#داستان_امروز 《شیوه‌ی شیطان》 حتما تجربه کرده‌اید که وقتی عملکرد بدی را نقد می‌کنیم برخی می‌گویند: چرا خوبی‌هایش را نمی‌بینید؟ البته که دیدن توامان نکات مثبت و منفی لازمه‌ی نقد سازنده است اما هدف آنانکه این جمله را بیان می‌دارند اغلب ممانعت از نقد است اصل حرفشان این است که: 《چون خوبی‌هایی هم دارد بدیهاییش را نقد نکنید!》 ◀️ حالا یک حکایت بخوانیم: روزی حضرت موسی برای مناجات به كوه طور می‌رفت، شیطان هم در پی او رفت.  یكی از فرشتگان شیطان را نهیب زد و گفت: از دنبال موسی برگرد كه او كلیم خداست مگر امید داری كه بتوانی او را بفریبی؟  شیطان گفت: آری. چنان كه پدر او حضرت آدم را به خوردن گندم فریفتم از موسی هم امید دارم كه چنین شود. حضرت موسی متوجه شد شیطان گفت: ای موسی می‌خواهی تو را شش پند بیاموزم؟  حضرت موسی فرمود: خیر. من احتیاج ندارم از من دور شو. جبرئیل نازل شد و گفت: ای موسی صبر کن و گوش بده ، او الان نمی‌خواهد که تو را فریب دهد. موسی ایستاد و فرمود هر چه میخواهی بگو شیطان گفت: آن شش پند این است: اول: در وقت دادن صدقه به یادم باش و زود صدقه بده كه ممكن است زود پشیمانت كنم گرچه آن صدقه كم و كوچك باشد چون ممكن است همان صدقه كم تو را از هلاكت نجات دهد و از خطر حفظ نماید. دوم: ای موسی با زن بیگانه و نامحرم خلوت نكن چون در آن صورت من نفر سوم هستم و تو را فریفته و به فتنه می اندازم و وادار به زنا می‌كنم. سوم: ای موسی در حال غضب به یادم باش زیرا در حال غضب تو را به امر خلاف وادار می نمایم و آرزو می كنم كه اولاد آدم غضب كند تا من مقصودم را عملی سازم. چهارم: چیزهایی كه خداوند ازآنها نهی كرده نزدیك نشو چون هر كس به آنها نزدیك شود من او را به حرام و گناه می‌اندازم. پنجم: در دل خود فكر گناه وكار خلاف راه مده چون اگر من دلی را چرکین دیدم به طرف صاحبش دست دراز می‌کنم و او را اغوا می‌کنم، تا آن کار خلاف را انجام دهد . ششم: ….. تا خواست كه ششم را بگوید جبرئیل حضرت موسی(ع) را نهیب زد و فرمود: ای موسی حركت كن و گوش مده كه او می‌خواهد در نصیحت ششم تو را بفریبد.  لذا موسی حركت كرد و رفت. شیطان فریاد زد و گفت: وای بر من پنج موعظه را كه اساس كارم در آنها بود شنید و رفت می‌ترسم كه آنها را به دیگران بگوید و آنان هدایت شوند. من می خواستم پس از پنج کلمه حق ، او را به دام اندازم و او و دیگران را فریب دهم ولی از دستم رفت. ✅ حکایت خوبی است برای درک شیوه شیطان در اختلاط حق و باطل جهت گمراهی انسان 📌جمع‌بندی: 《ما وظیفه داریم باطل را رد کنیم ولو اینکه بین سخنان و رفتار حق قرار گرفته باشد》 ✍ #م_طالبی_دارستانی کانال #بانوی_تمدن_ساز🔻 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3589996566C30f040f3b9

