🖼 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنیم:
📖حدیث امروز:
🍃 امام صادق (علیه السلام) :
🖌 اگر صدقه هشتاد دست بگردد ، همه آنها اجر دارند ، بی آن که از اجر صاحب صدقه چیزی کاسته شود.
📚 ثواب الأعمال ، ص۱۷۰
🪧تقویم امروز:
📌 پنجشنبه
☀️ ۱۸ مرداد ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۳ صفر ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 8 آگوست ۲۰۲۴ میلادی
🔖مناسبت امروز:
🥀روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم
سلام امام زمانم✋🌸
مهدے جان اگر کارے ازم برنیاد براتون یه کار که میتونم بکنم، میگذرم از تمام خواستههام و فقط و فقط و فقط فرج شما رو از خدا میخوام کمترین کاریه که از دستم برمیاد !!
کاش در راه کرببلا حاجتت را خدا روا بکند ...
اربعین بگذرد و روز ظهورت نشود
خاک عالم به سر ماست خدا رحم کند
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
882.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بی قرار عشق را
جز در وصال آرام نیست... 💔
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚
🍃رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_اربابم
🟩راهکار دروغگويی در كودكان
✋والدینی که رفتارهای سالم و بهنجاری نداشته باشند، فرزند را به سمت رفتارهای نابهنجار سوق میدهند، یکی از این رفتارها، صداقت نداشتن است.
🔺عواملی كه در كودك ايجاد ترس و حقارت میكند را دور كنيد.
🔺كودك را به خاطر اشتباه كوچك تنبيه نكنيد.
🔺تشويق كودك به راستگویی و بیتوجهی به دروغ های گاه و بیگاه.
🔺دادن آزادیهای لازم به كودک.
🔺عدم به كارگيری زور و اجبار بويژه تنبيه كودك.
🔺كودك را آنگونه كه هست بپذيريد.
🔺بيش از توانایی كودك از او كار نخواهيد.
🔺تحت هيچ شرايطی به كودك دروغ نگویید.
🔺به قولی كه به كودک میدهيد عمل کنید.
📎 #مشاوره
📎 #دروغگويی
📎 #فرزند_پروری
😕 پسرم بیش فعالی دارد
👨🏻🏫 اولین قدم، پذیرش شرایطی است که فرزند دلبندتان به آن مبتلا است به همین دلیل با پذیرش واقعیت، که از قضا هر چه به جلو میروید به نسبت قبل بهتر خواهد شد، سعی نمایید که به اندازه توانی که دارد از او انتظار داشته باشید نه بیشتر. نکته دیگر اینکه هرگز او را با همسالانش مقایسه ننمایید. اولین اثر این دو نکته این است که با آرامش بیشتری و دغدغه کمتری به مسیر پیش روی خود ادامه خواهید داد.
جهت مشاهده کامل سؤال و جواب به لینک زیر مراجعه فرمایید👇
🌐 http://btid.org/node/295748
📎 #فرزند_پروری
📎 #بیش_فعالی
رابطه با همسر
امام صادق عليهالسلام:
🍃 لا غِنى بالزَّوجِ عن ثلاثةِ أشياءَ فيما بَينَهُ و بينَ زَوجَتِهِ و هِي : المُوافَقَةُ لِيَجتَلِبَ بها مُوافَقَتَها و مَحَبَّتَها و هَواها، و حُسنُ خُلُقِهِ مَعها، و استِعمالُهُ استِمالَةَ قَلبِها بالهَيئَةِ الحَسَنَةِ في عَينِها، و تَوسِعَتِهِ علَيها
🍃 شوهر در رابطه با همسرش از سه چيز بىنياز نيست: سازگارى با او، تا بدين وسيله سازگارى و محبّت و عشق او را به خود جلب كند، و خوشخويى با او و دلبرى از او با آراستن خود در چشم وى، و فراهم آوردن امكانات رفاهى او .
📚 تحف العقول، ص۳۲۳.
🔶
📎 #خانواده
📎 #رابطه
📎 #همسر
👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت306 آن شب برای مطرح کردن موضوع دو دل بودم. برای همین
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت307
کمی دل، دل کردم وبعدگفتم:
–راستش از این که ازم خواستگاری کرده احساس غرور می کنم. من کمیل رو خیلی قبولش دارم. از این که اون هم من رو قبول داره حس خوبیه.
سعیده مشکوک نگاهم کرد.
–یعنی دوسش داری؟
بغض کردم و گفتم:
–کاش داشتم. اون برام بیشتر نقش یه معلم رو داره.
سعیده سرش را عقب کشید و با حیرت به چشم هایم نگاه کرد.
–خب پس قضیهی خواستگاری منتفیه. جوابت منفیه دیگه.
با تردید نگاهش کردم.
–به ریحانه فکر کردی؟ همش به این فکر میکنم که خدا بیخود اون بچه رو سر راه من قرار نداده.
سعیده ابروهایش بالا رفت.
–راحیل، به نظر من همون بابای ریحانه اگه بفهمه تو به خاطر مادری کردن برای بچش میخوای بهش جواب مثبت بدی، ناراحت میشه.
