🌹حضرت امام (ره):
🔺"جوانان ما خیال نکنند که مسأله، مسأله ملت #گریه است، این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید ملت گریه. آنها از همین گریهها میترسند. برای اینکه گریهای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است. دستههایی که بیرون می آیند، مقابل ظالم هستند. اینها #شعائر مذهبی ماست که باید حفظ بشود. اینها یک شعائر سیاسی است که باید حفظ بشود. بازیتان ندهند این قلمفرساها، بازیتان ندهند این اشخاصی که با اسماء مختلفه و با #مرامهای_انحرافی میخواهند همه چیز را از دستتان بگیرند ... بازی این بزرگها را نخورید، اینها #خیانتکارند، اینهایی که تزریق می کنند به شما ملّت گریه، ملّت گریه، اینها #خیانت میکنند. بزرگهایشان و اربابهایشان از این گریه میترسند. ما یک ملتی هستیم که با همین گریه ها یک قدرت دو هزار و پانصد ساله را از بین بردیم."
#امام_سید_روح_الله_موسوی_خمینی
🌷 #بیّنات | پایگاه رسمی تنظیم و نشر آثار «حامد وفسی»
🆔 @bayyenat110
🌼 توصیه و تذکرات اخلاقی معظّم له پیرامون دعای پر فیض و شریف #عرفه
هدف از این امور، صِرف انجام آن که نیست؛ بلکه مقدماتی دارد. هر آن کس که آن مقدمات را قبل از دعا، خوب انجام داده باشد، به وقتِ دعا، ثمره آن را خواهد دید و اگر انجام نداده باشد، دعایش بی ثمر است.
مثلاً کسی که وقتی موقعیت گناه پیش می آید، با علاقه گناه را انجام می دهد، یا کسی که گناه را ترک کرده، امّا در دلش باز هم میل و آرزوی آن گناه را داراست، به خاطر سابقه بدی که به وجود آورده است، در اینگونه معارف مانند نماز، دعای عرفه و کمیل و هر دعایی، ثمره آن را نخواهد دید. فقط مثل یک آدمی که به خودش، این امور را تحمیل می کند، به عبادت و دعا می پردازد.
البته درست است که همین هم خوب و دارای ثواب است، ولی چون تحمیلی است، ثمری ندارد.
ولی آن کسی که از قبل، مثل یک یا دو هفته یا چهل روز، درحالی که ده ها بار موقعیت گناه پیش آمده، امّا با #عشق و علاقه به خداوند، گناه را ترک کرده است، این چنین شخصی وقتی که وارد این امور می شود، موفق خواهد شد.
اگر می خواهید چنین توفیقی پیدا کنید، باید در مثلِ امشبی #توبه_نصوح بکنید.
هر وقت انسان #گریه کرده و #توبه کند، احتمال اینکه از دعا بهره ببرد، وجود دارد. البته نیازمند به این است که انسان واقعاً #عاشق خداوند شود، تا از این ادعیه لذّت ببرد. در غیر اینصورت، این ادعیه بر انسان تحمیل خواهد شد. مانند نماز که به اجبار و از روی ناچاری می ایستیم و می خوانیم.
📆 ۹۸.۵.۱۹
🌷 #بیّنات | پایگاه رسمی تنظیم و نشر آثار «حامد وفسی»
🆔 @bayyenat110
🍂🍂🍂🍂🍂
🍁 پست دوم (ادامه مطلب)
امّا چگونه خودمان را بشکنیم؟
بعضی وقت ها خداوند انسان را در معرض این امتحان قرار می دهد. مثلاً انسان می فهمد که حق چیست، اما در عین غرور و خود خواهی و حب به نفس، اگر بین آبروی خود و آبروی اسلام، مسئله را جدی گرفته و تکبر خودش را کنار بگذارد، ثمره آنرا خواهد دید.
فرض کنید که به خاطر ظلمی که به او شده -البته نه ظلمی که به اسلام شده- گذشت نماید، ثمره این گذشت را خواهد دید.
یا فرض کنید شخصی به اسلام لطمه می زند و ما بی تفاوت هستیم، اما اگر به ما ضربه بزند، خیلی ناراحت می شویم، معلوم می شود که ما خودمان را اهمّ می دانیم نه اسلام و امام زمان -ع- را.
