eitaa logo
بوی عطرخدا
2.5هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
30 فایل
༻﷽༺ قايقـ زندگيتـ را  دستـ کسيـ بسپـار که صاحب ساحلـِ آرامشـ استـ 😍 خدا "مولـاجان،میخوایم صدامون‌رو بشنوۍ 🔴کپی و انتشار محتوای کانال فقط با درج لینک کانال مجاز است. کانال_بوی_عطر_خدا_در_تلگرام👇 https://t.me/boe_atre_khodaa
مشاهده در ایتا
دانلود
7.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ذکری برای رفع فشارهای زندگی 🎤حجت‌الاسلام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ‎@boe_atre_khodaa ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ ٱللَّهِ حَقٌّ(قصص۱۳) نباشد و بداند که حق است. ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ‎@boe_atre_khodaa ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
✨🌙🌙✨ ✨﷽✨ 🔴 ✍یکی از دوستان قدیمی که در ارتش با درجه تیمساری خدمت می‌کرد روزی مطلبی را برای من تعریف کرد که فوق‌العاده زیبا بود: در سال ۱۳۵٠ هنگامی که با درجه سرهنگی در ارتش خدمت می‌کردم، آزمونی در ارتش برگزار شد تا افراد برگزیده در رشته حقوق عهده‌دار پست‌های مهم قضائی در دادگاه‌های نظامی ارتش شوند. در این آزمون، من و ۲۵ نفر دیگر رتبه‌های بالای آزمون را کسب کرده و به دانشگاه حقوق قضائی راه یافتیم.                    ✏️✏️✏️✏️✏️✏️ دوره تحصیلی، یک ساله بود و همه با جدیت دروس را می‌خواندیم. یک هفته مانده به پایان دوره، روزی از درب دژبانی در حال رفتن به سر کلاس بودم که ناگهان دیدم دو نفر دژبان با یک نفر لباس شخصی منتظر من هستند و به محض ورود من فرد لباس شخصی که با ارائه مدرک شناسایی خود را از پرسنل سازمان امنیت معرفی می‌کرد مرا البته با احترام، دستگیر و با خود به نقطه نامعلومی برده و به داخل سلول انفرادی انداختند.                    ⚖⚖⚖⚖⚖⚖ هرچه از آن لباس شخصی علت بازداشتم را می‌پرسیدم، چیزی نمی‌گفت و فقط می‌گفت: من مأمورم و معذور و چیز بیشتری نمی‌دانم! اول خیلی ترسیده بودم. وقتی داخل سلول انفرادی رفتم و تنها شدم، افکار مختلفی ذهنم را آزار می‌داد. از زندانبان خواستم تلفنی به خانه‌ام بزند و حداقل خانواده‌ام را از نگرانی خلاص کند که ترتیب اثری نداد و مرا با نهایت غم و اندوه در گوشه بازداشتگاه به حال خود رها کرد.                       ✏️✏️✏️✏️✏️✏️ آن روز، شب شد و روزهای دیگر هم به همان ترتیب گذشت و گذشت، تا اینکه روز نهم، در حالی که انگار صد سال گذشته بود، رسید. صبح روز نهم مجددا دیدم همان دو نفر دژبان به همراه همان لباس شخصی به دنبال من آمده و مرا با خود برده و یک‌راست به اتاق رئیس دانشگاه که درجه سرلشکری داشت، بردند. افکار مختلف و آزاردهنده لحظه‌ای مرا رها نمی‌کرد و شدیدا در فشار روحی بودم.                        ⚖⚖⚖⚖⚖⚖ وقتی به اتاق رئیس دانشگاه رسیدم، در کمال تعجب دیدم تمام هم‌کلاسی‌های من هم با حال و روزی مشابه من در اتاق هستند و البته همگی هراسان و بسیار نگران بودند. ناگهان همهمه‌ای بپا شد که ناگهان در اتاق باز شد و سرلشکر رئیس دانشگاه وارد اتاق شده و ما همگی بلند شده و ادای احترام کردیم.                       ✏️✏️✏️✏️✏️✏️ رئیس دانشگاه با خوش‌رویی تمام با یکایک ما دست داده و در حالی که معلوم بود از حال و روز همه ما کاملا آگاه بود، اینچنین به ما پاسخ داد: هرکدام از شما که افسران لایقی هم هستید، پس از فارغ‌التحصیلی، ریاست دادگاهی را در سطح کشور به عهده خواهید گرفت و حالا این بازداشتی شما، آخرین واحد درسی شما بود که بایستی پاس می‌کردید.                       ⚖⚖⚖⚖⚖⚖ و در مقابل اعتراض ما گفت: این کار را کردیم تا هنگامی که شما در مسند نشستید، قدرتمند شدید و قلم در دستتان بود از آن سوءاستفاده نکنید و از عمق وجودتان حال و روز کسی را که محکوم می‌کنید، درک کرده و بی‌جهت و از سر عصبانیت یا مسائل دیگر کسی را بیش از حد جرمش، به زندان محکوم نکنید! در خاتمه نیز از همه ما عذرخواهی شد و همه نفس راحتی کشیدیم. 📝به قول سعدی شیرازی: ☸زیر پایت چون ندانی، حال مور ☸همچو حال توست، زیر پای فیل ❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ‎@boe_atre_khodaa ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
