👈یکی از عوامل مهم، احترامی بود که امام خمینی به نظریات ومشاورههای یاران خود قائل بودند و به عبارتی اصل احترام به مشورت موجب تصمیم امام خمینی شد.
حاج احمدآقا فرزند امام خمینی معتقدند که «دوستان امام( بخوانید اصرار جناب آقای هاشمی)، آقای مهندس بازرگان برای نخستوزیری موقت انتخاب و پیشنهاد کردند. امام مخالف بودند، اما به واسطه احترام به نظر دوستان قبول کردند».
امام خمینی خود در نامه معروفی که در 1368/1/6 به آقای منتظری نوشتند تصریح کردند که «والله قسم، من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم، ولی... نظر دوستان را پذیرفتم».
امام خمینی با همه قاطعیت، رای اکثریت مشاورین را همواره مورد احترام قرار میدادند، چنان که در انتخابات قائممقامی آقای منتظری هم با اینکه مخالف بودند به دلیل نظر اکثریت خبرگان آن را پذیرفتند. همان طوری که با ریاست جمهوری بنیصدر نیز مخالف بودند، ولی به احترام رای اکثریت مردم ریاست وی را تنفیذ کردند.
شاید تصریح امام خمینی در حکم انتصاب بازرگان مبنی بر «بنابر پیشنهاد شورای انقلاب» و تاکید بر آن در سخنرانی معارفه که «شورای انقلاب ما پیشنهادشان این بوده است که ایشان رئیس دولت باشند» همه اشارهای به این موضوع باشد که امام خمینی شخصاً نظر مثبتی بر نخستوزیری بازرگان نداشتهاند. با این حال امام خمینی خود را مبرای از مسئولیت این اشتباه نمیدانستند. ایشان در سخنرانی 1354/5/29 به تشریح این اشتباه پرداختند و علت آن را نداشتن «تجربه»میدانستند که علت اساسی آن بود که «ما دو دسته بودیم یک دستهمان از مدرسه آمده بودیم و یک دستهمان از خارج آمده بودیم. نه ما (مدرسهایها) تجربه انقلابی داشتیم و نه آنها (خارجنشینها) روح انقلابی را» به این جهت «دولت موقت را قرار دادیم و خطا کردیم. از اول باید یک دولتی که قاطع باشد و جوان باشد تا بتواند مملکت را اداره کند» انتخاب میکردیم. امام خمینی در عین حال به ناچاری و عدم آشنایی نیروهای انقلاب نیز در این انتخاب اشاره کردند و فرمودند: «منتها آن وقت ما نداشتیم فردی را که بتوانیم، آشنا نبودیم تا بتوانیم انتخاب کنیم. انتخاب کردیم و خطا شد». امام خمینی در این سخنرانی مسئولیت این اشتباه را پذیرفتند و فرمودند: «ما یا مقصریم یا قاصر و در هر دو جهت آن در پیشگاه ملت جواب باید بدهیم». با این تحلیلها باید پرسید دلیل انتخاب پیشنهاددهندگان خصوصا استاد مطهری و دکتر بهشتی چه بود؟
در آن زمان بسیاری بر این اعتقاد بودند که مسئولیتهای اجرایی باید در دست شخصیتهای غیرروحانی قرار بگیرد، حتی خود حضرت امام نیز بر این اعتقاد پافشاری میکردند. ثانیاً مسئولیت خطیر اولین دولت اسلامی باید به کسی واگذار میگردید که از سابقه و تجربه مدیریتی حکومتی برخوردار باشد. از آنجا که انقلابیون رادیکال همیشه از مناصب حکومتی به دور بودهاند از هیچ تجربه مدیریتی برخوردار نیستند؛ اما بازرگان بعد از بازگشت از فرنگ، تدریس در دانشکده فنی را آغاز کرد، بعد از چندی با جمعی از دوستانش یک شرکت ساختمانی به نام «اما» را تاسیس کرد، بعد از آن رئیس دانشکده فنی شد و در دولت مصدق به عنوان عضو هیئت خلع ید درآمد و سپس به مدت 9 ماه به عنوان رئیس هیئت مدیره رشکت نفت ملی منصوب گردید، چندی بعد مدیریت سازمان لولهکشی آب تهران را پذیرفت و مدتی نیز در شرکت سیمان درود فعالیت میکرد. علاوه مهندس بازرگان رهبر نهضت آزادی به عنوان یک حزب سیاسی بود و سابقه فعالیتهای سیاسی و فرهنگی فراوانی داشت. به همین جهت یاران امام خمینی معتقد بودند که مهندس بازرگان علاوه بر تدین صاحب تجربه هم میباشد.
