❇️نحوه برخورد با یه بچه خجالتی و کمرو❇️
⭕️رفقای خوبم، تک تک شماها باید بدونید که اشتباهترین روش برای برخورد با بچههای خجالتی، اینه که ازشون بخواین خجالتشون رو بذارن کنار، با اقتدار صحبت کنن یا اونها رو در عمل انجام شده قرارشون بدید تا به زور، از نقطه امنشون بیرون بیان و در معرض دید بقیه قرار بگیرن.
⭕️ همچین برخوردهای زمختی، شدیدا میتونه اضطراب بچهها رو تشدید و در نتیجه کمروییشون رو بیشتر کنه. چنین رفتارهایی میتونه باعث بشن که اون بچه گوشهگیرتر از قبل بشه و از بزرگسالان اطرافش بترسه. این ترس حتی ممکنه چنان شدتی بگیره که بچه به صورت ناخودآگاه و برای فرار از محیطهای اضطرابزا، دچار علائم واضح جسمی، مثل شکم درد، اسهال، اگزما یا سردرد بگیره.
⭕️اما در مقابل، اگر به این کودکان اجازه بدین تا احساس امنیت رو به روش خودشون تجربه کنن یا اگه بهشون زمان بدید تا با موقعیت اطرافشون خو بگیرن و احساس راحتی کنن، در نهایت خصیصه کمروییشون زیر و رو میشه.
⭕️ به عبارت دیگه، با حمایت و درک والدین، کمروترین بچهها هم به مرور زمان، میتونن نسبت به تجربه موقعیتهای جدید، مشتاقتر بشن.
⭕️در واقع، شما فقط باید کنارشون باشید تا خودشون، یه راهی برای مدیریت وضعیتشون کشف کنن. یعنی به جای اینکه مجبور به انجام کاری بشن، بهتره خودشون تصمیمگیرنده باشن، خودشون فضا رو برای معاشرت آماده کنن، خودشون تمرین کنن و بعد، اگر دلشون خواست، با شرایط جدید مواجه بشن.
⭕️اینو بهتره در نظر بگیرید که اگه این صفت، عملکرد بچهتون رو تو مدرسه مختل نکرده، هیچ جای نگرانی نداره و حتی اگر کودکی بخاطر کمروییاش تو محیط مدرسه دچار مشکل میشه، باز هم کمرویی اون مشکل اصلی نیست، بلکه این نشون میده که فضای مدرسه و برخورد معلمها، نیاز به تغییر داره و اونها باید برای پذیراتر عمل کردن، تلاش کنن.
💯راستی این بچهها، قابلیت این رو دارن که در آینده، مدیران بسیار توانایی بشن. چطوری؟ خب چون شیوه مدیریتیشون به کل متفاوته؛ براساس تحقیقات انجام شده، این افراد، چون احساس کنار گذاشته شدن رو به خوبی درک میکنن، توجه بیشتری به نظرات کارمندانشون نشون میدن، اقدامات خودشون رو با دقت بیشتری زیر نظر میگیرن و اعضای تیمشون رو تشویق به مشارکت بیشتری میکنن. در واقع، مدیران کمرو، خودخواهی کمتری در مدیریت کسب و کارشون به خرج میدن و همین نحوه مدیریت مشارکتی و برانگیختن همکاری بین اعضا، تاثیر قابل توجهی در پیشرفتشون میذاره. پس دیگه موقعش رسیده نگرشتون رو نسبت به صفت کمرویی تو بچهها تغییر بدید…(ارگانیک مایندد)
دکتر کریمی
#هوش_جنسی 1
حدود 43 سال پیش در یک کلاس مدیریت در خارج از کشور شرکت داشتم، مدرس کلاس درباره ی مهارت حل مسئله نکته ی جالبی را بیان کرد که بعد از گذشت سال ها هنوز برایم جذاب و راهگشا است؛ ایشان توضیح دادند زمانی که با مسائل متعددی روبه رو هستید برای حل آن ها اقدامی نکنید چون با حل هر مسئله چند مسئله ی دیگر ایجاد می کنید.
توجه داشته باشید مسائل شما معلول یک علت هستند اگر این مسئله و علت اصلی را در بین مسائل مطرح شده پیدا و آن را حل کنید بقیه ی مسائل به خودی خود حل خواهند شد. نکته ای که این مدیر اروپایی 43 سال پیش مطرح کرد ریشه مسائل امروز جامعه ی ما است. به چند نمونه توجه کنید:
- چرا آمار اختلافات زناشویی و طلاق بالا است؟ در حالی که همسران تلاش می کنند که مسائل خود را حل کنند.
- چرا اعتیاد در حال گسترش است؟ در حالی که همه ی مسئولین و خانواده ها با حُسن نیت کامل برای حل آن تلاش می کنند.
- چرا اختلالات رفتاری کودکان روبه افزایش است؟ در حالی که متخصصین تلاش می کنند مسئله را حل کنند.
در مثال های یاد شده و مسائلی مانند آن ها تمام تلاش ها علیرغم حُسن نیت زیاد، قرین موفقیت نیست. یکی از دلایل این موفقیت کم، عدم توجه به رابطه ی علت و معلول و علت یابی به جای مقصریابی است و در اکثر مسائل به دنبال درمان معلول هستیم و از علت غافلیم. افراد در مواجهه با مشکلات و مسائل دونوع واکنش اصلی نشان می دهند:
1- عیب جویی: در این واکنش در هر رویداد دچار احساسات شدید می شوند و برپایه ی احساسات مقصریابی، قضاوت و سرزنش کرده و حکم صادر می کنند. در اتفاق تأسف انگیز اخیر هم شاهد این فرآیند هستیم. به محض رسانه ای شدن موضوع موج خشم و نفرت عمومی و نگرانی والدین بالا گرفت تا جایی که رهبر انقلاب برای آرامش عمومی با صدور دستوری به قوه ی قضاییه در ماجرا دخالت نمودند. همراه با طغیان احساسات، موج عیب جویی و سرزنش به سوی افراد مختلف از کارکنان مدرسه، وزارت آموزش و پرورش، قوه قضاییه و سایر افراد و نهادها جاری شد.
در ادامه ی این فرآیند انبوه راهنمایی های متخصصین و کارشناسان برای پیشگیری از این اتفاقات در رسانه ها، کانال ها و سایر فضاهای مجازی در اختیار والدین قرار گرفت که همگی مبارزه و اصلاح معلول بود و به ندرت به علت اصلی و ریشه توجه شد.
بدیهی است این بار هم مانند همیشه با مجازات متهم موج احساسات فروکش خواهد کرد تا رویداد بعدی و هیجانات بعدی و این دور تسلسل در جامعه ی ما ادامه خواهد داشت.
ادامه دارد......
[مباحث کودک متعادل]
به کودکان خود کمک کنید تا احساسات خود را درک کنند. کودکان نیاز دارند احساساتشان مورد پذیرش و احترام قرار بگیرد. بعنوان مثال 👇
1. شما می توانید با توجه و آرامش کامل به حرف های کودک گوش دهید.
2. شما میتوانید احساسات کودکتان را با کلمهای تایید کنید. "آه. راستی! متوجه هستم."
3. شما میتوانید به احساسات آنها نامی بدهید. "به نظرم این کار بینتیجه است"
4.شما می توانید آرزوهای آنان را به طور خیالی برآورده کنید. "کاشکی میتونستم همین حالا یک عروسک بزرگ برات حاضر کنم"
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
راه هایی که می توانید از طریق آن باعث شوید فرزندانتان احساس ارزشمند بودن و قدرت داشتن کنند این است که به آنها اجازه انتخاب بدهید، اجازه بدهید در حساب کتاب هایتان کمکتان کنند، در پختن غذا کمکتان کنند یا در خرید کردن.
یک بچه دو ساله می تواند ظرف های پلاستیکی یا میوه را بشوید. بیشتر وقت ها ما کارهای بچه ها را انجام می دهیم در حالی که خودشان خیلی خوب از پس آن برمی آیند. از خودتان بپرسید اگر در این اتفاق دخالت نمی کردید چه می شد؟
وقتی بی خود در کاری دخالت می کنیم، شانس درس گرفتن از عواقب کار را از بچه ها می گیریم.
وقتی اجازه بدهیم که عواقب کارشان به طور طبیعی اتفاق بیفتد، رابطه مان با فرزندمان هم به خاطر غر زدن ها و سرزنش ها خراب نمی شود.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
آنچه در خانواده های ایرانی به خصوص طبقه متوسط به بالا ، آسیب رواني عمیق در کودکان تولید می کند، کمبود محبت نیست بلکه فقدان احترام است.
همین کودکان وقتی بزرگ می شوند و به سنین جوانی می رسند در عشق های تند و تیز و نامحترم تخریب می شوند و تخریب می کنند. عشق با نبود احترام به نفرت تبدیل می شود.
به نام مهر با اعمال سادیستیک و تملک جویانه و کنترل های شدید به مرزهای روانی یکدیگر تجاوز می کنند و باعث نابودی رابطه می شوند. در سطوح اجتماعی فقدان احترام و بی مرزی و تجاوز به مرزهای یکدیگر در هر پدیده ی اجتماعی دیده می شود.از ترافیک گرفته تا روابط حاکم بر ادارات و ارگان ها.
انسانی که احساس کند محترم است نمی تواند به مرزهای روانی دیگران تجاوز کند و در مقابل تجاوز به مرزهای خویش حتی به نام مهر هم ایستادگی می کند.در یک انسان و یک جامعه متمدن مهر در چهارچوب احترام به سمت عالی شدن بلوغ و رشد روانی سیر می کند. ایرانی از مهر چیزی کم ندارد. به امید آن روز که افزودن احترام به این مهر قوام شخصیت و رشد او را تسهیل و تسریع نماید.
کتاب مطلق در ذهن ایرانی- دکتر آذردخت مفیدی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
با فرزندان خود وقت صرف کنید.
🔖 کمی دست از کار بکشید و فرصتی را صرف فرزندان خود کنید؛ فرزندان شما این از خودگذشتگی شما را می بینند و آن را هرگز فراموش نمی کنند؛ هر چه بیشتر به فرزندان خود برسید، از ناحیه آنها رضایت خاطر بیشتری پیدا می کنید؛ تنها خرج آنها را به دوش کشیدن کافی نیست.
والدین باید با فرزند خود و به خاطر او، وقتی را به اتفاق بگذارنند؛ به اتفاق بازی کنند؛ برایش کتاب بخوانند؛ در انجام تکالیف مدرسه به او کمک کنند؛ از او درباره دوستانش بپرسند؛ زیاد حرف نزنند و گوش شنوا باشند تا دریچه های دل فرزند به روی شما گشوده شود.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
برای مستقل شدن کودک اجازه دهید خودش انتخاب کنند.
این انتخاب کردن ها تمرینات ارزشمندی است که کودک برای تصمیم گیری انجام می دهد و باعث می شود فرزند شما در آینده در مورد انتخاب شغل، شیوه زندگی و ازدواج بدون تردید و با قاطعیت بهتری تصمیم بگیرید.