‌ ✨صلی‌الله علیک یا عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام)✨ ‌ بستم چه دخیل به ضریحش علنی کنج حرمش نوشته‌ام عشق منی عمریست به قصد کربلا رفتم به پابوسی سیّدالکریم الحسنی 🏴 و ، عموی پیغمبر تسلیت باد. 🏴 ‌┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ‎@boe_atre_khodaa ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توکل مفهموم قشنگی داره، یعنی خدایا، من نمی‌دونم چه جوری، ولی تو درستش کن! " " ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ‎@boe_atre_khodaa ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان شناسی ۳۰۰.mp3
10.65M
۳۰۰ قلب ممکن است که بمیرد! قلب مُرده خیلی چیزها را فراموش می‌کند. و خیلی چیزها را اشتباه می‌فهمد. √ قلب چگونه از تعادل خارج می‌شود؟ √ و چگونه در بیراهه‌ها گم شده و از دریافت حقیقت کور می‌شود؟ √ چگونه می میرد؟ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ‎@boe_atre_khodaa ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
✔️ ...! ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﯽ، ﭼﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﻫﯽ ﻭ ﯾﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﮕﻮﯾﯽ، ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ ...! ✔️ﮔﺎﻫﯽ ﻧﮕﻔﺘﻦ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦِ ﺳﺨﻨﺎﻥِ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﺒﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ.ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ ...! ✔️ﯾﮏ ﻭﻗﺘﻬﺎﯾﯽ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﯼ ﺑﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﻧﯿﺶ ﺩﺍﺭ، ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﮐﻨﺪ ...! ✔️ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯼ ﭼﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﺮ ﺳﺮﺕ ﺁﻭﺍﺭِ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺁﻣﺪ، ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻣﻘﺼﺮ ﻧﮑﻦ, ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺩﻟﯿﻞِ ﺍﺻﻠﯽ ﺭﺍ، ﺩﺭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﯿﺎﺑﯽ ...! ✔️ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺲِ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ, ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻦ, ﮐﻪ ﺫﻫﻨﺖ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﺖ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻤﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﺩ ...! ✔️ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ " ﺳﮑﻮﺕ" ﭘﺎﺳﺦِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺭﺩﻫﺎﺳﺖ ...! ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ‎@boe_atre_khodaa ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