🔥🔥خیییلی فووری و مههههم 🔥🔥 ♨️#امامِ_گذشته رابایدفقط#اطاعت‌کرد، ولی #امامِ_حال را که‌نبایدفقط‌اطاعت‌کرد! 🔇بلکه‌باید#پیش‌‌ازآنکه‌او #لب_بگشاید، مطلوب او را فهمید و محقق کرد 💯مشاهده‌ و انتشار این کلیپ، آمادگی مومنین برای ظهور حضرت را به طرز قابل توجهی افزایش خواهد داد #امام_زمان #ماه_رمضان #جهاد_تبیین #مطالبه_گری @bode4om

آخ آخ آخ دست رو دلم نذار ..... هرجا این رو گفتیم گفتند شماها جلوی امام حرکت میکنید! بعد امام رو انداختند جلو تا دشمن اول به او دسترسی پیدا کنه!!!!! اسم این، پشت رهبر بودن است؟ سرباز جلوی فرمانده میره تا آسیبی به فرمانده نرسه‼️ نه اینکه امام رو سپر خودش کنه‼️ الانم برای جام زهر مذاکره با دشمن علنی، امام را جلو انداخته اند و یک عده هنووووز منتظرند تا امام بیان به جای ما تبیین کنند که آمریکا شیطان بزرگ است یعنی چی‼️ @bode4om

#داستان_امروز 《پروژه تخریب به نام نقد》 دوستی گفت: می‌گویند دیدید شما هی مطالبه کردید و تجمع کردید اینها هم یادگرفتند شروع کردن؟ حالا آشوب بشه کی جواب میده؟! گفتم: متاسفانه این عده علاوه بر عدم اشراف بر گفتمان انقلاب و اسلام از تاریخ آشوب‌های پس از انقلاب هم چیزی نمی‌دانند یحتمل اگر می‌دانستند می‌گفتند: غائله ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ دانشگاه تهران هم به جهت مطالبه‌گری انقلابیون برپاشد! یا آشوبهای ۱۳۷۸ یا فتنه‌ی ۱۳۸۸ یا تنشهای ۱۳۹۶ یا ناآرامی‌های ۱۳۹۸ و غائله‌ی بنزین یا اغتشاشات زن، زندگی، آزادی! گفت: می‌گویند وقتی شما مطالبه‌ی میدانی دارید آنها هم حق دارند مطالبه میدانی داشته باشند! گفتم: می‌دانید مشکل کجاست؟ اینکه دچار #اختلال_محاسباتی شده‌اند و تفاوتی بین مطالبه‌ی "حق" و "باطل" نمی‌بینید! این حرف اینان به‌قدر این جمله مضحک است👇 《وقتی تشنه‌ای طلب آب نکن؛ ممکن است دیگری طلب مشروب کند!》 ✅ دقیقا به همین دلیل قوه‌ی عاقله‌ی نظام شرط رعایت مبانی اسلام را در اصل۲۷ لحاظ کرده است گفت می‌گویند: شما تندرواید! گفتم: اگر تندروی آن است که پای امر حضرت آقا بایستیم باید تشکر کنیم بابت این لقب! هر چند هنوز خودمان را شایسته‌ی آن نمی‌دانیم اما کاش اندکی ولایتمدار بودند که این امر حضرت آقا را می‌شنیدند: نگذارید پرچم آرمانخواهی و مطالبه‌گری دست دیگران بیفتد ... گفتم:خوب است ایشان پاسخ دهند که تاکنون برای اجرای این امر حضرت آقا چه کرده‌اند؟ جز اجرای دستور تخریب پرچمداران این عرصه برخلاف تذکرات حضرت آقا، بروندادی دارند که باورشود به واقع اهل نقد سازنده‌اند؟ ✍ #م_طالبی_دارستانی 🆔@banooyetamadonsaz

