﷽| گم شدن کیف شـهید بهشتی در فرودگاه جده! سید محمد حسینی بهشتی / ۱۳۴۵ش وقتی وارد فرودگاه جده شدیم، در آن‎جا این‌طور بود که لوازم را از هواپیما می‌آوردند و روی سکوهایی می‌گذاشتند. خلق‌الله هم خودشان وسایل‌شان را یافته و می‌بردند. هیچ‌کس نبود کنترلی کند. یکی از بسته‌های ما را حجاج یا باربران برده بودند که اتفاقاً لوازم اولیه‏ی زندگی ما هم در آن کیسه بود. حین جستجو یکی از آشنایان به کمک ما آمد. مسئله را به او گفتم. گفت: «این هیچ مسئله‌ای نیست. کیسه رو جایی گذاشتن و اون رو نبردن.» رفتیم و دیدیم که کیسه را در گوشه‌ای گذاشته‌اند. معلوم شد صاحبان کالاهای دیگر به‎محض این‎که فهمیده بودند که کیسه متعلق به خودشان نیست، آن را در آن گوشه گذاشته بودند. البته وظیفه‏ی آن‌ها این بود که آن را بر روی سکو برگردانند؛ اما یا به فکرشان نرسیده بود، یا عجله داشتند و آن‎جا گذاشته بودند. به‎هرحال، شاید ده دقیقه هم جستجوی ما به طول نینجامید و ما خود بدون کمک گرفتن از یک پلیس یا عامل حکومتی، آن را پیدا کردیم. این صحنه‌ها بسیار جالب بود و در دلبستگی مردم به دین و آیین بسیار مؤثر واقع می‎شد. 📚فرزند بی‌نهایت، خاطرات خودگفته شـهید بهشتی به انضمام روایت‌هایی از دیگران، ج۱، ص۲۵۹ تهیه کتاب «فرزند بی‌نهایت» با تخفـیف و ارسال رایگان👇 @beheshtium_admin @beheshtium_ir

﷽| دست مامانم درد نکنه با این عروس آوردنش! معصومه بیگم خاتون آبادی (مادر شهید بهشتی) / ۱۳۳۱ش دست گذاشتم روی نوه‌‏ی عمویم. به خواستگاری‌اش رفتم و گزارشش را به سیدمحمدم دادم. ازش خواستم خودش هم بیاید و چند کلامی با دختر حرف بزند؛ اما ایشان گفت: «اگه شما دیدید و پسندیدید، تمومه.» - نمی‎خوای صحبت کنی، اشکالی نداره؛ ولی حداقل بیا طرف رو ببین. شاید به دلت ننشست خب. - تا صیغه‏ی محرمیت جاری نشه، من نگاه نمی‌کنم. داماد در اتاق دیگری بود و عروس در اتاقی دیگر. صیغه‏‌ی عقدشان خوانده شد. خانواده‏‌ی عروس گفتند بروید داماد را بیاورید. سیدمحمدم گفت: «باید محارمم باشن تا من هم بیام.» عمه‌ها و خاله‌ها و خواهرشان آمدند و سپس او آمد. روی صندلی کنار عروس خانم نشست. به محض این‏که ایشان را دید، گفت: «دست مامانم درد نکنه با این عروس آوردنش!» 📚فرزند بی‌نهایت، خاطرات خودگفته شهید بهشتی به انضمام روایت‌هایی از دیگران، ج۱، صص۴۵-۴۶ سالگرد ازدواج امام علی علیه‌السلام و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مبارک‌ها باد🌱 تهیه کتاب با تخفیف و ارسال رایگان👇 @beheshtium_admin @beheshtium_ir

﷽| تندروی‌های سیاسی در آلمان ممنوع! جمعی از راویان / ۱۳۴۸ش آقای بهشتی به پناهگاه داشتن دانشجویان ساکن اروپا در دامن اسلام، بسیار توجه داشتند و دغدغه و مسئله‏‌ی درجه اول ایشان بود. - وقتی کسی وارد انجمن می‌شه، باید احساس کنه در معرض تهدید یا آسیب و خطر ساواک قرار نداره. نباید حتماً مخالف شاه باشه! رگ انقلابی بعضی از اعضا بالا زد و به این سخن ایشان انتقاد کردند. - یعنی چی ما به همه پناه بدیم و براشون برنامه‌ریزی کنیم؟ چرا باید برای کسی که شاه‌دوست هست و از اسلام چیزی نمی‌دونه، وقت و انرژی صرف کنیم؟ - چون همه‌‏ی آدم‌ها مبارز و شجاع نیستن؛ اما به صرف ایرانی بودن، مایل هستن با انجمن شما ارتباط بگیرن. هنر شماست که با ملایمت و استدلال، اون‎ها رو با اسلام آشتی بدید و از شاه متنفر کنید. مکثی کردند و نفس عمیقی کشیدند. - اگه می‌خواید کارهای تندتری کنید، جاش انجمن نیست؛ چراکه این کارها باعث می‌شه دیگران جذب نشن. اگه خیلی دوست دارید کارهای تند سیاسی بکنید، بیرون از انجمن انجام بدید. ظرف انجمن رو سالم نگه دارید. او همیشه ضمن انجام فعالیت‌های سیاسی، اصول مخفی‌کاری را رعایت می‌کرد. علت اساسی این ملاحظه‌کاری‌ها، این بود که با توجه به حساسیت شدید ساواک خارج از کشور، احتمال تعطیلی فعالیت‌های او زیاد بود و ثانیاً ممکن بود جان دانشجویان به خطر بیفتد و آثار سوئی بر اقدامات آنان بگذارد. 📚فرزند بی‌نهایت، خاطرات خودگفته شهید بهشتی به انضمام روایت‌هایی از دیگران، ج۱، ص۳۱۴ تهیه کتاب با تخفیف و ارسال رایگان👇 @beheshtium_admin @beheshtium_ir

