#اربعین۱۴۰۴ #روایت‌دوم خواستن... تمام راز انسانیت انسان در همین خواستن است. از روز نخست خلقت، ملائک از همین اختیار انسان انگشت حیرت به لب گرفتند و از عظمت پاسخ "انی اعلم ما لا تعلمون" به سجده افتادند. خدا می‌دانست حسینی خواهد آمد که همه چیزش را برای او فدا خواهد کرد، و انسان‌هایی که همه چیزشان را برای حسین (ع). خدا می‌دانست حسین (ع) عاشقانی خواهد داشت که تمام معادلات دنیا و خواستن را برهم خواهد زد. خدا می‌دانست و برای اثبات آن جلوه‌ای از شکوه حماسه اربعین را به ملائک نشان داد. ملائک از آن روز در حیرتند تا به امروز. و از این حیرت به سجده افتادند. در حیرتند از آدمهایی که راحت و مال و دنیای خود را فدا می‌کنند، دل به آتش بیابان می‌زنند، تا با پاهای پر از آبله و تن خسته، قدم به قدم به محبوب خود برسند. ملائک نفهمیدند راز این عشق چه بود، تنها خداوند دانست و دستور سجده را صادر کرد. این راز شگفت خواستن است. آن بنده که خدا را خواست و خدا هم او را خواست، حسین بود، راز بزرگ این بود، خواستن حسین (ع)، رفتن به سوی حسین(ع) ... به سوی حبیب...🕊 ══════༺🕯༻══════ 🔹 ارتباط با من 🆔 @Fadaeeirahbar 🔸 آدرس کانال 🌐 @darmasirbinahayt ══════༺🕯༻══════

🥀 کوتاه‌ترین خطبه نماز جمعه تاریخ در غزه خوانده شد... 💔 من از شدت گرسنگی نمی‌توانم سخن بگویم، شما هم از شدت گرسنگی نمی‌توانید بشنوید، اقم الصلاة... آری! «آنان مردانی‌اند که گویا دل‌هایشان پاره‌های آهن است و از سنگ سخت‌ترند و هیچ تردیدی در ذات خداوند ندارند.» +در غزه، نمازهایشان هم فرق میکند ══════༺🕯༻══════ 🔹 ارتباط با من 🆔 @Fadaeeirahbar 🔸 آدرس کانال 🌐 @darmasirbinahayt ══════༺🕯༻══════

اربعین امسال، خیلی متفاوت از سال های قبل بود. نمونه‌اش؟ رژه موشکی عراقی ها در حرم امام حسین(ع)😁

⏰دودقیقه وقت داری؟! پیشنهاد میکنم بخونین☺️ 《شب عاشورا با همسر جوان و نوزاد هشت ماهه ام از تهران به طرف کاشان حرکت کردیم که روزعاشورا در هیئت محله شرکت کنیم . تعلل کردم و بدون اینکه باک بنزین را پُر کنم وارد بزرگراه تهران قم شدم و باخود گفتم در اولین پمپ ، بنزین خواهم زد . اما شوربختانه اولین پمپ کارت آزاد نداشت و بنزین ماهم ته کشیده بود . به امید اینکه پمپ بنزین بعدی نزدیک باشد حرکت کردم ، اما هرچه جلوتر میرفتم سر و صدای آلارم هشدار بنزین بیشتر میشد و همزمان با صدای هشدار ، ضربان قلب من هم از استرس بیشتر میشد . چون به غروب آفتاب نزدیک میشدیم ، میدانستم اگر ماشین خاموش شود ، در این گرمای هوا و ازدحام ماشین ها هیچکس به داد ما نخواهد رسید . ده پانزده کیلومتر مانده به پمپ بنزین بعدی عاقبت بلایی که نباید برسرمان می آمد، آمد و ماشین خاموش شد . ماشین را در منتهی الیه جاده متوقف کردم و پیاده شدم . بلافاصله گالن کوچکی که در صندوق عقب بود بیرون آورده و جلو ماشین ها تکان میدادم ، اما جاده خیلی شلوغ بود و ماشین ها بدون اعتنا به ما و با سرعت زیاد از کنارمان عبور میکردند . ده دقیقه ، یک ربع ، نیم ساعت گذشت ، هیچکس نایستاد ، هر چه شکلک التماس از خودم درآوردم افاقه نکرد . درمیان تقلّا گاهی داخل ماشین سر به بچه ها میزدم ، همسرم از گرما کلافه بود و گاهی برای رفع تشنگی بچه به او شیر میداد . متاسفانه آب خنک هم تمام شده بود و وسط بیابان حسابی گرفتار شده بودیم و با تمام وجود احساس غریبی میکردم . از تشنگی و گرمی هوا کم کم صدای گریه بچه بلند شده بود و بیتابی میکرد و خودم هرچه دعاخواندم و متوسل شدم افاقه نکرد . یک نوبت داخل ماشین را نگاه کردم دیدم بچه ام از عطش و گرما بال بال میزند . راستش وقتی این صحنه را دیدم ناگهان یاد حضرت علی اصغر (ع) افتادم و بغض گلویم را گرفت . اما کماکان صلوات میفرستادم و ملتمسانه گالن را جلو ماشین ها تکان میدادم ، ولی تاثیری نداشت . ناگهان فکری به ذهنم رسید و رفتم طرف ماشین و بچه را از بغل مادرش گرفتم و آوردم بیرون ، مقداری در عقب ماشین فاصله گرفتم و با یک دست بچه را سر دست گرفتم و با دست دیگر گالن را تکان میدادم . قیامتی شده بود، به یک دقیقه نرسیده تمام اطراف و اکناف ما پراز ماشین شد . من نشمردم ، ولی شاید حدود بیست ماشین جلو ما توقف کرده بود . هیچکس نپرسید تو مومنی یا کافر !؟ نپرسیدند انقلابی هستی یا ضدانقلاب!؟ نپرسیدند اصولگرایی یا اصلاح طلب!؟ بعضی ها از ماشین هایشان پیاده شده بودند و توی سر میزدند و با چشمان گریان به طرف ما میدویدند . یک آقایی با عصبانیت رو کرد به من و گفت ، مرد حسابی ، مگر نمیدانی مردم نسبت به نوزاد حساسیت دارند. بنزین دادند ، آب دادند ، میوه دادند ، چند نفرخانم پیرامون همسرم جمع شده بودند که اگر نیازی دارد برآورده کنند . چقدر این مردم مهربان و عاطفی هستند!؟ اما بمیرم برای میهمان دشت نینوا، در غریبی و بی کسی طفل بی تاب از تشنگی را بالای دست گرفت و تقاضای جرعه ای آب کرد.. پاسخش را با تیر سه شعبه دادند . چهل روز است که رباب بی تاب علی اصغر است ، رباب آب خورد و شیر دارد اما کو علی اصغر.....》🥀 ══════༺🕯༻══════ 🔹 ارتباط با من 🆔 @Fadaeeirahbar 🔸 آدرس کانال 🌐 @darmasirbinahayt ══════༺🕯༻══════

📌مسئولیت، اینجوریش قشنگه... روایتی شنیدنی درباره شهید تندگویان🥀 ══════༺🕯༻══════ 🔹 ارتباط با من 🆔 @Fadaeeirahbar 🔸 آدرس کانال 🌐 @darmasirbinahayt ══════༺🕯༻══════

تفاوت جنگ در دوران مختار با صلح یارانِ او⚔ ⁉️ صلح با آمریکا کم هزینه‌تر است یا جنگ با آمریکا؟! ⁉️ مقاومت یا سازش؛ کدام کم هزینه‌تر است؟ ══════༺🕯༻══════ 🔹 ارتباط با من 🆔 @Fadaeeirahbar 🔸 آدرس کانال 🌐 @darmasirbinahayt ══════༺🕯༻══════

یادآوری مجدد؛ وسط مذاکره ترور شدند قابل توجه شیفتگان مذاکره... ══════༺🕯༻══════ 🔹 ارتباط با من 🆔 @Fadaeeirahbar 🔸 آدرس کانال 🌐 @darmasirbinahayt ══════༺🕯༻══════

❤️وقتی عقل عاشق شود، عشق عاقل می‌شود؛ و شهید می‌شوی... ✨به یاد شهید سید ابراهیم رئیسی #مرد‌خدمت ══════༺🕯༻══════ 🔹 ارتباط با من 🆔 @Fadaeeirahbar 🔸 آدرس کانال 🌐 @darmasirbinahayt ══════༺🕯༻══════

🖇 در طول ٨سال دفاع مقدس ٢١٨٨۶٧شهید یعنی:🥀🕊 هر سال ٢٧٣۵٨شهید هر ماه ٢٢٨٠شهید هر روز ٧۶شهید هر ساعت ٣شهید به اعمال خودمون بیشتر فکرکنیم ببینیم با خدامون چند چندیم ══════༺🕯༻══════ 🔹 ارتباط با من 🆔 @Fadaeeirahbar 🔸 آدرس کانال 🌐 @darmasirbinahayt ══════༺🕯༻══════