eitaa logo
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
715 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
10.5هزار ویدیو
339 فایل
کانال سبک زندگی👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
📌اعلام نحوه فعالیت و ساعت کاری جدید بانک‌ها 🔻شورای هماهنگی بانک‌ها: 🔹با توجه به افزایش دمای هوا و لزوم صرفه جویی در مصرف برق، تمامی واحدهای ستادی و شعب بانک‌ها در روز پنجشنبه مورخ ۱۴۰۳/۰۵/۰۴ تعطیل می‌باشد. 🔹در روز مذکور، تعدادی از شعب بانک‌ها به صورت کشیک (از ساعت ۹ الی ۱۱) دایر می‌باشد که اسامی آنها در وبسایت بانک‌ها اطلاع‌رسانی می‌شود. 🔹ساعت کار واحدهای ستادی و شعب بانک‌ها در روزهای شنبه و یکشنبه آینده (۱۴۰۳/۰۵/۰۶ و ۱۴۰۳/۰۵/۰۷) نیز تا ساعت ۱۱ خواهد بود./تسنیم
🔺 عمر باارزش انسان 🔸 باارزش ترین دارایی انسان، عمر انسان و جان انسان است؛ خیلی همّت لازم است، خیلی شجاعت لازم است که این را در راه خدا بدهد. 📚 امام خامنه ای مد ظله العالی؛ ۱۳۹۵/۰۹/۲۳ 📎 📎 📎
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خانمی بچه شو آورده مسجد 💢 بچه گریه اش گرفته مجلسِ حاج آقا را ریخته به هم... 🔹 واکنش حاج آقا را ببینید چه میگه به خانوم 📎 📎 📎 📎
⛔برداشت‌های نادرست از احکام اسراف در خوردن..
تنها‌به‌شوق‌کرببلا‌،می‌کشم‌نَفَس‌ دنیای‌بی‌حسین‌‌بدردم‌نمی‌خورد‌.!
🖼 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنیم: 📖حدیث امروز : 🔅 پیامبر اکرم صلوات الله: هرگاه انسان بمیرد، عملش هم قطع میشود، مگر از سه راه: صدقه جاریه، یا عملی که از آن سود می‌برد، یا فرزند شایسته‌ی که برای او دعا میکند. 🪧تقویم امروز: پنجشنبه ☀️ ۴ مرداد ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙 ۱۹ محرم ۱۴۴۶ هجری قمری 🎄 25 جولای 2024 میلادی 🔖مناسبت امروز: 📌حرکت کاروان اسرای کربلا به شام
سلام امام زمانم✋🌸 کجاے این عالمی مهدی جان؟ زمین و زمان بدجور تشنه‌ے آمدن شماست و یقیناً وظیفه‌ے ماست در این شب‌ها که بعد از هر بار ذکر مصائب حضرت سیدالشهدا ظهور شما را از خداوند تمنا کنیم ... و دعاے شما را که تضمین کننده‌ے خیر برکت، سعادتمندے و عاقبت بخیریست برای خود رقم بزنیم ... که فرموده اید : هر مؤمنی که در مجالس سوگوارے پس از ذکر مصائب حضرت سید الشهدا علیه‌السلام براے من دعا کند، من برای او دعا می‌نمایم. 📚شیوه یاری قائم آل محمد، صفحه۵۷.
