eitaa logo
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
715 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
10.5هزار ویدیو
339 فایل
کانال سبک زندگی👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
870.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 میگن آرزوهای خوب 🌺 برای دیگران به 🌸 خودمون هم برمیگرده 🌺 برای هم آرزو کنیم 🌸 روزایی پر از عشق و مـحبت 🌺 روزایى پر ازموفقيت و شادى 🌸 روزایى پر ازخنده و دلخوشی 🌸 روزتون قشنگ💖
. 🔅 ✍️ اجازه نده دنیا عمرت را بدزدد 🔹حکیم سخنوری همیشه می‌گفت: لحظات عمرتان را به‌نفع دنیایی که به‌ضرر شما، عمرتان را از شما می‌دزدد تمام نکنید، بلکه همیشه با انجام کارهای نیک به دنیا نارو بزنید. .
Felestin-Bakalam New.mp3
زمان: حجم: 14.24M
یوم الانتقام 🇮🇷 با نوای حاج ابوذر روحی مرحبا لشکر حزب‌الله مرحبا جیش رسول‌الله
🔴کاپشن صورتی الان...... خوشحاله
🔷 ۲۶ دی سالروز فرار پادشاه افسانه ای غربگرایان بر آنها تسلیت و سالروز تفسیر عملی آیه مبارکه «إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا» بر امت رسول الله مبارک باد. ♦️شهید آوینی: «وفاق اجتماعی مردم ایران بر دشمنی با نظام شاهنشاهی نیز مبتنی نبود، اگرچه این دشمنی وجود داشت؛ بغض آنان در برابر رژیم شاه به تبع حُبِّ آنان نسبت به امام (قدس سره) و اسلام وجود پیدا کرده بود و بنابراین، اگر حضرت او اصراری بر سرنگونی شاه نمی داشت، این امر توسط مردم واقع نمی شد.» 🔸منبع: کتاب «آغازی بر یک پایان»، مقاله «وفاق اجتماعی»
@ostad_shojaeیاد خدا ۱۰.mp3
زمان: حجم: 11.72M
مجموعه ۱۰ | این که یه تسبیح دست بگیری، هی یه کلمه رو تکرار کنی، حواست هم هزار جای دیگه باشه، اثری داره؟ چرا من وقتی ذکر میگم حواسم همه جا هست جز خدا!
www.iranseda.irPart05_سلیمانی عزیز.mp3
زمان: حجم: 9.65M
📚 کتاب «سلیمانی عزیز» روایت‌گر خاطراتی متفاوت و خوانده‌نشده از سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به‌همراه متن کامل وصیت‌نامه این شهید والامقام است ۔ 📌" سلیمانی عزیز ۔گوشه‌ای از زندگی مرد همیشه در صحنه جبهه مقاومت را ‍‍ پیشکش نگاه خوانندگان میکند.
