🌟قرائت دعای سلامتی امام زمان عج🌟
❤️بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ❤️
✨به نام خداوند بخشنده مهربان
💚اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن💚
✨خدایا، ولىّ ات حضرت حجّة بن الحسن
💙صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ 💙
✨كه درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد
💛فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ💛
✨در این لحظه و در تمام لحظات
💜وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً 💜✨
سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر✨
💖وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ
✨و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى
💌طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"💌
✨كه خوشایند اوست ساكن زمین گردانیده،و مدّت زمان طولانى در آن بهرهمند سازى.
🍃❣اللّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ ❣🍃
#سنگر_عفاف_وتربیت
@dadhbcx
1_62482475.mp3
زمان:
حجم:
3.4M
🎤 عباس قمری
❤️ صاحب زمان💔💔
🌹فوق العاده👌👌👌
-----------------------------------
💢این همه مدعی و لاف زن اهل ظهور
پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم؟💢
@dadhbcx
🖋 امیرالمؤمنین امام علي(عليهالسلام) می فرمایند:
🔹« مَن كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَن كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَياؤُهُ وَ مَن قَلَّ حَياؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ وَ مَن ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ »
« هر كسي كه سخنش افزايش يافت، اشتباهات او نيز فزوني خواهد يافت
و هر كس خطايش افزايش يافت، حيايش كم ميگردد
و هركس حيايش كم شد، تقوايش كم ميشود
و كسي كه تقوايش كم شود، دلش ميميرد
و هر كس قلبش مرد، به دوزخ وارد خواهد شد.»
📚نهج البلاغه، حكمت 349
@dadhbcx
✨☘✨
روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شیطان را دید که خیلی ضعیف و لاغر شده است.
حضرت از او پرسید: چرا به این روز افتادی؟
شیطان گفت: ای رسول خدا! از دست امت تو رنج می برم و در زحمت بسیار هستم.
پیامبر فرمود: مگر امت من با تو چه کرده اند!
شیطان گفت: ای رسول خدا! امت شما شش خصلت دارند که من طاقت دیدن و تحمل این خصائص را ندارم.
❶ اول: هر وقت به هم می رسند سلام می کنند.
❷ دوم: با هم مصافحه می کنند.
❸ سوم: هر کاری را که می خواهند انجام دهند، ان شاءالله می گویند.
❹ چهارم: از گناه استغفار می کنند.
❺ پنجم: تا نام شما را می شنوند صلوات می فرستند.
❻ ششم: ابتدای هر کاری بسم الله الرحمن الرحیم گویند.
📚 فضایل و آثار صلوات، ص۳۳
@dadhbcx
🌺🍃🌸
🍃
🌸
#یک_آیه_تفکر
🌸(وَفِي أَنْفُسِكُمْ ۚ أَفَلَا تُبْصِرُونَ)🌸
در بدن خودتان آیات زیادی برای اثبات وجود و قدرت خدا وجود دارد ، آیا نمیاندیشید؟
[سوره الذاريات 21]
🔷 در بدن هر انسان طول رگهای خونی به بیش از ۹۶هزارکیلومتر میرسد که دو-و-نیم برابر دور کرهی زمین است.
🔶 اگر چه این مسیر بسیار طولانی است اما تنها ۶۰ثانیه طول میکشد تا خون در تمامی بدن گردش پیدا کند. سبحان الله ...🌹
@dadhbcx
✏چرا مردم را شکنجه میکنند؟
🔸️پندار برخی این است که آنچه این ایام بر مردم ما میگذرد، محصول بیتدبیری است. اما یک نظر دیگر وجود دارد که میگوید فجایع اجتماعی، میتواند محصول تدبیر باشد.
🔹️نائومی کلاین در شاهکار خود، کتاب "دکترین شوک"، به خوبی اثبات میکند که طراحی شکنجههای اجتماعی، ابزار شناخته شده لیبرالهاست که از طریق آن، به دنبال دست کشیدن مردم از باورهایشان و تن دادن آنها به نسخههای کذایی این جریان هستند. اگر طرح مباحثی نظیر مذاکره و رفراندوم را با فجایعی نظیر افزایش قیمت بنزین جمع بزنیم، سخنان کلاین ملموستر میشود.
🔹️کلاین می نویسد: "طبق یکی از کتابهای راهنمای سازمان سیا، هدف از شکنجه، ایجاد نوعی توفان شدید ذهنی است: پس از شکنجه، زندانی به قدری از نظر روانی به قهقرا رفته و وحشت زده است که دیگر قادر نیست منطقی فکر کند یا حافظ منافع خود باشد. تحت تأثیر چنین شوکی، بیشتر زندانیان آنچه را که بازجویانشان می خواهند در اختیار آنان قرار میدهند- به ویژه اطلاعات، اقرار، و رویگردانی از باورهای پیشینشان را.
