10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 ویژگیهای منحصر بهفرد دختران از نگاه امام صادق(ع)
💐 ولادت حضرت معصومه(س) و روز دختر مبارک
#روز_دختر
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
🌴 @dadhbcx 🌴
سیدمجیدبنیفاطمهخانوم معصومه کرامت - بنی فاطمه .mp3
زمان:
حجم:
5.42M
#مولودے✨
🎉ولادت حضرت معصومه(س)و روز دختر مبارڪ😍🙃🌿🎈
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
🌴 @dadhbcx 🌴
💏متاهل ها توجه کنند
✅نزدیک نیمی از طلاقها در ایران، زیر سر همین مشکل نداشتن انگیزه جنسی است!
❗️ شاید باورش سخت باشد، اما 60 درصد کسانی که به دلیل مشکلات جنسی تصمیم به جدایی میگیرند، دلیل بیربط دیگری را به طلاقشان نسبت میدهند، مردها میگویند همسرمان خانهداری بلد نیست و بداخلاق است، زنها میگویند شوهرمان خرجی خانه نمیدهد و مرا درک نمیکند! درحالی که حقیقت چیز دیگری است!
👌⇠ اغلب زنان و مردان چند ماه پس از ازدواج با کاهش تدریجی رضایت از روابط جنسی مواجه میشوند، اما بسیاری از آنان در مقابل این مساله یا با خودشان تعارف میکنند و دم برنمیآورند یا دست به انکار میزنند.
🌹لطفا مراقب روابط زناشویی خود باشید
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
🌴 @dadhbcx 🌴
29.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #همسرانه
📝شش وظيفه طلايي زن و مرد در خانواده
🎤استاد ماندگاري
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
🌴 @dadhbcx 🌴
🦋امام رضا علیه السلام می فرمایند:
✨«اعلم ان النسآء شتی فمنهن الغنیمة والغرامة و هی المتحببة لزوجها والعاشقة له ...
✨بدان که زنان گوناگونند، برخی از آنان دستاوردی گرانبها و تاوان [رنج های آدمی] هستند و این زن کسی است که به شوهرش محبت می کند و عاشق اوست .»
📖مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۶۱
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
🌴 @dadhbcx 🌴
#واقعیت
هيچوقت...
مردكسي راقرض نگيريد
او كه به ديگري خيانت كرده
به شما نيز خيانت می کند
مرد ها دلباخته كسي هستند
كه عشق رابه آنها ياد داده است
پس تظاهر به علاقه به شما
فقط هوس است.
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
🌴 @dadhbcx 🌴
#همسرانه
#سیاستهای_همسرداری
❌جلویِ بقیه،
حتی با گوشه و کنایه، به راز و عیب همسرتون اشاره نکنید...
👈افشای راز،
صمیمیت و اعتماد میانِ زوج ها
و استحکام خانواده رو نابود میکنه!
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
🌴 @dadhbcx 🌴
👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
💜🖇♥️🖇💜🖇💜 💜🖇💜🖇💜 ♥️🖇💜 💜 😈😈دام شیطانی #قسمت_چهل_سوم 🎬 بازبان عبری,تکرار میکردند. کنار مهرابیا
💜🖇♥️🖇💜🖇💜
💜🖇💜🖇💜
♥️🖇💜
💜
😈😈دام شیطانی
#قسمت_چهل_چهارم 🎬
از جام بلند شدم,مهرابیان باحالت سوالی پرسید:کجا؟؟
گفتم:اینا که تو حال خودشون نیستن,میرم یک دوری,بزنم ویه فیلم هم بگیرم.
مهرابیان:مراقب باش خانم سعادت.
از روی میز یه جام ش ر ا ب برداشتم وخیلی نامحسوس ریختمش کنار گلدون کنارم
اه مرگتون بزنه چه بوی گندی میده .