عدهای نیز معتقد هستند «باید مجموعهای روی کار میآمد که مخالفین و بیرونیها خیلی حساسیت نشان ندهند». آیا این موضوع مورد توجه بعضی از یاران امام بوده است یا نه چندان روشن نیست، ولی یکی از فواید دولت بازرگان با همه ناکارآمدیها، کم شدن حساسیت آمریکاییان نسبت به انقلاب اسلامی بود، با این همه نمیتوان گفت اگر یک دولت انقلابی روی کار میآمد، از دست آمریکا در آن موقعیت کاری ساخته بود یا نه؟ تجربه نشان داده است که آمریکا در سختترین شرایط تحقیرآمیز گروگانگیری، در حالی که ایران انقلابی با بحران داخلی و جنگ خارجی روبهرو بود کاری نتوانست انجام دهد!
در شكلگیری حادثه تسخیر لانه جاسوسی آمریكا، عوامل متعددی دخیل و موثر بودند كه تقریباً همهی این عوامل، متأثر از عملكرد دولت آمریكا، درقبال انقلاب اسلامی ایران بود. واقعیت این است كه دولت آمریكا با وجودپیروزی انقلاب، دست از مداخلهگری در امور ایران برنداشت. در طول 9 ماه بین22 بهمن 1357 تا 13 آبان 1358، انواع و اقسام حركتهای توطئهآمیز درسراسر كشور، علیه انقلاب شكل گرفت. كه به گونهای آشكار، دست آمریكاییهادر وقوع آنها دیده میشد و عملاً سفارت آمریكا، به صورت یك مركز جاسوسی، برای سازماندهی حركتهای تفرقه افكن و تجزیهطلبانه، درآمده بود.پیش از آن حضرت امام بر این مسأله واقف بودند ولذا در این مدت، در تمامیسخنرانیها و اعلام مواضع خودشان، طلاب و دانشجویان و جوانان را بههشیاری در برابر آمریكا و ضرورت مقابله با توطئههای این دولت، فرامیخواندند. همین هشدارها، باعث میشد تا دانشجویان به این یقین برسند كهحضرت امام، به عنوان رهبری انقلاب، اخبار و گزارشهای دقیقی به حضورشان واصل میشود كه اینگونه نسبت به اقدامات آمریكا، هشدار میدهند و همگانرا به مقابله با این اقدامات، دعوت میكنند.
شكی نیست كه تسخیر سفارت، حركتی خودجوش، مردمی و غیر دولتی بود كهعدهای از دانشجویان مسلمان دانشگاهها انجام دادند. آنان بعدها برای اثبات استقلالخود از گروههای سیاسی و پیروی بیچون و چرا از امام، عنوان «دانشجویان مسلمانپیرو خط امام» را برای خود برگزیدند. انگیزههای اصلی این حركت، مقابله با احتمال سلطه دوبارهی آمریكا برایران، اعتراض به جنایتهای 25 سالهی آمریكا در ایران كه بهطور مشخص با كودتای28 مرداد 32 آغاز شده بود، اعتراض به حضور شاه مخلوع در آمریكا و تثبیت جریانارزشی و اصولگرا و همچنین مقابله با حركتهای كند و غیر انقلابی دولت موقت بود كهاندك اندك زمینهی دلسردی مردم و انقلابیون واقعی را از انقلاب و دستاوردهای آن،فراهم میكرد. چنین به نظر میرسد كه دانشجویان پیشبینی میكردند كه با این حركت،دولت موقت استعفا دهد.
خانم مهندس «فروز رجاییفر» كه در آن زمان در رشتهی مهندسی شیمی، گرایشپلیمر، در دانشگاه امیركبیر (پلی تكنیك سابق) تحصیل میكرد، میگوید:
«شب قبل از 13 آبان، از طرف انجمن اسلامی دانشكده با ما تماس گرفتند و از ماخواستند كه ساعت 7 صبح روز 13 آبان، در محل دانشكده حضور داشتهباشیمو این مساله، در چهار دانشگاه دیگری هم كه هماهنگ شده بود (دانشگاههایپلی تكنیك، ملی، صنعتی شریف و تهران) صورت گرفت...صبح 13 آبان،جلسات توجیهی در هر كدام از این دانشگاهها، برای بچهها برگزار شد و جریانتسخیر انجام شد...در این جلسات، ضرورت این كار بیان و به زمینههای آناشاره شد، مثل سفر شاه به آمریكا و فرمایش حضرت امام كه فرموده بودندطلبهها و دانشجویان و دانشآموزان، حملات خود را نسبت به آمریكا زیاد كنندو این كشور را وادار به استرداد شاه كنند، یا ملاقاتی كه نخست وزیر دولتموقت (مهندس بازرگان) با برژینسكی در الجزایر انجام داده بود كه آنها همهزمینهی اعتراض را فراهم كرده بودند. در آن جلسه، عنوان شد كه ما این كار را بهعنوان اعتراض به عمل آمریكا، انجام خواهیم داد و اگر ـ احیاناً ـ حضرت امام بااین كار مخالف باشند، چون اسم خودمان را دانشجویان پیرو خط امامگذاشتهایم، قطعاً تبعیت میكنیم و جریان را خاتمه میدهیم و اگر ایشان تاییدفرمودند كه ـ طبیعتاً ـ برای ما وضعیت بسیار ایدهآلی پدید میآمد.