–خب اولا قرار نیست کسی بفهمه، اگر مامان به این ازدواج رضایت داد، این موضوع مثل یه راز تا ابد بین من و تو میمونه. دوما به نظرم میتونم با کمیل چیزهایی که دنبالش هستم رو پیدا کنم. همیشه تو رویاهام به این فکر میکردم که ازدواجم یه خروجی معنوی هم داشته باشه. این جور نباشه که صرف این که به یکی علاقه دارم بهش برسم و همه چی تموم بشه.
–خب همین ازدواج خودش کامل شدن دینه دیگه.
–درسته، وقتی موضوع آرش پیش امد، همین کمیل حرفهایی زد که من رو به فکر وادار کرد. اسرا درست میگه هم کف هم بودن رو... آرش بد نبود. من خواستم یه قدم مثبت بردارم، به نظر خودم تا حدودی موفق هم شدم، ولی خب خدا نخواست و نشد. ازدواج با آرش فقط صرفا علاقه نبود. از کارم هدف داشتم و همین راضیام میکرد. وقتی قسمت نشد با خودم فکر کردم حتما من لایق اجرای این هدف نبودم یا شایدم فکرم اشتباه بوده.
حالا که دوباره این فرصت بهم داده شده، خوشحالم. باز ازدواجم میتونه یه اتفاق خوب باشه، اگرم سختی داره، من مطمئنم کمیل نمیزاره بهم سخت بگذره،
سعیده همانطور با بهت گفت:
–آخه راحیل تو خیلی شرایطتت از اون بهتره.
–اگه منظورتوام مثل اسرا زیبایی و موقعیته که اینا چیزی نیست که برای آدم امتیاز باشه. تازه مگه کمیل ازخوشگلی واین چیزها چیزی کم داره؟ امتیازشم از من بالاتره.
لبهایش را بیرون داد و گفت:
–نه، خداییش...ولی منظورت ازامتیاز چیه؟
–مثلاهمین اخلاق خوشی که داره، یاصبوریش توی بیشتر مسائل، یا خیلی چیزهای دیگه، سعیده من یک سال توی خونش بودم. اسرا یه چیزی روهوا میگه چون اصلا کمیل رو نمیشناسه.
سعیده تکیهاش را به پشتی داد.
–راحیل اگه یه چیزی ازت بپرسم راستش رومیگی؟
–اگه بخوام راستش رو نگم جوابت رونمیدم، قبوله؟
–باشه. وقتی یکی رو دوست نداری، واقعا میتونی باهاش زندگی کنی؟
– به نظرم باید همچین مردی رو دوست داشت سعیده، حیفه فقط باهاش ازدواج کرد. انشاالله که خدا هم کمک میکنه.
سعیده خندید.
–یعنی راحیل، عاشق این تئوریهاتم. من یه بار یه جا خوندم، میشه حتی عاشق مردی بشید که دوسش ندارید.
–یعنی چی؟ یعنی آدم می تونه خودش روعاشق کنه؟
–اینطورنوشته بود.
قضیه برایم خیلی جالب شد و ناراحتیام را فراموش کردم و حریصانه پرسیدم:
–خب چطوری؟
–یه خانمه پرسیده بودکه من شوهرم رودوست ندارم ولی اون بندهی خداخیلی زحمت می کشه ومردخوبیه چیکار کنم که دوسش داشته باشم.
کارشناسه کلی بهش راهکارداده بودکه به نظرم جالب بود.
–چه راهکارهایی؟
–حالا که نه به داره نه به باره، راهکار می خوای چیکار، بزار حالا ببینیم خاله چی میگه.
–ولی سعیده به نظر من وقتی یکی مومن باشه، علاقه به وجود میاد. حتی اگر آدم شوهرش رو دوست هم نداشته باشه، دوستی اون با خدا دل آدم رو نرم و لطیف میکنه. بعدشم آدم باید به خودشم نگاه کنه، گاهی باید فکر کنیم که اصلا ما قابل دوست داشته شدن هستیم. شاید اون تکبرمون نمیزاره خوبیهای دیگران رو ببینیم. دوست داشتن دیگران بدون قید و شرط خودش کار سختیه. این که من بگم من مثلا اسرا رو دوست دارم چون بندهی خداست، نه به خاطر این که خواهرمه و خیلی خوبیها در حقم کرده، اینجوری وقتی مثل امروز بهم بتوپه ازش بدم نمیاد و میتونم ببخشمش.
بعد آهی کشیدم و پرسیدم:
–سعیده به نظرت مامان جوابش به این خواستگاری مثبته؟
–نمی دونم، توکه امدی اینجا، خاله اسرا رو صدا کرد توی اون یکی اتاق که باهاش حرف بزنه، منم تنها نشستم توی سالن و گریه کردم.
–دیونه، به جای این که بیای من رو دلداری بدی خودتم نشستی به گریه کردن؟
باصدای در، نگاهمان به طرفش سُر خورد.
اسرا باگردنی کج وارد شد و بغلم کرد.
–راحیل من رو میبخشی؟ عصبانی شدم، نفهمیدم چی میگم. به خدا فقط واسه این که دوستت دارم گفتم. دیگه نمیخوام اذیت بشی.
✍#بهقلملیلافتحیپور
#ادامهدارد...