در مواقعی که بین هوای نفس و حق معارضه شود، مخصوصاً مسائلی که به #حب_به_نفس بازگشت می کند، انسان ها دائماً آزمایش می شوند. اگر انسان دقت کند و بدون ملاحظه منافع خود و یا حزب و خانواده اش، به نفع حق عمل نماید و به اشتباه خود و یا گروه و حزبش اعتراف نماید، و عاشقانه خودش را فدای حق کند، البته در امتحان موفق خواهد شد.
یا از باب مثالی دیگر، یکی از امتحانات زمانی است که با افراد ناشناس مواجه می شویم.
ظاهراً انسان خوبی است اما احتمال می دهیم که اشکالاتی نیز داشته باشد، وظیفه ما حمل بر صحت می باشد، اما با این حال، به جای اینکه شایعاتی که درباره او وجود دارد را از خود او سؤال نماییم، از دشمنانش درباره او تحقیق می کنیم.
شبیه امپراطور روم که برای تحقیق درباره حضرت رسول -ص- از ابوسفیان سؤال می نمود.
در حالی که انسان عاقل، باید هم از موافقین و هم از مخالفین تحقیق کرده و ادله هر یک را بررسی نماید.
در مسئله #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر نیز وضعیت به همین ترتیب است. گاهی برخی افراد، ممکن است برای فعل خود، عذری داشته باشند و ما باید تحقیق کرده و اگر قابل توجیه بود، عذر آنان را قبول نماییم.
این مواقع است که انسان امتحان می شود. گاهی اوقات بعضی از صحبت ها، برای ما بی اهمیت بوده اما برای خداوند بسیار سنگین می باشد. مانند اینکه انسان حرفی بزند و با حرف خود، آبروی نظام جمهوری اسلامی را ببرد. یک حرفی بزند و آبروی حزب خاصی را ببرد، البته ممکن است برخی از افراد آن حزب مفسد باشند، اما نباید حکم کلی داد که دچار ظلم به بقیه شویم. ولی ما این ظلم هارا زیاد جدی نمی گیریم. یا مثلا درباره مردم یک شهری، جوک تعریف می کنیم و با اینکه در آن شهر، مومنین زیادی وجود دارند، اما آن صفت بد را به همه آنها نسبت می دهیم، و ما آبروی همه آنها را برده ایم و دیگر نمی توانیم از آنان حلالیت بطلبیم.
اینها از گناهانی است که برای ما ممکن است عادی شده باشد.
بزرگترین مانع بین ما و امام زمان -علیه السلام- عدم #گریه و توبه به درگاه خداست. اگر انسان مقدس شود و بتواند جبران نماید و حقیقتاً توبه نصوح کند، البته رابطه بین او و امام زمان -علیه السلام- خوب می شود. دیگر لازم نیست ما چهل شب به مساجد خاص رفته و عبادات کذا انجام دهیم، این مقدمات برای کسی خوب است که زمینه ی گناه را نداشته باشد.
با آبکش نمی توان آتش را خاموش کرد، و ضایع کردن اعمال صالحه به وسیله گناهان، دردی را دوا نمی کند و انسان اثر نماز ها و کار های خیرش را نخواهد دید.
مثلا وقتی انسان مغرور و متکبر می شود، مثلا به طلبه پایه پایین تر از خودمان بگوییم که تو هنوز جوانی و نمی فهمی، هنوز این چیز ها برایت زود است، اینها غرور و تکبر است، در صورتی که امکان دارد همان طلبه پایه پایین، سخنش صحیح و حرف استاد غلط باشد، چه بسا مرجع تقلیدی اشتباه کرده، و حرف مقلدش صحیح باشد.
باید دید برهان هر فرد چیست. البته معمولاً علما نسبت به انسان های غیر عالم، حرف های صحیح تری می زنند، اما نمی توان گفت چون مثلا من آیت الله هستم یا استاد هستم، حتما حق با من است. یا چون او پایه علمی اش از من پایین تر است، قطعا حرفش باطل است.
