eitaa logo
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
715 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
10.5هزار ویدیو
339 فایل
کانال سبک زندگی👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
•| تصویر قشنگۍاسټ،ڪه در صحنه‌ۍمحشر..! ما دور حُسینیم و بهشت است ڪه مات است:)' صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
🍃لَا غِنَى كَالْعَقْلِ وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ   🍃 هیچ ثروتی مانند عقل، هیچ فقری مانند جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی مانند مشاوره نیست. سلام علیکم صبحتون نورانی✨
4.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اهمیت حفظ و ترمیم سنگر حجاب ▪️حجاب سنگر اولیه‌ست که خراب شده و به دنبال آن بقیه سنگرها خراب خواهد شد...
*❣️* 👈‼️نوجوان و کودک شما نباید به خاطر انجام کارهای عادی و معمولی چیزی دریافت کند، 👌 چون آنها عضوی از خانواده هستند نه مهمان حاضر در هتل ⏪ هرکس که در خانه زندگی می‌کند موظف به انجام امور مربوط به خانه است. 🔻از مرتب کردن اتاق تا شستن ظروف گرفته،گردگیری و... 🌸تشویق کودکان برای انجام کارهای فوق‌العاده، 🔻 لازم است البته نه در کارهایی که وظیفه عادی هر عضو خانواده است. 👈 بچه ها باید بخشی از زندگی مشترک با خانواده را به دوش بگیرند. ‼️آنها برده شما نیستند ✅ اما مطمئن باشید که در تعطیلات و مرخصی دائم هم به سر نمی‌برند.‼️
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
┄┄┅═❁ ﷽ ❁═┅┄ بدون تو هرگز « قسمت ششم » قلبم توی دهن
بدون تو هرگز « قسمت هفتم » سر سفره روی پای اون می نشست و علی دهنش غذا می گذاشت. صد در صد بابایی شده بود. گاهی حتی باهام غریبی هم می کرد. زندگی عادی و طلبگی ما ادامه داشت تا اینکه من کم کم بهش مشکوک شدم. حس می کردم یه چیزی رو ازم مخفی می کنه. هر چی زمان می گذشت، شکم بیشتر به واقعیت نزدیک می شد. مرموز و یواشکی کار شده بود. منم زیر نظر گرفتمش. یه روز که نبود، رفتم سر وسایلش. همه رو زیر و رو کردم. حق با من بود. داشت یه چیز خیلی مهم رو ازم مخفی می کرد. شب که برگشت عین همیشه رفتم دم در استقبالش. اما با اخم! یه کم با تعجب بهم نگاه کرد. زینب دوید سمتش و پرید بغلش. همون طور که با زینب خوش و بش می کرد و می خندید. زیر چشمی بهم نگاه کرد. - خانم گل ما چرا اخم هاش تو همه؟ چشم هام رو ریز کردم و زل زدم توی چشم هاش. - نکنه انتظار داری از خوشحالی بالا و پایین بپرم؟ حسابی جا خورد و زینب رو گذاشت زمین ... علی حسابی جا خورد و خنده اش کور شد. زینب رو گذاشت زمین. - اتفاقی افتاده؟ رفتم تو اتاق، سر کمد و علی دنبالم. از لای ساک لباس گرم ها، برگه ها رو کشیدم بیرون - اینها چیه علی؟ رنگش پرید. - تو اونها رو چطوری پیدا کردی؟ - من میگم اینها چیه؟ تو می پرسی چطور پیداشون کردم؟ با ناراحتی اومد سمتم و برگه ها رو از دستم گرفت. - هانیه جان. شما خودت رو قاطی این کارها نکن. با عصبانیت گفتم: یعنی چی خودم رو قاطی نکنم؟ می فهمی اگر ساواک شک کنه و بریزه توی خونه، مثل آب خوردن اینها رو پیدا می کنه؟ بعد هم می برنت و داغت می مونه روی دلم. نازدونه علی به شدت ترسیده بود. اصلاً حواسم بهش نبود. اومد جلو و عبای علی رو گرفت. بغض کرده و با چشم های پر اشک خودش رو چسبوند به علی. با دیدن این حالتش بدجور دلم سوخت. بغض گلوی خودم رو هم گرفت. خم شد و زینب رو بغل کرد و بوسیدش. چرخید سمتم و دوباره با محبت بهم نگاه کرد. اشکم منتظر یه پخ بود که از چشمم بریزه پایین. - عمر دست خداست هانیه جان. اینها رو همین امشب می برم. شرمنده نگرانت کردم. دیگه نمیارم شون خونه. زینب رو گذاشت زمین و سریع مشغول جمع کردن شد. حسابی لجم گرفته بود. - من رو به یه پیرمرد فروختی؟ خنده اش گرفت. رفتم نشستم کنارش. - این طوری ببندی شون لو میری. بده من می بندم روی شکمم. هر کی ببینه فکر می کنه باردارم. - خوب اینطوری یکی دو ماه دیگه نمیگن بچه چی شد؟. خطر داره. نمی خوام پای شما کشیده بشه وسط. توی چشم هاش نگاه کردم. - نه نمیگن. واقعاً دو ماهی میشه که باردارم... سه ماه قبل از تولد دو سالگی زینب. دومین دخترمون هم به دنیا اومد. این بار هم علی نبود اما برعکس دفعه قبل، اصلاً علی نیومد. این بار هم گریه می کردم. اما نه به خاطر بچه ای که دختر بود، به خاطر علی که هیچ کسی از سرنوشتش خبری نداشت. تا یه ماهگی هیچ اسمی روش نگذاشتم. کارم اشک بود و اشک. مادرِ علی ازمون مراقبت می کرد. من می زدم زیر گریه، اونم پا به پای من گریه می کرد. زینبِ بابا هم با دلتنگی ها و بهانه گیری های کودکانه اش روی زخم دلم نمک می پاشید. از طرفی، پدرم هیچ سراغی از ما نمی گرفت. زبانی هم گفته بود از ارث محرومم کرده. توی اون شرایط، جواب کنکور هم اومد. تهران، پرستاری قبول شده بودم. یه سال تمام از علی هیچ خبری نبود. هر چند وقت یه بار، ساواکی ها مثل وحشی ها و قوم مغول، می ریختن توی خونه. همه چیز رو بهم می ریختن. خیلی از وسایل مون توی اون مدت شکست. زینب با وحشت به من می چسبید و گریه می کرد. چند بار، من رو هم با خودشون بردن ولی بعد از یکی دو روز، کتک خورده ولم می کردن. روزهای سیاه و سخت ما می گذشت. پدر علی سعی می کرد کمک خرج مون باشه ولی دست اونها هم تنگ بود. درس می خوندم و خیاطی می کردم تا خرج زندگی رو در بیارم اما روزهای سخت تری انتظار ما رو می کشید. ترم سوم دانشگاه. سر کلاس نشسته بودم که یهو ساواکی ها ریختن تو. دست ها و چشم هام رو بستن و من رو بردن. اول فکر می کردم مثل دفعات قبله اما این بار فرق داشت. چطور و از کجا؟ اما من هم لو رفته بودم. چشم باز کردم دیدم توی اتاق بازجویی ساواکم... روزگارم با طعم شکنجه شروع شد... کتک خوردن با کابل، ساده ترین بلایی بود که سرم می اومد... چند ماه که گذشت تازه فهمیدم اونها هیچ مدرکی علیه من ندارن. به خاطر یه شک ساده، کارم به اتاق شکنجه ساواک کشیده بود. اما حقیقت این بود، همیشه می تونه بدتری هم وجود داشته باشه و بدترین قسمت زندگی من تا اون لحظه، توی اون روز شوم شکل گرفت. دوباره من رو کشون کشون به اتاق بازجویی بردن. چشم که باز کردم، علی جلوی من بود. بعد از دو سال، که نمی دونستم زنده است یا اونو کشتن، زخمی و داغون، جلوی من نشسته بود‌.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@Maddahionlin4_5814670516534906812.mp3
زمان: حجم: 8.83M
جلو ایوون طلا زانو میزنم با چشام صحنشو جارو میزنم کاری با مردم دنیا ندارم من به سلطانم فقط رو میزنم   دار و ندارمی صاحب اختیارمی دار و ندارمی صاحب اختیارمی 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
حاج علی نقی، کاسب مومن و خیّری بود که همه اونو به برگزاری جلسات قرآن میشناختنش، آخه پدرش هم به همین معروف بود، درحدی که رضاخان هم نتونسته بود جلسات قرآنشو تعطیل کنه، حالا علی نقی هم راه پدر رو ادامه داده بود، اما بچه‌ای نداشت که راهشو ادامه بده، برای همین همسردوم هم گرفته بود ولی خدا بهش بچه نمیداد، یه روز همسایشون که یه عالمه بچه داشته، گربه‌های خونشونو میریزه تو یه گونی و میاره در‌خونه علی نقی و میگه تو که بچه نداری، حداقل این گربه‌ها رو نگه دار! علی نقی در رو میبنده و شروع میکنه زار زار گریه کردن، که خدایا ببین چطور مضحکه عام وخاص شدم؟! فرداش میره و قالی‌های دستبافشو میفروشه و راهی حج میشه، کنار کعبه رو میکنه به آسمون ومیگه: خدایا خودت گفتی «ادعونی استجب لکم»، ابراهیم صدسالش بود بهش بچه دادی، من فقط ۴۵ سالمه! اگه بهم بچه بدی نذر میکنم مبلغ دین وقرآنت باشه! وقتی برمیگرده خدا ۱۳ تا بچه بهش عنایت میکنه که یکی از اونها «محسن قرائتی» میشه. استاد قرائتی به گردن هممون حق دارن، شاید ترجمه و تفسیر قرآن رو اولین بار با لهجه زیبای ایشون شنیده باشیم، این روزها برای سلامتیشون دعا کنیم🤲🏻❤️ 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
