eitaa logo
دشت جنون
4.2هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 فرماندهی توپخانهٔ قرارگاه خاتم‌الانبیاء سپاه پاسداران انقلاب روزی در «دزفول» از چادر پرسنلی تیپ که کنار چادر ما بود، صدایی شنیدم. از چادرم بیرون رفتم. فردی که سر و صدا راه انداخته بود، پشتش به من بود، نشناختمش. دیدم سر خود را درون چادر کرده و می‌گوید: «باید به من مرخصی بدهید. فرمانده من گفته برو از آن‌جا مرخصی بگیر». مسئول پرسنلی ما هم که اهل «جلفا» بود، می‌گفت: «این طور نمی‌شود. باید بروی معرفی بیاوری». رزمنده می‌گفت: «من مرخصی اضطراری می‌خواهم، معرفی لازم نیست»، خلاصه بگو مگوی آن‌ها بالا گرفت. دمپایی پوشیده طرفشان رفتم. تا خواستم بگویم برادر چه اتفاقی افتاده است، برگشت طرف من. دیدم «حسن شفیع‌زاده» است! بی‌اختیار خنده‌ام گرفت؛ اما «حسن آقا» جدی گفت: «برادر این چه کاری است؛ چرا پرسنلی به من مرخصی نمی‌دهد؟»، فهمیدم که می‌خواهد کمی سر به سر آن برادر پرسنلی بگذارد و شوخی کند، از خنده‌ من پرسنلی متوجه شد که قضیه‌ای وجود دارد، گفتم: «برادر! چرا به ایشان مرخصی نمی‌دهی؟»، گفت: «بدون برگه آمده که باید به من مرخصی بدهید، می‌خواهد پارتی‌بازی کنم»، گفتم: «ایشان نیروی آزاد هستند، باید مرخصی بدهید، بروند»، گفت: «نمی‌شود. خودتان دستور دادید، هرکس مرخصی بخواهد، باید از گروهان خود معرفی بیاورد». ماجرای مرخصی را بی‌خیال شدیم، خلاصه باهم احوالپرسی کردیم. گفتم: «شما کجا، این‌جا کجا؟»، گفت: «از این جا رد می‌شدم، خواستم بچه‌های آذربایجانی را ببینم و اولین جایی که آمده‌ام، تیپ ذوالفقار است. آمدم تا تو را ببینم»، به چادر ما آمدند و دور هم جمع شدیم. پرسنلی و بقیه برادران متوجه شدند کسی که ناشناس و با لباس خاکی، بسیجی و با قیافه بشاش آمده و مرخصی خواسته، فرمانده توپخانه سپاه است. خوشحال شدند که چنین مرد بزرگواری از آذربایجان در کسوت فرماندهی توپخانه سپاه است و این‌طور بی‌ادعا، ساده، صمیمی. راوی : سردار محمدرضا محمدزاده 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس ارسالی از اعضاء شادی روح و و سلامتی رزمندگان اسلام 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
💐🌼🌺🍀🌺🌼💐 امروز سالروز طلوع چند آسمون نشین شهرستانمونه تولدتان مبارک 🌼 پاسدار هوشنگ روحانی (حیدرعلی) 🌼 بسیجی محمدعلی پورشبان (لطفعلی) 🌼 بسیجی محمدرضا جمشیدیان (باقر) 🌼 بسیجی مهدی صادقی پور (عشقعلی) 🌼 بسیجی فضل اله مغزی (علی) 🌼 سرباز محمدرضا بهرامی (نبی اله) 🌺 @dashtejonoon1 🍀🌺
🌹بسم رب الشهداء والصدیقین🌹 🌷 سلام بر مردان بی ادعا 🌷 خوشا آنانڪ جان را می‌شناسند طریق عشق و ایمان را می‌شناسند بسے گفتند و گفتیم از را مے شناسند 🕊 🌹 تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ... ✍️ امروز سالروز عروجتان است🕊 🌹 والامقام 🌹شهرستان نجف آباد 🌹ڪہ در چنین روزی 🌹 آسمانی شده اند 🌹 این والامقام محل تولد و یا قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد : ✍️ 🌹 سردار مرتضی معین 🌸 (احمد) ـ ۲۴ ساله - نجف آباد 🌹 مدافع حرم روح اله کافی زاده 🌸 (بهمن) ـ ۳۳ ساله - نجف آباد 🌹 بسیجی محمد حجتی 🌸 (محمدمهدی) ـ ۱۷ ساله - نجف آباد 🌹 بسیجی حبیب اله منتظری 🌸 (مرتضی) ـ ۱۷ ساله - نجف آباد 🌹 سرباز ابراهیم ابراهیم پور 🌸 (محمود) ـ ۲۰ ساله - نجف آباد 🌹 جهادگر مجید شاکری 🌸 (قلی) ـ ۶۴ ساله - نجف آباد 🌹 سالگرد 🌹آسمانی شدنتان 🌹 مبارڪ باد ... 🕊 🌹 🕊 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 آخرین عملیات پروازی در بازی دراز صورت گرفت. عراق لشکری زرهی با 250 تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپس گیری ارتفاعات «بازی دراز» به سوی سر پل ذهاب گسیل می کند. خلبانیار احمد آرش که به همراه شهید شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، درمورد چگونگی شهادت این خلبان دلاور چنین می گوید: بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را با هلیکوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز مسلسل به دست می گرفت. در آخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانک های عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به همان تانک شلیلک کرده و آن را منهدم نمود و خود نیز به رسید. 🕊 @dashtejonoon1🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا