eitaa logo
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
715 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
10.5هزار ویدیو
339 فایل
کانال سبک زندگی👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ ⚫️ کربلا، نماد همه تاریخ - قسمت نهم ❌ بعضی‌ها کار بد را بد انجام می‌دهند، بد را بد اجرا می‌کنند، یعنی چه؟ اصل کشتن امام بد است، حالا اگر کشتن امام همراه با شهادت فرزندان و برادران و اصحاب، تشنگی، اسب بر اجساد مطهر شهدا تاختن، غارت اموال، آتش زدن خیمه ها، اسارت زن و بچه به فجیع ترین وضع ممکن، سر بریده شهدا بر سر نیزه، رها کردن اجساد مطهر زیر آفتاب، اگر کشتن امام همراه با این فجایع باشد، کار بد را بد انجام دادند، خیلی هم بد انجام دادند... لشکر یزید ابن معاویه لعنت الله علیه کار بد را خیلی بد و فجیع انجام دادند، خدایا عذابشان را زیاد کن... حضرت امیرالمؤمنین امام علی ابن ابیطالب علیه السلام فرمودند خداوند ما را انتخاب کرد، و برای ما شیعه را انتخاب کرد، و علامت شیعه یکی‏‌اش این است که «تنصروننا» ما را نصرت و یاری می‏‌دهند «یفروحون لفرحنا» از خوشحالی ما شادمانند و «یحزنون لنا» و از ناراحتی ما غمگینند «یبذلون اموالهم» در راه خدا و اهل بیت اموالشان را خرج می‌کنند، فقیر و مسکین اطعام می‌کنند، بذل مال می‏‌کنند، اینهایی که در شادی اهل بیت شادند و در عزای اهل بیت غمناکند و در این راه بذل مال می‌کنند «اولئک منا» اینها از ما هستند «و الینا» و به سوی ما می‌‏آیند... بعد از جنگ احد حضرت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم دیدند که در مدینه همه خانه‏‌ها عزاداری می‌‏کنند، فرمودند چرا برای عمویم حمزه عزاداری نمی‌کنید؟... حضرت پیامبر اکرم یک پسر داشتند به نام ابراهیم، وقتی ابراهیم از دنیا رفت، پیامبر خیلی گریه کردند... گریه برای مظلوم، گریه برای شهید، عزاداری برای اینها سفارش شده است... حدیث داریم که گریه کردن بر مصائب حضرت امام حسین علیه السلام خیلی ارزش دارد، اما باید مواظب باشیم که گرفتار آفات عزاداری نشویم، عزاداری آفاتی دارد، گاهی وقت‌‌ها ممکن است کسی گریه کند اما قلبش تقوا نداشته باشد، اگر کسی خیلی گریه می‌‏کند فکر نکنید آدم خوبی است، ببینید قلبش هم تقوا دارد یا نه، ممکن است شخصی در عزاداری شرکت کند، خیلی هم گریه کند اما اهل غیبت باشد، با آبروی مردم بازی کند، یا شخصی با سوز و گداز در مجالس محرم حاضر شده و عزاداری جانانه می‌‌کند، اما اهل خمس و زکات نیست، اشک چشم همراه با معرفت دل و سلامت دین ارزش دارد، قرآن در سوره مائده آیه ۸۳ می‌فرماید ﭼﻮﻥ ﺁﻳﺎﺗﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ بشنوند، اشک ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺟﺎﺭﻯ ﻣﻰ‌ﺷﻮﺩ، ﺯﻳﺮﺍ ﺣﻘﺎﻧﻴﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ‌ﺍﻧﺪ، ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺑﺎﺭﺍﻟﻬﺎ، ﻣﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ، ﭘﺲ ﻧﺎم ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﺮﻩ شاهدان ﺑﻨﻮﻳﺲ... یعنی قرآن می‌‌فرماید اشک با معرفت و شناخت ارزش دارد، شخصی برای دهه محرم خواروبار و برنج و گوشت می‌خرد و نذری می‌‌دهد، بعد چک‌اش پاس نمی‌شود، فروشنده باید کلی دوندگی کند تا شاید به پولش برسد، خوب این عزاداری و نذری چه ارزشی دارد؟ حیف است این عزاداری مقدس را با یک سری کارها خراب کنیم... در عزاداری غلو نکنیم، ما گاهی وقت‌‌ها فکر می‌‌‏کنیم هر چه بیشتر غلو کنیم چهارده معصوم از ما راضی‌‏تر هستند، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می‌‌فرمایند خدایا شاهد باش من از اینهائی که چاپلوسند ناراحتم... غلو نکنیم، هر چیز اندازه‌ای دارد... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى 🔸ادامه دارد ان‌شاءالله ✍️ حبیب‌الله یوسفی
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ ⚫️ کربلا، نماد همه تاریخ - قسمت دهم ⚫️ ‌حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند آهی كه مؤمنين برای مظلوميت ما می‌كشند، يا حسينی که می‌گویند، همه‌اش تسبيح خداوند است، آه شما ثواب سبحان الله دارد، اشكی كه بر صورت برای عزای امام حسين جاری می‌شود، سبب امان از قهر الهی است، حتی اگر به اندازه بال یک مگس باشد، اگر كسی گريه‌اش نمی‌گيرد، معلوم می‌شود كه سنگدل است و سنگدلی به خاطر گناه است، گناه كه زياد شد، انسان سنگدل می‌‌شود، مواظب لقمه‌ها باشيد ای عزاداران امام حسین، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در صحرای کربلا خطاب به یزیدیان فرمودند شما مرا کاملاً می‌شناسید، اما چون لقمه‌های حرام در شکمتان است حرف‌هایم در دل سنگتان اثری ندارد... مواظب لقمه‌ حرام باشیم، بچه‌هایمان فاسد می‌شوند، لقمه‌ حرام در نسل انسان اثر می‌گذارد، به زرنگی نيست كه بعضی‌ها فكر می‌‌كنند اگر زرنگی كنند چيز اضافه‌ای گيرشان می‌‌آيد، بعضی از کسبه آدم ساده‌ای به تورشان بخورد گولش می‌‌زنند، جنس را گران‌تر حساب می‌کنند، فكر می‌‌كنند كه زرنگند، مواظب باشیم لقمه حرام نخوريم.. وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى 🔸ادامه دارد ان‌شاءالله ✍️ حبیب‌الله یوسفی
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ ⚫️ کربلا، نماد همه تاریخ - قسمت یازدهم ⚫️ بعضی‌ها می‌گویند بابا حالا حسين عزيز بود، پسر و نوه‌ پيغمبر بود، اشقیا یک كار غلطی كردند، او را كشتند، ديگر حالا هزار و چهارصد سال ياحسين يا حسين... ول کنید بابا... اینها نمی‌دانند که این زنده نگهداشتن نهضت عاشورا فقط عزاداری صرف نیست، که اگر اینطور بود باید برای سیزده معصوم دیگر هم همین مراسم برپا می‌‌شد، این فقط یک عزاداری نیست، این یک دانشگاه است، این یک مرکز آموزش نظامی است، این یک تذکر است، یک پاندول باید به طور منظم بهش ضربه بخورد تا از حرکت نایستد، شیعه باید سالی یکبار مثل ساعت کوک بشود، شیعه باید سالی یکبار مرتب و منظم واکسینه بشود تا بتواند حسین وار در مقابل ظلم و ستم قد علم کند، شیعه سالی یکبار متذکر خودش می‌‌شود، همین مجالس عزاداری است که رزمنده بیرون می‌‌دهد، شهدا از همین مجالس محرم بیرون آمدند و بیرون می‌‌آیند، ما احتیاج به مجالس محرم و صفر داریم، امام حسین چه احتیاجی به این مجالس دارد؟ ۱۴۰۰ سال که هیچ اگر ۱۴۰/۰۰۰ سال هم بگذرد ما باید نهضت عاشورا را زنده نگهداریم، به خاطر خودمان که فسیل نشویم ، تحلیل نرویم، اصلاً فلسفه اصلی قیام کربلا همین است، زنده نگهداشتن نهضت کربلا همراه با معرفت به اهداف نهضت، شیعه را پویا نگه می‌دارد، زمان جنگ تحمیلی یک بچه بسیجی سربند یاحسین می‌بست به پیشانی‌اش و مثل شیر ژیان به دشمن حمله می‌کرد، یکی از صحنه‌‌های زیبای فتح خرمشهر این بود که یک بسیجی شانزده ساله دو تکاور قوی هیکل عراقی را اسیر گرفته بود ، هر کس می‌‌دید صلوات می‌‌فرستاد، می‌‌دانید فرق کار کجا بود؟ آن دو تکاور در بهترین مدرسه‌های نظامی دوره دیده بودند و آن نوجوان بسیجی در مجالس عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام تربیت شده بود، فرق کار اینجا بود، مجالس امام حسین رزمنده دلاور صادر می‌کند، اگر هزاران سال هم از نهضت کربلا بگذرد شیعه همچنان با عشق از ته دل فریاد می‌زند یا حسین، یا حسین، رمز ماندگاری شیعه این است... رمز پیروزی خون بر شمشیر همین است... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى 🔸ادامه دارد ان‌شاءالله ✍️ حبیب‌الله یوسفی
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ ⚫️ کربلا، نماد همه تاریخ - قسمت دوازدهم ⚫️ یکی از شعارهای زیبا، یکی از ظرایف سخنان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در نهضت کربلا جمله‌ای کوتاه است، این سخن کوتاه دنیائی عمق و عظمت دارد، آن سخن کدام است؟ «مِثْلِی لَا يُبَايِعُ مِثْلَه‏» مثل من هرگز با مثل یزید بیعت نمی‌کند، این چه معنی می‌دهد؟ چرا حضرت نفرمودند من با یزید بیعت نمی‌کنم، چرا فرمودند مثل من با مثل یزید بیعت نمی‌‌کند، نکته خیلی ظریفی اینجاست، این جمله برای کل تاریخ کاربرد دارد، یکبار مصرف نیست، حضرت می‌‌فرماید ای مردم هر کس پیرو من است، هر کس مثل من است، مثل من زير بار امثال يزيد نرود، این يعنی این جمله یک بار مصرف نیست، یک جریان است که در طول تاریخ کاربرد دارد، امام اگر می‌‌فرمود من با یزید بیعت نمی‌کنم این می‌شد یک بار مصرف، اما وقتی می‌فرماید مثل من با مثل یزید بیعت نمی‌‌کند کاربرد جهانی تا آخر تاریخ پیدا می‌‌کند، یعنی من و شما که ادعای پیروی از حضرت اباعبدالله را داریم نباید با یزیدیان زمانه بیعت کنیم... «مِثْلِی لَا يُبَايِعُ مِثْلَه» حيف است یک شیعه امام حسین اين كلمه را آویزه گوشش نكند، حضرت امیرالمؤمنین امام علی ابن ابیطالب علیه السلام مردم بی‌‌تفاوت و ساکت را نفرین می‌‌کند «يا اشباح بلا ارواح» ای لاشه‌های بی‌روح «يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَال» ای نامردهای مرد نما «قبحاً لكم» صورتتان زشت باد «تباً لكم» خدا مرگتان بدهد، گاهی بايد نفرين كرد، آدمهای بی‌تفاوت را سرزنش کرد، تا شاید این ساکتین تکانی به خود بدهند، به بعضی‌‌ها وقتی می‌‌گوئی تو هم یک حرکتی از خودت نشان بده، یک حرفی در دفاع از حق بزن، در جواب می‌گوید ولم کن باباجون، عیسی به دین خود موسی به دین خود، این هم از آن ضرب المثلهای غلط است، دین حضرت موسی علیه السلام و دین حضرت عیسی مسیح علیه السلام هیچ تفاوتی با هم ندارد «كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ» (بقره/۲۸۵) ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻛﺘﺐ ﻭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺍﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﺎ بین ﻫﻴﭻ یک ﺍﺯ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺍﻥ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻕ ﻧﮕﺬﺍﺭﻳﻢ... هر چه شیعه در طول تاریخ ضربه خورده، شهید داده، همه از بی‌تفاوتی عده‌ای شیعه نما سرچشمه گرفته، وقتی شهید شیخ فضل الله نوری را اعدام می‌‌کردند، عده‌‌ای غافل از خدا بی‌خبر پای چوبه دار هلهله می‌‌کردند و کف می‌‌زدند، الله اکبر از غفلت غافلان... یکی دیگر از درسهای نهضت عاشورا کوباندن و باطل کردن فرهنگهای غلط بود... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى 🔸ادامه دارد ان‌شاءالله ✍️ حبیب‌الله یوسفی
11.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 روایت رهبر انقلاب از ماجرای شهادت حضرت قاسم بن الحسن(علیه‌السلام) ☝ هر روز یک ماجرا از کربلا در بیانات رهبر انقلاب 🏴 💻 Farsi.Khamenei.ir
5.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 امروز همزمان با نخستین جمعۀ ، همایش جهانی شیرخوارگان حسینی برگزار می‌شود 🔹این همایش در برخی استان‌های کشور آغاز شده است.
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نصیحت شهید مطهری: هرچیزی رو برای مردم نقل نکن،کوچک‌میشی
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه حضرت علی اصغر عليه السلام کودک بی هوش بابا بخواب عزیزمن😭 سرتورودوش بابا بخواب عزیزمن😭 حاج مهدی رسولی
1.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا آخر محرم و صفر این سه ذکر کوتاه رو بگید ...
💠آخرین شهید 🔻ابروهای بلند و سفیدش را با دستمالی به پیشانی بست بود خون روی چشمانش را نگیرد از روی اسب بی حال روی زمین افتاده از ترس نزدیکش نمی شدند، یکی از بین جمع فریاد زد سوید کشته شده رهایش کنید، عصر روزعاشورا صدای هله هله دشمن بلند شد با خوشحالی می گفتند: حسین کشته شد. ابرو در هم کرد و گفت: نوه پیامبر خدا کشته شده باشد و من جانی در تن داشته باشم؟ نیزه شکسته های رویش را کنار زد، نشست، شمشیرش را به غارت برده بودند خنجری از چکمه اش بیرون کشید و به سمت دشمن حمله کرد و آخرین شهید کربلا شد. 📌عبدالله مامقانی، تنقیح المقال، ج۳۴، ص۹۳-۹۴۶۹۲ 📎 📎 📎 📎
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت224 من و آرش در حال خوردن صبحانه‌ی دونفرمان بودیم که
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 # پارت225 «دختره چیه، این چه طرز حرف زدنه» –باور کن صحبت کردم، گفتم این دختره دو روز مهمون ماست، ما بخوریم اون نگاه کن، زشته بابا... میگه پس چرا نمی دونم چند وقت پیش من فلان غذا رو دوست نداشتم تو نرفتی برام یه مدل دیگه بگیری؟ من اصلا یادم نمیاد اون کی رو میگه... در مقابل حرف آرش که انگار از مژگان حمایت می کرد کیارش جواب داد گفت: –خب خودش نباید یه توجهی به شوهرش بکنه؟ ... –منم ملاحظه ی همین حاملگیش رو می کنم دیگه... ... –آخه، آرش تو نمی دونی چه دیونه بازیهایی از خودش درمیاره، یعنی اگه چهار چشمی مواظبش نبودم، زندگیمون تا حالا به باد رفته بود، همش هم از روی لج بازی ها، فقط می خواد لج من رو دربیاره و اعصاب من رو خرد کنه، باور کن گاهی فکر می‌کنم یه بادیگارت براش بگیرم تا این بچه هه به دنیا بیاد. یه بار که حرصم رو درآورد بهش گفتم، فقط معطلم این بچه دنیا بیاد، ما رو به خیرو تو رو به سلامت... حرفش که به اینجا رسید متوجه شدم که آرش پرسید: –اون چی گفت؟ –گفت به خاطر بچم دارم زندگی می‌کنم اگه این کار رو کنی خودم رو می‌کشم. کیارش همانجا روی زمین نشست و سیگار دیگری روشن کرد. آرش هم کنارش نشست و باز با هم صحبت کردند، حالا دیگر هم پشتشان به من بود، هم آرامتر حرف می زدند، متوجه نمیشدم چه می‌گویند. نزدیک یک ربع حرف زدند. بعد امدند و داخل ماشین نشستند. کیارش رو به من گفت: –ببخشید اینجا تنها موندید. امروز رو باید سخت بگذرونید دیگه، شرمنده... «فکر کنم منظورش از سخت گذروندن امدن خانواده‌ی مژگانه» آرام گفتم: –نه، مشکلی نیست. من راحتم. آرش رو به برادرش گفت: –شما فکر ما رو نکن...ما راحتیم. منم فوری دنباله‌ی حرفش را گرفتم. –بله، اگه امروز شما نباشید سخت تره... نگاهی به آرش کرد و آدرس مغازه ایی را که می گفت جوجه های خوبی دارد را گفت. وقتی رسیدیم خودش رفت همه‌ی خریدها را انجام داد. وقتی من و آرش تنها شدیم، آرش ازمن خواست هوای مژگان را بیشتر داشته باشم و سعی کنم نزدیکش شوم. وقتی دلیلش را پرسیدم، گفت: – خیلی احساساتیه و ممکنه کار دستش بده. متوجه‌ی منظورش نشدم و خواستم واضح تر توضیح بدهد که کیارش امد و نشد. بالاخره مهمانهای ناخوانده وارد شدند. تیپی که برادر مژگان زده بود مرا یاد جوونهای هیپی انداخت، خنده‌ام گرفت، ولی خودم را کنترل کردم. آخه کیارش با آن اخلاق خشن و مردانه‌اش چطور با این تیپ آدم جیک تو جیک بوده است، اصلا به هم نمی‌خورند. البته بر عکس تیپش رفتارش معقول‌تر و قابل تحمل‌تر بود. من و آرش جلوی در ورودی ایستاده بودیم تا به مهمانها خوش امد بگوییم. مژگان و مادر که به حیاط برای استقبالشان رفته بودند، به داخل ساختمان هدایتشان کردند. من و آرش به مهمانها سلام دادیم. مادر مژگان دستش را به طرف آرش که جلوتر از من ایستاده بود دراز کرد. بیچاره آرش با تردید نوک انگشتهایش رادرگیر این دست دادن کرد و بلافاصله هم دستش را کشید، می‌دانستم پیش من ملاحظه می کند. بعد از این که آرش مرا به هردویشان معرفی کرد اول مادر مژگان امد جلو و با لبخندِ زورکی تبریک گفت و به من دست داد و خوش و بش کرد. بعد هم برادرش دستش را جلو آورد برای دست دادن. نگاه خیره‌ای به دستش کردم و کمی رنگ عوض کردم. بعد سعی کردم با لبخند زورکی تعارفش کنم به طرف سالن پذیرایی... ”آخه تو که خودت رو شبیهه خارجیا کردی حداقل نصف اونا هم شعور داشته باش. اونا وقتی می بینن یه خانمی حجاب داره می فهمند که نباید دستشون رو دراز کنن برای دست دادن، مگر این که اون خانم خودش دستش رو جلو بیاره." کیارش که همان جا کنار مبلها ایستاده بود با دیدن این صحنه لبخند رضایتی به لبش نشست. انگار خوشحال بود رفیقش ضایع شده. "آخه من که می دونم اگه الان با این شکرآب نبودی به جای اون لبخند داشتی دندونات روبه هم فشار می دادی." عزیزم. ✍ ...