♨️ انتقاد از ورود واکسن HPV به برنامه واکسیناسیون کشوری/ توطئه دشمنان برای کاهش فرزندآوری در ایران 👈مشاور عالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور با بیان این‌که دشمنان ازدواج جوانان ایرانی را مورد هجمه‌ قرار داده اند، از ورود واکسن HPV به برنامه واکسیناسیون کشوری انتقاد کرد. ✍️به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، پروفسور محمداسماعیل اکبری امروز در همایش بزرگداشت روز ملی جمعیت در بیمارستان نجمیه تهران اظهار کرد: باروری، مرگ و مهاجرت در جمعیت کشور مؤثرند؛ باروری در ایران با تمام جهان تفاوت دارد زیرا باروری در کشور ما نکاحی است و به همین دلیل ازدواج جوانان مورد هجمه دشمنان قرار گرفته و سعی دارند به هر روشی آن را کاهش دهند. 🔹وی افزود: 44 درصد کودکان متولدشده در دنیا نکاحی نیستند اما تعداد موالید غیرنکاحی در کشور ما نزدیک به صفر است و به همین دلیل ازدواج مورد هجمه قرار گرفته است؛ بنابراین باید دغدغه همه مسئولین، افزایش آمار ازدواج جوانان باشد. 🔸مشاور عالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور اضافه کرد: در بخشنامه وزارت بهداشت اعلام شده که واکسن HPV (ویروس پایپلومای انسانی که برخی از گونه‌های آن باعث بروز زگیل تناسلی می‌شود) را وارد برنامه واکسیناسیون عمومی کشور کنیم. این مسئله علاوه بر اینکه جنبه اقتصادی دارد، بدان معناست که دختران 9 تا 11 ساله این واکسن را دریافت کنند و بعد با فرهنگ‌سازی‌ که دشمنان کرده‌اند، خیال نوجوانان راحت باشد که حالا که واکسن را تزریق کرده‌اند می‌توانند رابطه جنسی داشته باشند. 👈وی با بیان این که برخی در حال عددسازی درباره نرخ باروری و جمعیت هستند که باعث می‌شود تصور اشتباهی نسبت به وضعیت جمعیت کشور ایجاد شود، تصریح کرد: یک هجمه ناجوانمردانه‌ قدرتمند از سوی جهان علیه جمعیت ایران شروع شده که پیشینه حداقل 70 ساله دارد. ما در هیچ جنگی شکست نخوردیم و ایرانی بودن‌مان را حفظ کردیم اما امروز دشمن نقطه‌ای را مورد هجمه قرار داده که همان جمعیت است و اگر آگاه نباشیم دچار مشکل خواهیم شد. 👈اکبری متذکر شد: در کشورهایی مانند روسیه و فرانسه، رؤسای جمهور ریاست موضوع جمعیت را بر عهده دارند و در این سطح به جمعیت بها می‌دهند؛ در کشور ما مقام معظم رهبری بارها مسئله جمعیت را به مسئولان گوشزد کرده‌اند و ما بیشترین قوانین را در حوزه جوانی جمعیت داریم اما با کمترین میزان اجرا در کشور مواجه هستیم. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
1.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃💖💖🍃 💚 وقتی همسر شما به هر نحوی تلاش بر این دارد که شما را شاد کند 🌼 این بدان معناست که شما انتخاب درستی داشته اید و زندگی موفقی دارید 🟨 مهم نتیجه تلاش او نیست، همین که کسی برای شادیتان تلاش می کند 🌻 یعنی خوشبخت هستید. ‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌ 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
@Maddahionlin@AkhbarMashhad.mp3
زمان: حجم: 8.14M
جونُم عُمرُم بی تابُم بَری دیدارت سر میزارم میفتم به پای زوارت 🎙 محمود کریمی 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