👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
بدون تو هرگز « قسمت دهم » تعدادما کم بود و تعداد اونها هر لحظه بیشتر می شد. تو
بدون تو هرگز
« قسمت یازدهم »
علی بی درنگ از حالت نیم خیز، بلند شد و اومد طرف من ... خم شد جلوی همه دست چپم رو بوسید ... و لبخند ملیحی زد–خسته نباشی خانم ... من از طرف بچه ها از شما معذرت می خوام...
و بدون مکث، با همون خنده برای سلام و
خوش آمدگویی رفت سمت مهمون ها ...
هم من، هم مهمون ها خشک مون زده بود....
بچه ها دویدن توی اتاق و تا آخر مهمونی بیرون نیومدن ... منم دلم می خواست آب بشم برم توی زمین ... از همه
دیدنی تر، قیافه پدرم بود ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد...
اون روز علی ... با اون کارش همه رو با هم تنبیه کرد ... این، اولین و آخرین بار وروجک ها شد ... و اولین و آخرین بار من.......
این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم ... دلم پیش علی بود اما باید مراقب امانتی های توی راهی علی می شدم
... هر چند با بمباران ها، مگه آب خوش از گلوی احدی پایین می رفت؟...
اون روز زینب مدرسه بود و مریم طبق معمول از دیوار راست بالا می رفت ... عروسک هاش رو چیده بود توی حال و یه بساط خاله بازی اساسی راه انداخته بود ...
توی همین حال و هوا بودم که صدای زنگ در بلند شد و خواهر کوچیک ترم بی خبر اومد
خونه مون...
پدرم دیگه اون روزها مثل قبل سختگیری الکی نمی کرد ...
دوره ما، حق نداشتیم بدون اینکه یه مرد مواظب مون باشه جایی بریم ...
علی، روی اون هم اثر خودش رو گذاشته بود...
بعد از کلی این پا و اون پا کردن ... بالاخره مهر دهنش باز شد و حرف اصلیش رو زد ...
مثل لبو سرخ شده بود...
–هانیه ... چند شب پیش توی مهمونی تون ... مادر علی آقا گفت ... این بار که آقا اسماعیل از جبهه برگرده می خواد دامادش کنه...
جمله اش تموم نشده تا تهش رو خوندم ...
به زحمت خودم رو کنترل کردم...
–به کسی هم گفتی؟...
یهو از جا پرید...
–نه به خدا ... پیش خودمم خیلی بالاو پایین کردم...
دوباره نشست ... نفس عمیق و سنگینی کشید...
–تا همین جاش رو هم جون دادم تا گفتم...
با خوشحالی پیشونیش رو بوسیدم.
- اتفاقا به نظر من خیلی هم به همدیگه میاید. هر کاری بتونم می کنم.
گل از گلش شکفت. لبخند محجوبانه ای زد و دوباره سرخ شد.
توی اولین فرصت که مادر علی خونه مون بود، موضوع رو غیر مستقیم وسط کشیدم و شروع کردم از کمالات خواهر کوچولوم تعریف کردن.
البته انصافاً بین ما چند تا خواهر، از همه آرام تر، لطیف تر و با محبت تر بود. حرکاتش مثل حرکت پر توی نسیم بود. خیلی صبور و با ملاحظه بود. حقیقتاً تک بود. خواستگار پر و پا قرص هم خیلی داشت.
اسماعیل، نغمه رو دیده بود. مادرشون تلفنی موضوع رو باهاش مطرح کرد و نظرش رو پرسید. تنها حرف اسماعیل، جبهه بود. از زمین گیر شدنش می ترسید.
این بار، پدرم اصلاً سخت نگرفت. اسماعیل که برگشت. تاریخ عقد رو مشخص کردن و کمی بعد از اون، سه قلوهای من به دنیا اومدن. سه قلو پسر.
احمد، سجاد، مرتضی.
و این بار هم علی نبود...
این بار هم موقع تولد بچه ها علی نبود. زنگ زد، احوالم رو پرسید. گفت؛ فشار توی جبهه سنگینه و مقدور نیست برگرده.
وقتی بهش گفتم سه قلو پسره. فقط سلامتی شون رو پرسید.
- الحمدلله که سالمن.
- فقط همین. بی ذوق. همه کلی واسشون ذوق کردن.
- همین که سالمن کافیه. سرباز امام زمان رو باید سالم تحویل شون داد. مهم سلامت و عاقبت به خیری بچه هاست. دختر و پسرش مهم نیست.
همین جملات رو هم به زحمت می شنیدم. ذوق کردن یا نکردنش واسم مهم نبود. الکی حرف می زدم که ازش حرف بکشم. خیلی دلم براش تنگ شده بود. حتی به شنیدن صداش هم راضی بودم.
زمانی که داشتم از سه قلوها مراقبت می کردم. تازه به حکمت خدا پی بردم. شاید کمک کار زیاد داشتم اما واقعاً دختر عصای دست مادره. این حرف تا اون موقع فقط برام ضرب المثل بود.
سه قلو پسر. بدتر از همه عین خواهرهاشون وروجک.
هنوز درست چهار دست و پا نمی کردن که نفسم رو بریده بودن.
توی این فاصله، علی یکی دو بار برگشت. خیلی کمک کار من بود. اما واضح، دیگه پابند زمین نبود.
هر بار که بچه ها رو بغل می کرد، بند دلم پاره می شد.
ناخودآگاه یه جوری نگاهش می کردم. انگار آخرین باره دارم می بینمش.
نه فقط من، دوست هاش هم همین طور شده بودن.
برای دیدنش به هر بهانه ای میومدن در خونه. هی می رفتن و برمی گشتن و صورتش رو می بوسیدن.
موقع رفتن چشم هاشون پر اشک می شد. دوباره برمی گشتن بغلش می کردن.
همه. حتی پدرم فهمیده بود. این آخرین دیدارهاست.
تا اینکه واقعاً برای آخرین بار رفت.......
حالم خراب بود. می رفتم توی آشپزخونه، بدون اینکه بفهمم ساعت ها فقط به در و دیوار نگاه می کردم. قاطی کرده بودم.
#بدون_تو_هرگز
☘️ گلهای بهشتی
🔻 قالَ رَسُولُاللهِ (صَلَّیاللهَعَلَیهِوَآلِه): «إنَّ الوَلَدَ الصَّالِحَ رَیحَانَةٌ مِن رَیَاحِینِ الجَنَّةِ.»
✍️ رسولخدا (صلّیاللهعلیهوآله) فرمودند: «فرزند صالح، گلی از گلهای بهشت است.»
🔆 طبق فرمایش رسولخدا (صلواتاللهعلیهوآله) فرزندان ما گل هستند؛ بنابراین خانهای که پر از بچه باشد، گلستان است.
📚 الکافی، ج 6، ص 3.
#فرزند_آوری
آهنگران سالگرد امام حرم امام رضا.mp3
زمان:
حجم:
10.65M
🔲 السلام علیک یا روح الله 🔲
⬛️ مداحی حاج صادق آهنگران
🏴 سالگرد ارتحال امام
💢تبیین برای مقابله با تحریف
🔹سیوچهار سال از ارتحال ابرمرد دوران معاصر و رهبر بزرگترین انقلاب مردمی جهان، حضرت امام خمینی(ره) میگذرد. امامی که نه تنها راهبری بزرگ و حکیم بود، بلکه متفکری بیبدیل و بنیانگذاری نواندیش و تحولآفرین بود.
🔸امام خمینی(ره) از سالهای آغازین مبارزه در دهه چهل تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 و پس از آن در دورهای که سیطره تبلیغاتی و رسانهای غرب و نظام سلطه بر افکار عمومی جهان امری انکارناپذیر بود و صداهای مخالف جریان سلطه، توان و امکان عرض اندام در برابر آن را نداشتند، به تنهایی و با ایمان و اراده قلبی قدم در راهی گذاشت که مسیر تاریخ بشر را دستخوش تغییر و دگرگونی کرد. امام(ره) در آن شرایط سخت و دشوار خود یک رسانه شد برای به اوج رساندن پیام آزادیخواهان و ظلمستیزان و امروز آثار این حرکت عظیم در جای جای جهان قابل مشاهده است.
🔹نقشآفرینی و اثرگذاری امام راحل(ره) و بر هم زدن نقشههای شوم استکبار جهانی که نمونه بارز و نقطه عطف آن در پیروزی انقلاب اسلامی به منصه ظهور رسید، دشمنان را بر آن داشت تا برای مقابله با این موج روزافزون، از حمله به انقلاب امام تا تهاجم به جمهوری اسلامی ایران، از جنگ روانی علیه شخصیت آن مرد الهی تا تحریف مکتب او از هیچ کوششی دریغ نکنند.
