آیت الله معزی می گفت:
این حاج آقا فخری را که شما او را عبا بر دوش و با آن شکل و قیافه ساده و بی پیرایه در کوچه و خیابانهای قم می دیدید، در جوانی برای خودش شوکتی داشته است.
آقا فخر با آنکه در یک خانواده روحانی به دنیا آمده بود ولی در جوانی یکی از شیک پوش ترین جوانهای تهران بود.
او بسیار تیزهوش و در تحصیل بسیار موفق و کوشا بود و مقدماتش هم فراهم شده بود تا برای ادامه تحصیل به اروپا اعزام شود.
ولی موقع رفتن، از پرواز جا می مونه!
بعدها حکمت جا موندن از پرواز می فهمد!
یک روز این آقا فخر، با آن لباسهای بسیار شیک، با آقا شیخ مرتضی زاهد روبرو می شود و آقا شیخ مرتضی او را موعظه ای می کند و مطالبی را با آن نفس رحمانی و معنوی برای او می گوید.
بعد از این ملاقات، دگرگونی و تغییری بسیار چشمگیر در آقا فخر پیدا می شود، تا آنجا که از همان فردای این دیدار مشاهده می شود آقا فخر به یک باره همه آن لباسهای جهت دارش را به کناری گذاشته و یک عبایی بر دوشش انداخته است »
و زندگیش متفاوت می شود!
یک زندگی کاملا صبغه اللهی!
یکپارچه نور و دور از هر گونه آلودگی و گناهی!
#گروه_چله_حضور
https://eitaa.com/joinchat/3052208800C66fcc9cfd4
#کانال_چله_حضور
https://eitaa.com/chele_hozor
مغز متفکـر انقلابـــــ🌙
آیت الله شهید مرتضی مطهری🌷
تاریخ تولد: ۱۳ / ۱۱ / ۱۲۹۸
تاریخ شهادت: ۱۱ / ۲ / ۱۳۵۸
محل تولد: مشهد
محل شهادت: تهران
مزار: حرم حضرت معصومه
*🌷ساعت حدود ۷ شب بود🌙 که گروه فرقان،تیم سه نفره ترور، شامل بصیری، نیکنام و وفا قاضیزاده⭕ مقابل منزل شهید مطهری در خیابان دولت تهران توقف میکنند.🚘 در تاریکی شب آنها خودروی استاد مطهری را تعقیب میکنند⭕و هنگامی که استاد به منزل شخصیاش میرفتند ظاهرا در این هنگام🍂 قاتل اصلی به استاد مطهری نزدیک میشود و او را به نام صدا میکند⁉️ و پس از برگشتن آیت الله مطهری گلولهای به زیر گوش او شلیک میکند💥 که از اَبروی چپش خارج میشود🥀و شربت شهادت را مینوشد🕊️ قاتل پس از این اقدام، از طریق یک کوچه فرار میکند و خود را به اتومبیل خود میرساند🚘 و با دو نفر دیگر به سمت شرق تهران فرار میکنند و سرانجام دستگیر میشوند❌استاد مطهری روحانی شیعه، استاد فلسفه اسلامی، و کلام اسلامی تفسیر قرآن و مغز متفکر انقلاب🍃 ترور او در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ صورت گرفت🥀روز کشته شدن استاد با یک روز تأخیر عنوان شد🌙 و ۱۲ اردیبهشت مجدداً به این مناسبت به نام روز معلم نام گرفت🌷پیکر او به دستور امام(ره) به قم منتقل شد💫و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد*🕊️🕋
#آیت_الله_شهید_مرتضی_مطهری
#شادی_روح_پاکش_صلوات 💙🌷
#گروه_چله_حضور
https://eitaa.com/joinchat/3052208800C66fcc9cfd4
#کانال_چله_حضور
https://eitaa.com/chele_hozor
4.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بمناسبت روز معلم .
با عجیب ترین معلم تاریخ ایران آشنا شوید ، که تاکنون از آن بیخبر بودید !
این معلم راننده کامیون بوده که به خواستگاری دختر مورد علاقه شان رفته و بخاطر نداشتن مدرک بالا جواب رد شنیده ، بعد آن درس خواند و فوق لیسانس فیزیک اتمی را گرفت و بعد معلم شد و با همان دختر ازدواج کرد ، ولی عشق او کامیونش بودکه هرگز کنارش نگذاشت !
حتی گاهی با همان کامیون به مدرسه میآمد ! لوطی مسلک بود ، نه انجمن های اولیا مربیان و نه سیستمهای انضباطی نتوانستند اخلاقش را عوض کنند! جوابش در قبال تغییر کلام این بود که اگر مشکلی دارید من خوشحال میشوم بروم با کامیونم کار کنم !
اما مشکلی نبود ، چون پر طرفدارترين معلم فیزیک شيراز بود و وقتهای کلاسهای خصوصیش یک ساله و دو ساله بود!
