدار شود و برایش صبحانه درست کند، با اینکه مادرش طوری با او رفتار می کرد که انگار همین یک فرزند را دارد.
#ادب
شهید محمد تقی سالخورده🥀
@bashohada_313