🔸امام خامنهای خلف صالح خمینی کبیر 25 سال پس از عروج آن مرد بزرگ در سالروز رحلتش هشدار دادند: «آنچه امروز به شما عرض میکنم تحت عنوان «تحریف شخصیت امام» است. آیا شخصیتها هم قابل تحریفند؟ معمولاً عنوان تحریف را و اصطلاح تحریف را درباره تحریف متون به کار میبریم؛ آیا شخصیتها را هم میشود تحریف کرد؟ بله. تحریف شخصیتها به این است که ارکان اصلی شخصیت آن انسان بزرگ، یا مجهول بماند، یا غلط معنا شود، یا بهصورت انحرافی و سطحی معنا شود؛ همه اینها برمیگردد به تحریف شخصیت. شخصیتی که الگو است، امام و پیشوا است، رفتار او، گفتار او برای نسلهای بعد از خود او راهنما و رهنمود است، اگر تحریف شود زیان بزرگی به وجود خواهد آمد.»
🔹آثار و نشانههای این تحریف از سالهای گذشته در فضای رسانهای و مجازی برای تغییر باور عمومی به ویژه دستکاری ذهنی نسل جوان درباره انقلاب و امام(ره) آغاز شده و میخواهد با سرپوش گذاشتن بر ابعاد مهم شخصیتی، دیدگاهها، باورها و گامهای بزرگی که او برای ملت ایران برداشت، چهرهای تحریف شده از امام بسازد تا نسلهای امروز و فردا با او بیگانه باشند و در پرتو آن ماهیت انقلاب اسلامی را نیز زیر سؤال ببرد.
🔸یکی از محورهای مهم جهاد تبیین در این روزها و همیشه باید معرفی و بازشناساندن رهبر کبیر انقلاب و اندیشههای ناب او به نسلهای جدید باشد. چرا که صحبت از امام(ره) بهترین تبیین برای انقلاب اسلامی است.
عوامل اضطراب در نوزادان
📌 دو عامل در پریشانی و ترس فرزندان اثرگذار است:
🧠 عامل اول، «رشد ظرفیت حافظه» است. در نیمۀ دوم سال اول زندگی، نوباوگان در به یادآوردن رویدادهای گذشته و مقایسه گذشته با حال تواناتر میشوند. این تغییر رشدی، باعث میشود کودک شیرخوار رویدادهای غیرمعمول مانند عدم حضور والدین را کشف و بعضی وقتها از آنها پریشان شود. همچنین صورتک ترسناک که به چهرۀ نوباوهی چهارماهه لبخند میآورد، غالباً نوباوهی هشت ماهه را بیمناک و پریشان میکند؛ اما به تدریج با بیشتر شدن سن، کودک میتواند بازگشت والدین غایب را پیشبینی و به همین دلیل از اضطرابش نیز کاسته میشود.
💪🏻 عامل دوم، عدم رشد «خوداتکایی» در کودک است. کودکان یکساله هنوز تا حدود زیادی متکی به مراقبت بزرگسالان هستند؛ ولی کودکان ۲ یا ۳ ساله میتوانند به سراغ ظرف غذا یا قفسۀ اسباببازی بروند. همچنین کودکان 3 ساله میتوانند خواستهها و احساسات خود را از راه گفتار، بیان کنند؛ بنابراین اتکای آنها به والدین کمتر میشود و عدم حضور والدین باعث پریشانی آنان نمیگردد.
📚برگرفته از کتاب زمینه روانشناسی هیلگارد
🌿 مراقبات شب پانزدهم ماه ذیالقعده
▪️از كارهاى مهم اين ماه عمل شب نيمۀ آن است. از پيامبر اکرم صلّى الله عليه و آله و سلّم روايت شده است كه:
⭐️ «شب پانزدهم ماه ذىالقعده شب مباركى است. خداوند در آن با رحمت به بندگان مؤمنش مینگرد. پاداش كسى كه در آن با عمل از خداوند فرمانبردارى كند، مانند پاداش صد روزهدار ملازم مسجد كه به اندازۀ يک چشم به هم زدن نيز نافرمانى خدا را ننمودهاند، میباشد.»