🤔🤔🤔 بعد از انتخابات ۸۸ که به بهانه تقلب ریختن تو خیابون و شورش کردن... اون موقعی که به بهانه اشتباه پدافندی، هواپیما ساقط شد و اونها ریختن تو‌ خیابون .... اون موقعی که به بهانه مرگ مهسا امینی ریختن تو‌ خیابون.... اون‌ موقعی بخاطر سه برابر شدن بنزین ریختن تو‌ خیابون و اغتشاش کردن.... این مواقع هم👆 متدینین و یک عده دغدغه مند، قبلش تجمع کرده بودند؟؟؟ گاهی بعضیا یه جوری حرف میزنن انگار تو این مملکت زندگی نمیکنن یا واقعا آلزایمر دارن... مگه طایفه نانجیب افساد طلب برای اغتشاش، دنبال دلیل میگرده؟؟؟ بهانه رو خودش جور میکنه.... @bode4om

ساکن عراق بود می‌گفت: شنیدم که تومان ایران به پایین‌ترین سطح خود در برابر دلار سقوط کرده است. احساس شادی عجیبی کردم و به همسرم گفتم: “این یک فرصت بی‌نظیر است، می‌روم ارز تبدیل کنم تا در سفر آینده‌مان به ایران سود ببریم!” به صرافی رسیدم، جایی که مملو از جمعیت بود. صرافی‌ای را که می‌شناختم صدا زدم و گفتم: “عجله کن برایم تبدیل کن، تومان ضربه فنی شد!” اما او با لبخندی آرام پاسخ داد: “بله، اما نوبتت را صبر کن!” در حالی که منتظر نشسته بودم، مردی پنجاه‌ساله با سیمایی موقر و آرام در کنارم نشسته بود. او تسبیحی از خاک کربلا در دست داشت و چشمانش آرامشی عمیق را نشان می‌داد. ناگهان قطره اشکی بر گونه‌ی صافش جاری شد و با صدایی آرام اما پر از درد گفت: “برادر، از حرفت دلم شکست.” احساس شرمندگی کردم و با تردید پرسیدم: “چرا حاجی؟” او با چشمانی که حکمت سال‌ها را در خود داشت به من نگاهی انداخت و پرسید: “آیا شیعه هستی؟” سریع جواب دادم: “بله، قطعاً!” سرش را با اندوه تکان داد و گفت: “به نظر می‌رسد که آن‌طور که باید، در زیارت عاشورا تأمل نکرده‌ای… چگونه می‌توانی از سقوط ارزش پول کشوری که پرچم‌دار تشیع است، خوشحال باشی؟ کشوری که مردمش بهای تحریم‌ها و دشمنی‌ها را به دلیل ایستادگی در برابر استکبار و ظلم می‌پردازند؟” لحظه‌ای سکوت کردم، سپس پرسیدم: “این چه ارتباطی با زیارت عاشورا دارد؟” او با اندوه لبخند زد و گفت: “مگر در زیارت امام حسین (ع) نمی‌گویی: (من با کسانی که با شما در صلح‌اند، در صلح هستم و با کسانی که با شما در جنگ‌اند، در جنگ هستم)؟ پس چگونه از ضعف اقتصادی کشوری که در کنار مستضعفان ایستاده، خوشحال می‌شوی؟ کشوری که خون فرزندانش در عراق، سوریه، یمن و فلسطین برای دفاع از عقیده و مقدسات جاری شده است؟ آیا خون فرمانده سلیمانی را فراموش کرده‌ای، کسی که جانش را فدا کرد تا سرزمین‌های ما مورد تجاوز قرار نگیرد و ناموسمان محفوظ بماند؟” سکوتی سنگین بین همه حاکم شد، گویی کلماتش ما را از خواب غفلت بیدار کرده بود. سپس با صدایی پر از یقین ادامه داد: “من فقط کالای ایرانی می‌خرم و از حمایت اقتصاد کشورهایی که به سوی سازش رفته‌اند، خودداری می‌کنم. زیرا هر درهمی که به آنها برسد، به گلوله‌ای تبدیل می‌شود که بر سر کودکان یمن، سوریه و عراق فرود می‌آید.” سرم را پایین انداختم و از شادی‌ای که بی‌معنا بود، شرمنده شدم… تومان سقوط نکرد، بلکه ما در آزمون سقوط کردیم و تومان ما را شرمنده کرد!