2.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- مشتی ، ما دلتنگیم ؛ :) ! صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حق فرزند برگردنت این است که مادرش را در حضور او تکریم کنی... 🎙استاد عزیزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت264 –اونم میشه گفت، مهم اینه که به یاد هم باشیم. با
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 البته تو یه کمم شانس نیاوردی. –نه سوگند. تو نامزدت هم خرده شیشه داشت. رفتارش با تو بد بود. ولی آرش اونطوری نیست. –آره خب. هر چی بودتموم شد و از دستش راحت شدم. تازه الان میفهمم زندگی یعنی چی. طرفت هم فکرت باشه خیلی خوبه، آرامش داری، یه جا باهاش مهمونی میری تکلیفت مشخصه چی بپوشی، چطوری رفتارکنی...دیگه این چیزها برات عذاب نمیشه و نگاههای خانواده‌ی نامزدت اذیتت نمی کنه. –معلومه خیلی راضی هستیا. –راضیم چون آرامش دارم، چون نامزدم نه تنها تحقیرم نمی کنه بلکه بهم افتخار می کنه. اصلا اعتماد به نفس گرفتم. اون قبلیه مدام شخصیتم رو به خاطر این که حجاب داشتم می‌کوبید. –یعنی اینم به اندازه ی قبلیه دوسش داری؟ –اندازه اش رونمی‌دونم، فقط می دونم اونقدری دوسش دارم که باهاش احساس خوشبختی می کنم. دروغ چرا، عاشقش نیستم، هیجاناتم مثل قبل نیست...ولی وقتی به عشقی فکر می کنم که آخرش نفرت شد، دلم نمی خواد دیگه هیچ وقت تجربه‌اش کنم. به نظرم اون اسمش عشق نبود. یه توهم زود گذر بود. شایدم یه هوس. نفسم را عمیق بیرون دادم. به ایستگاه مترو رسیده بودیم. با سوگند راهی خانه‌شان شدم. فکرم مشغول حرفهایش بود. –راحیل. –هوم. –یه چیزی بهت می گم، باز نگی توبدبینی ها... –نه، بابا بگو... – راحیل خودت رو گول نزن. من نمی تونم به آینده ی تو خوش بین باشم. از چیزایی که تو تعریف کردی، اول، آخر، این مادرشوهرت، آرش رومجبور می کنه، که بامژگان محرم بشن...بعد تو با خودت فکر کن، اصلامژگان یه آدم خوب و نرمال، به نظر تو به محبت احتیاج نداره؟ الان داغ شوهرش رو داره، ولی یک سال دیگه چی؟ اونم عاطفه می خواد، جوونه، توام که میگی خوشگله، نگاهی به سوگند انداختم و او ادامه داد: –باور کن من به خاطر خودت میگم، می دونم حرفهام ناراحت کنندس ولی حقیقته، اگه میگی مامانت خیلی سختگیر شده واسه همینه، شاید نمی تونه این حرفها رومستقیم بهت بزنه. من نمی خوام نسبت به آرش بدبین باشم، ولی این یه اتفاق کاملا طبیعیه که احتمال افتادنش نودونه درصدونیمه... باتعجب نگاهش کردم. –اینجوریم نگاهم نکن...الان خوب فکرهات روبکن، چون فردا پس فردا که ازدواج کردید و پای یه بچه‌ام امد وسط دیگه نمی تونی کاری کنی، بخصوص توکه حاضری بسوزی وبسازی ولی بچت بی مادر،بزرگ نشه. من نمی‌خوام برات تصمیم بگیرم، ولی به عنوان کسی که این تجربه‌ی تلخ رو داشته دارم بهت میگم...می خوام چشم هات روباز کنم، چون می دونم الان عشق آرش نمیزاره خوب فکرکنی... خیلی مسخرس که آرش گفته با مژگان محرم بشه، بعد شما برید دنبال زندگیتون. اگه می تونی با هوو بسازی و زندگیت هم آروم باشه و هزار تا مریضی اعصابم نمی گیری که خب هیچی، اما اگه نمی تونی پس از الان تصمیم بگیر، به نظر من که کار خدا بوده این فرصت رو تا چهلم برادر شوهرت به وجود آورده، تا تو، ازش استفاده کنی و خوب فکرات رو بکنی. –چی میگی سوگند، یعنی من از شوهرم دست بکشم؟ حلال خودم رو به خودم حروم کنم؟ کلافه گفت: –یه جوری میگی حلال انگار حالا زن و شوهر هستین. یه وقتایی مادر بزرگم میگه گاهی حتی از حلال هم باید دست کشید، برای آدم شدن خودمون. اوایل منظورش رو نمی‌فهمیدم، ولی بعد وقتی روی رفتارش دقت کردم متوجه شدم. –مگه چیکار میکنه؟ –خیلی کارا، یه نمونش این که مثلا مادر بزرگ من میوه‌ی انگور رو خیلی دوست داره. اول این که اصلا خودش نمیخره، میریم خرید میره کنار سبد انگور یه نگاهی بهش میندازه، بعد بقیه‌ی خریدها رو انجام میده، بدون این که انگور بخره. هر وقتم من یا مامانم می‌خریم، براش تو بشقاب و کنار دستش میزاریم. هی انگور رو نگاه میکنه‌ها ولی لب نمیزنه، تا این که با یه بهانه‌ایی یا دوباره جوری که ما نفهمیم میزارش تو یخچال، یا وقتی مشتری میاد برای اون میزاره و اصرار میکنه که مشتری بخورش. با چشم‌های گرد نگاهش کردم و گفتم: –چه مبارزه‌ایی، چطوری میتونه اینقدر تحمل کنه؟ چه خود سازی سختی! سوگند با خنده گفت: –اره بابا، فکر کنم شیطون از یه کیلومتریش هم رد نشه. به بچه‌هاشم توصیه میکنه طرف مادر بزرگ من نیان، یه وقت ممکنه به راه راست هدایت بشن.