در جریان شکنجه، فاصله زمانی فوق العاده کوتاهی وجود دارد که در آن، فرد زندانی دچار نوعی حالت تعلیق بین زندگی و مرگ می شود و شخصیت شکل گرفته و فرهیختهاش، فرو میریزد... در این حالت، هم دنیای آشنا برای فرد شکنجه شده و هم جایگاه خود وی در آن دنیا، متلاشی میشود. بازجوی مجرب این حالت را هنگام ظهور آن خوب می شناسد و می داند که منبع اطلاعاتی مقاوم در آن لحظه، در مقایسه با پیش از تجربه شوک، بسیار پذیرای سازش است و احتمال تسلیم و تبعیتش خیلی بیشتر شده است. و این لحظهای ست که شکنجه گر بی صبرانه منتظرش بوده است.
🔹️دکترین شوک نیز دقیقا همین روند را تقلید و تکرار میکند و سعی دارد در مقیاسی کلان و اجتماعی، به همان چیزی دست یابد که شگردهای شکنجه گران در سلول بازجویی، تک تک، بر سر افراد می آورد.
🔹️دکترین شوک اینگونه عمل میکند: در اثر فاجعه اصلی (مثلا فروپاشی بازار)، یک حالت شوک همگانی بر تمام جمعیت مستولی می شود. درست همان گونه که موزیک کرکننده و ضربات درون سلول بازجویی، زندانی را سست می کند و به راه میآورد، فجایع اجتماعی نیز در خدمت سست کردن و به راه آوردن کل جامعه قرار میگیرد. درست مثل زندانی وحشت زده ای که نام رفقایش را لو می دهد و از باورهایش رویگردان می شود، جوامع شوکه شده نیز غالبا از چیزهایی که در حالت عادی سرسختانه از آنها محافظت می کردند دست بر می دارند".
🔹️لیبرالها یقین دارند آن "لوح سپید نانوشته"ای را که در آرزویش هستند تا آنچه میخواهند رویش بنویسند، فقط گسستی بزرگ میتواند برای آنها ایجاد کند.
🔹️آیا مردم ایران توسط لیبرالها برای دست برداشتن از انقلابشان شکنجه میشوند؟
#سیدیاسرجبرائیلی
🇮🇷 #سنگر_عفاف_وتربیت
https://eitaa.com/dadhbcxکانال اساتید انقلابی
10.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 داستان سید مهدی قوام و زن فاسد
✍در زمان طاغوت که فسق و فجور و فساد همه جا را فرا گرفته بود، یک شب آقا سیدمهدی قوام منبری میرود در همان بالاشهر تهران؛ به ایشان پاکتی پر از پول میدهند. در حال رفتن به منزل، در مسیر یک زنی را میبیند، وضعیت نامناسبی داشته و معلوم بوده اهل فساد و فحشا است! آقا سیدمهدی به یک پیر مردی میگوید: برو آن زن را صدا کن بیاید!
آن مرد تعلل میکند و میگوید: وضعیت آن زن و بی حجابی اش مناسب نیست او را صدا بزنم. خلاصه با اصرار سید و با کراهت می رود و او را صدا می زند که آن آقا سید با شما کار دارند! زن می آید، آقا سیدمهدی از آن زن می پرسد: این موقع شب اینجا چه می کنی؟! زن می گوید: احتیاج دارم، مجبورم! سید آن پاکت پر از پول را از جیبش در می آورد و به زن می دهد و می گوید: این پول، مال امام حسین - ع - است، من هم نمی دانم چقدر است؛ تا این پول را داری، از خانه بیرون نیا!
مدتی از این قضیه می گذرد، سید مشرف می شود کربلا. (در آنجا) زنی بسیار مجبه را می بیند با شوهرش ایستاده اند. شوهر می آید جلو و دست سید را می بوسد و می گوید: زنم می خواهد سلامی به شما عرض کند! زن جلو می آید و سلام می کند و می گوید: آقا سید! من همان زنی هستم که آن پاکت را در آن شب به من دادید؛ ایشان هم شوهر من است که با هم مشرف شده ایم زیارت؛ من آدم شدم!
@dadhbcx
به سه چیز هرگز نمیرسید
1)بستن دهان مردم
2)جبران همه ےشکستها
3)رسیدن به همه آرزوها
سه چیزحتما به تومیرسد:
1)مرگ
2)نتیجه عملت
3)رزق وروزی
میخواهےبه همه چیزبرسی
خدا را درزندگیت بیاور
@dadhbcx
#عشق_یعنی...