پدر: ببین چه جور برات بهتره. تکالیفت رو قبل از شام انجام بدی یا بعد از شام؟
مادر: پسرم کدوم شلوارتو میخوای بپوشی سرمه یا خاکستری رو؟
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
12.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘️طبیعت زیبای ایران
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
#سلام_بر_ابراهیم #قسمتچهلهشتم ✨﷽✨ خیلی بی تاب بود. ناراحتی در چهره اش موج می زد. پرسیدم: چیزی
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمتچهلنهم
✨﷽✨
قبل از اذان صبح برگشــت. پیکر شــهید هم روی دوشش بود. خستگی در
.چهره اش موج می زد
صبح، برگه مرخصی را گرفت. بعد با پیکر شــهید حرکت کردیم. ابراهیم
.خسته بود و خوشحال
می گفت: یک ماه قبل روی ارتفاعات بازی دراز عملیات داشتیم. فقط همین
شــهید جامانده بود. حالا بعد از آرامش منطقه، خدا لطف کرد و توانستیم او
.را بیاوریم
خبر خیلی سریع رسیده بود تهران. همه منتظر پیکر شهید بودند. روز بعد، از
.میدان خراسان تشییع با شکوهی برگزار شد
می خواستیم چند روزی تهران بمانیم، اما خبر رسید عملیات دیگری در راه
.است
.قرار شد فردا شب از مسجد حرکت کنیم
٭٭٭
.با ابراهیم و چند نفر از رفقا جلوی مســجد ایســتادیم. بعد از اتمام نماز بود
.مشغول صحبت و خنده بودیم
پیرمردی جلو آمد. او را می شناختم. پدر شهید بود. همان که ابراهیم، پسرش
.را از بالای ارتفاعات آورده بود. سلام کردیم و جواب داد
همه ســاکت بودند. برای جمع جوان ما غریبه می نمود. انگار می خواســت
!چیزی بگوید، اما
لحظاتی بعد ســکوتش را شکســت و گفت: آقا ابراهیــم ممنونم. زحمت
!کشیدی، اما پسرم
!!پیرمرد مکثی کرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است
لبخند از چهره همیشــه خندان ابراهیم رفت. چشــمانش گرد شــده بود از
!!تعجب، آخر چرا
بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود. چشــمانش خیس از اشک شد. صدایش
:هم لرزان و خسته
دیشــب پســرم را در خواب دیدم. به من گفت: در مدتی کــه ما گمنام و بی نشــان بر خاک جبهه افتاده بودیم، هرشب مادر سادات حضرت زهرا
!به ما سر می زد. اما حالا، دیگر چنین خبری نیست
»!پسرم گفت: »شهدای گمنام مهمانان ویژه حضرت صدیقه هستند
.پیرمرد دیگر ادامه نداد. سکوت جمع ما را گرفته بود
به ابراهیم نگاه کردم. دانه های درشــت اشــک از گوشــه چشمانش غلط
می خورد و پایین می آمد. می توانســتم فکرش را بخوانم. گمشــده اش را پیدا
»!کرده بود. »گمنامی
٭٭٭
:بعد از این ماجرا نگاه ابراهیم به جنگ و شــهدا بسیار تغییر کرد. می گفت
دیگر شــک ندارم، شــهدای جنگ ما چیزی از اصحاب رسول خدا و
.امیرالمؤمنین کم ندارند
.مقام آن ها پیش خدا خیلی بالاست
بارها شنیدم که می گفت: اگر کسی آرزو داشته که همراه امام حسین
.درکربلا باشد، وقت امتحان فرا رسیده
ابراهیم مطمئن بود که دفاع مقدس محلی برای رسیدن به مقصود و سعادت
.و کمال انسانی است
برای همین هر جا می رفت از شهدا می گفت. از رزمنده ها و بچه های جنگ
تعریــف می کرد. اخلاق و رفتارش هــم روز به روز تغییر می کرد و معنوی تر
.می شد
در همان مقر اندرزگو معمولاً دو ســه ساعت اول شب را می خوابید و بعد
!بیرون می رفت
:موقع اذان برمی گشت و برای نماز صبح بچه ها را صدا می زد. با خودم گفتم
ابراهیم مدتی است که شب ها اینجا نمی ماند!؟
یک شــب به دنبال ابراهیم رفتم. دیدم برای خواب به آشــپزخانه مقر سپاه
.رفت
فردا از پیرمردی که داخل آشپزخانه کار می کرد پُرس وجوکردم. فهمیدم
.که بچه های آشپزخانه همگی اهل نمازشب هستند
ابراهیم برای همین به آنجا می رفت، اما اگر داخل مقر نماز شــب می خواند
.همه می فهمند
این اواخر حرکات و رفتار ابراهیم من را یاد حدیث امام علی به نوف
:بکالی می انداخت که فرمودند
».شیعه من کسانی هستند که عابدان در شب و شیران در روز باشند«
ادامه دارد....