از مطالب دیگری كه در آن جلسه مطرح شد، این پیش بینی بود كه در اثر اینتسخیر، دولت موقت استعفا دهد كه از نظر ما، خسران به حساب نمیآمد. چونما به این تحلیل و نتیجه رسیده بودیم كه دولت موقت، با مسیر انقلابهمخوانی لازم را ندارد و میتوانم بگویم از این پیشبینی كه امكان دارد دولتموقت استعفا دهد، خوشحال و راضی بودیم. البته این را باید اضافه كنم كه اصلاًقرار بر این نبود كه بحث تسخیر، تا این مدت طول بكشد. برنامهی ما چندساعت و در نهایت، یكی دو روز بود. هدفمان هم جمعآوری نمایندگانرسانههای بینالمللی بود، به صورتی كه این خبر در دنیا انعكاس پیدا كند و ایناعتراض دانشجویان، به عنوان نمایندگان ملت ایران به گوش جهان برسد. درواقع، ابعاد ماجرایی كه انجام شد به هیچ وجه برای بچهها پیش بینی شدهنبود.»
آقای مهندس ضرغامی، در مورد شاكلهی تشكیلاتی اولیهی دانشجویان پیرو خطامام میگوید:
«شاكلهی اصلی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام را اعضای انجمنهای اسلامیدانشجویان دانشگاه تهران، صنعتی شریف و پلیتكنیك (امیركبیر) تشكیلمیدادند. دانشجویان مسلمان دانشگاه صنعتی شریف، پلیتكنیك، دانشكدهیفنی دانشگاه تهران، تقریباً از اول انقلاب جلسات هماهنگی با هم داشتند وسعی میكردند در قبال مسایل انقلاب، مواضع مشتركی اتخاذ كنند، تصمیمبرای تسخیر لانهی جاسوسی هم در همین جلسات اتخاذ شد. البته، ابتدا در یكجمع محدودتر و بعد هم بهطور عمومیتر در انجمنهای اسلامی هر سهدانشگاه. بعد هم دانشجویان مسلمان دانشگاه شهید بهشتی، به این سه دانشگاهاضافه شدند.»
در این میان، حجةالاسلام موسوی خوئینیها، حلقهی وصل و عامل كلیدی ارتباطدانشجویان و امام شد. وی نحوهی تعامل خود با دانشجویان و نیز واكنش احتمالی امام رادر قبال تسخیر جاسوسخانهی آمریكا چنین توصیف میكند:
«اولین باری كه طرح تسخیر لانهی جاسوسی (سفارت سابق آمریكا) با بنده درمیان گذاشته شد، یكی به دلیل مشورت در مورد اصل انجام كار و دوم از نظراطلاع و كسب نظر و اجازه از حضرت امام ـ سلامالله علیه ـ بود. در آن زمان،بنده به نمایندگی امام، در صدا و سیما بودم. سه نفر از برادران دانشجو، آقایانمیردامادی، بیطرف و اصغرزاده، طبق قرار قبلی به محل كار بنده ـ در جام جم ـآمدند. ابتدا پس از گفت و گوی كوتاهی، از اوضاع جاری كشور و از عملكرددولت موقت و بازتاب منفی آن در جامعه، خصوصاً در میان نیروهای انقلابی،مبنی بر اینكه سمت و سوی جهت دولت ]موقت[ به سوی آمریكاست، برادرانطرح خود را در میان گذاشتند و در بیان لزوم طرح، اضافه كردند كه طبقاطلاعات به دست آمده، یكی از عناصر مهم سیا در پوشش یك دیپلماتآمریكایی وارد ایران شده و گویا به دنبال اهداف خاصی در مقابله با انقلاباست.
