🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#شهیدانه
#سالار_شهیدان
#شهید_مدافع_حرم
#رسول_خلیلی
ماجرای خواب زیبای حکاک سنگ مزار #شهید رسول خلیلی
اینو برای کسایی می گم تا حالا نشنیدن این ماجرا رو...
این قضیه برای اسفند سال 1392 هست...
این سنگی که می بینید سنگ مزار #شهید_رسول_خلیلی هستش که توسط خراطی حکاکی شده...
صبح، روح اللہ ( برادر #شهید ) اومد دنبالم
رفتیم #بهشت_زهرا منتظر شدیم حکاک اومد...
یه نگاه به ما انداخت گفت ببخشید این سنگ مزار کیه ؟
گفتیم چطور؟ گفت : اصلاً نمیدونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم، دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین (علیه السلام) منو خواستن گفتن شما مأمور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی
ما خشکمون زد...
وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین (علیه السلام) آوردن و قراره برای یه #شهیدی نصب بشه حالش منقلب شد...
سنگ مزاری که می توان گفت هدیه ای از جانب #اربابش، امام حسین (علیه السلام) بود .
راوی :
#دوست_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
یاد باد
یاد جبهه ها
یاد دفاع مقدس
#یاد_شهدا
ارسالی از اعضاء
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی رزمندگان اسلام
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
💐🌸🕊🌺🕊🌸💐
امروز
#سی_و_یکم_فروردین_ماه
سالروز طلوع
یک آسمون نشین شهرستانمونه
تولدت مبارک
#شهید_عزیز
🌺 بسیجی #شهید علی محمد کبیری 🌼 (غلامرضا)
#کادوی_تولدش
#شادی_روحش
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌺 @dashtejonoon1🌸💐
🕊🌹🥀🌷🥀🌹🕊
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#شهيد_والامقام
#محمدعلی_پورمحمدی
فرزند : قاسم
#طلوع :
🗓 ۱۳۴۷/۰۴/۱۷ 🗓
محل تولد : نجف آباد
وضعیت تاهل : مجرد
شغل : دانش آموز
#عروج :
🗓 ۱۳۶۵/۰۱/۳۱🗓
مسئولیت : بسیجی
محل #شهادت : عراق ـ فاو
نام عملیات : والفجر ۸
مزار #شهید :
#گلزار_شهدای_نجف_آباد
#مهربانم
#آسمانی_شدنت_مبارک
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌴 @dashtejonoon1🌹🕊
🌺🍀💐🌴💐🍀🌺
#کرامات_شهدا
#مداح_شهید
#نقی_خیرآبادی
یکی از همسنگرانش نقل میکرد:
قبل از عملیات کربلای یک در سال 1365 بود، می دیدم #شهید_خیرآباد بعد از استراحت کوتاهی که پس از شناسایی شب قبل داشتیم ، تنهایی به سمت سنگری که کمی از خط مقدم فاصله داشت می رفت و پس از ساعتی بر می گردد.
یک روز کنجکاو شدم و تصمیم گرفت نقی را تعقیب کنم و ببینم به کجا می رود.
چند صد متری که از محل اردوگاه
( سنگر پشت خط) دور شدم....
دیدم #نقی پشت تپه ای نشسته و به تنهایی مشغول خواندن مناجات و روضه سیدالشهداء(ع) می باشد.
این کار تا اینجا تعجبی نداشت و عادی بود چون مداح اهل دل بود.
اما وقتی زاویه دید خود را عوض کردم، ناگهان متوجه مار نسبتاً بزرگی شدم که از ناحیه کمر تا جلوی صورت #نقی بلند شده است.
ابتدا خواستم فریاد بکشم و وی را از خطری که در مقابلش بود با خبر سازم، ولی ترسیدم وضع بدتر شود و مار آسیب جدی به او برساند، لذا تصمیم گرفتم، ساکت باشم
اما در کمال ناباوری دیدم وقتی روضه #نقی تمام شد، مار هم آرام، آرام از مقابل او دور شد.
بلافاصله جلو رفتم و با ناراحتی به او گفتم: هر چیزی حدی دارد، این چه وضعی است، اگر این مار به تو آسیب زده بود چکار می کردی؟
سعی داشت از پاسخ من طفره برود، با اصرار من لب به سخن گشود و گفت: این کار هر روز این مار است، هر روز می آید اینجا و من وقتی روضه میخوانم می آید و هنگامی که روضه تمام میشود میرود .
در این موقع بود که از من تعهد گرفت تا وقتی که زنده است این جریان را برای کسی بازگو نکنم
شادی روح #امام_راحل و شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💐 @dashtejonoon1🌺🍀