eitaa logo
دشت جنون
4.2هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
دشت جنون
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی #حر_انقلاب_اسلامی #شهید_والامقام #شاهرخ_ضرغام #قسمت_اول (مقدمه) 🍁 نوشتن متن
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی نام : شاهرخ شهرت : ضرغام تولد : ۱۳۲۸ تهران شهادت : آبادان ۵۹/۹/۱۷ 🍁 اينها مشخصات شناسنامه اي اوست . کسي که در سي و يک سال عمر خود زندگي عجيبي را رقم زد . از همان دوران کودکي با آن جثه درشت و قوی خود ، نشان داد که خلق و خوي پهلوانان را دارد هيچ گاه زير بار حرف زور و ناحق نميرفت . دشمن ظالم و يار مظلوم بود . 🍁 دوازده سالگي طعم تلخ يتيمي را چشيد . از آن پس با سختي روزگار را سپري کرد . در جواني به سراغ کشتي رفت . سنگين وزن کشتي مي گرفت . چه خوب پاه هاي ترقي را يکي پس از ديگري طي مي کرد . قهرمان جوانان ، نايب قهرمان بزرگسالان ، کشتي فرنگي . همراهي تيم المپيک ايران و ... 🍁 اما اينها همه ماجرا نبود . قدرت بدني ، شجاعت ، نبود راهنما ، رفقاي نا اهل و... همه دست به دست هم داد . انساني بوجود آمد که کسي جلو دارش نبود . هر شب کاباره ، دعوا ، چاقوکشي و ... پدر نداشت . از کسي هم حساب نمي برد . 🍁 مادر پيرش هم کاري نمي توانست بکند الا دعا ! اشک مي ريخت و براي فرزندش دعا مي کرد . خدايا پسرم را ببخش ، عاقبت به خيرش کن . خدايا پسرم را از سربازان قرار بده . ديگران به او مي خنديدند . اما او مي دانست که سلاح مؤمن دعاست . 🍁 کاری نميتوانست بکند الا دعا . هميشه مي گفت : خدايا فرزند مرا به تو سپردم . خدايا همه چيز به دست توست . پسرم را نجات بده ! زندگي در غفلت و گمراهي ادامه داشت . تا اينكه دعاهاي مادر پيرش اثر كرد . مسيحا نفسي آمد و از انفاس خوش او مسير زندگي تغيير كرد . ... 🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس ارسالی از اعضاء شادی روح و و سلامتی رزمندگان اسلام 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
💐🍀🌹🌼🌹🍀💐 امروز سالروز طلوع یک آسمون نشین شهرستانمونه تولدت مبارک 🍀 بسیجی محمدعلی میرزاخانیان 🌸 (تقی) 💐 @dashtejonoon1🍀💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دشت جنون
.🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #خاطرات_رزمندگان #شهید_زنده #حسین_یوسفی #قسمت_چهاردهم یک شب در جبهه غرب در سنگر خوابیده
.🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 👈 لاک‌پشتی که راهنما بود در خرداد سال 67 که در منطقه عملیاتی جنوب بودم، در تیپ مستقل 13 رعد به عنوان مسئول تعاون رزمی انجام وظیفه می‌کردم. عصر به دیدن رزمندگان پدافند هوایی رفتم. آن‌ها کنار نیزارها چای تهیه کرده بودند و مشغول خوردن و صحبت بودند. ناگهان لاک‌پشتی از داخل آب بیرون آمد و به ما نزدیک شد، سرش را از لاک بیرون می‌آورد و دور خودش می‌چرخید. دوستانم لاک‌پشت را به داخل آب انداختند، اما دوباره از آب بیرون آمد و دور ما چرخید. بچه‌ها ناراحت شدند و برای چندین مرتبه لاک‌پشت را داخل آب پرتاب کردند، اما باز هم برگشت! من خیلی نگران شدم که شاید در این مکان موردی وجود دارد و یا این که این حیوان زبان بسته مأمور شده تا مطلبی را به ما بفهماند. با دوستان اطراف چادر را حدود یک متر کندیم و 6 شهید را پیدا کردیم. 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