eitaa logo
دشت جنون
4.2هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🕊🌹🇮🇷🌹🕊🇮🇷 ۱۳۵۷ ۱۳۵۷ اَهَم رویدادهای ۱۳۵۷ 🌺 قرارداد خرید ۱۰ میلیارد دلار اسلحه از آمریکا لغو شد. 🌿 به موجب یادداشت تفاهمی که بین "اریک فن ماربد" نماینده وزارت دفاع آمریکا و ارتشبد " طوفانیان" امضا شد، ایران از دریافت ۱۶ فروند هواپیمای اف ۱۶، بیست فروند هواپیمای اف ۴ ، هفت فروند آواکس، تعداد زیادی موشک و چندین دستگاه رادار که قبلاً سفارش داده بود، صرف نظر کرد. 🌺 اسرائیل از بازگشت امام‌خمینی(ره) به ایران شدیداً ابراز نگرانی کرد. 🌿 خبرگزاری فرانسه:یک ژنرال ارتش به دیدار امام (ره) رفت 🌺 امام (ره) :دولت را بزودی معرفی می کنم 🌿 صف یک کیلومتری در اطراف منزل امام (ره) 🌺 امام (ره) : دولت فعلی فاسد و غیر قانونی است و باید برود 🌿 بخیتار: اوضاع امروز نتیجه ۲۵ سال دیکتاتوری است 🌺 یک مقام ساواک ترور شد 🌿 ۱ میلیارد و ۴۷۰ میلیون دلار به سویس رفته است شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1🕊🇮🇷
💐🇮🇷🌼🌺🌼🇮🇷💐 اواخر سال 56 بود. مدت‌ها امتحان برای گواهی‌نامه رانندگی می‌دادم. قبول شده بودم. به مرکز راهنمایی و رانندگی برای گرفتن گواهینامه خود مراجعه کردم. افسری بود به نام آذری‌نسب. گفت: «بیا تو، اتفاقاً گواهی‌نامه‌ات رو خمینی امضا کرده! آماده است تحویل بگیری». من از طعنه او خیلی متوجه چیزی نشدم. مرا به داخل اتاقی هدایت کردند. دو نفر درجه‌دار دیگر هم وارد شدند و شروع به دادن فحش‌های رکیک کردند. من در محاصره آنها قرار داشتم و هیچ راه گریزی نبود. آنها با سیلی و لگد و ناسزای غیر قابل بیان می‌گفتند: «تو شب‌ها می‌روی دیوارنویسی میکنی؟» آنقدر مرا زدند که بی‌حال روی زمین افتادم. از بینی و صورتم خون جاری بود. یکی از آنها با پوتین روی شکمم ایستاد و آن چنان ضربه‌ای به شکمم زد که احساس کردم همه احشای درونم نابود شد. به رغم ورزشکار بودن و تمرینات سختی که در ورزش کاراته و زورخانه می‌کردم، توانم تمام شد و بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم، در اتاق بسته بود و من محبوس در آن بودم. 🇮🇷 @dashtejonoon1🇮🇷🌹
💐🇮🇷🌼🌺🌼🇮🇷💐 چون محل اداره آگاهی و راهنمایی و رانندگی در یک مکان و در مقابلی بود که در آن، سابق کار می‌کردم، آنها مرا به خوبی می‌شناختند و مرا به نام شاگرد حاج محمد می‌شناختند. یکی از درجه‌دارها به حاج محمد و حاجی کارنما که لوازم یدکی فروشی داشت و مرا به خوبی می‌شناخت، خبر داد. از داخل اتاق صدای حاج محمد و حاجی کارنما را می‌شنیدم که به افسر آگاهی می‌گفتند: «این یک کارگر ساده و بدبخته. اصلاً این چیزها رو نمی‌دونه». و چند توهین هم به من کردند: «فرض کنید غلط کرده باشه. از روی نفهمیه!». با هر ترفندی بود، بعد نصف روز، قبل از اینکه مرا تحویل ساواک بدهند از آگاهی خارج کردند. با بدنی له شده، دست‌هایم را گرفتند تا توانستم از خیابان عبور کنم. ... سه روز از شدت درد تکان نمی‌توانستم بخورم؛ اما انرژی جدیدی در خود احساس می‌کردم. ترس از کتک خوردن و شکنجه فروریخته بود. فکر می‌کردم هرچه باید بشود، شد! این حادثه به نحوی در من اثر کرد که انگار مثل خالکوبی بود که در دوران بچگی، با برگ پودنه خال کوچکی پشت دست‌های خود می‌کوبیدیم. با هر ضربه و لگدی کلمه «خمینی» در عمق وجود من حک شده بود. 💐 🇮🇷 🌹 🇮🇷 🌼 🇮🇷 🌺 🇮🇷 🇮🇷 @dashtejonoon1🇮🇷🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 پوستری از با این جمله در اتاقش بود : « با خدای خود پیمان بسته‌ام که در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم » او حقیقتا کرد تا شبیه شد . 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس ارسالی از اعضاء شادی روح و و سلامتی رزمندگان اسلام 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
💐🇮🇷🌼🌺🌼🇮🇷💐 امروز سالروز تولدتان مبارک 🌼 بسیجی منوچهر ذبحی (عباسعلی) 🌺 بسیجی مصطفی صالحی (محمد) 🌼 بسیجی مهدی قوقه ای (صادق) 🌺 سرباز محمد کرباسیون (مهدی) 💐 @dashtejonoon1🌼🇮🇷
🇮🇷🕊🌹🌴🌹🕊🇮🇷 🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹 🌷 🌷 خوشا آنان که می شناسند طریق و می شناسند بسی گفتیم و گفتند از را می شناسند 🕊 🌹 تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ... ✍️ امروز سالروز عروجتان است🕊 🌹 والامقام 🌹 شهرستان 🌹 ڪہ در چنین روزی 🌹 شدند 🌹 این والامقام محل تولد و یا قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد : 🌹 بسیجی محمدعلی اسماعیلی (نجفقلی) 💐 ـ 43 سالہ ـ نجف آباد 🌹 بسیجی حسن انتشاری (مصطفی) 💐 ـ 22 سالہ ـ نجف آباد 🌹 بسیجی محمدعلی سبیلی (غلامعلی) 💐 ـ 24 سالہ ـ نجف آباد 🌹 بسیجی مهدی صفدری (غلامحسین) 💐 ـ 15 سالہ ـ نجف آباد 🌹 بسیجی محمد قدوسی (باقر) 💐 ـ 16 سالہ ـ نجف آباد 🌹 جهادگر فتح اله سبحانی (نعمت اله) 💐 ـ 17 سالہ ـ نجف آباد ـ صالح آباد 🌹 سرباز حبیب اله چترائی (محمد) 💐 ـ 18 سالہ ـ نجف آباد ـ روستای عزیزآباد 🌹 سرباز ناصر زمانی (کریم) 💐 ـ 19 سالہ ـ نجف آباد ـ حاجی آباد 🌹 سالگرد 🌹 آسمانی شدنتان 🌹 مبارڪ باد ... 🕊 🌹 🕊 🇮🇷 @dashtejonoon1🌹🕊
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 شرط شدن بودن است اگر امروز کسی را دیدید که بوی از کلام ، رفتار و اخلاق او استشمام شد، بدانید او خواهد شد و تمام این مشخصه را داشتند . 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا