eitaa logo
دشت جنون
4.4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 هر خانمی که چادر به سر کند و عفت ورزد و هر جوانی که نماز اول وقت را درحد توان شروع کند ، اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم حسین (ع) خواهم کرد و او را دعا می کنم ، باشد تا مورد لطف و رحمت حق تعالی قرار گیرد ... 🕊 @dashtejonoon1🌴🌹
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴 : ۱۳۶۶/۱۱/۱ : بیت المقدس ۲ زمستان سال شصت وشش عملیاتی به نام بیت المقدس دو در منطقه غرب کشور در کردستان صورت می گیرد در ساعات ابتدایی بامداد اول بهمن طی درگیری هایی در منطقه کوهستانی ماووت عراق و در جنگ روبرو توسط تیر بار عراقی در تاریکی شب این دو بزرگوار به می‌رسند ، همرزمان این این عزیزان رو زیر برف پنهان می کنند و به عقب برمی گردند اما آقا عطا و چند نفر دیگه می مانند تا حتما دوستانشون رو برگردونن... روزها به خاطر داشتن دید توسط دشمن حرکتی نداشتن و در تاریکی شب و در اون برف و سرما و کوهستان، رو روی دوششون حمل میکردن... سه شبانه روز طول میکشه تا به نیروهای خودی برسند و پیکرها رو تحویل بدن که اونجا این عکس و چند تا عکس دیگه به یادگار می مونه... دعای مادران همیشه پشت سر عزیزانی ست که نگذاشتند مادرها چشم انتظار بماننند . 🕊 🌹 🕊 🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 نمے‌شناسمِ‌تـان امّـا در این قاب خیلـے اینقدر ڪہ مے‌شوم ڪاش نگاه آشنایتـان نباشم . شادی روح و 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌷🌹🌷🕊🥀 این عکس ، ﺁﺩﻡ را ‌زده می‌کند ، یکی از انگیزترین و در عین حال حماسی ‌ترین لحظات فکه ، ماجرای حنظله است . 300 تن از رزمندگان این درون یکی از به محاصره‌ی نیروهای عراقی در می‌آیند ، آنها چند روز و صرفا با تکیه بر سرشار خود به ادامه می‌دهند و به مرور توسط آتش دشمن و با مفرط به می‌ﺭﺳﻨﺪ . ساعتهای آخر بچه‌ها در کانال، بیسیم‌چی حنظله را خواست ، آمد پای بیسیم و گوشی را به دست گرفت. صدای و پر از خش خش را از آن سوی شنیدم که می گوید : رفت ، هم رفت ، باطری بی‌سیم دارد می‌شود ، بعثیها عن قریب می‌آیند تا ما را کنند ، من هم می کنم . که قادر به محاصره‌ی تیپ‌های تازه نفس دشمن نبود ، همان طور که به صورت می ‌ریخت ، گفت : بی‌سیم را قطع نکن... حرف بزن، هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن ، صدای بی‌سیم‌چی را شنیدم که می‌گفت : سلام ما را به امام برسانید، از قول ما به امام بگویید:همانطور که فرموده بودید حسین‌وار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم . 📚 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🥀🌴🌹🌷🌹🌴🥀 در کابینه مکتبی پسرم یك ساعت قبل از آخرین سفرش، به مغازه من تلفن كرد و گفت: پدر من دارم به جنوب می‌روم ، می‌خواستم خداحافظی كنم .» گفتم : مواظب خودت باش . خندید و گفت : « به من حسودی می‌كنی پدر ؟» پرسیدم : حسودی ؟! از چه بابت؟ گفت : « برای اینكه ممكن است بشوم ! ». راوی : از وزیر مکتبی گرامی باد . شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1🌴🥀
