eitaa logo
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
715 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
10.5هزار ویدیو
339 فایل
کانال سبک زندگی👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 بددهنی نوعی پرخاشگری کلامی است و در بسیاری از موارد کودک آن را فرا گرفته است. 💠بچه ها حرف بد را ممکن است در مهد کودک و مدرسه یا از زبان آشنا و فامیل یاد بگیرند و یا در فیلم و کارتون به گوششان بخورد؛ اما از همه این ها بدتر وقتی است که فرزندتان حرف بد را در خانه و از شما یاد می گیرد. چرا که رفتار شما حرف بد زدن را علاوه بر آموزش برای او تأیید نیز می کند. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
رشوه دادن به کودکان، آن هم وقتی باید وظیفه‌شان را انجام دهند، باعث می‌شود همیشه، از شما توقع جایزه داشته باشند. تشویق کردن بچه‌ها برای خوب رفتار کردن، بهتر از دادن وعده جایزه است. مثلا بهتر است به‌جای به کار بردن جمله «اگر امروز که رفتیم خانه خاله، پسر خوبی باشی، برایت اسباب‌بازی می‌خرم»، از جمله «من واقعا به تو افتخار می‌کنم هر وقت میریم خونه خاله خیلی پسر مودبی هستی. تو با این کارت من را خوش‌حال میکنی» استفاده کنید. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
استفاده از کلمات "لطفا، بی‌زحمت و کلمات مودبانه" در بعضی مواقع اشتباه است. مطمئنا برای خواست های کوچکی مانند «بی زحمت نمکدونو بده یا «لطفا در را ببند» كلمه لطفا از تعارفات معمولی است. روش تند خشنی نیز برای فرمانها وجود دارد «نمکدونو بده» یا «در را ببند». كلمه لطفا را به این دلیل در مورد کودکانمان به کار می بریم تا روش‌های مودبانه را برای خواست های کوچک به آنها بیاموزیم بکار بردن «لطفا» برای لحظاتی که آرامش حکمفرماست خوب است. وقتی واقعا آشفته هستیم، اداکردن آرامِ «لطفا» می تواند سبب دردسر باشد. گفتگوی زیر را ملاحظه کنید مادر: (سعی می کند مؤدب باشد لطفا روی کاناپه نپر. کودک: (به پریدن ادامه می دهد.) مادر: (بلندتر) لطفا این کارو نکن. کودک: حرف گوش نمی‌دهد مادر: (ناگهان کودک را با سیلی میزند) من از تو خواهش کردم، نکردم؟ چه اتفاقی افتاد؟ چرا مادر در عرض چند ثانیه از نزاکت به خشونت رسید؟ واقعیت این است که وقتی شما با کودک اینگونه مودبانه رفتار می کنید و او شما را نادیده می انگارد، عصبانیت با سرعت بیشتری وجودتان را پر می کند و شما به این فکر می افتید که «این بچه چطور در برابر من مقاومت می کند، اونم بعد از اینکه این همه باهاش مؤدب بودم؟ نشونش میدم؟ آره!» وقتی شما می خواهید کاری بلافاصله انجام شود، بهتر است با قاطعیت و اندکی خشونت آنرا بخواهید نه با خواهش. یک جمله با صدای بلند و لحنی آرام «کاناپه را درست نکردن که روش بپرن» احتمالا پریدن را خیلی زودتر متوقف خواهد کرد. اگر کودک سماجت کند معمولا می توان او را با تکرار محکم "مبل را برای این درست نکردن که تو روش بپری؟" سریعا به عکس العمل واداشت. 📚به بچه‌ها گفتن و از بچه‌ها شنیدن 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
11.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️گفتگوی بی‌پرده خانم‌های دانشجو با استاد رحیم‌پور ازغدی 📌بی‌حجاب راحت تریم... 🗣پاسخ زیبا و منطقی استاد: حداقلی‌ترین مجازات طبیعی کشف‌حجاب، است... 🖇🎞 تیزر و دانلود کامل مستند باموضوع بررسی آثار و تبعات هولناک انقلاب‌جنسی؛ به‌روایت یک پورن‌استار آمریکای 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
