eitaa logo
دشت جنون
4.4هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 روضه که تمام شد ، غیبش زد . خیلی گشتیم تا متوجه شدیم رفته سراغ شستن سرویس های بهداشتی . نگذاشت کسی کمکش کند . می گفت : افتخارم این است که خادم روضه ی باشم . 🌹 @dashtejonoon1🍀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دشت جنون
.🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #خاطرات_رزمندگان #شهید_زنده #حسین_یوسفی #قسمت_هشتم پیرمرد ایستاد و با دستانش به آمبولان
.🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 نمی‌دانم 72 ساعت یا 48 ساعت آنجا ماندم. تا اینکه یکی از رزمنده‌ها، به نام شهید ابراهیم اسداللهی که فرمانده گردان بود، برای پیدا کردن برادر مجروحش به بیمارستان آمد. گویا پرسنل به او گفته بودند برادرش را به مشهد اعزام کرده‌اند. حتی لیست اعزام را نیز به او نشان دادند. اما او نپذیرفت و اصرار داشت که برادرش در آن بیمارستان است. پرسنل هم که دیدند او راضی نمی‌شود، از اسداللهی خواستند تا به سردخانه هم سر بزند, شاید آن‌جا باشد. بعدها برایم ‌گفت: «وقتی به پایین آمدم، منصرف شدم. دیگر تمایل نداشتم جلوتر بروم، اما انگار کسی مرا هل می‌داد که سردخانه را ببینم. ترسناک و وحشتناک بود و دائم می‌گفتم خدایا چه اشتباهی کردم که به اینجا آمدم. کشوی اول را در سردخانه بیرون کشیدم اما جنازه برادرم نبود. کشوی دوم را کشیدم، دیدم شخصی را با لباس رزم آنجا گذاشته‌اند که نایلونی که روی ان کشیده‌اند، عرق کرده! حالت عجیبی به من دست داد. احساس کردم خیالاتی‌ شده‌ام. سریع به بخش رفتم. بعد از چند دقیقه احساس کردم اگر آن رزمنده زنده باشد، من گناه‌کارم! برای اطمینان بیشتر دوباره به سردخانه برگشتم. کشو را کشیدم و مطمئن شدم آن رزمنده زنده است! به سرعت به بخش رفتم و به پزشکان و پرستاران اطلاع دادم که مجروحی که داخل سردخانه است شهید نشده و زنده است». 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 💠 قرار شبانه اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِيل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم براي تعجيل در ظهور من زياد دعا کنيد که خود ، فَرَج و نجات شما است. کمال‌الدين، جلد ٢، صفحه ٤٨٥ پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از تمام 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸 🌸الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ 🌸 وبَرِحَ الْخَفاءُ 🌸وانْكَشَفَ الْغِطاءُ 🌸 وانْقَطَعَ الرَّجاءُ 🌸وضاقَتِ الاْرْضُ 🌸ومُنِعَتِ السَّماءُ 🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ 🌸 واِلَيْكَ الْمُشْتَكى 🌸 وعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد 🌸اولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ 🌸 وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم 🌸ففَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا 🌸 كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ 🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ 🌸اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ 🌸وانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ 🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ 🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🌸ادْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني 🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل 🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ 🌸بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ دنیا برای تو قفسی بود که حتی هیچ گنجشک کوچکی تحملش را نداشت چه برسد به تو که سیمرغی بودی. همه به من می ‏گویند خوش به حالت که داده ‏ای؛ اما من می ‏ترسم از این بار امانتی که برایم گذاشته ‏ای. من دلهره دارم از این میراث گرانبهایی که زانوانم را به لرزه انداخته است. کمکم کن تا فراموش نکنم که تو برای چه خون داده ‏ای! کمکم کن تا فراموش نکنم که داده ‏ام! خدا کند که یادمان نرود چه کبوتران عزیزی بودند! ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 🍀 🍀 امروز برابر است با : 🗓 12 آذر ماه 1403ه.ش 🗓 30 جمادی الاول 1446 ه.ق 🗓 2 دسامبر 2024 میلادی 🌸 ذڪر روز 🌸 ای برآورنده ی حاجت ها 🔸صفحه 464 🔸جزء 24 جهت سلامتی و و هدیه به روح 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