📿وَلاَ مِیرَاثَ کَالاَْدَبِ 🟤و هیچ میراثى چون ادب ✍منظور از ادب حسن معاشرت با مردم و تواضع در برابر خلق و خالق و برخورد پسندیده با همه افراد است. معنى اصلى واژه ادب دعوت کردن است و از آنجایى که اخلاق نیک و برخورد شایسته مردم را به خوبى ها دعوت مى کند آن را ادب نامیده اند. جمله زیبایى نیز از حکیم ایرانى بزرگمهر در این زمینه نقل شده است که مى گوید: بهترین میراثى که پدران براى فرزندان گذارده اند ادب است، زیرا کسى که داراى ادب باشد به وسیله آن مى تواند اموال فراوانى کسب کند; ولى اگر پدر مال فراوانى بدون ادب براى فرزند گذاشته باشد فرزند با بى ادبى و نادانى همه را تلف کرده و از مال و ادب تهى دست مى شود. 📘 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ‎@boe_atre_khodaa ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🌺🌿﷽🌺🌿 💚همه ی ما کارتون زیبای پینوکیو رو دیدیم و از اون خاطرات خوبی داریم. ولی...شاید خیلیها هیچ چیز جز داستان سطحی از این اثر فوق العاده رو متوجه نشن. ✍نویسنده داستان کارلو کلودی میگفت: 🌺🌿که هدف ازخلق شخصیت پدر ژپتو، نشون دادن شخصیت خداوند “آفریدگار و خالق ” بوده که با چه عشق و علاقه ای پینوکیو رو خلق کرده بوده و در هر شرایطی از پینوکیو حمایت میکرده حتی وقتی که پینوکیو از پدر ژپتو دور میشده اما باز از حمایت و عشق خالقش بهره مند بوده. ✅هدف نویسنده به تصویر کشیدن عشق همیشگی پروردگار نسبت به بنده اش توسط پدر ژپتو بوده است. هدف از خلق جوجه اردک” جینا” نشون دادن عقل، قلب و روح پاک پینو کیو بوده که در هر شرایطی پینوکیو رو از انجام کارهای اشتباه منع میکرده و این جوجه اردک پاک و معصوم رو در وجود همه ی بندگانش به ودیعه گذاشته 🚨اما انسانها هم مثل پینوکیو هیچ وقت به الهامات و حرفای این جوجه اردکشون گوش نمیکنن و کار خودشونو میکنن و همیشه دچار سردرگمی و عذاب میشن همونطور که پینوکیو هیچ وقت به الهامات قلبش گوش نمیداد و همیشه دچار خسران میشد. 🚨هدف از خلق شخصیت روباه و گربه نره به تصویر کشیدن نفس پینوکیو بوده که همیشه با وعده های پوچ و توخالی پینوکیو رو به گمراهی میکشوندن و مایه ی دوری پینوکیو از پدر ژپتو میشدن همونطور که انسانها با پیروی از نفس درونشون از خداوند دور میشن . 🚨اگه یادتون باشه توی یه قسمتی از داستان پینو کیو دروغ که میگفت دماغش دراز میشد و توی عذاب شدیدی قرار میگرفت و پری اونو میبخشید و دوباره دماغش خوب میشد، 🌺🌿نویسنده میگفت منظور من از خلق این سکانس این بوده که به بیننده بگم که توازن و تعادل روح پاک آدمی رو بهم میریزه و مجبور بودم اینو توی جسم پینوکیو نشون بدم و همه ی انسانها همیشه یه پری مهربون در وجودشون دارن که به محض بازگشت از گناه اونارو میبخشه و در آغوش میگیره . 🦋اگه یادتون باشه توی یه قسمتی روباه و گربه نره با تعاریف آنچنانی از یک شهر بازی پینوکیو رو گول میزنن و سوار بر یک کالسکه ی بزک شده میشن و میرن به شهر آرزوهاشون، وقتی صبح بیدار میشن تبدیل به یه حیوان دراز گوش میشن و اینجا پینو کیو میفهمه که اشتباه کرده، 🌺🌿کارلو کلودی میگه اغلب انسانها گول نفس خودشونو میخورن و در پی زرق و برق ، سوار بر این کالسکه ها میشن و وقتی به مقصد میرسن متوجه میشن که گوششون دراز شده و اشتباه کردن، سرتونو درد نیارم نویسنده میگه بعد اینکه پینوکیو وقتی تمام دنیا رو گشت و تمام اشتباهاتشو کرد آخرش تصمیم میگیره که پیش پدر ژپتو برگرده و وقتی میرسه از ژپتوی پیر میخاد که اونو تبدیل به یه انسان واقعی کنه چون دیگه از چوبی بودن خسته شده بوده و صبح بیدار میشه میبینه که آرزوش برآورده شده و تبدیل به یه انسان واقعی شده 🧑‍🌾 کارلو کلودی میگه هدفم از خلق این سکانس این بوده که به مخاطب بگم که اگه به سوی خالق خودت برگردی یک انسان واقعی میشی وگرنه پینوکیوی چوبی بیش نیستیم. ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 👇🏻 ‎https://t.me/boe_atre_khodaa 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1113718978C7b4fc86c52 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