﷽| طرح غیراصلاحی جهنم فومن! تشکیل جامعه، ایجاد جامعه، پیشبرد جامعه، فعالیت‌های اثباتی می‌خواهد. بنابراین جا دارد برادران مسلمان در هر کار، در هر شغل، در هر رشته، در هر فنی هستند، مقداری از سرمایه نیرو، نیروهای بدنی، سرمایه وقت، سرمایه مالی و حیثیتی و اجتماعی و اعتباری خودشان را وقف بر پیش‌بردن طرح‌های اصلاحی مثبت برای امروز و فردای جامعه مسلمانان کنند. 📚سخنرانی‌های شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی، ص۱۳۷ / تشکیلات بهشتی، ص۲۵۰ شهید بهشتی: مبادا مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید، که اگر تحمیل کردید آنها علیه این تحمیل‌تان طغیان خواهند کرد. 📚روزنامه اطلاعات، پنجشنبه،۱۵/۱۲/۱۳۵۷، ش ۱۵۸۰۱، ص۵. ⁉️آیا این طرح به نوعی تحمیل مسلمان زیستن نیست؟ آیا این طرح، طرح اصلاحی برای پیشبرد جامعه است؟ @beheshtium_ir

﷽| چیزی تا عید غدیر نمونده. اگه گفتید برنامه هر ساله‌مون چیه؟!😍

﷽| به شادی غدیر دل ها را شاد کنیم😍 به یاد شهید بهشتی شام پیتزا داریم برای نیازمندان محله و حاشیه شهر🍕🥤 سهم شما در این پویش: هر پیتزا با لیموناد ۹۰ هزار تومان (البته کمتر یا بیشتر از این عدد هم خواستید پرداخت کنید مشکلی نیست) 🔻جهت دریافت شماره کارت به آیدی زیر پیام بدهید @beheshtium_admin 💢پیوست فرهنگی: برچسب‌های روی کارتون‌ پیتزا: ۱. عکس شهید بهشتی ۲. کیوآرکد دانلود کلیپ «علی را خوب بشناسید!» ۳. اطلاع‌رسانی قرعه کشی کتب شهید بهشتی🎁 @beheshtium_ir

﷽| #سایز_استوری #پیتزا #عید_غدیر   @beheshtium_ir 

﷽| سر کلاس حاج‌آقا روح‌الله نمی‌رفتم! سید محمد حسینی بهشتی / ۱۳۲۵-۱۳۳۰ش از اولین کلاس‌هایی که در قم شرکت کردم، کلاس درس کفایه‌ی حاج‎آقاروح‌الله خمینی بود. ایشان به من توجه‌ی همراه با علاقه داشتند. چون هم درس‌خوان بودم و هم نوه‌ی آیت‌الله خاتون‌آبادی. در همان جلسات اول، یک‎بار در بحث و اشکال با آقاروح‌الله، صدایم بلند شد. کنترلم از دستم خارج شد و زیاده‌روی کردم. پس از درس، شرمنده و غمگین شدم. خودم را جریمه کردم. با این‎که آن درس و مدرسش را خیلی دوست داشتم؛ اما تصمیم گرفتم به این کلاس نروم. مدتی نرفتم که کسی از طرف آقاروح‌الله سراغم آمد. - آقاروح‌الله گفتن احوالی ازتون بپرسم. آیا مشکل یا کسالتی دارید که به کلاس نمی‎آیید؟ - نه! تا وقتی نتونم بر خودم مسلط شم، در این درس شرکت نمی‌کنم. بر این عهد ماندم و تا مدت‌ها سر کلاس ایشان نرفتم، تا این‎که روی خودم کار کردم و بر اعصابم مسلط‌تر شدم؛ چراکه بنده از بحاث‌ترین و فریادکش‌ترین طلاب قم بودم. 📚فرزند بی‌نهایت، خاطرات خودگفته شـ‌هیـ‌د بهشتی به انضمام روایت‌هایی از دیگران، ج۱، ص۳۰ تهیه کتاب با تخفیف و ارسال رایگان👇 @beheshtium_admin @beheshtium_ir

﷽| 📸 #بهشتیم_تصویر  #هوش_مصنوعی @beheshtium_ir 

﷽| گزارشی از برنامه اطعام پیتزا غدیر پارسال. با همدلی شما به عدد ۱۹۰۵ رسید 😍 ببینیم امسال خدا چه می‌خواهد🌱

﷽| کشتن و هدردادن استعدادها! 👆فیلم پاره کردن کتب درسی توسط دانش‌آموزان در پایان سال تحصیلی🤕😥 #بهشتیم_تی_وی @beheshtium_ir