بنابر این انسان باید خودش را منزه کند و هر چقدر که منزه شد، به همان میزان ارتباطش با حضرات معصومین -علیهم السلام- بهتر خواهد شد ان شاءالله
🌷 #بیّنات | پایگاه مردمی تنظیم و نشر آثار «حامد وفسی»
🆔 @bayyenat110
📚📚📚📚📚
📖 منابع اهل سنت درباره حمله به خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
1. ابوبکر بن ابی شیبه (159- 235) مؤلف کتاب «المصنّف» به سند صحیح:
هنگامی که مردم با ابی بکر بیعت کردند، علی و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره میپرداختند و این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد و گفت: ای دختر رسول خدا محبوب ترین فرد برای ما پدر توست و بعد از پدر تو خودت، ولی سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آن ها #بسوزانند. این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتی علی و زبیر به خانه برگشتند. دختر پیامبر به علی و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود خانه را بر شما بسوزاند. به خدا سوگند آنچه را قسم خورده است انجام میدهد .
2. احمد بن یحیی جابر بغدادی بلاذری (متوفای 270) مولف کتاب تاریخی «انساب الاشراف»:
ابوبکر به دنبال علی فرستاد تا بیعت کند ولی علی از بیعت امتناع کرد. سپس عمر همراه با فتیله (آتشزا) حرکت کرد و با فاطمه در مقابل باب خانه رو به رو شد. فاطمه گفت: «ای فرزند خطاب میبینم درصدد سوزاندن خانه من هستی؟» عمر گفت: «بله این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده است»
3. عبدالله بن مسلم بن قتیبیه دینوری (212 – 276) تاریخ دان و ادیب بزرگ اهل سنت در کتابش «الامامه والسیاسه»:
ابوبکر از کسانی که از بیعت با او سر برتافتند و در خانه علی گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد. او به در خانه علی آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع کردند. در این موقع عمر #هیزم طلبید و گفت: «به خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را بر سرتان آتش میزنم» مردی به عمر گفت: «ای اباحفص در این خانه دختر پیامبر است» گفت: باشد.
ابن قتیبیه در دنباله این مطلب نوشته است (صفحه 13):
عمر به همراه گروهی به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند. هنگامی که فاطمه صدای آنان را شنید با صدای بلند گفت: «ای رسول خدا پس از تو چه مصیبت هایی به ما از فرزند خطاب و ابی قحافه رسید» وقتی مردم که همراه عمر بودند صدای زهرا و #گریه او را شنیدند برگشتند ولی عمر با گروهی باقی ماند و علی را از خانه بیرون آوردند نزد ابی بکر بردند و به او گفتند: بیعت کن. علی گفت: «اگر بیعت نکنم چه میشود؟» گفتند: به خدایی که جز او خدایی نیست گردن تو را میزنیم...
[حضرت هارون -ع- به حضرت موسی -ع- گفت: قال ابن امّ ان القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی ... «150 اعراف»]
4. تاریخ طبری: أتی عمر بن الخطاب منزل علی و فیه طلحه و الزبیر و رجال من المهاجرین فقال: «والله لاحرقن علیکم او لتخرجن الی بیعة» فخرج علیه الزبیر مصلتاً بالسیف فعثر فسقط السیف من یده فوثبوا علیه فاخذوه.
عمر بن خطاب به خانه علی آمد در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وی رو به آنان کرد و گفت: «به خدا سوگند خانه را به آتش میکشم مگر اینکه برای بیعت بیرون بیایید» زبیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیر کشیده بود، ناگهان پای او لغزید و شمشیر از دستش افتاد. در این موقع افراد دیگر بر او هجوم آوردند و شمشیر را از دست او گرفتند. بایع الناس و استشبتوا للبیعة و تخلف علی و الزبیر و اخترط الزبیر سیفه و قال اَعمدُه حتی یبایع علیَّ فبلغ ذلک ابابکر و عمر. فقال عمر: خذوا سیف الزبیر فاضربوا به الحجر .
5. ابوالقاسم طبرانی (260 – 360) که ذهبی در میزان الاعتدال درباره او میگوید فردی معتبر است در کتاب «المعجم الکبیر» درباره جناب ابوبکر در زمان مرگش میگوید:
ابوبکر در هنگام مرگ اموری را آرزو میکرد: «اما الثلاث اللائی وددت انی لا افعلهن فوددت انی لم أکن اکشف بیت فاطمه و ترکته» ای کاش سه چیز را انجام نمیدادم... ای کاش هتک حرمت خانه فاطمه نمیکردم و آن را به حال خود واگذار میکردم.