به هر حال، ابتدا نظر بنده را جویا شدند كه من هم موافق بودم و تایید كردم وسپس پرسیدند كه به نظر شما، حضرت امام با چنین اقدامی، موافق خواهند بودیا نه؟ بنده، ضمن تحلیل كوتاهی چنین نتیجه گرفتم كه ایشان قطعاً موافقخواهند بود. در اینجا، از من خواستند كه بروم قم و طرح برادران را با حضرتامام(ره)، در میان بگذارم و به اطلاع ایشان برسانم و نظر ایشان را بخواهم تادرصورتی كه موافق باشند، اقدام شود. بنده با طرح قضیه خدمت امام، مخالفتكردم و دلایل خودم را برای این مخالفت توضیح دادم كه برادران نیز قانع شدند وقرار بر این شد كه پس از تصرف لانه ]ی جاسوسی[ بلافاصله به اطلاع ایشان(امام) برسانیم و چنانچه مخالفت كردند، سریعاً محل را ترك كنیم و نیز ساعتشروع كار، در همان جلسه، مشخص شد و قرار بر این شد كه بنده در ساعتیمقابل در «لانه» حاضر شوم كه تا حدودی روشن شده باشد كه كار طبق برنامهپیش رود. كه همین كار هم انجام شد.»
نکته:
یکی از عوامل نفوذی بسیار خطرناک (دارای شناسنامه و کد مشخص در سرویسهای جاسوسی) همین جناب موسوی خویینها یا پدر معنوی جریان اصلاحات است.
به گفته شاهدان عینی در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا، وی به محض ورود به چند نفر دستور میدهد که اسنادی را پیدا کنند که نشان دهنده ارتباط شهید بهشتی با این سفارت بوده است.
و باز به گفته شاهدان عینی در روز تسخیر لانه جاسوسی، یک چمدان توسط ایشان از محل سفارت خارج میشود که کسی از محتویات آن خبری ندارد.
جمعبندی فصل اول:
اینگونه بود که در حساسترین برهه از تاریخ انقلاب اسلامی، دولتی به سرکار آمد که تفکر لیبرالیش را مانند سمی در بدنه انقلاب وارد کرد و هنوز که هنوز است رشحات پر رنگی از این نفوذ در بدنه ی تصمیم گیر انقلاب اسلامی مشاهده میکنیم.
و طبق اسناد و شواهد و نیز مکتوبات صریح جناب آقای هاشمی، خصوصا کتاب (امام خمینی به روایت هاشمی) به راحتی میتوان ردپای پر رنگ آقای هاشمی برای قدرت گرفتن جریان لیبرالی نهضت آزادی (دولت موقت) و نیز قائم مقامی منتظری، مشاهده کرد.
پایان فصل اول
🔴 /اختصاصی و مهم/
توضیح دقیق نامه های وزرا به رهبر انقلاب!
دو نامه به رهبر انقلاب داده شده است.
نامه اول اواخر آذر ماه داده شده است و از رهبر انقلاب درخواست کرده اند که تصویب لوایح در مجمع تشخیص تسریع شود!
اسامی امضا کنندگان نامه اول:
ظریف وزیر خارجه
علوی وزیر اطلاعات
رحمانی فضلی وزیر کشور
رحمانی وزیر صنعت و معدن
آوایی وزیر دادگستری
دژپسند وزیر اقتصاد
جنیدی معاون حقوقی رییسجمهور
همتی رییس بانک مرکزی
برخلاف آنچه در فضای مجازی پخش شده، زنگنه وزیر نفت و حجتی وزیر کشاورزی این نامه را امضا نکرده اند.
رهبر انقلاب در جواب مرقوم داشتند: آیا شما مسئولین امضا کننده تضمین می دهید با تصویب این لوایح، مشکلات اقتصادی مردم حل شود؟
در نامه دوم، این بار جهانگیری به نیابت هیات دولت، نامه را به رهبر انقلاب فرستاده است و در نامه از عدم تضمین حل شدن مشکلات اقتصادی بعد از تصویب لوایح نوشته است!
رهبر انقلاب پاسخی به نامه دوم ندادند ولی این بار نامه را به مجمع تشخیص فرستادند تا بررسی شود.
بصیرت ظهور &تلگرام👇
telegram.me/basiratezohor
سروش👇
sapp.ir/basiratezohor
ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor
29.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در سکوت شب نقش⭐️
رویاهایت
را به تصویر بکش⭐️
ایمان داشته باش
به خدایی که نا امید
نمی کند و رحتمش
بی پایان است⭐️
شبتون پراز آرامش⭐️
زندگیتون آرام
فرداتون پراز بهترینها⭐️
بصیرت ظهور &تلگرام👇
telegram.me/basiratezohor
سروش👇
sapp.ir/basiratezohor
ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor