eitaa logo
دشت آباد مهدی یاران
45 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
100 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ 💢موضوع: مروری بر ویژگی‌های شهید سلیمانی قهرمان شکست استکبار 💠رهبرانقلاب در دیدار دست‌اندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی (۱۳۹۹/۰۹/۲۶) شهادت سردار سلیمانی را یک حادثه تاریخی خواندند و برخی از ویژگی‌های شهید سلیمانی را برشمردند که در این اطلاع‌نگاشت مرور می‌شود.
⭕️روزنامه آمريكايي: ايران از آمريكا و نيروهاي نظامي آن نمي ترسد @secret_file وال استريت ژورنال نوشت: 🔹ايران از هواپيماهاي بي ۵۲ و ناوهاي هواپيمابر آمريكايي نمي ترسد. 🔹ارسال پيشرفته ترين و گرانترين نيروهاي متعارف آمريكا به خاورميانه در پاسخ به هرگونه تحريك احتمالي راهي موثر يا پايدار براي جلوگيري از رفتارهاي منفي ايران نيست. 🔹 ادامه اين رويكرد دلارهاي ماليات دهندگان را هدر مي دهد و آمادگي نظامي را كاهش مي دهد.
10.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍قهرمان کیست؟ (نظر جنجالی مردم ارمنستان در مورد حاج قاسم سلیمانی) @secret_file 🔹بچه ها برای تهیه این گزارش خیلی زحمت کشیدن و هنگام ضبط و به ویژه تدوین بارها تحت تاثیر قرار گرفتند و گریه باعث تداخل کارشان شده، برای جبران زحمات‌شان تا می‌توانید این گزارش را پخش کنید
*چــه فرقــی بین مــــادر و پــــدر وجود دارد ؟* *بسیار مــرا به تعجب آورد 🔰💠🔶️🔰🔷️💠🔰🔷️🔶️ *فــرق بین مــادر و پــدر* ۱- کسی که از زمانی که چشــم باز می کنی تو را دوست دارد مــــادر است وکسی که دوستت دارد بدون اینکه ظاهر کند پــــدر است «به او جفا می کنی؟». ۲- مــــادر تو را به جهان تقدیم می کند و پــــدر تلاش می کند که جهان را به تو تقدیم کند *« به سختی می افتد*. ۳- مــــادر به تو زندگی می دهد و پــــدر به تو می آموزد چگونه این زندگی را احیا کنی * « به تلاش وادار می کند*. ۴- مــــادر تو را 9 ماه در رحم خود نگه میدارد و پــــدر باقی عمر تو را حمل می کند *« ومتوجه نیستی »*. ۵- مادر به وقت تولدت فریاد می کشد و صدایش را نمی شنوی و پــــدر بعد از آن فریاد می کشد «از او گله می کنی». ۶- مــــادر گریه می کند وقتی که بیمار می شوی و پــــدر بیمار می شود وقتی گریه می کنی*«در خفا»* ۷- مــــادر مطمئن می شود که گرسنه نیستی و پــــدر به تو یاد می دهد که گرسنه نمانی *« درک نمی کنی »* ۸- مــــادر تو را روی سینه اش نگه می دارد و پــــدر تو را به دوش می کشد « او را نمی بینی» ۹- مــــادر چشمه محبت است و پــــدر چاه حکمت « و می ترسی از عمق چاه »* ۱۰- مــــادر مسئولیت از روی دوش تو بر می دارد ولی پــــدر مسئولیت را در وجود تو می کارد *«تو را به سختی می اندازد»*. ۱۱- مــــادر تو را از سقوط نگه می دارد و پــــدر می آموزد بعد از سقوط بلند شوی. ۱۲- مادر یاد می دهد چگونه روی پای خود راه بروی و پدر یاد می دهد چگونه در راه های زندگی حرکت کنی. ۱۳- مــــادر کمال و زیبایی را منعکس می کند و پــــدر واقعییت ها و تلاشها را منعکس می کند. *مهــر مــادری را هنگام ولادت حس می کنی* *مهــر پــدری را وقتی پــــدر شدی حس خواهی کرد* *بنابرایــن مــــادر با چیــزی مقایســه نمی شود* *و پــــدر تکــرار نخواهــد شــد.* و چه زیبا قرآن کریم برای آنان توصیه می‌کند: " وَبِالوالِدَينِ اِحسَانَا " 🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️ با آرزوی سلامتی همه ی پدر و مادرهای در قید حیات و آرزوی غفران الهی برای پدر و مادرانی که دیگر در بین ما نيستند و در جوار رحمت حق آرمیده اند . 🟢🔵🟣🟤🟢🔵🔵🟤🟢 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎
مطالعه متن خالی ازلطف نیست 🌹 *خواب بودم نیمه شب در بسترم* سایه ای افتاد ناگه بر سرم *خواب بر چشمم هنوز تحمیل بود* سر بلند کردم که عزرائیل بود *رنگ از رخسار گلگونم پرید* آب پیشانی به دامانم چکید *دست و پایم سست، تن خیس از عرق* خِس خسی در سینه، جانم بی رمق *التماسش کردم و گفتم : امان* گفت : امر است از خدای آسمان *زندگانی بر سرت پایان گرفت* از تو باید این دقیقه جان گرفت *گفتمش : مال و منالم مال تو* تا رها یابم من از چنگال تو *گفت : نه هنگامه ی هجران توست* آنچه داری سهم فرزندان توست *سالها از عمر خود دادی هدر* از گناهان کاش می‌کردی حذر *آن همه فرصت چه کردی تا کنون* حال فرصت از کفَت آمد برون *کن وداع با خانمان و زندگی* رَو به عُقبی با چنین شرمندگی *گفتم أشهد ، جان من تسلیم شد.* روح من دست ملَک تقدیم شد *سخت جانم را برون آورد مَلَک* ناله‌ام افتاد در گوش فلک *لاشه ای دیدم زمن در بستر است* چشمهایش بسته و گوشش کر است *صبح شد دیدم عیال و خانمان* آمدند بر بسترم گریه کنان *دخترم می زد به صورت : کای پدر* زود بستی از میان بار سفر *آن طرف تر خواهرم خون می‌گریست* داد می زد این مصیبت چیست؟ چیست؟ *یک نفر آمد لباسم را درید.* آن دگر گفتا که تابوت آورید *غسل میّت دادنم خویشان من* در کفن پیچیده کردند جان من *سوی قبرستان روان کردند مرا* اهل منزل صد فغان کردند مرا *زین پس از آنان سرایم دور بود.* بعد از این‌ها منزل من گور بود *بردَنم در قبر نهادند در لحد* قبر شد منزلگه من تا ابد *خاک را بسیار بر من ریختند.* خود دعایی کرده و بگریختند *آن زمان من بودم و تنگی گور* ظلمتی گسترده بی یک ذره نور *ناگهان آمد صدای گفتگو* دو مَلَک ، با گرز دیدم روبرو *گفت برخیز ای فلان ابن فلان* لحظه‌ی پرسش رسیده ست این زمان *اولین پرسش : بگو ربّ تو کیست؟* دومین پرسش : بگو دین تو چیست؟ *سومین پرسش : که بود پیغمبرت؟* کو نماز و روزه ، حجّ اکبرت؟ *مانده بودم در جواب آن دو من* مهر خاموشی مرا بُد بر دهن *رَبّ؟ نمیشناسم نکردم طاعتش* دین؟ نکردم پیروی یک ساعتش *بی جوابم چون بدیدند آن زمان* برسرم کوبید با گرزی گران *آنچنان گرزی که آتش در گرفت* شعله هایش گور من را بر گرفت *وامصیبت این چه حال است ای خدا* ناگهان آمد به گوشم این ندا *بنده ی من : حُبّ دنیا داشتی* عمر جاویدان به خود پنداشتی *حُبّ عیش و نوش و ثروت بود تورا* پیروی از نفس و شهوت بود تورا *بر نماز خویش کاهل می‌شدی* روزه می‌آمد تو غافل می‌شدی *دست یاری با شیاطین داشتی* بی خیالی از برِ دین داشتی *غافل از یاد خدا بودی کنون* از عذاب سخت کی آیی برون *در غل و زنجیر کردند پای من* پس نشان دادند به من مأوای من *یک در از دوزخ برایم باز شد.* ناله و درد و فغان آغاز شد. *ضجّه‌ها کردم خدایا الأمان* شعله ای برخاست بند آمد زبان *آه ، دیدم ناله ام بی حاصل است* دیدم آنجا منزل این جاهل است *آرزو کردم که : ای کاش این زمان* بر بگردم ساعتی را در جهان *تا تن از دوزخ دمی راحت کنم* بی نهایت سجده و طاعت کنم . *آرزویم بود این ، اما چه سود* راه برگشتی برای من نبود. *نشر صدقه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎥 کمی از پشت‌پرده‌ی وحشتناک اینترنت بدانیم! 🔰 حتما از اول تا آخر ببینید ،