6. ابن عبدربه در عقد الفرید (متوفای 463) از عبد الرحمن بن عوف نقل میکند:
من در بیماری ابی بکر بر او وارد شدم تا از او عیادت کنم، او گفت، قال ابوبکر: «و ودت انی لم اکشف بیت فاطمه عن شیءٍ و ان کانوا اغلقوه علی الحرب» آرزو میکنم که ای کاش سه چیز را انجام نمیدادم... ای کاش خانه فاطمه را نمیگشودم هر چند آنان برای نبرد، در خانه را بسته بودند.
🔘 ادامه مطلب را در پست بعدی مطالعه نمایید...
📚برگرفته از کتاب #هارون
📌 بررسی و تحقیق درباره مقام و منزلت حضرت امام علی ابن ابی طالب علیه السلام
📝حامد #وفسی
🆔 @bayyenat110
📚📚📚📚📚
📖 منابع اهل سنت درباره حمله به خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
۱. ابوبکر بن ابی شیبه (۱۵۹- ۲۳۵) مؤلف کتاب «المصنّف» به سند صحیح:
هنگامی که مردم با ابی بکر بیعت کردند، علی و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره میپرداختند و این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد و گفت: ای دختر رسول خدا محبوب ترین فرد برای ما پدر توست و بعد از پدر تو خودت، ولی سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آن ها #بسوزانند. این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتی علی و زبیر به خانه برگشتند. دختر پیامبر به علی و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود خانه را بر شما بسوزاند. به خدا سوگند آنچه را قسم خورده است انجام میدهد.
۲. احمد بن یحیی جابر بغدادی بلاذری (متوفای ۲۷۰) مولف کتاب تاریخی «انساب الاشراف»:
ابوبکر به دنبال علی فرستاد تا بیعت کند ولی علی از بیعت امتناع کرد. سپس عمر همراه با فتیله (آتشزا) حرکت کرد و با فاطمه در مقابل باب خانه رو به رو شد. فاطمه گفت: «ای فرزند خطاب میبینم درصدد سوزاندن خانه من هستی؟» عمر گفت: «بله این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده است»
۳. عبدالله بن مسلم بن قتیبیه دینوری (۲۱۲ – ۲۷۶) تاریخ دان و ادیب بزرگ اهل سنت در کتابش «الامامه والسیاسه»:
ابوبکر از کسانی که از بیعت با او سر برتافتند و در خانه علی گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد. او به در خانه علی آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع کردند. در این موقع عمر #هیزم طلبید و گفت: «به خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را بر سرتان آتش میزنم» مردی به عمر گفت: «ای اباحفص در این خانه دختر پیامبر است» گفت: باشد.
ابن قتیبیه در دنباله این مطلب نوشته است (صفحه ۱۳):
عمر به همراه گروهی به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند. هنگامی که فاطمه صدای آنان را شنید با صدای بلند گفت: «ای رسول خدا پس از تو چه مصیبت هایی به ما از فرزند خطاب و ابی قحافه رسید» وقتی مردم که همراه عمر بودند صدای زهرا و #گریه او را شنیدند برگشتند ولی عمر با گروهی باقی ماند و علی را از خانه بیرون آوردند نزد ابی بکر بردند و به او گفتند: بیعت کن. علی گفت: «اگر بیعت نکنم چه میشود؟» گفتند: به خدایی که جز او خدایی نیست گردن تو را میزنیم...
[حضرت هارون -ع- به حضرت موسی -ع- گفت: قال ابن امّ ان القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی ... «۱۵۰ اعراف»]
۴. تاریخ طبری: أتی عمر بن الخطاب منزل علی و فیه طلحه و الزبیر و رجال من المهاجرین فقال: «والله لاحرقن علیکم او لتخرجن الی بیعة» فخرج علیه الزبیر مصلتاً بالسیف فعثر فسقط السیف من یده فوثبوا علیه فاخذوه.
