👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت59 *آرش* از این که گوشیاش را جواب نداد ناراحت شدم. دوستش سوگند هم غیب
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت60
*راحیل*
وقتی تلفن را قطع کردم، با چشم های میخ شده ی سعیده و سوگند روی صورتم روبرو شدم.خیلی خونسرد از کنارشان رد شدم و گفتم:– بیایید دیگه.فقط خدا می دانست زخم صدایش چه
آشوبی دردلم به پاکرد. چقدرسخت است دلت گرم باشدمثل کوره ولی زبانت سردباشدمثل یخ، تیزباشدمثل تیغی که فقط به قصددل بریدن حرکت کند.این دیدارهای هر روزه ی دانشگاه، بد عادتم کرده بود.صدای فریادسعیده همانند سوت ترمز قطار ایست سختی به فکروخیالم داد.ــ ماشین رو اینور پارک کردم، کجا میری؟باچشم های گردشده نگاهش کردم.–سعیده جان آرومتر، چراداد می زنی؟–اونجور که توغرق بودی، برای نجات دادنت چاره ی دیگه ایی نداشتم.وقتی ماشین راه افتاد، سوگند گفت: –من رو مترو پیاده کن.ازاو خواستم که ناهار راباهم باشیم.
لبخندی زدو گفت: –نه دیگه، خیالم از طرف تو راحت شد.برم خونه که کلی کار خیاطی دارم.
توام اون بلوزه که الگوش رو کشیدی رو برش بزن، فردا بیارش ببینم.بعد از پیاده شدن سوگند، سعیده پرسید: –چطوری تونستی باهاش اونجوری حرف بزنی...زدی داغونش کردی که...
اصلا حرف آرش که به میان می آیدجمعیتی ازخونهای بلاتکلیف دربدنم برای رساندن خودشان به صورتم صف می کشند.–نمیدونم. یعنی خیلی بد حرف زدم؟لبهایش رو بیرون دادو سرش را کج کردو گفت: –خیلی که نه. فقط با این ماشین کوچیک ها هستن، سبک وزن ها، اسمشون چیه؟ آهان مینی ماینرا، با اونا از روش رد شدی.ــ شاید می خواستم هم اون بِبُره هم من.ــ زیر چشمی نگاهم کردو گفت:– الان تو بریدی؟دوباره این بغض تمام وابستگانش رابه طرف شاهراه گلویم گسیل کردومراواداربه سکوت کرد.– ازقیافت معلومه چقدربریدی...به خودت زمان بده راحیل. کمکم. یهو که نمیشه، رَوِشت هم اشتباهه، هم سخت.به نظر من می رفتی می دیدیش، براش توضیح می دادی، اینجوری واسه اونم بهتر بود، شاید قانع میشد و راحت تر قبول می کرد.بالاخره مغلوب اقوام بغض شدم و اشکم سرازیرشد.– قبلا حرف زدیم، اون اصلا نمی تونه حرف هام رو درک کنه، بعدشم، هر چی بیشتر همدیگر روببینیم بدتره.این حرف ها را می زدم ولی دلم حرفهای سعیده راتاییدمی کرد. فکردیدنش بد جور روی مخم سوار شده بود.در دلم از خدا می خواستم راهی نشانم دهد، خدایا شایدسعیده درست می گوید. اگررفتن به صلاحم نیست خودت جلویم را بگیر، خودت مانعی سرراهم قراربده.بعدباخودم گفتم وقتی همه چیزجوراست برای دیدنش پس بایدرفت.آنقدر غرق این فکرها بودم که نفهمیدم کی رسیدیم.از فکری که به سرم زده بود، استرس گرفته بودم. برای عملی کردنش اصلا به سعیده تعارف نکردم که به خانه بیاید. وبعدازرفتنش، خودم را به سرخیابان رساندم.چند دقیقه کنار خیابان ایستادم تا بالاخره یک تاکسی ازدورنمایان شد.ازعرض خیابان کمی جلو رفتم که بتوانم مسیرم را به راننده تاکسی بگویم. همزمان یک موتوری مثل اجل معلق نمی دانم از کجا پیدایش شدومثل یک روح سرگردان باسرعت ازجلویم ردشدوبابرخوردبه من تعادلش راازدست دادو هر دو هم زمان زمین خوردیم.صدای ناله ام بلندشد. به خاطربرخوردباآسفالت دستهایم خراش سطحی برداشتندوتمام چادرولباسهایم خاکی شدند. قدرت بلندشدن نداشتم به هرزحمتی بودخودم رابه جدول کنارخیابان رساندم وهمانجا نشستم. سرم درد می کرد. موتور سوار که پسر جوانی بود به طرفم امدو بارنگ پریده و دست پاچه پرسید:
–خانم حالتون خوبه؟صورتم را مچاله کردم و گفتم: –نمیدونم، فکر کنم پام طوریش شده باشه.به طرف پاهایم خم شد و گفت:– کفشتون رو دربیارید تا ببینم.با اخم گفتم: –شما ببینید؟ مگه دکترید؟از حرفم حالت شرمندگی به خودش گرفت و گفت: –صبر کنید من موتورم روگوشه ایی بزارم. تاکسی بگیرم ببرمتون دکتر. آخه چرا پریدید وسط خیابون؟همانطور که گوشی موبایلم را درمی آوردم گفتم: –زنگ میزنم کسی بیاد ببره.