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 همه انسانها می میرند ولی این سرنوشت همگانی را به بهترین وجه سپری کردند . وقتی قرار است این برای انسان نماند چه بهتر در راه این رفتن انجام بگیرد . سلامتی و تعجیل در فرج و نائب بر حقش 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 به قلبــت نگاه ميڪند اگر جايی برايش گذاشته باشي مے آيد مے ماند لانه ميڪند تا ڪند .... 🕊 @dashtejonoon1🕊🌹
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 معامله ی پرسودی است ! فانی می دهی ... و بـــــاقے می گیری ! جســـــم می دهی ... و جـــــان می گیری! جـــــان می دهی .....و جانـــــان می گیری ! چه لذتـــــی دارد ؛ نظـــــرکـــــردن به " وَجـــــْهُ اللـــــه " ! لیـــــاقـــــت مے خـواهـــــد کـــــاش لایـــــق بودیـــــم ! یا ایهـــــا الشهـــــداء ! دســـــت ما و دامـــــان پر مهـــــر شمـــــا 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🍀🌺💐🌼💐🌺🍀 سردار رشید اسلام اگر‌ تمام‌ علمـای جهان‌ یک‌ طرف‌ باشند و مقام‌ معظم‌ رهبری‌ یک‌ طرف،‌ مطمئنا‌ً من‌ طرف‌ آیت‌ الله‌ خامنه‌ای‌ می‌روم . 💐 @dashtejonoon1🍀🌺
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 در سال 1346 در شهر مقدس قم به دنیا آمد. 14 ساله بود که عازم جبهه شد. 5 سال در جبهه های جنگ حضور فعال داشت و در 19 سالگی به رسید. او در جریان عملیات کربلای4 به اسارت دشمن درآمد. او با بدنی مجروح اسیر می‌شود. وضعیت جسمانی اش مناسب نبود و نیاز به عمل جراحی داشت ولی عراقی‌ها توجهی نداشتند. چند روزی که در اردوگاه بود درد زیادی کشید و در آخر از عوارض جراحت در غربت و تنهایی به رسید. در مدت 11 روز از زمان اسارت تا بسیار شکنجه شد . صلیب سرخ که از محمدرضا آگاه می‌شود، مسئولان بعثی را موظف می‌کند برای او قبری در شهر کاظمین در نظر بگیرند. پس از 16 سال پیکر این رزمنده قمی تفحص شده و به کشور بازمی‌گردد. پیکر صحیح و سالم از خاک بیرون آمده بود. محمدرضا در 14دی ماه 1365 شد و پیکرش در 4 مرداد ماه 1381 به کشور بازگشت. صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی جسد سالم مانده بود. حتی روی جسدش پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوان‌های جسد هم از بین می‌رفت ولی باز هم جسد سالم مانده بود. وقتی گروه تفحص جنازه را دریافت می‌کردند، سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه می‌کرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم. 🌹 🕊 شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🌷🕊🌹🥀🌹🕊🌷 ما از اینها غافلیم دستم را گرفت، از خوابگاه برد بیرون. روبه‌روی خوابگاه زنجان خانه‌هایی بود که معلوم بود از قدیم مانده؛ از زمان آلونک‌نشین‌ها. همیشه چشمم به این خانه‌ها می‌افتاد، اما هیچ‌وقت فکر نکرده بودم به آدم‌هایی که توی این آلونک‌ها زندگی می‌کنند. اوضاع‌شان خیلی خراب بود. رفتیم جلوتر. از یکی از خانه‌ها خانمی آمد بیرون، سه تا بچه‌ قد و نیم قد هم پشت سرش. مصطفی تا چشمش به بچه‌ها افتاد، قربان صدقه‌شان رفت. خانه درواقع، یک اتاق خرابه‌ نمناک بود. در نداشت؛ پرده جلویش آویزان بود. از تیر چراغ‌برق سیم کشیده بودند و یک چراغ جلوی در روشن کرده بودند. مصطفی گفت: «ببین اینا چطوری دارن زندگی میکنن. ما ازشون غافلیم.» چند وقتی بود بهشان سر می‌زد. برنج و روغن می‌خرید و برایشان می‌برد. وقتی هم که خودش نمی‌توانست کمک کند، چندتا از بچه‌ها را می‌برد که آن‌ها کمک کنند . 🕊 @dashtejonoon1🕊🥀