عمر بن خطاب به خانه علی آمد در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وی رو به آنان کرد و گفت: «به خدا سوگند خانه را به آتش میکشم مگر اینکه برای بیعت بیرون بیایید» زبیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیر کشیده بود، ناگهان پای او لغزید و شمشیر از دستش افتاد. در این موقع افراد دیگر بر او هجوم آوردند و شمشیر را از دست او گرفتند. بایع الناس و استشبتوا للبیعة و تخلف علی و الزبیر و اخترط الزبیر سیفه و قال اَعمدُه حتی یبایع علیَّ فبلغ ذلک ابابکر و عمر. فقال عمر: خذوا سیف الزبیر فاضربوا به الحجر .
۵. ابوالقاسم طبرانی (۲۶۰ – ۳۶۰) که ذهبی در میزان الاعتدال درباره او میگوید فردی معتبر است، در کتاب «المعجم الکبیر» درباره جناب ابوبکر در زمان مرگش میگوید:
ابوبکر در هنگام مرگ اموری را آرزو میکرد: «اما الثلاث اللائی وددت انی لا افعلهن فوددت انی لم أکن اکشف بیت فاطمه و ترکته» ای کاش سه چیز را انجام نمیدادم... ای کاش هتک حرمت خانه فاطمه نمیکردم و آن را به حال خود واگذار میکردم.
۶. ابن عبدربه در عقد الفرید (متوفای ۴۶۳) از عبد الرحمن بن عوف نقل میکند:
من در بیماری ابی بکر بر او وارد شدم تا از او عیادت کنم، او گفت، قال ابوبکر: «و ودت انی لم اکشف بیت فاطمه عن شیءٍ و ان کانوا اغلقوه علی الحرب» آرزو میکنم که ای کاش سه چیز را انجام نمیدادم... ای کاش خانه فاطمه را نمیگشودم هر چند آنان برای نبرد، در خانه را بسته بودند.
🔘 ادامه مطلب را در پست بعدی مطالعه نمایید...
📚برگرفته از کتاب #هارون
📌 بررسی و تحقیق درباره مقام و منزلت حضرت امام علی ابن ابی طالب علیه السلام
✍🏻حامد وفسی
🆔 @bayyenat110
🏴🔥🏴🔥🏴🔥🏴
📖 منابع اهل سنت درباره حمله به خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
۱. ابوبکر بن ابی شیبه (۱۵۹- ۲۳۵) مؤلف کتاب «المصنّف» به سند صحیح:
هنگامی که مردم با ابی بکر بیعت کردند، علی و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره میپرداختند و این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد و گفت: ای دختر رسول خدا محبوب ترین فرد برای ما پدر توست و بعد از پدر تو خودت، ولی سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آن ها #بسوزانند. این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتی علی و زبیر به خانه برگشتند. دختر پیامبر به علی و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود خانه را بر شما بسوزاند. به خدا سوگند آنچه را قسم خورده است انجام میدهد.
۲. احمد بن یحیی جابر بغدادی بلاذری (متوفای ۲۷۰) مولف کتاب تاریخی «انساب الاشراف»:
ابوبکر به دنبال علی فرستاد تا بیعت کند ولی علی از بیعت امتناع کرد. سپس عمر همراه با فتیله (آتشزا) حرکت کرد و با فاطمه در مقابل باب خانه رو به رو شد. فاطمه گفت: «ای فرزند خطاب میبینم درصدد سوزاندن خانه من هستی؟» عمر گفت: «بله این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده است»
۳. عبدالله بن مسلم بن قتیبیه دینوری (۲۱۲ – ۲۷۶) تاریخ دان و ادیب بزرگ اهل سنت در کتابش «الامامه والسیاسه»:
ابوبکر از کسانی که از بیعت با او سر برتافتند و در خانه علی گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد. او به در خانه علی آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع کردند. در این موقع عمر #هیزم طلبید و گفت: «به خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را بر سرتان آتش میزنم» مردی به عمر گفت: «ای اباحفص در این خانه دختر پیامبر است» گفت: باشد.
