*چــه فرقــی بین مــــادر و پــــدر وجود دارد ؟*
*بسیار مــرا به تعجب آورد
🔰💠🔶️🔰🔷️💠🔰🔷️🔶️
*فــرق بین مــادر و پــدر*
۱- کسی که از زمانی که چشــم باز می کنی تو را دوست دارد مــــادر است وکسی که دوستت دارد بدون اینکه ظاهر کند پــــدر است «به او جفا می کنی؟».
۲- مــــادر تو را به جهان تقدیم می کند
و پــــدر تلاش می کند که جهان را به تو تقدیم کند
*« به سختی می افتد*.
۳- مــــادر به تو زندگی می دهد
و پــــدر به تو می آموزد چگونه این زندگی را احیا کنی *
« به تلاش وادار می کند*.
۴- مــــادر تو را 9 ماه در رحم خود نگه میدارد و پــــدر باقی عمر تو را حمل می کند *« ومتوجه نیستی »*.
۵- مادر به وقت تولدت فریاد می کشد
و صدایش را نمی شنوی
و پــــدر بعد از آن فریاد می کشد
«از او گله می کنی».
۶- مــــادر گریه می کند وقتی که بیمار می شوی
و پــــدر بیمار می شود وقتی گریه می کنی*«در خفا»*
۷- مــــادر مطمئن می شود که گرسنه نیستی
و پــــدر به تو یاد می دهد که گرسنه نمانی
*« درک نمی کنی »*
۸- مــــادر تو را روی سینه اش نگه می دارد
و پــــدر تو را به دوش می کشد
« او را نمی بینی»
۹- مــــادر چشمه محبت است
و پــــدر چاه حکمت
« و می ترسی از عمق چاه »*
۱۰- مــــادر مسئولیت از روی دوش تو بر می دارد
ولی پــــدر مسئولیت را در وجود تو می کارد
*«تو را به سختی می اندازد»*.
۱۱- مــــادر تو را از سقوط نگه می دارد
و پــــدر می آموزد بعد از سقوط بلند شوی.
۱۲- مادر یاد می دهد چگونه روی پای خود راه بروی
و پدر یاد می دهد چگونه در راه های زندگی حرکت کنی.
۱۳- مــــادر کمال و زیبایی را منعکس می کند
و پــــدر واقعییت ها و تلاشها را منعکس می کند.
*مهــر مــادری را هنگام ولادت حس می کنی*
*مهــر پــدری را وقتی پــــدر شدی حس خواهی کرد*
*بنابرایــن مــــادر با چیــزی مقایســه نمی شود*
*و پــــدر تکــرار نخواهــد شــد.*
و چه زیبا قرآن کریم برای آنان توصیه میکند:
" وَبِالوالِدَينِ اِحسَانَا "
🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️
با آرزوی سلامتی همه ی پدر و مادرهای در قید حیات
و آرزوی غفران الهی برای پدر و مادرانی که دیگر در بین ما نيستند و در جوار رحمت حق آرمیده اند .
🟢🔵🟣🟤🟢🔵🔵🟤🟢
مطالعه متن خالی ازلطف نیست 🌹
*خواب بودم نیمه شب در بسترم*
سایه ای افتاد ناگه بر سرم
*خواب بر چشمم هنوز تحمیل بود*
سر بلند کردم که عزرائیل بود
*رنگ از رخسار گلگونم پرید*
آب پیشانی به دامانم چکید
*دست و پایم سست، تن خیس از عرق*
خِس خسی در سینه، جانم بی رمق
*التماسش کردم و گفتم : امان*
گفت : امر است از خدای آسمان
*زندگانی بر سرت پایان گرفت*
از تو باید این دقیقه جان گرفت
*گفتمش : مال و منالم مال تو*
تا رها یابم من از چنگال تو
*گفت : نه هنگامه ی هجران توست*
آنچه داری سهم فرزندان توست
*سالها از عمر خود دادی هدر*
از گناهان کاش میکردی حذر
*آن همه فرصت چه کردی تا کنون*
حال فرصت از کفَت آمد برون
*کن وداع با خانمان و زندگی*
رَو به عُقبی با چنین شرمندگی
*گفتم أشهد ، جان من تسلیم شد.*
روح من دست ملَک تقدیم شد
*سخت جانم را برون آورد مَلَک*
نالهام افتاد در گوش فلک
*لاشه ای دیدم زمن در بستر است*
چشمهایش بسته و گوشش کر است
*صبح شد دیدم عیال و خانمان*
آمدند بر بسترم گریه کنان
*دخترم می زد به صورت : کای پدر*
زود بستی از میان بار سفر
*آن طرف تر خواهرم خون میگریست*
داد می زد این مصیبت چیست؟ چیست؟
*یک نفر آمد لباسم را درید.*
آن دگر گفتا که تابوت آورید
*غسل میّت دادنم خویشان من*
در کفن پیچیده کردند جان من
*سوی قبرستان روان کردند مرا*
اهل منزل صد فغان کردند مرا
*زین پس از آنان سرایم دور بود.*
بعد از اینها منزل من گور بود
*بردَنم در قبر نهادند در لحد*
قبر شد منزلگه من تا ابد
*خاک را بسیار بر من ریختند.*
خود دعایی کرده و بگریختند
*آن زمان من بودم و تنگی گور*
ظلمتی گسترده بی یک ذره نور
*ناگهان آمد صدای گفتگو*
دو مَلَک ، با گرز دیدم روبرو
*گفت برخیز ای فلان ابن فلان*
لحظهی پرسش رسیده ست این زمان
*اولین پرسش : بگو ربّ تو کیست؟*
دومین پرسش : بگو دین تو چیست؟
*سومین پرسش : که بود پیغمبرت؟*
کو نماز و روزه ، حجّ اکبرت؟
*مانده بودم در جواب آن دو من*
مهر خاموشی مرا بُد بر دهن
*رَبّ؟ نمیشناسم نکردم طاعتش*
دین؟ نکردم پیروی یک ساعتش
*بی جوابم چون بدیدند آن زمان*
برسرم کوبید با گرزی گران
*آنچنان گرزی که آتش در گرفت*
شعله هایش گور من را بر گرفت
*وامصیبت این چه حال است ای خدا*
ناگهان آمد به گوشم این ندا
*بنده ی من : حُبّ دنیا داشتی*
عمر جاویدان به خود پنداشتی
*حُبّ عیش و نوش و ثروت بود تورا*
پیروی از نفس و شهوت بود تورا
*بر نماز خویش کاهل میشدی*
روزه میآمد تو غافل میشدی
*دست یاری با شیاطین داشتی*
بی خیالی از برِ دین داشتی
*غافل از یاد خدا بودی کنون*
از عذاب سخت کی آیی برون
*در غل و زنجیر کردند پای من*
پس نشان دادند به من مأوای من
*یک در از دوزخ برایم باز شد.*
ناله و درد و فغان آغاز شد.
*ضجّهها کردم خدایا الأمان*
شعله ای برخاست بند آمد زبان
*آه ، دیدم ناله ام بی حاصل است*
دیدم آنجا منزل این جاهل است
*آرزو کردم که : ای کاش این زمان*
بر بگردم ساعتی را در جهان
*تا تن از دوزخ دمی راحت کنم*
بی نهایت سجده و طاعت کنم
.
*آرزویم بود این ، اما چه سود*
راه برگشتی برای من نبود.
*نشر صدقه
ابراهیم افشاری1_258950965.mp3
زمان:
حجم:
5.2M
🔷 پر فضیلت ترین تعقیبات بعد از هر نماز
♦️#ابراهیم_افشاری
🆔 @soal_javab
🎥 کمی از پشتپردهی وحشتناک اینترنت بدانیم!
🔰 حتما از اول تا آخر ببینید ،
: سلام علیکم صبح روز جمعه تـون بخیر
«امام جعفرصادق (علیهالسلام)»:
اذا قامَ القائمُ ون اَرضٌ اِلاّ نُودِی فیها شَهادَةُ «اَن لااله اِلاّ اللهُ و أَنّ مُحمداً رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم.».
زمانی که حضرت قیام میکند سرزمینی باقی نمیماند جز اینکه ندای (رسای) شهادتین «لا اله الاالله محمد رسولالله(صلیالله علیه و آله)» از آن برخواهد خواست. (بحار، ج ٥٢، ص ٣٤٠)
💠 سه توصیه سردار سلیمانی به جوانان
🔹۱- تمام کسانیکه به کمالی رسیدند خصوصا کمالات معنوی که خود منشأ و پایه دنیوی هم میتواند باشد، منشأ همه آنها سحر است. سحر را دریاب نماز شب در سن شما تأثیری شگرف دارد اگر چندبار آنرا با رغبت تجربه کردی، لذت آن موجب میشود به آن تمسک یابی.
🔸۲- زیربنای تمام بدیها و زشتیها دروغ است.
🔹۳- احترام و خضوع در مقابل بزرگترها خصوصاً پدر و مادر؛ به خودت عادت بده بدون شرم دست پدر و مادرت را ببوسی، هم آنها را شاد میکنی و هم اثر وضعی بر خودت دارد
#به_وقت_پرواز
#به_وقت_حاج قاسم
11.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گفتوگو با داوطلبان واکسن کرونای ایرانی
🔹۲۰ هزار نفر بدون هیچ چشمداشتی داوطلب زدن واکسن کرونای ایرانی شدهاند. از فرزند شهید همت تا خبرنگار و روحانیِ جانباز.