eitaa logo
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
716 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
10.5هزار ویدیو
339 فایل
کانال سبک زندگی👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 یک قلّه که چیزی نیست... ❗️ اگر توانایی‌های خود را نادیده بگیریم، خود را در مشکلات و چالش‌ها محصور خواهیم کرد. ⏸ اگر خود را محدود و محصور کنیم، رشد نخواهیم کرد. ⚠️ اگر با کوهی از مشکلات برخورد کردید، نترسید؛ یک قلّه که چیزی نیست، شما قدرت فتح قلّه‌های فراوانی را دارید. ❇️ قوی باش و به فتح قلّه‌های بیشتری فکر کن... 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
❓ آیا فکرِ گناه هم گناه است؟! ✅ هرچند فکر گناه، گناه نیست اما پاکی و صفای قلب را از بین می‌برد. ⚠️ فکر گناه مانند روشن‌کردن آتش در خانۀ دل است؛ اگرچه روشن‌کردن آتش در خانه، موجب آتش‌سوزی نشود، اما فضای خانه را با دود و گرمای خود متأثّر خواهد کرد؛ فلذا فکر گناه در انسان بی‌تأثیر نیست. 🔻 امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: «مَنْ كَثُرَ فِكْرُهُ فِی الْمَعَاصِی دَعَتْهُ إِلَيْهَا.» 🔹 آن‌کسی که زیاد به گناهان فکر کند، این کار (فکر کردن به گناه) او را به گناه می‌کشاند. 💯 بنابراین فکر کردن به گناه ممکن است زمینۀ گناه را در انسان ایجاد کند؛ فلذا بهتر است انسان از فکرِ گناه دوری کند تا روحش پاک و سالم بماند. 📚 غرر‌الحکم، ص 623. 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
14.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 پادکست 🔻 زمانی رضاخان با زور سر نیزه حجاب از سر زنان بر می‌داشت اما بدانیم امروز دشمن نه با سرنیزه که با رسانه و فیلم دنبال بی‌حجاب و بی‌حیا کردن جامعه است ... ▫️ امام‌جمعه خوی 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت بیست و سوم ابوالحسن نگاه به زمین می اندازد و: _فخر و مباهات من است بندگی و عبودیت به آستان حضرت ربوبی... و با زهد در دنیا آرزو دارم امان از شر دنیا را... و با ورع از محرمات امید دارم رسیدن به برکات را... و با تواضع در دنیا انتظار می کشم رفعت مقام آن دنیا را، نزد حضرت پروردگار عزوجل... هرکس جز او بود در پاسخ، مدحی برابر می گذاشت یا لااقل لبخندی به رضایت می زد... بر می خیزم و خودم جام شربت نیشکر و بیدمشک دستش می دهم و قدح میوه نزدیک می کشم: _چون به شأن شما بصیرت یافتم و دانستم از فضائلی که هست، بر آن شدم که خودم را از خلافت خلع کنم و حکومت به شما واگذارم و این جایگاه به شما بسپارم که شما شایسته ترید به آن... فضل متحیر نگاهم می کند و پر سوال و گنگ، که شروع این بازی نمی دانسته و اما ابوالحسن همچنان آرام و: _اگر این خلافت از آن توست و خدای تعالی تو را داده است، که جایز نیست خلعتی که خداوند تو را پوشانده است، از تن در آوری و دیگری را ببخشی و بپوشانی... و اگر هم خلافت از آن تو نیست، جایز نیست آن چه را که برای تو نیست به دیگری ببخشی. پر شتاب و بی درنگ و محکم می گوید و باز آرام... و من پر شتاب تر بی جواب می مانم، که همه پاسخ های ممکن ابوالحسن را هزار باره مرور کرده بودم و خوانده بودم، جز این که گفت... پذیرفتنش یعنی که خطر است برای مرو و باید به راه پدر می رفتم و نپذیرفتنش یعنی که برابر ایستادن و باز هم خطری که... اما این پاسخ... لعنت می فرستم به خودم که دقایقی نگذشته که تصدیق علم اش کرده ام و مدح دانش اش و اما باز به قاعده کودکان به بازی شده ام... نگاه از نگاه پر ملامت فضل می دزدم و خیره ابوالحسن می شوم: _بسیار دوست تر داشتم که با شما بیعت خلافت کنم و اما حال که اکراه دارید از قبول خلافت، ولایت عهدی حکومت را پذیرا باشید تا بعد از من، خلافت شما را باشد که بیش و پیش از شما، کس را نباید و نشاید... 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
