کاری نکنید که اطرافیانتون به خصوص فرزندانتون، باحضور شما احساس تنهایی کنن!!! مراقب کودکان باشید! #کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت #قرارگاه_بسوے_ظهور 🌴 @dadhbcx 🌴

اگر کودک به هر دلیلی پرخاشگری را انتخاب کند، والدین نباید با پرخاشگری به او پاسخ دهند اما باید محکم باشند. مثلا اگر کودک را بغل کرده‌اید و او شما را می‌زند، بدون آنکه هیچ بحثی با او بکنید باید خیلی سریع او را زمین بگذارید یا اگر در اتاقش هستید او اسباب‌بازی‌اش را به سمت شما پرت می‌کند، بدون اینکه گفتمان خاصی با او داشته باشید،‌ از اتاق بیرون بروید. بی‌توجهی و ترک کودک بدون حرف زدن با او نشان می‌دهد که نه تنها چیزی را به دست نیاورده بلکه توجه مادر را نیز از دست داده است. #کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت #قرارگاه_بسوے_ظهور 🌴 @dadhbcx 🌴

فیلم 30 روزه از تولد تا رشد کامل یک برگ🪴💐 #کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت #قرارگاه_بسوے_ظهور 🌴 @dadhbcx 🌴

وقتی کاکتوس گل میده ....ما انسانها چی داریم بگیم واقعا..... کاکتوس هم با گل به زندگی لبخند می زند. #کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت #قرارگاه_بسوے_ظهور 🌴 @dadhbcx 🌴

کی میگه چادرمشکی افسردگی میاره؟ آقا ما فکر می‌کردیم افسردگی مال حالِ آدمه! ولی جدیداً بعضیا به هر کی لباس تیره می پوشه میگن افسرده😳 البته بیشترم چادر منظورشونه 😏❗️ جل الخالق این دیگه از اون حرف هاست😂 دختر گل سعی کن دلت و حال و احوالت شاد باشه رنگ لباس، اونم اگه وقتایی استفاده بشه، افسردگی یا انرژی شاد برات نمیاره 😉 جا داره بگم🙄 اولاً مگه یه خانم چادری، در طول روز و هفته چقد چادرمشکی سرشه؟ بعدم چه بسا دخترانی که لباس زرد با شال و شلوار صورتی می‌پوشن اما شادی از دل شان دوره یا اگه این‌طوره زنان غربی باید شادترین زنان عالم باشن نه اینکه آمار افسردگی و خودکشی بینشون بالا باشه... و چه دخترانی با چادر مشکی اما حال و احوال صورتی💝.... البته از اون شادی های خوشگل ، ماندگار و حقیقی 😍 نه لذت کوچولوهای شکلاتی ، بچه گونه و زودگذر😏 #کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت #قرارگاه_بسوے_ظهور 🌴 @dadhbcx 🌴

#ارتباط_موفق ۱ 🗣 هر ارتباطی ، سنگ بنایی دارد؛ همان خشت اول که اگر کج گذاشته شود؛ دیوار آن ارتباط، تا ثریا کج بالا رفته، و بالاخره فروخواهد ریخت. ▪️خشت اول در #ارتباط_مؤثر و تحکیم روابط دوستی، چیست؟ #استاد_شجاعی 🎤 #کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت #قرارگاه_بسوے_ظهور 🌴 @dadhbcx 🌴

🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃 #شماره_۲۱ اعتراف به گناه.! وارد حرم امام رضا (ع) شدم، جوانى را ديدم كه زنجير طلا به گردن كرده بود. متذكّر حرمت آن شدم، او در جواب گفت: می‌دانم و ساكت به كار خود مشغول شد. من ابتدا ناراحت شدم. زيرا شنيد و اقرار كرد و با بى اعتنايى مشغول زيارت شد، بعد به فكر فرو رفتم كه الآن اگر امام رضا(ع) نيز از بعضى خلافكارى هاى من بپرسد، نمى‌توانم انكار كنم و بايد اقرار كنم! با خود گفتم: پس من در مقابل امام رضا (ع) و آن جوان در مقابل من، اگر من بدتر نباشم بهتر نيستم !  بعد از چند لحظه همان جوان كنار من نشست و گفت: حاج آقا! به چه دليل طلا براى مرد حرام است؟ من دليل آوردم و او قبول كرد، بعد پيش خود فكر كردم كه روح من در مقابل امام رضا (ع) تسليم شد، خداوند هم روح اين جوان را در مقابل من تسليم كرد.! #خاطرات_امربه_معروف_ونهی_ازمنکر