ابن قتیبیه در دنباله این مطلب نوشته است (صفحه ۱۳):
عمر به همراه گروهی به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند. هنگامی که فاطمه صدای آنان را شنید با صدای بلند گفت: «ای رسول خدا پس از تو چه مصیبت هایی به ما از فرزند خطاب و ابی قحافه رسید» وقتی مردم که همراه عمر بودند صدای زهرا و #گریه او را شنیدند برگشتند ولی عمر با گروهی باقی ماند و علی را از خانه بیرون آوردند نزد ابی بکر بردند و به او گفتند: بیعت کن. علی گفت: «اگر بیعت نکنم چه میشود؟» گفتند: به خدایی که جز او خدایی نیست گردن تو را میزنیم...
[حضرت هارون -ع- به حضرت موسی -ع- گفت: قال ابن امّ ان القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی ... «۱۵۰ اعراف»]
۴. تاریخ طبری: أتی عمر بن الخطاب منزل علی و فیه طلحه و الزبیر و رجال من المهاجرین فقال: «والله لاحرقن علیکم او لتخرجن الی بیعة» فخرج علیه الزبیر مصلتاً بالسیف فعثر فسقط السیف من یده فوثبوا علیه فاخذوه.
عمر بن خطاب به خانه علی آمد در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وی رو به آنان کرد و گفت: «به خدا سوگند خانه را به آتش میکشم مگر اینکه برای بیعت بیرون بیایید» زبیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیر کشیده بود، ناگهان پای او لغزید و شمشیر از دستش افتاد. در این موقع افراد دیگر بر او هجوم آوردند و شمشیر را از دست او گرفتند. بایع الناس و استشبتوا للبیعة و تخلف علی و الزبیر و اخترط الزبیر سیفه و قال اَعمدُه حتی یبایع علیَّ فبلغ ذلک ابابکر و عمر. فقال عمر: خذوا سیف الزبیر فاضربوا به الحجر .
۵. ابوالقاسم طبرانی (۲۶۰ – ۳۶۰) که ذهبی در میزان الاعتدال درباره او میگوید فردی معتبر است، در کتاب «المعجم الکبیر» درباره جناب ابوبکر در زمان مرگش میگوید:
ابوبکر در هنگام مرگ اموری را آرزو میکرد: «اما الثلاث اللائی وددت انی لا افعلهن فوددت انی لم أکن اکشف بیت فاطمه و ترکته» ای کاش سه چیز را انجام نمیدادم... ای کاش هتک حرمت خانه فاطمه نمیکردم و آن را به حال خود واگذار میکردم.
۶. ابن عبدربه در عقد الفرید (متوفای ۴۶۳) از عبد الرحمن بن عوف نقل میکند:
من در بیماری ابی بکر بر او وارد شدم تا از او عیادت کنم، او گفت، قال ابوبکر: «و ودت انی لم اکشف بیت فاطمه عن شیءٍ و ان کانوا اغلقوه علی الحرب» آرزو میکنم که ای کاش سه چیز را انجام نمیدادم... ای کاش خانه فاطمه را نمیگشودم هر چند آنان برای نبرد، در خانه را بسته بودند.
🔘 ادامه مطلب را در پست بعدی مطالعه نمایید...
📚برگرفته از کتاب #هارون
📌 بررسی و تحقیق درباره مقام و منزلت حضرت امام علی ابن ابی طالب علیه السلام
✍🏻حامد وفسی
🆔 @bayyenat110
🏴🔥🏴🔥🏴🔥🏴
📖 منابع اهل سنت درباره حمله به خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
۱. ابوبکر بن ابی شیبه (۱۵۹- ۲۳۵) مؤلف کتاب «المصنّف» به سند صحیح:
هنگامی که مردم با ابی بکر بیعت کردند، علی و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره میپرداختند و این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد و گفت: ای دختر رسول خدا محبوب ترین فرد برای ما پدر توست و بعد از پدر تو خودت، ولی سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آن ها #بسوزانند. این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتی علی و زبیر به خانه برگشتند. دختر پیامبر به علی و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود خانه را بر شما بسوزاند. به خدا سوگند آنچه را قسم خورده است انجام میدهد.