🥧 🥮مواد لازم: 🍥 بيسكوئيت گندمى ٣ بسته ورقه ژلاتين ٣ الى ٤ عدد پنير خامه اى ١٥٠ الى ٢٠٠ گرم كره ١٥٠ گرم شكلات تلخ ٢٠٠ گرم شكر ١پيمانه كوچك توت فرنگى براى تزئين نعنا تازه براى تزئين دسر شكلاتى ٣الى ٤ عدد 🥧🍥🥠طرز تهيه:🥠🍥🥧 ابتدا بيسكوئيت هارا با كره در خردكن مى ريزيم تا كاملاً پودر شود و در كف ظرفى پهن مى كنيم.حالا در ظرفی ديگر شكر را آب کرده تا به رنگ كاراملی دراید ، ٣ ق غ آب به آن اضافه مى كنيم و از روى شعله برمى داريم روى بيسكوئيت ها مى ريزيم و در يخچال ميگذاريم. در قابلمه اى که روی شعله گاز است پنير و دسر شكلاتى را با ٢ق غ شكر،شكلات و ورقه هاى ژلاتين مخلوط می کنيم تا كاملاً يكدست شود ، سپس ٢عدد توت فرنگى داخل مایع درست شده خرد مى كنيم و از روى شعله گاز برميداريم ، بيسكوئيت هارا از يخچال بيرون آورده ومايع شكلاتى را روى بيسكوئيت ها مى ريزيم وبه مدت ٣ساعت درون يخچال گذاشته تا سفت شود و بعد براى تزئين از شكلات رنده شده،توت فرنگى و برگ نعنا استفاده مى كنيم. 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
13.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴متولیان فرهنگی بی حس شده اند 😱دیگه باید چه اتفاقی بیافته تا بیداربشن 📛 تا کی فقط واسفاااااا بگیم وپروفایلمونو عوض کنیم 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
پنجشنبه ای پراز دلتنگی💔 ازراه رسید یادخاطرات مسافران سفرکرده خاطرمان را آذرده میکند باخواندن فاتخه وصلوات یادی کنیم ازانها وروحشان راشادکنیم🌷 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
گاهی حساسیت والدین به رفتار بد بچه ها در مهماني ها دامن می‌زند. آنها به خاطر نگرانی‌های خودشان، قبل از آنکه اتفاقی بیفتد بچه را از بعضی از کارها منع می‌کنند و می‌گویند مبادا فلان کار را انجام دهی. اما کودکی که از این طریق به حساسیت والدینش پی برده، مخصوصا آن کار را می‌کند. اگر والدین از قبل به او اخطار دهند و بگویند حق انجام چنین رفتاری را نداری، ذهن کودک به محض ورود به جمع، به سمت آن رفتار می‌رود. 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
اصرار بر كنترل کودک براي اينكه دقیقاً “همانی بشود كه ما می خواهيم” دو نتيجه در پی خواهد داشت: 🔸يا يك رُبات حرف گوش کن و همیشه تسلیم خواهیم داشت 🔸و یا یک آشوبگر و یاغی که هر مرزی را در می شکند. نتیجه وسواسها و اصرارهای بی مورد والدین بر آنچه الگوی از پیش ساخته تربیتی خود ساخته اند، این دو مورد است و حد وسطی هم ندارد! پس اولاً هیچگاه لباس از پیش بریده ای را برای تربیت کودکمان قواره نکنیم... و ثانیاً روی نسخه های تربیتی خود و دیگران اصرار بیش از اندازه نداشته باشیم...شاید این نسخه متناسب با کودک ما نباشد! 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
25.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️«سلام فرمانده» به زبان اردو منتشر شد 🔻سرود سلام فرمانده که این روزها مورد توجه آحاد مختلف جامعه ایران و جهان اسلام و به ویژه کودکان و نوجوانان قرار گرفته است، توسط شاهد علی بلتستانی به زبان اردو نیز خوانده شد. ✅این سرود در پايتخت قدیم پاکستان کراچی تولید و منتشر شده است. ♻️کلیپ همراه با ترجمه فارسی است.
