🌹🕊🌷💐🌷🕊🌹
🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹
#سلام_بر_شهدا 🌷
سلام بر مردان بی ادعا 🌷
خوشا آنانڪ جان را میشناسند
طریق عشق و ایمان را میشناسند
بسے گفتند و گفتیم از #شهیدان
#شهیدان را #شهیدان مے شناسند
🕊 #ای_شهید 🌹
تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن
براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند
باور ڪن ...
✍️ امروز #دهم_خرداد_ماه
سالروز عروجتان است 🕊
🌹 #شهدای والامقام
🌹شهرستان نجف آباد
🌹 ڪہ در چنین روزی
🌹 آسمانی شده اند
🌹 این #شهدای والامقام محل تولد و یا قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان
محل مزار ذکرمی گردد : ✍️
🌹 سردار #شهید محمود فقهی 🌹 (حیدرعلی) ـ ۲۴ ساله - نجف آباد
🌹 بسیجی #شهید محمد حسین صادقی 🌹 (عباس) ـ ۲۳ ساله - نجف آباد
🌹 بسیجی #شهید محمدرضا فقهی 🌹 (حیدرعلی) ـ ۳۳ ساله - نجف آباد
🌹 بسیجی #شهید محمدرضا معین 🌹 (احمد) ـ ۱۷ ساله - نجف آباد
🌹 سرباز #شهید اصغر کافی موسوی 🌹 (محمود) ـ ۲۰ ساله - نجف آباد
🌹 سرباز #شهید علیرضا سورانی 🌹 (احمد) ـ ۲۰ ساله - نجف آباد
🌹 سالگرد
🌹آسمانی شدنتان
🌹 مبارڪ باد ...
#روحشان_شاد 🕊
#یادشان_گرامی 🌹
#راهـشان_پر_رهرو 🕊
🌹 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#شهدا
#حجاب
#شهیده_والامقام
#زینب_کمایی
#شهیده_زینب_کمایی در خرداد ماه سال 1346 در شهر آبادان به دنیا آمد .
با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359 #زینب به همراه خانواده مجبور به ترک شهر و دیار کودکی اش شد و به اصفهان آمدند و در شاهین شهر اصفهان ساکن شدند .
به دلیل فعالیت های مستمر #زینب و تلاش های بی وقفه اش جهت تغییر وضعیت فرهنگی شاهین شهر ، پس از گذشت شش ماه از حضورش در این شهر هدف سازمان منافقین قرار گرفت و درشب اول فروردین سال 1361 در راه بازگشت از مسجد تا خانه توسط اعضای این گروه ربوده و به #شهادت رسید و #پیکر_پاکش پس از سه روز جستجوی نیروهای امنیتی و خانواده کشف گردید .
از خصوصیات #زینب هر چی بگم کم گفتم ولی چند تا خصوصیتش را ذکر می کنم :
حفظ کامل #حجاب و تأکید بسیار بر این امر که آخرش هم با همین #حجابش توسط منافقین به #شهادت رسید .
#نماز اول وقت با تمام آداب
انجام کامل #واجبات و ترک محرمات
#زینب به جز #واجبات ، به انجام مستحبات هم اهمیت می داد .
مهربانی او زبانزد عام و خاص بود .
#جاذبه بسیار بالائی داشت و همه تلاشش بر این بود که بتواند جوانان و نوجوانان عزیز را به سوی اسلام و قرآن راهنمائی کند .
و ... و ... و ...
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
#شهیدانه
این روزها
عجیب نیازمند
#نگاه_هایتان شده ایم!
نگاه از قاب #چشم
مردانی که چشم هایشان
خدا را #منعکس می کند ...
🌹 #شهدا
🕊 #همیشه
🌹🕊🌹 #نگاهی
🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
سفر پر ماجرا 58.mp3
6.98M
🌺🍀💐🌼💐🍀🌺
#سفر_پرماجرا 58
#استاد_شجاعی
هر قدر بیشتر به تولدت فکر کنی و براش برنامه های زیبا بچینی، نظامِ فکری و رفتاری تو، آروم آروم به سمتِ یه تولد زیبا و باشکوه تغییر میکنه.
از لحظه ی تولدت غافل نشو
💐 @dashtejonoon1🌼🌺
pesarhaye nane abdolah-31.mp3
11.19M
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#کتاب_صوتی
#پسرهای_ننه_عبداله
#خاطرات_محمدعلی_نورانی
💐 #قسمت31💐
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
🌺🌼💐🍀💐🌼🌺
#شهداء
#امام_رضا_ع
#شهید_والامقام
#شاهرخ_ضرغام
حُر انقلاب اسلامی
کاباره را رها کرد، عصر بود که آمد خانه، بی مقدمه گفت : پاشین! پاشین وسایلتون رو جمع کنید می خوایم بریم مشهد!
مادر با تعجب پرسید : مشهد! جدی می گی!
گفت : آره بابا، بلیط گرفتم، دو ساعت دیگه باید حرکت کنیم.
باور کردنی نبود، دو ساعت بعد داخل اتوبوس بودیم، در راه مشهد، مادر خیلی خوشحال بود.
خیلی #شاهرخ را دعا کرد، چند سالی بود که مشهد نرفته بودیم.
فردا صبح رسیدیم مشهد، مستقیم رفتیم حرم، #شاهرخ سریع رفت جلو، با آن هیکل همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضریح، بعد هم آمد عقب و یک پیرمرد را که نمی توانست جلو برود را بلند کرد و آورد جلوی ضریح .
عصر همان روز از مسافرخانه حرکت کردم به سوی حرم .
#شاهرخ زودتر از من رفته بود، می خواستم وارد صحن اسماعیل طلائی شوم، یکدفعه دیدم کنار درب ورودی #شاهرخ روی زمین نشسته، رو به سمت گنبد، آهسته رفتم و پشت سرش نشستم، شانه هایش مرتب تکان می خورد، حال خوشی پیدا کرده بود.
خیره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف می زد.
مرتب می گفت : خدا، من بد کردم، من غلط کردم، اما می خوام توبه کنم.
خدایا منو ببخش! یا امام رضا(ع) به دادم برس، من عمرم رو تباه کردم.
اشک از چشمان من هم جاری شد.
#شاهرخ یک ساعتی به همین حالت بود، توی حال خودش بود و با آقا حرف می زد.
دو روز بعد برگشتیم تهران، #شاهرخ در مشهد واقعاً #توبه کرد و همه خلافکاری های گذشته را رها کرد.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌺 @dashtejonoon1💐🍀