جام خالی رابدستم گرفتم ,طوری برخورد میکردم که منم خوردم.نزدیک دیوید شدم,دیوید باچشماش که معلوم بود دو دو میزنه نگام کردوبا عبری یه چیزی بلغورکرد , لبخندی بهش زدم.ووقتی مطمین شدم که تواین عالم نیست ,اهسته دست کردم جیبش وکارت رابرداشتم.
کارت که به دستم رسید بدون توقف حرکت کردم سمت اون در مرموز.
اکثر سربازا دور وور مکان جشن بودند,یکی ,دوتا هم که اطراف پرسه میزدند,معلوم بود یک سری به نوشیدنیها زدن.شانس باهام یار بود که روز پوریم بود واینها هم یه مشت ادم لایعقل...
به دررسیدم,کارت راوارد کردم وخیلی راحت دربازشد.
خدای من عجب هرم جانسوزی از داخلش میامد,انگار در جهنم باز شده.
شروع کردم ایت الکرسی را خواندن ووارد اونجا شدم,
انچه که من میدیدم ,تونل وحشتناکی بود,جای جای تونل حفاری شده بود,انگار دنبال چیزی میگشتند,
همینجور که جلو میرفتم به یک سه راهی رسیدم...یکباره یادم امد دوربین را روشن نکردم,سریع دکمه روشن رالمس کردم,نمیدونستم از کدام راه برم,از هرسه تا تونل صدا میامد ,چشام رابستم وگفتم باچشم بسته هرکدوم را رفتم,که رفتم.
درهمین حین احساس کردم دست مردی گلوم راگرفته,
چشام راباز کردم,نفسم گرفته بود انگاری داشتم خفه میشدم.
تا چشم بازکردم,دست پشمالوی سیاهی دیدم که گلوم رافشارمیده...
بلند بلند گفتم:اعوذوبالله من الشیطان الرجیم. ..
ودست پشمالو شل شد,درادامه اش شروع کردم سوره ی جن راخواندن...
حرکت کردم داخل همون تونل,خدای من انواع واقسام وسایل جادوگری روی صندوقچه ای اهنین درانتهای تونل دیده میشد ,دور تا دور صندوقچه را شیاطینی از جن گرفته بودند,به گمانم اینها ادوات جادوگریی بودند که از زمانهایی دور درمعبد حضرت سلیمان ع ,مخفی شده بود
اما این یهودیهای شیطان پرست ,هنوز به وسیله ی اصلی یاهمان(جادوی سیاه)که با آن شیاطین ,قدرت عجیبی میگیرند را کشف نکرده بودند.
جادوی سیاه در زمان حضرت سلیمان ع ,پیامبر زیر تختش پنهان کرده بود واینجورکه معلوم بود,هنوز ان راکشف نکرده بودند.
برگشتم دوتونل بعدی را دیدم ,درجای جای تونلها چاله هایی حفرشده بود که درونش مملو از دینامیتهای منفجرنشده بود.
خدای من ,بی شک این ابلیسان قصد انفجار وتخریب قدس را دارند....
دیدنیها رادیدم ,سریع به سمت درخروجی حرکت کردم به در رسیدم ,کارت راوارد کردم همزمان با باز شدن در ,آژیر وحشتناکی شروع به صدا دادن کرد.
وااای یادم رفته بود دوربین راخاموش کنم,دکمه ی خاموش رالمس کردم,بیرون که امدم دوسرباز مسلح ونیمه هوشیار با اسلحه های پر,انتظارم رامیکشیدند .
ناخوداگاه دستام رابالابردم ,یکدفعه قندا,ق تفنگ امد روی دماغ ودهنم وصورتم پراز خون شد,دو طرفم راگرفتند وهرکدام به نوعی میزد,
بردنم داخل اتاقی ,بعداز چند دقیقه ,یک زن پیرونفرت انگیز امد داخل,بامشت و لگد به جانم افتاد وبا فارسی شکسته ای شروع کرد به فحش دادن,ایرانی کثیف,ایرانی خائن
#ادامه_دارد ..
#رمان