💠 اسم رمز؛ برای کاپشن صورتی 🚀 برای یک لحظه لبخند روی لبان کاپشن صورتی با گوشواره های قلبی 📎 📎 📎 📎
💠 جوشیدن خرما ، مویز یا کشمش 🔹 همه مراجع (بجز آیات عظام و ): خرما و مویز و کشمش و آب آنها اگر جوش بیایند پاک است ،و خوردن آن ها نیز حلال می باشد. 🔹 آیت الله : هرگاه مویز و کشمش را در غذا بریزند و بجوشد، به طوری که آب به داخل آن نفوذ کند و آب داخلش نیز بجوشد حرام می شود اما نجس نیست و می توان آنها را جدا کرد و غذا را خورد. ولی در حال سرخ کردن و دم کردن در برنج و امثال آن مانعی ندارد. خرما نیز اگر آب آن در غذا وارد شود و بجوشد و مستهلک شود مانعی ندارد. ولی اگر مقدار آن بقدری باشد که بجوشد ولی مستهلک نشود نمی توان آن را خورد. 🔹آیت الله : اگر خود به خود یا با پختن جوش بیایند، پاک بودن و خوردن آن محل ّ اشکال است. توضیح المسائل مسایل محشی مسأله ۱۱۴ توضیح المسائل آیت الله مکارممساله ۲۱۸ 🌷مشاورمعارف و احکام 🌷 💐رضازاده
💧 تانکرهای طبیعی آب💧 ❄️💧❄️ 🎄درختان عجیب بائوباب که بومی جزیره‌ ماداگاسکار هستند، به صورت معمول آب را در تنه‌ حجیم خود ذخیره می‌کنند تا برای زمان خشکسالی آب کافی در اختیار داشته باشند. ‌‌‎‎‌‎‌‎‎‌‌‎‎‌‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‎‌‌‎‎‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
#یادت_باشد #قسمت‌‌صدم 🌿﷽🌿 🌷از مشهد که برگشتم به استقبالم آمده بود، از نوع رفتار و صحبتش به خوبی
🌿﷽🌿 ‌‌‌‌‌‌‌ قسمت صدو هشتم 🍀بعداز ظهر با اینکه خسته راه بودم و تازه از سفر برگشته بودم ولی وقتی حمید پیشنهاد داد که برویم بیرون دوری بزنیم نتوانستم نه بیاورم. بعد از چند روز دوری، قدم زدن کنار حمید آن هم در روزهای آخر تابستان واقعا دل نشین بود. 🌻 یک عصر طولانی در حالی که هوا کم کم خنک شده بود و بوی پاییز می آمد، برگ چنارها کم کم داشتند زرد می شدند. صدای خش خش برگها زیر قدم های من و حمید خیلی دوست داشتنی بود. 🌹وسط راه به بستنی فروشی رفتیم، دو تا بستنی بزرگ گرفت، در واقع هر دو بستنی را برای خودش سفارش داد چون من معمولا همان دو سه قاشق اول را که می خوردم شیرینی بستنی دلم را میزد برای همین بقیه بستنی را به حمید می دادم. 🌷اما این بار مزاجم کشید و بستنی خودم را پا به پای حمید خوردم، از قاشق های پنجم ششم به بعد هر قاشقی که بر می داشتم حميد با چشم هایش قاشق را دنبال می کرد. وقتی تمام شد ظرف بستنی من را نگاه کرد، فهمید این بار نقشه اش برای خوردن بستنی بیشتر نگرفته است. گفت: تا ته خوردی؟ دلتو نزد؟ یعنی یه قاشق هم نگه نداشتی؟» 💐با خنده گفتم: «ببخش عزیزم، مگه برای من نگرفته بودی؟ چند روز بود ندیده بودمت، الآن که برگشتم پیشت اشتهام باز شده، این بار دلم خواست تا آخر بخورم» لبخند زد، بلند شد و برای خودش دوباره سفارش بستنی داد! دو سه روز بعد که پیراهن حاضر شد خانم کشاورز مثل همیشه با تکیه کلام شیرین «مامان فرزانه» صدایم کرد، پیراهن را که داد گفت: 🌸دخترم سال قبل که ما محرم نذری داشتیم شما اذیت شدید، چون برای بار گذاشتن آش و غذای نذری مدام با حیاط کار داشتیم، حاج آقا گفتن اگر موافق باشید شما بیاید طبقه بالا ما بیایم طبقه پایین. موضوع جابجایی را با حمید در میان گذاشتم، موافق این تغییر بود، گفت: «از یه لحاظم یه کمکیه به این بندگان خدا، هر روز این همه پله رو بالا پایین نمیرن، فقط بذاریم بعد از مسابقات کشوری کاراته که با خیال راحت جابجا بشیم. 🍀وقتی حمید عازم مسابقات کشوری نیروهای مسلح شد خودم را با هر چیزی که می شد مشغول می کردم که کمتر دل تنگش باشم. سر نماز برای موفقیتش دعا می کردم، دل توی دلم نبود، سه روز مسابقات طول کشید، دوست داشتم حميد زودتربرگردد ادامه دارد.....