پویش دلنوشته ای برای شهدا🖊
سلام بر شما ای شهیدان راه حق
سلام بر شما ای مجاهدان برای خون حسین (ع)
دوباره کوچه کوچه دلم پر شده از عطر وجود شما و دلتنگی برای شما...
کاش میشد در کنارتان بود.کاش میشد فرار کرد از همه نیرنگ ها و ناپاکی ها و بدی ها و دورویی های روزگار ما...
کاش میشد دوباره حضورتان غبار از دل های آلوده ما پاک کند...
کاش باز هم میزها سنگر شوند و لباس های مجلل همان لباس های خاکی و زیبا
دلم گرفته از این همه رنگ و ریا
اصلا بهتر است ننویسم.دلم لک زده برای سادگی،برای بندگی،برای نور خدا،برای شهدا
و فقط میگویم این منم در راه مانده ای بی پناه و پر و بال شکسته ای که بی حضورتان توان پرواز ندارد.
روی دیگر سخنم با شهدای دانشجو معلم است .
ای شهیدانی که میز و صندلی و خودکار را رها کردید...
شهید دانشجو معلم که شب عروسی ات به خط مقدم برگشتی...
شهید دانشجو معلمی که با کلی مدال قهرمانی ورزشی رفتی...
شهید دانشجو معلمی که درس را رها کرده، تعلیم و تربیت را رها کرده و مدافع وجب به وجب خاک کشور شدی...
ای شهیدان ما دانشجو معلمان قول میدهیم همواره یاد و نام شما را زنده نگه داشته و در تک تک جاده های پر پیچ و خم زندگی ادامه دهنده راه شما در عرصه تعلیم و تربیت باشیم...
خوشا آنانکه با عشق به الله، عليه کفر جنگيدند و رفتند...
خوشا آنانکه بهر ياری دين، به خون خويش غلطيدند و رفتند...
خوشا آنانکه با شور حسينی، شهادت را پسنديدند و رفتند...
خوشا آنانکه در اين نهضت حق، به سهم خويش کوشيدند و رفتند...
#مــعــاونــت_رســــانـــه
با ما همراه شوید...
🔸https://eitaa.com/basij_pbi1
🔹http://zil.ink/basij_pbi
پویش دلنوشته ای برای شهدا 🖊
بُرش اول
به نام حضرت دوست که هرچه داریم داریم از اوست
سلام خدا بر ناظرانی که قسم یاد شده به زنده بودنشان
سلام خدا بر یادگاران انقلاب
سلام خدا بر ادامه دهندگان راه حق.
بعد از کلی کلنجار رفتن با کلمات در سرم تصمیم گرفتم آن ها را روی کاغذ بیاورم، تا بلکه تحفه ای باشد پیشکش شما شهدا ، اما حال که قلم به دست گرفته تا شروع به نوشتن کنم ، تمام آن کلماتی که ردیف کرده بودم فراموشم شد و تنها دارم کاغذی که قرار بود در بر گیرنده ی دلنوشته ای باشد در محضر شما عزیزان را سیاه می کنم .
بگذارید خیلی دوستانه بیان کنم دغدغه های این چند وقت را ، جامعه ای پر از جوانانی بدون الگو و تماما مسخ شده با فضای مجازی ، جوانان سرزمینم دیگر دم از غیرت نمی زنند دیگر از حیا صحبتی به میان نمی آید ، جوانانی که تمام هم و غمشان خودنمایی و جذب فالور است ، آنها که بدون آگاهی در زمین دشمن بازی می کنند .
دیگر یادشان نمی آید رشادت های باکری ، چمران ، زین الدین ، کاظمی و احمدی را ، دیگر یادشان نیست کسانی را که زندگی شان را مدیونشان اند .
#مــعــاونــت_رســــانـــه
با ما همراه شوید...
🔸https://eitaa.com/basij_pbi1
🔹http://zil.ink/basij_pbi
بُرش دوم
اما نا امید نباشید این جامعه هنوز هم جوانانی دارد مشغول به کار ، دلسوز برای نظام و برای کشور و برای آینده ،پیشرو در علم ، ورزش و عرصه های مختلف ، آنها که نمی گذارند ایران ویرانه شود ، جوانانی که باعث سر افرازی کشور عزیزمان ، جمهوری اسلامی ایران در دنیا شده اند.
اما در آن سر دنیا در سرزمین بیت المقدس مسلمانان را یک به یک سر می برند و صدایی از ساختمان سازمان ملل به گوش نمی رسد
اکثر دنیا با این اتفاق هوشیار شدند ولی سردمداران این اتفاق ناگوار ، سعی در درپوش گذاشتن بر این اتفاق و این بیداری دارند ولی این آگاهی دسته جمعی این عدالت خواهی همه از نشانه های ظهور است
صحبت حضرت آقا را به یاد دارید ؟؟ همانی که گفتند جوانان دهه هشتادی آرمان های انقلاب را به عینه می بینند ، مگر آرمانی مهم تر از زمینه سازی ظهور و خود ظهور حضرت حق برای این انقلاب وجود دارد؟!
در این شلوغی های دنیا دلمان گرم به بودن ولی فقیه است .
برایمان دعا کنید برگزیدگان اسلام که ماهم سرباز این راه و آرمان بزرگ باشیم.
سلام و رحمت خدا بر پیشگاه شهدای گرانقدرمان
ورحمه الله و برکاته
#مــعــاونــت_رســــانـــه
با ما همراه شوید...
🔸https://eitaa.com/basij_pbi1
🔹http://zil.ink/basij_pbi
🔸شروع فرآیند جذب نو دانشجو معلمان
📝باتوجه به آغاز فرآیند ثبت نام نو دانشجو معلمان ورودی ۱۴۰۳ بسیج دانشجویی نیز فرآیند جذب این عزیزان را آغاز کرده و به دنبال تسهیل فرآیند ثبت نام این عزیزان در بسیج دانشجویی میباشد.
دانشجویان متقاضی ثبت نام میتوانند با آیدی زیر در ارتباط باشند؛
@Media_basij
#مــعــاونــت_رســــانـــه
با ما همراه شوید...
🔸https://eitaa.com/basij_pbi1
🔹http://zil.ink/basij_pbi
پویش دلنوشته ای برای شهدا 🖊
بُرش اول
صبح زود لباس میپوشم و راهی مزار شهدا میشوم. میخواهم مثل همیشه با احمد تنها باشم، تا قبل از آنکه سروکلهی مردم پیدا شود. سر راهم چند شاخه گل رز قرمز میخرم. به شهدا که میرسم، بطری پلاستیکی خالی را از کیفم درمیآورم، و از نزدیکترین شیر آب پرش میکنم.
به کنار قبر میروم و مینشینم. بطری آب را روی قبر خالی میکنم. دستم را درون حفرههای اسم احمد میکشم.نسیم باد سرد پاییزی، وادارم میکند که خودم را سفت بگیرم. رزهای قرمز را روی قبر میگذارم. شاخهای را برمیدارم و روی قبر پَرپَر میکنم. هر بار که اینجا میآیم ، شعری که دوست دارم را با صدای آرام برایش میخوانم.
لذت وصل نداند مگر آن سوختهای
که پس از دوری بسیار به یاری برسد
#مــعــاونــت_رســــانـــه
با ما همراه شوید...
🔸https://eitaa.com/basij_pbi1
🔹http://zil.ink/basij_pbi