eitaa logo
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
715 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
10.5هزار ویدیو
339 فایل
کانال سبک زندگی👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔰شال کمر ببندید 🔻شال کمر جزء لباسهای رسمی ایرانیان بوده ، هم مردان و هم زنان از شال کمر استفاده میکردند و بسته به فصل گرم یا سرد ، جنس شال متفاوت بوده 👈در فصل گرم شال_نخی و در فصل سرد شال_پشمی 💢خانم ها نسبت به آقایان بیشتر به گرمی ناحیه کمرشان نیازمند هستند چرا که تخمدان و رحم شان آنجاست و سرما به راحتی به آنها عارض میشود ⭕️برخی از مشکلاتی که امروزه خانمها با آن مواجه هستند به دلیل گرم نگه نَداشتن  کمر است چرا که عمدتا لباسهای مورد استفاده کوتاه است و ناحیه کمر و لگن را خوب پوشش نمیدهد. 💢توصیه میشود از شال پشمی و نخی برای کمر استفاده نمایید ⭕️شال کمر را نباید سفت بست زیرا هدف از بستن شال گرم نگهداشتن کمر است . 👌✅با بستن شال ، کلیه ،مثانه ، رحم و تخمدان‌ها ، کمر و معده از سرما محافظت میشود 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
. 🔰گرم یا سرد بودن شیر مادر چه تاثیری در رشد نوزاد دارد؟ ✍مصرف زیاد سردیجات باعث سرد شدن مزاج شیر مادر می شود ؛ اگر شیر مادر سرد باشد👇 🐣نوزاد مدام رفلاکس معده و برگردان شیر دارد 🐣 آب دهانش مدام سرریز می‌شود 🐣 دفع او دشوار است 🐣صورتش لَخت و افتاده و حالت چشمانش خمار و فاقد نشاط و روشنی است ✍اما اگر مادر در حد اعتدال از گرمیجات استفاده کند مزاج شیر مادر گرم می شود ✍نوزادی که با شیر گرم تغذیه می شود👇 🐥رفلاکس معده ندارد 🐥کودک پرزور و راحت دفع مدفوع دارد 🐥نگاهش نافذ و پرنشاط و خندان است. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
🌸🍃﷽🍃🌸 ✋ یکی از مقدمات نماز وضو است و باید احکام وضو را بدرستی فرا بگیریم در همین زمینه به چند نکته اشاره می شود: ۱.در وضو شستن صورت و دستها واجب است و اگر وضو گیرنده عضو را به نیت وضو زیر شیر آب بگیرد و آب را به همه عضو برساند کافی است هر چند دست نکشد، البته شستن اعضا به همراه دست کشیدن مستحب است. (عروه ج1 فصل فی بعض مستحبات الوضوء) 2.یکی از واجبات وضو مسح پا می باشد که برای مسح پا به نظر امام خامنه ای و برخی مراجع دیگر واجب است از سر یکی انگشتان پا هر چند انگشت شصت پا نباشد تا مفصل پا مسح صورت بگیرد.(جهت اطلاع بیان کنندگان: مخالف: حضرت امام، بهجت، مکارم: تا برآمدگی کافی است و خویی و سیستانی و صافی بنابر احتیاط واجب تا مفصل باشد.ایت الله مکارم: مسح از سر انگشت کوچک اشکال دارد) رساله مراجع م 252 3.اگر انسان به نیت با طهارت بودن هر چند قبل از وقت نماز، وضو بگیرد هر عملی را  مثل نماز یا لمس کلمات قرآن که نیاز به طهارت و وضو دارد،  می تواند انجام دهد و لازم نیست نیت را به زبان بیاورد. تهیه :رضازاده💐
جوانه ماش چه خواصی برای مو دارد؟ اگر موهای نازکی دارید در کنار صبحانه جوانه ماش مصرف کنید جوانه ماش بخصوص در کودکان باعث افزایش استحکام موها می شود و از نازک شدن آنها پیشگیری می کند ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌
🛑 همسر مرحوم علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان درگذشت. 🔹مراسم تشییع منصوره روزبه، همسر مرحوم علامه طباطبایی امروز دوشنبه ۲۷ آذرماه در حرم حضرت معصومه (س) برگزار می‌شود
تغییر حال آدم ها را خوب میکند...حتی اگر خانه همیشه یک جور باشد، «خداوند» با مهربانی اش رنگ فصل را تغییر میدهد تا تو خانه را جور دیگری تجربه کنی... 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایده برای جارو برقی❤️👌 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جدا کردن دُم کشمش 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
#یادت_باشد #قسمت‌پنجاه‌یکم 🌿﷽🌿 🌻تا حمید را دیدم گفتم: از بس هوش و حواسم به پیدا کردنت رفته بود
🌿﷽🌿 🌻پنج شنبه 2 روز بعد از تحویل سال با همان تیپ رفته بود هیئت نصفه شب بود که با من تماس گرفت. 🌸از رفتار هم هیئتی هایش تعریف می کرد،دوستانش بیشتر حمید را در لباس جهادی یا لباس خادمی دیده بودند تا با کت و شلوار و آن اندازه اتو کشیده. گفت:((بچه های هیئت کلی تحویلم گرفتن،کتم را می گرفتند می پوشیدند،سر به سرم می گذاشتند)). از خوشحالی حمید خوشحال بودم،موقع خداحافظی به حمید گفتم:فردا بریم بوئین زهرا خونه خاله فرشته؟ 🍀حمید گفت باشه بریم،ما که بقیه اقوام رو رفتیم،خونه کوچک ترین خاله شما هم میریم،خوشحال میشه حتما. صبح زنگ خانه را که زد،سریع با بقیه خداحافظی کردم و کفش هایم را پوشیدم و دم در رفتم. 🍎حمید گفت:((سوار شو بریم!))، گفتم:حمید جان شوخی نکن،می خوایم بریم بوئین زهرا،چهل کیلومتر راهه،موتور رو بذار خونه با ماشین میریم. هر چه گفتم قبول نکرد،گفت:با موتور بیشتر میچسبه. 🌹ترک موتور که نشستم مثل همیشه شدم جی پی اس سخنگو:حواست باشه حمید،بریم راست،الان برو چپ،به میدون نزدیک می شیم، سرعت گیر نزدیکه سرعتت رو کم کن،اون آدمو ببین،گربه رو له نکنی. از روی استرسی که داشتم این حرف ها را میزدم،نگران بودم اتفاقی بیفتد. ❤️حمید گفت:تو چرا این طوری می کنی،راننده حواسش به همه جا هست،من خودم شوماخرم! ،گفتم:آخه تا حالا توی جاده به این شلوغی بیرون شهر موتور سوار نشدم دست خودم نیست می ترسم. وقتی ماشین های سنگین از کنارمان رد می شدند من با همه توان خودم را به حمید می چسباندم،زیر لب دعا می کردم که فقط سالم به مقصد برسیم. 🌷این وسط شیطنت حمید گل کرده بود،عمدا از جاهایی می رفت که یا دست انداز بود یا چاله!بعد هم می گفت:ببین چه مزه ای داره،چه حالی میده،خودت رو برای چاله بعدی آماده کن! 💐بعد می رفت دقیقا لاستیک را داخل همان چاله می انداخت!آن موقع از خود موتور سوارشدن میترسیدم چه برسد به اینکه بخواهد توی دست اندازها و چاله ها بیفتیم. چشم هایم رابسته بودم ومحکم دست هایم را دورش حلقه کردم که نیفتم،کار را به جایی رساند که گفتم: حمید بزن کنار من پیاده میشم؛با پاهای خودم بیام سنگین ترم! بعدهم برای اینکه مثلا قهر کرده باشم صورتم را برگرداندم. حمیدگفت: آشتی کن عزیزم قهر زن و شوهر نباید بیشتر از ده ثانیه طول بکشه خدا خوشش نمیاد. 🌺گفتم: نه اون برای خونه است روی موتور فرق داره! حمید که فهمیده بود از روی شوخی قهر کردم سرعت موتور را زیاد کرد. من هم که حسابی ترسیده بودم گفتم: باشه عزیزم،اشتباه کردم،دوستت دارم،آشتی کردم! ادامه دارد...