🔸 دو ماه از ازدواج غاده و مصطفی میگذشت که دوستِ غاده مسئله را پیش کشید: « غاده! در ازدواجِ تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد.
🔸 تو از خواستگارهایت خیلی ایراد میگرفتی، این بلند است، این کوتاه است... مثل اینکه میخواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من متعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟
🔸غاده با تعجّب دوستش را نگاه کرد، حتی دلخور شد و بحث کرد که مصطفی کچل نیست، تو اشتباه میکنی
🔸 دوستش فکر میکرد غاده دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده. آن روز همین که رسید خانه در را باز کرد و چشمش افتاد به مصطفی؛ شروع کرد به خندیدن.
🔸مصطفی پرسید: چرا میخندی؟ و غاده چشم هایش از خنده به اشک نشسته بود، گفت:
«مصطفی، تو کچلی؟ من نمیدانستم!» و آن وقت مصطفی هم شروع کردن به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی هم تعریف کرد.
🔸 از آن به بعد آقای صدر همیشه به مصطفی میگفت: شما چه کار کردید که غاده شما را ندید؟
#شهید_دکتر_مصطفى_چمران 🌷
@dadhbcx
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم2
قسمت پنجاه و هفتم
تاج بندگی🌺
💢ابراهیم در زمانی که در میان اهل دنیا حضور داشت، به خواهران و بستگانش در مورد حجاب بسیار تذکر می داد. تمام نزدیکان او در رعایت حجاب دقت داشتند.
💢ابراهیم به خواهرش می گفت: چادر یادگار حضرت زهرا سلام الله علیها است. ایمان یک زن وقتی کامل می شود که حجاب را کامل رعایت کند.
💢اگر می خواهید الگویتان حضرت زهرا سلام الله علیها باشد کاری کنید که ایشان از شما راضی باشند.
💢این اهمیت به حجاب هنوز هم در رفتار ابراهیم ادامه دارد! این را از میان پیام هایی که به ما رسیده می توان فهمید.
💢ابراهیم در بیشتر هدایت هایی که برای خواهران دینی خود داشت به موضوع حجاب که همان تاج بندگی است تاکید داشته است.
💢موارد زیر از میان همین پیام ها و ایمیل هاست.
داستان اول👇👇👇
💢سلام خدمت تمام دوستان و عاشقان شهید #ابراهیم_هادی
💢آشنایی من با این شهید بزرگوار این گونه شروع شد که من به طور اتفاقی تو فضای مجازی مطالب و عکس های شهید هادی رو می دیدم.
💢اوایل از آدم های مذهبی متنفر بودم! برای همین به شدت نگاه به تصویر ایشان معذب بودم. طوری که نخونده متن و عکس رو رد می کردم. فقط از میان مطالب فهمیدم کتاب سلام بر ابراهیم معرف این شهید پهلوان است.
💢خیلی اتفاقی همسرم کتابش را برایم آورد و کمی از او تعریف کرد.
💢من هم یک روز که کاری نداشتم شروع کردم به خواندن ولی همچنان از نگاه روی جلد کتاب معذب بودم. نحوه نگاهش طوری بود که انسان خسته نمی شد. از طرفی می خواستم ببینم آخرش چه می شود.
💢کتاب را خواندم. چندین بار خواندم. با خاطراتش خندیدم و گریه کردم. هربار بهتر از قبل فهمیدم که چه شخصیت مثبت و الگویی دارد.
💢من تا حدودی داداش ابراهیم رو شناختم و به همه دوستانم توصیه می کردم که بخوانند.
💢تا اینکه یه روز رفتیم بهشت زهرا علیه السلام.
💢(البته بگم که من اون موقع اصلا حجاب درستی نداشتم. به هیچ چیز مقید نبودم. حتی وقتی کتاب رو خوندم و فهمیدم آقا ابراهیم روی مسئله حجاب خیلی تاکید داشت باز به همان صورت بی حجاب بودم.)
💢به هر حال با همون سر و وضع رفتم گلزار شهدا. قطعه ۲۶ رو زیر رو کردم به خود شهید قسم هیچ اثری از شهید هادی نبود! چندین بار کل قطعه را گشتم ولی پیدا نکردم.
💢تو گوشی نگاه کردم دیدم نوشته قطعه ۲۶.
💢از یه سرباز هم پرسیدم گفت ما شهید هادی اینجا ندارم !!
💢بعد از یک ساعت گشتن، نتونستم شهید هادی رو زیارت کنم. برگشتم به سمت منزل.
💢تو راه خیلی دلم گرفت و گریه کردم. احساس کردم شهید نخواسته من رو ببینه.
👇👇👇