۲. احمد بن یحیی جابر بغدادی بلاذری (متوفای ۲۷۰) مولف کتاب تاریخی «انساب الاشراف»:
ابوبکر به دنبال علی فرستاد تا بیعت کند ولی علی از بیعت امتناع کرد. سپس عمر همراه با فتیله (آتشزا) حرکت کرد و با فاطمه در مقابل باب خانه رو به رو شد. فاطمه گفت: «ای فرزند خطاب میبینم درصدد سوزاندن خانه من هستی؟» عمر گفت: «بله این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده است»
۳. عبدالله بن مسلم بن قتیبیه دینوری (۲۱۲ – ۲۷۶) تاریخ دان و ادیب بزرگ اهل سنت در کتابش «الامامه والسیاسه»:
ابوبکر از کسانی که از بیعت با او سر برتافتند و در خانه علی گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد. او به در خانه علی آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع کردند. در این موقع عمر #هیزم طلبید و گفت: «به خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را بر سرتان آتش میزنم» مردی به عمر گفت: «ای اباحفص در این خانه دختر پیامبر است» گفت: باشد.
ابن قتیبیه در دنباله این مطلب نوشته است (صفحه ۱۳):
عمر به همراه گروهی به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند. هنگامی که فاطمه صدای آنان را شنید با صدای بلند گفت: «ای رسول خدا پس از تو چه مصیبت هایی به ما از فرزند خطاب و ابی قحافه رسید» وقتی مردم که همراه عمر بودند صدای زهرا و #گریه او را شنیدند برگشتند ولی عمر با گروهی باقی ماند و علی را از خانه بیرون آوردند نزد ابی بکر بردند و به او گفتند: بیعت کن. علی گفت: «اگر بیعت نکنم چه میشود؟» گفتند: به خدایی که جز او خدایی نیست گردن تو را میزنیم...
[حضرت هارون -ع- به حضرت موسی -ع- گفت: قال ابن امّ ان القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی ... «۱۵۰ اعراف»]
۴. تاریخ طبری: أتی عمر بن الخطاب منزل علی و فیه طلحه و الزبیر و رجال من المهاجرین فقال: «والله لاحرقن علیکم او لتخرجن الی بیعة» فخرج علیه الزبیر مصلتاً بالسیف فعثر فسقط السیف من یده فوثبوا علیه فاخذوه.
عمر بن خطاب به خانه علی آمد در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وی رو به آنان کرد و گفت: «به خدا سوگند خانه را به آتش میکشم مگر اینکه برای بیعت بیرون بیایید» زبیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیر کشیده بود، ناگهان پای او لغزید و شمشیر از دستش افتاد. در این موقع افراد دیگر بر او هجوم آوردند و شمشیر را از دست او گرفتند. بایع الناس و استشبتوا للبیعة و تخلف علی و الزبیر و اخترط الزبیر سیفه و قال اَعمدُه حتی یبایع علیَّ فبلغ ذلک ابابکر و عمر. فقال عمر: خذوا سیف الزبیر فاضربوا به الحجر .
۵. ابوالقاسم طبرانی (۲۶۰ – ۳۶۰) که ذهبی در میزان الاعتدال درباره او میگوید فردی معتبر است، در کتاب «المعجم الکبیر» درباره جناب ابوبکر در زمان مرگش میگوید:
ابوبکر در هنگام مرگ اموری را آرزو میکرد: «اما الثلاث اللائی وددت انی لا افعلهن فوددت انی لم أکن اکشف بیت فاطمه و ترکته» ای کاش سه چیز را انجام نمیدادم... ای کاش هتک حرمت خانه فاطمه نمیکردم و آن را به حال خود واگذار میکردم.
۶. ابن عبدربه در عقد الفرید (متوفای ۴۶۳) از عبد الرحمن بن عوف نقل میکند:
من در بیماری ابی بکر بر او وارد شدم تا از او عیادت کنم، او گفت، قال ابوبکر: «و ودت انی لم اکشف بیت فاطمه عن شیءٍ و ان کانوا اغلقوه علی الحرب» آرزو میکنم که ای کاش سه چیز را انجام نمیدادم... ای کاش خانه فاطمه را نمیگشودم هر چند آنان برای نبرد، در خانه را بسته بودند.
🔘 ادامه مطلب را در پست بعدی مطالعه نمایید...
📚برگرفته از کتاب #هارون
📌 بررسی و تحقیق درباره مقام و منزلت حضرت امام علی ابن ابی طالب علیه السلام
✍🏻 حضرت آیت الله وفسی
🆔 @bayyenat110