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_بیست_ویکم گفت: به اونجا هم می رسیم هنوز زوده ... فرزانه که منتظ
اعترافات یک زن از جهاد نکاح خانم مائده برای اینکه به روی خودش نیاره و فضا رو عوض کنه گفت: تا شما چایی تون رو بخورید من یه سر به داداشم بزنم ببینم کاری نداره... از اتاق که بیرون رفت، برگشتم سمت فرزانه و اومدم یه چیزی بگم دستها‌ش رو برد بالا گذاشت روسرش گفت: تسلیم دیگه حرف نمی زنم ... با این حرکتش حرفم رو خوردم و چیزی نگفتم... چند لحظه بعد خانم مائده اومدن داخل گفتن: عه! چرا چایتون رو میل نکردین؟ شاید سرد شده برم عوضش کنم... فرزانه زیر لب به من گفت: توقع داره خونه یه داعشی ما از خودمون پذیرایی کنیم! الان اینجا نشستیم امنیت نداریم فرض کن چایی ام بخوریم اگه یه چیزی داخلشون ریخته باشه چی!!! گوشه ی لبم رو گزیدم و آروم گفتم فرزانه الان گفتی دیگه حرف نمی زنی... خانم مائده که متوجه پچ پچ ما شد گفت: اگه چایی دوست ندارین قهوه یا چیز دیگه ایی بیارم؟ من گفتم: نه دستتون درد نکنه حقیقتا ما وقت مصاحبه کلا چیزی نمی خوریم چون همینجوریشم وقت کم میاریم... شما بفرمایید بشینید ادامه بدیم... گفت: هر جور راحتید و آروم نشست روی صندلی ... گفتم: رسیدیم به اینجا که با تیم دوستانتون مرتب روی معنویاتتون کار می کردید ... گفت: درسته اتفاقاتی که اون موقع به صورت ناخواسته داشت شکل می گرفت باعث می شد من فکر کنم که خیلی کار بزرگی دارم میکنم اینکه نافله هام ترک نمیشه یا دعا و مناجاتم همیشه به راه ... عشق به جهاد و مبارزه هر روز تو وجودم بیشتر می شد دلم می خواست هر جور شده یه مجاهد واقعی باشم... بعد ادامه داد البته جهادی که من میگم با جهادی که در ذهن شماست خیلی فاصله داره خیلی... فرزانه با حرص برگشت گفت: قطعا همینطوره بالاخره ما یکی بود دو لیتر بنزین تو باک ماشینمون بریزه! یه نگاه جدی به فرزانه انداختم بعد به خانم مائده گفتم: ببخشید ادامه بدید... خانم مائده با آرامش گفت : بالاخره حق با دوستتون هم هست اگر تفکر و منطق پشت معنویت باشه میشه به مسیری که انتهاش بهشته رسید... ولی اگر همون تفکر و منطق نباشه هر انسانی ممکنه آخرش مثل من در یه برهه زمانی به ناکجا آباد برسه ! فرزانه که انگار فتح و الفتوح کرده باشه با یه لبخند معنا دار حرفهای خانم مائده رو تایید کرد... خانم مائده ادامه داد اتفاق بدتری که در اون زمان برای من داشت می افتاد این بود که...