eitaa logo
بسیج‌ دانشجویی دانشگاه‌ فرهنگیان | پردیس شهید باهنر اصفهان
2.4هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
550 ویدیو
81 فایل
بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان | پردیس شهید باهنر اصفهان 📰 نشریه تحریر بسیج دانشجویی: 📲https://zil.ink/nashryeh_tahrir 📬ارتباط با ما: 🆔 @mohamadmahdiAshtari
مشاهده در ایتا
دانلود
🖇 بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان شهید باهنر اصفهان قرارگاه ایمان و امید است. به ما بپیوندید: 🔸https://eitaa.com/basij_pbi1 🔹http://zil.ink/basij_pbi
ما اهل نیستیم. اما بیاید ببینیم واقعا قصه‌اش چیه؟ واقعیت چیه؟ اصلا پولا کجاست و چقدر بوده؟ این اینفوگرافی برات توضیح میده واقعا چخبره و ماجرا به کجا رسیده. «تشکیلات_بهشتی»
13.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر علی (ع) بود چه می‌کرد؟ بهشتی و عــــــدالـــــت اقتصادی؟ هنگامى كه ابوتراب، یعسوب الدین و راهنمای مؤمنین علی بن ابی طالب از خيانت ابن هَرمَه(مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه(حاکم اهواز) نوشت: وقتى كه نامه ام به دستت رسيد، فورا ابن هرمه را از مسئوليت بازار عزل کن، به خاطر حقوق مردم، او را زندانى كن و همه را از اين كار با خبر نما تا اگر شكايتى دارند، بگويند. اين حكم را به همه كارمندان زير دستت، گزارش كن تا نظر مرا بدانند. در اين كار، نسبت به ابن هرمه نبايد غفلت و كوتاهی شود و الاّ نزد خدا هلاك خواهى شد و من هم به بدترين وجه تو را از كار بركنار مى كنم، و تو را به خدا پناه مى دهم از اين كه در اين كار، كوتاهى كنى.اى رفاعه! روزهاى جمعه، او را از زندان خارج كن و سى و پنج تازيانه بر او بزن و او را در بازار بگردان، پس اگر كسى از او شكايتى با شاهد آورد، او و شاهدش را قسم بده، آن وقت، حق او را از مال ابن هرمه بپرداز... «قاضي نعمان،دعائم الإسلام،تحقيق:آصف بن علي أصغر فيضي،قاهره، دار المعارف،چاپ دوم،صفحه۵۳۲» 〰〰〰〰〰〰〰🖋️ 🖇 بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان شهید باهنر اصفهان قرارگاه ایمان و امید است. به ما بپیوندید: 🔸https://eitaa.com/basij_pbi1 🔹http://zil.ink/basij_pbi
هدایت شده از -آقا و خانم مُنیبْ-
9.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کامش تلخ تر از همیشه بود. یاد ظلمات بی انتهای مدینه افتاد. همان شب هایی که تنها از خانه بیرون میزد و تا درب قبرستان می‌رفت. رو به سوی قبر زهرا می‌کرد و با سوز دل می‌گفت: «چرا من ایستاده‌ام و به قبر نازنینم سلام می‌کنم اما او به من جواب نمی‌دهد؟ چرا جواب ما را نمی‌دهی؟ آیا چون از پیش ما رفتی دوستی و مودّت را فراموش کردی؟ دیگر ما در دل تو جایی نداریم؟» لختی بعد مکث می‌کرد و خود از جانب فاطمه به خویشتن جواب می‌داد که: «محبوب به من می‌گوید این چه انتظاری است که از من داری؟ مگر نمی‏دانی که من‏ در زیر انبوهی از خاک محبوس هستم؟» |خزان در رمضان| -گمنام ۶۱-