با دمپایی رفته بود سرکوچه نون بخره
تلفن زنگ خورد
مادر مصطفی گوشی رو برداشت و با تعجب گفت: آخه با دمپایی؟
تلفن رو که قطع کرد گفت: مصطفی بود، از فرودگاه زنگ میزد و میگفت داره میره بم به زلزلهزدگان کمک کنه
یکی از بچههای هلال احمر رو دیده بود و باهاش رفته بود
#مثل_مصطفی
💬 کیان ایرانی
🕊🏴🥀🏴🕊
از شهدا ...
بہ جامانده ها ...
هنوز هم #شهادت مےدهند
اما بہ اهــل درد
نه بے خیال ها
فقط دم زدن از شهـدا افتخار نیست ...
باید زندگےمان ، حرفمان ، نگاهمان ، لقمه هایمان ، رفاقت مان هم بوی شهدا بگیرد ...
شادی روح امام راحل و شهدا
صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
و عجل فرجهم