8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۲ اردیبهشت، مبارکِ همهی
آدمای دلسوزی که با آموزشها
و رفتار و گفتارشون، نور پاشیدن
به ذهنها و قلبهامون...
ویژهتر، استاد محبوب بینهایت!
♾ @binahayat_ir
بینهایت
ــ اگه جواب جدول امشبو تا صبح هم تکرار کنیم، بازم کم ازتون گفتیم...
5⃣ روز تا تولد بابای بینهایتیها
#امام_رضایی_ام
♾ @binahayat_ir
بینهایت
خلاقیتهای قبل تو سوءتفاهم بوده😁🤌🏻🎥 یکم با «داستان من و بینهایت» خاطرهبازیمون نشه؟ #از_تو ♾️ @bin
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه خووب که به دورهٔ مجازی بینهایت_مقدماتی راضی نشدی و بعدش دورههای تکمیلی رو هم شرکت کردی!📱
از نمک کلیپِ ارسالیتم چیزی کم نشده. بقول مشهدیا هموجور باحاله مثل قبلی!😁🤌🏻
#از_تو
♾️ @binahayat_ir
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی از #همین_بغل ترین مناظر رویایی رِ مشاهده میکنیم. کاش بهار تا جاییکه میشه کِش بیاد و تموم نشه.🤧🏞
📍همین لرستان زیبایِ خودمونه!
♾ @binahayat_ir
بینهایت
_ نشونهلازما کجا نشستن؟ جدول امشب واسه شماست، تحویلش بگیرین.☺️☝️🏻
3⃣ روز تا تولد بابای بینهایتیها
#امام_رضایی_ام
♾ @binahayat_ir
بینهایت
_ اگه چشبسته جواب جدولِ امشبو از حفظیم، واسه اینهکه ما یه عمره با این لقبتون، دلمونو دلداری دادیم!
1⃣ روز تا تولد بابای بینهایتیها
#امام_رضایی_ام
♾ @binahayat_ir
@binahayat_ir4_5828026267097635583.mp3
زمان:
حجم:
5.7M
ما چیکار کنیم که زیارترفتنهایِ تکراری برامون عادی نشه و بامعرفت باشه؟
#فانوس
♾ @binahayat_ir
بینهایت
شبیه ماهیای که به طرز عجیبی سالهاست وسط کویر زنده مونده اما نفس نمیکشه چون قطرهای آب وجود نداره،
شبیه حُسنِ یوسفی که به طرز عجیبی سالهاست توی یه انباریِ کاملاً تاریک زنده مونده اما قد نکشیده و برگ نداده چون لحظهای آفتاب به تنش نتابیده،
همونقدر «گمشده» بودم؛ منم همونجوری نمیدونستم که گم شدهم و میشه «پیدا» هم شد... جان شما من هیچ خبر نداشتم که همۀ دنیا همون کویر و همون انباری تاریک نیست!
اما مثل اقیانوسی که طوفان راه بندازه و راه بیفته تا موجهاشو به یه آدمِ دور از ساحل برسونه،
مثل آفتابی که جهت عوض کنه و نزدیکتر بیاد و حتی به جرز و درزهای در و دیوارِ یه انباری متروکه نفوذ کنه تا پرتوهاشو به یه آدمِ دور از روشنایی بتابونه،
همونجوری «پیدا»م کردی. کسی رو که حتی دست دراز نکرده بود سمتت! کسی رو که حتی نمیدونست باید دست دراز کنه سمتت!
پیدام کردی... اقیانوس شدی واسه ماهیِ دلم که هزار سال تو کویر نفسنفس زده بود و فکر میکرد زندگی همین تقلاست دیگه! نور شدی واسه حسنیوسفِ قلبم که هزار سال تو ظلمات مونده بود و خیال میکرد همۀ جهان همین تاریکیه دیگه!
امروز یادت افتادم؛ همون موقعی که داشتم دعا میکردم زنگ فارسی زودتر تموم شه، آقای رضاییِ فارسیمون پای تخته نوشت:
ما نبودیم و تقاضامان نبود؛
لطف تو ناگفتهٔ ما میشُنود...
اولش میشنوَد خوندمش! بعدش درست خوندمش و بعد، هوش و حواسم راهیِ گوشۀ شرقیِ طلاییِ شما شد و از ادامۀ ساعت فارسی چیزی یادم نمونده... چون با خودم فکر کردم اگه نبودی چی میشد؟ اگه به من نرسیده بودی؟ اگه به من نتابیده بودی؟ اگه منو بغل نکرده بودی؟
عزیزترین! من توی باتلاقِ شکها و ترسها و ندونستنها و لجها و غمهام غرق بودم و شما منو ازش نجات دادی، دستی به سر و روم کشیدی، لباسمو تکوندی و گفتی خب، دیگه دستمو ول نکن! و من جداً چیکار میکردم اگه منو نمیخواستی؟
مهربونترین! واقعاً من باید به کی تبریک بگم؟ به شما؟ یا به خودم و همۀ اونایی که دستشونو محکم نگه داشتهی تا گم نشن؟
تولدت مبارک امن! رفیق! آغوش!
تولدت مبارک کسوکار... پشتوپناه... آرامشبخش...
تولدت مبارک شاهراهِ آسمون... تونل نجات... پناهگاهِ ضدضربه...
تولدت مبارک صاحب بینهایتیها... تکیهگاه بینهایتیها... پدر بینهایتیها!
فدای قلب رئوفت که بچههات رو از تاریکیهای آخرالزمون کشوندی سمت نور توحید و انداختیشون به فکرِ کارهای مهم توی دنیا...
تولدت مبارکِ دلهای ما که به شما گرمن!
♾ @binahayat_ir