▪️بنابراين انسان بايد در نيمه شب مشغول به طاعت خداوند شده و به دعا و نماز بپردازد. زيرا روايت شده است:
⭐️ «كسى در اين شب چيزى از خدا نمیخواهد مگر اين كه به او عنايت مىفرمايد»
▪️اگر انسان به كسى چنين وعدههايى بدهد، بیتفاوت از كنار اين وعدهها نخواهد گذشت. به خصوص اگر بداند كه او مىتواند به وعدههاى خود عمل نمايد. و همين كه احتمال توانايى بر انجام وعدههاى او را بدهد، براى عمل كردن به دستورات او كافى است. زيرا پاداش خيلى بزرگ است، پاداشى چون پاداش صد ملازم مسجد كه در عمر خود حتّى در يک چشم به هم زدن نيز نافرمانى خدا را ننمودهاند. اين پاداش قابل مقايسه با هيچ يک از سعادتها، داراییها و شادیهاى دنيا نيست. و وقتى كه سود زياد باشد، گرچه احتمال آن ضعيف هم باشد، عقل حكم به انجام آن عمل براى رسيدن به آن سود مىكند. كه در اينجا احتمال سود ضعيف هم نيست. زيرا «اخبار تسامح» در دليل اعمال مستحبّى سند اين روايت را معتبر گردانيده و احتمال آن قوى مىشود.
▪️به رغبت و اشتياق خود براى به دست آوردن كالاهاى اين دنياى پستى كه بقائى نداشته، با تلخیهاى فراوان همراه و مانع رسيدن نور است بنگر و ببين براى رسيدن به آن و اندوختن آن با احتمال ضعيفى، وطن، آسايش و خانواده را ترک و به مسافرت مىروى. بيابانهاى وسيع را در نورديده، درياها را زير پا گذاشته و از جنگلها عبور مىكنى و نهايت آرزوى تو اين است كه مثلًا از اين سفرها به هزار دينار برسى. درحالى كه احتمال مىدهى به آرزوى خود نرسيده و حتّى مال، جان و آبرويت به خطر افتاده و يا با مرگ دست و پنجه نرم كنى ولى باز هم حاضر نيستى از هدف خود دست برداشته و با اين عذرها از جديّت و تلاش دست بردارى.
▪️پس با توجّه به اين كه نعمتهاى آخرت پايدار و بدون هيچ رنجى است و با اين گونه اعمال بطور يقين مىتوان به آن رسيد، چرا عمل نمىكنی؟ و اگر نقص در خود انسان باشد نيز میتوان آن را رفع كرده و سپس به انجام عمل پرداخت. آيا در اين صورت بیتفاوتى در مقابل اين پاداشها علّتى جز ضعف ايمان يا بيمارى قلب كه ناشى از حبّ دنياست، خواهد داشت؟
🍃 ويژگى طاعت و عبادت اين شب
▪️طاعت و عبادت، در اين شب از اين جهت كه مشهور نبوده و مردم كمتر، در آن به طاعت خدا مشغول مىگردند، آن را از ساير شبهاى مشهور ممتاز مىگرداند كه اين مطلب نزد اهل مراقبت مهم است.
▪️زيرا توجّه، در زمان غفلت عموم، از مراقبات مهم و باعث سرعت اجابت است. و نيز اعمال نزد خداوند بزرگتر و به قبول نزديکتر و اجر بيشترى دارد.
▪️پس با تمام جدیّت و اشتياق براى اجابت دعوت منادى به كرامت خداى متعال اقدام نموده، فرصت را غنيمت شمار و از خواب برخيز.
▪️چون به زودى مصيبت مرگ سراغت میآيد كه بعد از آن نمىتوانى ذرّهاى از اين منافع بزرگ را به دست آورى. هنگام ديدن فرشته مرگ بيدار شده و يک سال مهلت مىخواهى، ولى مىگويد سالهاى زيادى را از دست دادى.
مىگويى: يک روز.
مىگويد: روزهاى زيادى را سپرى كردى. به يک ساعت راضى میشوى ولى اين فرصت را به تو نمىدهد. و با افسوس زياد به خاطر از دست دادن ايّام فرصت و زمان مهلت مىميرى. چه افسوس سخت و چه اندوه جانكاهى!
📗 المراقبات - میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
#مراقبات_ماه_ذیالقعده
#همسرداری❤️
❌یک باور غلط
❣ یکی از باورهای غلط در زندگی مشترک این است که فکر میکنم اگر همسرم من را دوست دارد باید همهی نیازهایم را برآورده کند.
❣ تواناییها و ظرفیتهای افراد متفاوت است و گاهی شرایط مالی، شغلی، زمانی، مکانی و دیگر شرایط موجود در زندگی مثل خستگی، فراموشی و صدها دلیل دیگر مانع برآوردن نیاز همسر میگردد.
❣شرایط یکدیگر را درک نمایید!
#قدرهمدیگررابدانیم🍃🌸
1.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹روایت شهید آوینی از لحظه عروج ملکوتی امام خمینی(ره)
🏴سالروز ارتحال ملکوتی بنیان گذار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) را تسلیت عرض می نمائیم