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
#یادت_باشد #قسمت‌پنجاه‌دوم 🌿﷽🌿 🌻پنج شنبه 2 روز بعد از تحویل سال با همان تیپ رفته بود هیئت نصفه ش
🌿﷽🌿 🌺از نیمه راه رد نشده بودیم که وسط راه بد بیاری آوردیم و موتور پنچر شد. خدا خیلی رحم کرد، نزدیک بود هر دو با موتور زیر ماشین برویم. وسط جاده مانده بودیم و در به در دنبال کمک می‌گشتیم. کنار موتور پنچر شده ایستاده بودم، حمید کمی جلوتر دست بلند می‌کرد که یک نفر به کمک ما بیاید، با مکافات یک وانت جور کردیم. 🍀حمید موتور را به کمک راننده پشت وانت گذاشت، اولین آپاراتی پنچری را گرفتیم و دوباره راه افتادیم. خاله فرشته حسابی از ما پذیرایی کرد و مجبورمان کرد برای ناهار هم بمانیم. وقتی سوار موتور شدیم که برگردیم غروب شده بود، هر دو از شدت سردی هوا یخ زدیم. 💐دست و پاهای من خشک شده بود، وقتی پیاده شدیم نمی‌توانستیم قدم از قدم بردارم، چشم‌هایم مثل دو تا کاسه خون سرخ شده بود. هر کسی می دید فکر می کرد یک فصل مفصل گریه کرده ام، تا حالا چنین مسیر طولانی را با موتور نرفته بودم. 🌷با همه سختی این اتفاقات را دوست داشتم، این بالا بلندی‌ها برایم جذب بود. تعطیلات عید که تمام شد سیزده به در با خواهر و برادر های حمید به《امامزاده فلار》رفتیم. خیلی خوش گذشت، کنار چشمه آتش روشن کرده بودیم و کلی عکس انداختیم. حمید با برادرهایش والیبال بازی می کرد، اصلا خستگی نداشت، بقیه می‌رفتند بازی می‌کردند و ده دقیقه بعد می نشستند تا استراحت کنند ولی حمید کلا سرپا بود. ❤️دیگر داشتم امیدوار می‌شدم این زندگی حالا حالا روی ناخوشی و دوری را نخواهد دید. هنوز چند روز از فضای عید دور نشده بودیم که حمید گفت: ـــ امسال قسمت نشد بریم جنوب، خیلی دوست دارم چند روزی جور بشه برای خادمی شهدا. گفتم: 🌹_ اگر جور بشه منم میام چون هنوز کلاسامون شروع نشده. همان لحظه گوشی را برداشت و با《حاج محمد صباغیان》معاون ستاد راهیان نور کشور تماس گرفت. حاجی از قبل حمید را می‌شناخت. مثل همیشه خیلی گرم با حمید احوال پرسی کرد. 🌸وقتی حمید گفت نامزد کرده و دوست دارد با من برای خادمی به جنوب بیاید حاجی خیلی خوشحال شد. ادامه دارد‌...
16.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به زبان خودمونی و روان .... 🛑 ویژه کودک و نوجوان 🛑 ❓چی شد که به خونه حضرت زهرا س حمله کردن؟ ❓چرا حضرت فاطمه س دفاع کرد از امام علی ع ، چرا خود امام علی باهاشون حرف نزد؟ ❓چرا حضرت زهرا س گفتن شبانه من را غسل و کفن و دفن کن و کسی را خبر نکن 😭❓ این کلیپ رو حتما حتما به کودک و نوجوان خودتون نشون بدین و تاریخ بدون تحریف رو به دست نسل بعدی مون برسونیم... 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
8.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اثر منفی هیجانات مادر در دوران بارداری بر جنین