به سعیده زنگ زدم وتوضیح دادم چه اتفاقی افتاده، شاخ های درامده اش را از پشت گوشی هم می توانستم حس کنم.با صدای تقریبا بلندی گفت:– من که تورو جلوخونتون پیاده کردم. تو خیابون چیکار داشتی؟ــ ناله ایی کردم و گفتم:
– الان وقت این حرف هاست؟ــ چند دقیقه ی دیگه اونجام. بلافاصله بعداز گفتن این جمله گوشی را قطع کرد.موتور سواردرحال وارسی کردن موتورش گفت:– حالا خانم واقعا چرا یهو امدید وسط خیابون؟ من که داشتم راهم رو می رفتم.سرم راپایین انداختم و گفتم:– می خواستم ماشین بگیرم.سرش را تکان دادو گفت:
– کسی که می خواد بیاد ماشین داره؟
ــ بله.زود کارت ملی اش رامقابلم گرفت و گفت:– لطفا شماره ام را هم سیو کنید و شماره خودتون رو هم بدید.شما که نذاشتین من ببرمتون بیمارستان. پس هر چی هزینه ی بیمارستان بشه خودم پرداخت می کنم.شما با همراهتون برید منم با موتور پشت سرتون میام.کارت را پس زدم وگفتم:ــ ما خودمون میریم شمابرید به کارتون برسید. خودم مقصربودم. من شکایتی از شماندارم.
✍#بهقلملیلافتحیپور
ادامه دارد...
🌸🍃🌸🍃
🔆تحقیقات بر روی 1800 کودک نشان داد اگر مادر تظاهر کند حرفهای نامفهوم نوزاد را میفهمد ، نوزاد سریعتر زبان باز کرده ،شخصیت قویتری میگیرد و در بزرگسالی بسیار روان صحبت خواهد کرد.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
1.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 طراحی جالب و کاربردی میز تاشو!
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
🌼 موقعیت:کودک نمی خواد بعد از ساعت ها بازی در پارک به خانه بیاد
💚مرحله اول:همدلی با کودک.
می دونم که دوست داری اینجا بمونی و ساعت ها بازی کنی چون بهت خوش می گذره.
💚مرحله دوم توضیح دلایل اعمال محدودیت
اما باید به خونه بریم و مشق هاتو بنویسی بابا میاد کسی نیست درو براش باز کنه
💚مرحله سوم:معرفی جایگزین برای کودک
می تونیم به خونه بریم و بازی مورد علاقه اتو تو خونه انجام بدیم،می تونی تا من غذامو درست کنم انیمیشن مورد علاقت رو ببینی.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 تنظیف و تعویض گلهای فوق ضریح مبارک
🌹 امام رضا (ع) 🌹
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
شیر_خرما
خواص شیر_خرما برای اسپرم مردان👇
♻️چند عدد خرما را داخل شیر بز بگذارید تا به مدت یک شب خیس بخورد بعد مقداری عسل و پودر هل به آن اضافه کنید و بعد از مخلوط کردن نوش جان کنید.
♻️این مخلوط یک راه حل مناسب برای درمان ضعف جنسی می باشد و خیلی از نارسایی های جنسی مثل حتی عقیمی ناشی از کمبود تعداد اسپرم ها را بهبود می بخشد.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
4.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
۶کاری که به مغزکودک آسیب میزند👆
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
💚 ارزشمندترین مکان هایی که میتوان در دنیا حضور داشت:
در فکرِ مـــادر
در قلب مـــــادر
و در دعای مـــــــــــادر
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
!تبدیل رفتار بد به خوب.mp3
زمان:
حجم:
1.75M
🎙 | تبدیل رفتار بد به خوب |
چطور رابطه بچه هامو خوب کنم؟
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
@ostad_shojaeیاد خدا ۷۴.mp3
زمان:
حجم:
11.26M
مجموعه #یاد_خدا ۷۴
#استاد_شجاعی | #آیتالله_مشکینی
√ شما باید مدام «روح ذکر» رو، درون خودتون تقویت کنید، تا به قدرت و تکامل روحی برسید!
«روح ذکر» یعنی چه؟
چگونه تقویت میشود؟
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
🔅#پندانه
✍️ عیبجویی نکنیم
🔹وقتی آن کس که دوستش داریم بیمار میشود، میگوییم امتحان الهی است.
🔸و هنگامی که شخصی که دوستش نداریم بیمار میشود، میگوییم عقوبت الهی است.
🔹وقتی آن کس که دوستش داریم دچار مصیبتی میشود، میگوییم از بس که خوب بود.
🔸و هنگامی که شخصی که دوستش نداریم به مصیبتی دچار میشود میگوییم از بس که ظالم بود.
🔹مراقب باشیم، قضاوقدر الهی را آن طور که پسندمان هست، تقسیم نکنیم!
🔸همه ما حامل عیوب زیادی هستیم و اگر لباسی از سوی خدا که نامش سِتْر (پوشش) است نبود، گردنهای ما از شدت خجالت خم میشد.
🔹پس عیبجویی نکنیم در حالی که عیوب زیادی چون خون در رگها و وجودمان جاریست.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
2.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
سخنرانی کوتاه
دعا های توصیه شده برای عاقبت بخیری فرزند
حجت الاسلام دکتر #رفیعی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