اکنون دانش آموزان کلاس او بعد ۴۰ سال دور هم جمع شده اند تااز زحمات معلمشان اینگونه تقدیر کنند! نکته جالب اینجاست که بیشتر دانش آموزان او اکنون مهندس عمران شده اند، او معتقد است که معلمان ما باید انسان بسازند👌
روز معلم مبارک 💚💚
#گروه_چله_حضور
https://eitaa.com/joinchat/3052208800C66fcc9cfd4
#کانال_چله_حضور
https://eitaa.com/chele_hozor
3.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدمت به #مادر و عنایت ویژه امام #زمان(عج) به حاج آقا فخر عبادوز
#گروه_چله_حضور
https://eitaa.com/joinchat/3052208800C66fcc9cfd4
#کانال_چله_حضور
https://eitaa.com/chele_hozor
آیت الله مبشر کاشانی نقل می کنند روزی شخصی از مرحوم آقا فخر تهرانی «اعلی الله مقامه» ، از سیرو سلوک سوال کرد؛
اقا فخر تهرانی فرمود :
برو در خانه اهل بیت گدایی کن
آن شخص گفت :چگونه ؟؟
ایشان پاسخ داد :
گدایی چیزی نیست که من بخواهم یاد بدهم برو گدایی کن ...
📚سر دلبران
#گروه_چله_حضور
https://eitaa.com/joinchat/3052208800C66fcc9cfd4
#کانال_چله_حضور
https://eitaa.com/chele_hozor
✳️ مکاشفه حاج آقا فخر تهرانی در درمان بیماریها ی افراد
⬅️آیت الله مبشر کاشانی:
در اوایل انقلاب، چند روزی بود که آیتالله بهجت مریض بود. یک روز حاج آقا فخر منزل ما آمد و گفت: از منزل آقای بهجت میآیم.
گفتم:به چه مناسبت آنجا رفتید؟
فرمود: رفتم مطلبی را تذکر دهم.
گفتم: مگر چه شده بود؟
فرمود: برای مداوای مریضی آقای بهجت رفتم.
وقتی درِ منزل را باز کرد.
گفتم:آقا! آیا نان و آب گوجه فرنگی، هم، غذا شد که شما میخورید؟
گفتند: چه کار کنم؟ چند روزی است که خانواده به مسافرت رفته اند؛ جهتِ غذا، چند عدد گوجه فرنگی را میکوبم، نان در آب گوجه میزنم و میخورم.
حاج آقا فخر فرمود: به ایشان گفتم: همین علت ضعف و مریضی شما شده است.
پس از بیان این مطالب، از مرحوم حاج آقا فخر پرسیدم، از کجا متوجه شدید که آیتالله بهجت، به این علت مریض شده است؟
فرمود: در اتاق نشسته بودم.
ناگهان در مکاشفهای دیدم، آقای بهجت، در کاسهای، چند عدد گوجه را کوبید و نان را، در آب گوجه تریت کرد و خورد.
در حال مکاشفه به من گفتند: همین باعث ضعف و مریضی ایشان شده است.
بعد از آنکه حاج آقا فخر از آیتالله بهجت خداحافظی میکند و جدا میشود.
آیتالله بهجت به یکی از مریدان حاج آقا فخر، که همراه ایشان، به خدمت آقای بهجت رسیده بودند.
فرموده بود:
قدر این حاج آقا فخر را بدانید. ایشان آدم کم نظیری هستند.
#گروه_چله_حضور
https://eitaa.com/joinchat/3052208800C66fcc9cfd4
#کانال_چله_حضور
https://eitaa.com/chele_hozor
چله حضور
خدمت به #مادر و عنایت ویژه امام #زمان(عج) به حاج آقا فخر عبادوز #گروه_چله_حضور https://eitaa.com/jo
تو فکر این بودم حاج آقای فخر تهرانی چه کارایی کرده که به چنین مقام هایی رسیده؟!
خدمت خالصانه به مادر پیرشون!
دوری از لقمه های شبهه ناک!
انقدر این مرد الهی نسبت به لقمه های شبهه ناک حساس بودن، که سال ها ازخوردن نان گندمی که همه می خوردند و احتمال می داد که صاحبان زمین شون ناراضی باشند، پرهیز می کرد و خود اقدام به خرید گندم و تهیه نان می کرد!
وابستگی و علاقه شدید به اهل بیت علیهم السلام
دستگیری از فقرا و نیازمندان و......
آزار نرساندن به هیچ موجود زنده ای در اطراف خودش!
و.....
هر چی بیشتر در احوالات این مرد الهی مطالعه کردم، متوجه شدم سر رضایت امام زمان علیه السلام از ایشون چی بوده!
راستی، یک سوال؟
من و شما هم به همون میزان که حساس باشیم نسبت به اعمال مون و از کلیشه بودن و روزمره بودن خارج بشیم و منطبق کنیم همه کارهامون با رضایت مولامون؛
به همون میزان رضایت ارباب نازنین غریب مون را به دست میاریم.
چله حضور
بمناسبت روز معلم . با عجیب ترین معلم تاریخ ایران آشنا شوید ، که تاکنون از آن بیخبر بودید ! این معل
چقدر خوبه آدم تو هر لباسی باشه، خوب بدرخشد و تو ذهن و قلب مردم به نیکی یاد بشه❤️
🔸داستانی شنیدنی:
در یکی از مدارس،دور افتاده یاسوج معلمی دچار مشکل شد و موقتا برای یک ماه معلم جایگزینی بجای او شروع به تدریس کرد. این معلم جایگزین در یکی از کلاسها سوالی از دانشآموزی کرد که او نتوانست جواب دهد، بقیه دانشآموزان شروع به خندیدن و او را مسخره میکردند.
معلّم متوجّه شد که این دانش آموز از اعتماد به نفس پایینی برخوردار است و همواره توسّط هم کلاسی هایش مورد تمسخر قرار می گیرد.
زنگ آخر فرا رسید و وقتی دانشآموزان از کلاس خارج شدند، معلّم آن دانشآموز را فرا خواند و به او برگهای داد که بیتی شعر روی آن نوشته شده بود و از او خواست همان طور که نام خود را حفظ کرده، آن بیت شعر را حفظ کند و با هیچکس در مورد این موضوع صحبت نکند.
در روز دوم معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن بیت شعر را پاک کرد و از بچّه ها خواست هر کس در آن زمان کوتاه توانسته شعر را حفظ کند، دستش را بالا ببرد.
هیچکدام از دانشآموزان نتوانسته بود حفظ کند.
تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز دیروزی بود که مورد تمسخر بچّه ها بود.
بچّه ها از این که او توانسته در این فرصت کوتاه شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند.
معلّم خواست برای او کف بزنند و تشویقش کنند.
در طول این یک ماه، معلّم جدید هر روز همین کار را تکرار میکرد و از بچّه ها میخواست تشویقش کنند و او را مورد لطف و محبّت قرار میداد.
کم کم نگاه همکلاسیها نسبت به آن دانشآموز تغییر کرد.
دیگر کسی او را مسخره نمیکرد.
آن دانشآموز خود نیز دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره معلّم سابقش "خِنگ" مینامید، نیست، پس دانشآموز تمام تلاش خود را میکرد که همواره آن احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن و ارزشمند بودن در نظر دیگران را حفظ کند.
آن سال با معدّلی خوب قبول شد.
به کلاسهای بالاتر رفت.
در کنکور شرکت کرد و وارد دانشگاه شد.
مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی خود را گرفت و هم اکنون پدر پیوند کبد جهان است که در بیمارستان ابن سینای شیراز شهر صدرا صدها پیوند کبد انجام داده است.
این قصه را *دکتر ملک حسینی* در کتاب زندگانی خود و برای قدردانی از آن معلّم که با یک حرکت هوشمندانه مسیر زندگی او را عوض نمود، در صفحه اینستاگرامش نوشته، انسانها دو نوعند:
نوع اوّل کلید خیر هستند. دستت را میگیرند و در بهتر شدنت کمک کرده و به تو احساس ارزشمند بودن میدهند.
نوع دوم انسانهایی هستند که با دیدن اوّلین شکستِ شخص، حس بیارزشی و بدشانس بودن را به او منتقل میکنند.
این دانشآموز میتوانست قربانی نوع دوم این انسانها بشود که بخت با او یار بود.
و آن معلم کسی نبود جز *محمد بهمن بیگی* اَبَر مردی بزرگ که چون ستارهای در دل شبهای سیاه روزگاران درخشید و معجزه کرد.
استاد بهمن بیگی نویسندهای چیره دست با ذهنی خلاق و مدیری لایق بود و نشان داد که اگر اراده باشد میتوان مردمی را از فرش به عرش رساند که نمونه آن دکتر ملک حسینی است.
روحش جاودان و یادش گرامی. 💐❤️
#گروه_چله_حضور
https://eitaa.com/joinchat/3052208800C66fcc9cfd4
#کانال_چله_حضور
https://eitaa.com/chele_hozor
سلام رفقا
تعداد سوالات ارسالی زیاده
اگر سوال خونده شده و پاسخ دریافت نکردین، صبور باشید ☺️
چون برخی سوالا، حالت عمومی دارد، در قالب فایل صوتی، انواع کلیب، دست نوشته و.... در گروه به صورت عمومی پاسخ داده می شود.
گروه را دنبال کنید و مطمئن باشید پاسخ سوالات تون سر فرصت دریافت خواهید کرد.
اگر بیشتر از یک هفته پاسخ دریافت نکردین، مجددا ارسال کنید😁