پسرم ناسازگاری و بدقلقی می کنه.... 👨🏻‍🏫 به نظر می‌رسد که پسرتان با مشکلات احساسی و رفتاری مواجه است و شما از این موضوع رنج می‌برید. بخشی از چنین رفتارهایی طبیعی است و از ویژگی‌های این دوره سنی است. برای حل این مسئله شما ابتدا باید هنگام مواجهه با این مسئله کاملا صبور باشید و آرامش خود را حفظ کنید و با فرزندتان تندی نکنید. ✏️ به فرزندتان بیاموزید که چگونه می‌تواند نارضایتی‌ها و احساسات منفی خود را به شکل سالم و مناسب بیان کند؛ مثلا به جای گریه یا فریاد، از او بخواهید که بگوید «من خیلی ناراحتم». همچنین به او کمک کنید تا یاد بگیرد چطور با عواطف و احساسات خود کنار بیاید و خود را آرام کند؛ مثلا هنگام عصبانیت می‌تواند از تکنیک‌هایی مانند تنفس عمیق، شمارش تا ۱۰، یا استفاده از کلمات به جای اعمال جسمی استفاده کند. جهت مشاهده کامل سؤال و جواب به لینک زیر مراجعه فرمایید👇 🌐 http://btid.org/node/254208 📎 📎 📎 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
🔔 رفع اتهام از افزایش جمعیت ✍️ برخی با نگاهی محدود نسبت به محیط زیست و رابطه آن با جمعیت، بر این باورند که منابع محیط زیست تناسبی با افزایش جمعیت نداشته و منابع موجود در کشور، ظرفیت بیش از جمعیت فعلی را ندارد. 🕋 بینشی که دین درباره رابطه جمعیت و محیط زیست در اختیار ما قرار می‎‌دهد، متفاوت از بینشی است که باورهای غیر توحیدی از این رابطه در اختیار ما قرار داده و بر تصمیم‌گیری ما نسبت به تعداد جمعیت تأثیر می‌گذارد. 🌏 از نگاه دینی منابع طبیعی و محیط زیست برای پاسخگویی به نیازهای مختلف انسانی کافی بوده و خداوند همگام با تولد هر انسانی، روزی او را برعهده گرفته است. ✅ انسان باید به جای ترس از افزایش جمعیت، از توان مدیریتی که خدا در وجود او قرار داده است به نفع مدیریت جمعیت رو به ازدیاد خود استفاده کند. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اگه میخوای کسی رو بشناسی در سه جا بشناس 🎙حجت الاسلام 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
1_3997047385.mp3
زمان: حجم: 3.22M
📚 صلۀ رحم و قطع رحم ❓سؤال: گاهی صلۀ رحم، مفسده در پی دارد. آیا در این صورت باز هم صلۀ رحم واجب است؟ 🎙 حجت الاسلام و المسلمین 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
متنی زیبا و منطقی خطاب به بانوان کشور درمورد رعایت حجاب و پیروی از قوانین کشور مغازه ای در مشهد 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۱۰۲ مات رفتار ابوالفضل دور خودم میچر
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۱۰۳ تمام تنم از ترس سِر شده بود،.. مادر مصطفی دستم را محکم گرفته و به خدا التماس میکرد این را حفظ کند... سیدحسن به سرعت دنده عقب گرفت.. و آنها نمیخواستند این به همین راحتی از دستشان برود که هر چهار چرخ را به گلوله بستند... ماشین به ضرب کف آسفالت خیابان خورد و قلب من از جا کنده شد که دیگر پای فرارمان بسته شده بود... چشمم به مردان مسلّحی که به سمتمان میآمدند، مانده و فقط ناله مادر مصطفی را میشنیدم که خدا را صدا میزد.. و سیدحسن وحشتزده سفارش میکرد _خواهرم! فقط صحبت نکنید، از لهجهتون میفهمن سوری نیستید! و دیگر فرصت نشد را تمام کند که یکی با اسلحه به شیشه سمت سیدحسن کوبید.. و دیگری وحشیانه در را باز کرد. نگاه مهربانش از آینه التماسم میکرد حرفی نزنم.. و آنها طوری پیراهنش را کشیدند که تا روی شانه پاره شده و با صورت زمین خورد... دیگر او را نمیدیدم و فقط لگد وحشیانه تکفیری ها را میدیدم که به پیکرش می کوبیدند. و او حتی به اندازه یک نفس، ناله نمیزد... من در آغوش مادر مصطفی نفسم بند آمده و رحمی به دل این نبود که با عربده درِ عقب را باز کردند،.. بازویش را با تمام قدرت کشیدند و نمیدیدند زانوانش حریف سرعت آنها نمیشود.. که روی زمین بدن سنگینش را میکشیدند و او از درد و وحشت ضجه میزد... کار دلم از وحشت گذشته بود.. که مرگم را به چشم میدیدم و حس میکردم قلبم از شدت تپش در حال متالشی شدن است... وحشت زده خودم را به سمت دیگر ماشین میکشیدم و باورم نمیشد این تروریست ها شده باشم... که تمام تنم... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد